دروغ نامه کیهان یکشنبه 22 آ ذر ماه سال 1388
نقدو بررسی (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " سوت پايان در ايستگاه آخر "
" ادعای وارنه باتحریف گری پیرامون 16 آذر باارقام غلط ضمیمه ی این ادعا کردن "
هرچه بیشتر بطور وارونه پیرامون تظاهرات ضدحکومتی 16آذرپرداخته و نقالی و حلاجی شود و به تظاهرات روزهای قدس و 13 آبان اشاره و ضمیمه ی معرکه گیری گردد تا به حساب از موضع فرار به جلو پرونده ی گشوده شده ی علیه ی رهبران رقیب دوم خردادی ها به خصوص موسوی قطور تر شود . به مفهوم تأکید و اذعان این واقعیت بیشتر پی برده می شود که شگرد و ترفند ها و معرکه گیری های برخی تاکتیک های و تبلیغاتی همچون نعمت الهی بودن جنگ و ابزاری بودن دین واهداف هسته ای و حمایت از فلسطینیان و دشمنی با اسرائیل کردن در روز نا میده شده به نام قدس یا شعبده بازی های 30 ساله ی مبارزه با آمریکا کردن که پس از اشغال سفارت آمریکا از 13 آبان سال 58 شروع شد و تا کنون مخالفین و منتقدان و دگر اندیشان زیادی با این شیوه مبارزه از صحنه ی رقابت حذف و حتی سر به نیست شده اند. اکنون با لو رفتن این ترفند ها از سوی مرم معترض و آگاه و ناراضی و خشمگین که جالب است تبدیل به روز های تظاهرات ضد حکومتی شده است . یعنی در برابر تک هائی که قبلاً از سوی حاکمان بکار گرفته می شد . اکنون بصورت پاک های دندان شکن با تهاجم رادیکال از سوی معترضان به طراحان و بازیگرانش داده می شود . آنگونه که نماینده ی لوطی جماران در دانشگاه ها اعتراف کرده که به نوعی فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای دانشجویان موجب شده است که صدای این پژواک اعتراضی را بشنود که یاد آور شنیدن صدای با تأخیر انقلاب از سوی شاه می باشد که وی مجبور شده تا بیان کند که 70% دانشجویان مخالف پاسدار گماشته احمدی نژاد و لوطی جماران می باشند . ضمن اینکه تأکید بر ادامه ی پاک سازی و پیگیری مبارزه با دانشجویان علوم انسانی و حذف اساتید مسئله دار و بیشتر جذب کردن 30 % به حساب ادعائی اساتید دانشگاهیان حامیان کودتا گران کرده است .
از طرف ادیگراینگونه مرثیه خوانی های قلم بر دستان یادداشت روز نویسان دروغ نامه ی کیهان که بطور زنجیره ای پیرامون 16 آذر می شود و ربط به روز قدس و 13 آبادن داده می شود ودر نهایت سران رقیب متهم به همسوئی با آمریکا و اسرائیل و کودتای مخملین و ضدخمینی شیاد و نظام کودتائی نامشروع می شوند . نشان از وحشت فاش و علنی شدن ماهیت کودتاگران و نامشروع بودن و ضد مردمی رژیم فاشیستی تر وریستی حاکنم برایران است . ضمن اینکه اعتراف آشکار نا خواسته ریخته شدن ن ترس ووحشت مردم نسبت به سیاست نهادینه شده ی بیش از 30 ساله ی سرکوب و اختناق و ارعاب وسانسورو خفقان گذشته در جامعه می باشد.
مهمتر اینکه پیگیری حساب شده ی سیاست نه پرداختن به مطالبات مردم ناراضی که فراموش شده است که باشیادی برای عدم پاسخگوئی به مطالبات مردم دست به معرکه گیری پیرامون روز های تظاهرات های ضد حکومتی قدس و 13 آبان و 16 آذر زده می شود و مانور جنگ روانی و تبلیغاتی علیه ی رهبران رقیب مغلوب داده می شود تا که با فشار و سناریو وپرونده سازی علیه شان وادار به سکوت و تسلیم شوند تا بزعم کودتا گران بشودفضای انفجاری و جو نا رضایتی عمومی جامعه را اینگونه کنترل کرد . به خصوص اینکه ادعای کمدی و پوچ 86% مردم شرکت کننده ی حامیان رژیم کودتا گران در 22 خرداد رنگ باخته است و تق بازی کمدی نخ نما شده ی مدعی ساده زیست بودن دولت عاشق خدمتگزاری به مردم ایران هم بد جوری در آمده است.
بهرصورت قلم بردست مدعی صحنه گردانی تظاهرات مردم ناراضی از سوی آمریکا که در بستر تحمیل کردن اهداف فشار هسته ای از طریق جنبش سبز رقیب مغلوب دنبال می باشد تا حاکمان کودتا گر وادار به تسلیم خواست پیشنهادات مذاکرات هسته ای آمریکا شوندیا اینکه آمریکا شانس خودش را برای فشار تحریم هسته ای یکباردیگر آزمایش کند . البته مدعی تحریف گر بدون آنکه توضیح دهد اگر جنبش اعتراضی رادیکال نشده و از رهبران رقیب دوم خردادی ها عبور نکرده است . زیرا که اینان به زور فشار همین جنبش اعتراضی لنگان لنگان خودشان راتا اینجا کشیده اند.البته مزایاش عدم دستگیری و وادار کردن شان اعتراف تلویزیونی برایشان تاکنون بوده است. معلوم نیست برای چه گفته نمی شود ترس ناشی از چند هفته جلوتر از بسیج و آماده باش دادن همه ارگان های سرکوبگر قبل از 16 آذر برای چه بوده است؟ آیا این ترس فراگیر فقط به خاطر این بوده است که اکنون این قلم بر دست هذیان گو وپرونده ساز اینگونه در مورد موسوی و روشنگری های نیم بند وی ادعاو اهداف آمریکا کرده است :
"آشكار شدن ماهيت واقعي موسوي به عنوان موجودي متوهم كه در مورد خط امامي و انقلابي بودن خود دروغ مي گويد، اثبات اين موضوع كه ادعاي تقلب دروغي بيش نبوده است، بالا رفتن هزينه حضور در خيابان، قطعي شدن اين موضوع كه حركت اعتراضي حتي از حيث رسيدن به حداقلي ترين اهداف خود بي نتيجه است و نهايتا از دست رفتن پشتوانه سياسي آشوب درون حكومت با آغاز موج آشتي از جانب سران فتنه، 5 عامل اصلي بوده است كه شتابي خارق العاده به ريزش سرمايه آشوب اصلاح طلبان داده است. تقريبا هيچ اعتناي جدي به درخواست هاي التماس گونه آنها براي به هم ريختن دانشگاه ها در روز 16 آذر نكرد. در بهترين حالت عدد آشوبگران در هيچ كدام از دانشگاه هاي تهران به بيشتر از 1000 نفر نرسيد و تنها عده اي معدود كه حتي از بدبينانه ترين برآوردهاي اتاق فكر جريان فتنه هم پايين تر بود حاضر شدند نقش آپاچي را در دانشگاه ايفا كنند. عدم همراهي جامعه دانشگاهي با فتنه گران در حالي كه درون دانشگاه ديگر خبري از نيروهاي انتظامي و امنيتي نبود و نمي توانند ادعا كنند ترس مانع از حضور آنها شده، فقط يك معنا مي تواند داشته باشد و آن هم اين است كه پايگاه جريان فتنه در ميان دانشگاهيان - كه خود آن را فعال ترين بخش بدنه اجتماعي خود مي نامند - بسيار ضعيف تر از آن چيزي است كه ادعا مي شود و اين جريان به تدريج كه از 22 خرداد فاصله گرفته ايم به دليل اصرار بر هوچي گري و غيرمنطقي بودن هر چه بيشتر پايگاه خود را در ميان گروه هاي نخبه از دست داده است. كل ماجراي 16آذر با بي اعتنايي محسوس و معنادار مردم مواجه شد و همه چيز به همان آبروريزي درون دانشگاه محدود ماند. اين چيزي نيست كه كسي بتواند آن را تكذيب كند يا به تبليغات دولتي و حكومتي نسبتش دهد"
درخاتمه اینکه گذشته از شعار های رادیکال فریاد زده شده از سوی دانشجویان معترض سراسرکشورکه با وجود سانسور و عدم حضورخبر نگاران خارجی و با بستن تلفن های مبایل و کاستن سرعت اینترنت و سرکوب و تهدید و خفقان اعمال شده ولی گزارشات تصویری بر روی شبکه های اینترنتی و ماهواره ای مخابره شده تصور نمی رود که ادعای قلم بردست یادداشت روزنویس جزتف و تاق و ریش باشد. چونکه آخر برای تجمع ماگزیمم اعتراضی 1000 دانشجویان ادعا شده مورد نظر وی که نیاز به این همه یقه چاک دادن و گرده بر خاک سائیدن و گرد و خاک و توفان های خاکی بر پا کردن نداشته است آنگونه که خود گرد و خاک کننده در توده های خاکی خود بر راه انداخته محو گردید ه است . بهر حال اینگونه قلم بر دستان کودتاگر می خواهند وانمود کنند که شرایط متزلزل رژیم نا مشروع کودتاگر همچون معتاد مزمن تزریقی نمی باشد که در اثر دراز مدت استفاده تزریق همه ی رگ های ادامش پاره شده است که ادامه ی این وضعیت تزریق کردن احتمال خطرمرگ ناشی ازسنگ کوب کردن برایش وجود دارد . همچنین ترک کردنش خماری ناشی از آن با تنش و لرزش اندام کنترل ناپذیر و بر هم خوردن تعادل روحی و روانی و احتمال زیاد واژگون شدن و سکندری خوردن و بلند نشدنش هم بسیار محتمل است . یعنی اینکه ادامه ی وضعیت سرکوب و فشار و زد وبند و ضرب و شتم و زندان و شکنجه و تجاوز و کشتن واکنش تضاهرات های خشم آلود رادیکال معترضان نا راضی را درپی دارد . همینطور عقب نشستن از این سیاست سرکوب و اختناق پیشروی باسرعت بیشتر مهاجمین ناراضی و معترض را بهمراه دارد که عزم جزم کرده اند تا تلاش و مبارزه ی خود برای تغییرات دمکراتیک در ایران را ادامه دهند.
هوشنگ – بهداد
http://www.kayhannews.ir/880922/2.htm#other200
دروغ نامه کیهان یکشنبه 22 آ ذر ماه سال 1388