روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 21 آذر ماه سال 1388

نقد و بررسی سرمقالهی روزی نامه ی جمهوری " جايزه صلح براي جنگ افروزي ! "

" بدلیل مخالفت اوباما به تلاش دسترسی به سلاح هسته ای و حمایت از تظاهرات مسالمت آمیز مردم ایران به جنگ افروزی متهم شده است "

معلوم نیست که دشمنی و مخالفت سر مقاله نویس با جایزه صلح نوبل است یا نه واقعاً دشمنی با جنگ افروزی اوباما می باشد؟ زیرا که جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی هم داده شده است که نه جنگ افروز می باشد ، بلکه حتی اخیرا ً درگفتگوی خود با شبکه ی فارسی ماهواره ای تلویزیونی بی بی سی اعلام کرد که پیرامون پروژه ی هسته ا ی نه موافق تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای می باشد ونه حتی موافق تحریم اقتصادی است . اما اگر مخالفت از اهدای جایزه صلح نوبل به اباما رئیس جمهورآمریکاهدف است زیراکه ادعاشده است وی جنگ افروز می باشد . در این حالت سئوال است که اگر چنانچه جنگ افروز بودن آمریکا بد است. پس چرا زمان اشغال نظامی افغانستان و عراق از سوی آمریکا و انگلیس نه اینکه مخالفت نشد ، بلکه فراموش نشده است که چگونه پس از اشغال نظامی افغانستان رفسنجانی درنمازجمه ی تهران خود خطاب به بوش گفت که ایشان می داند اگر چنانچه در اشغل افغانستان کمک مانبود هنوز طالبان در افغانستان بر سر قدرت بود.

مهمتر اینکه مگر از یاد رفته است که چگونه خمینی شیاد پیرامون جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی میان و عراقاین جنگ رانعمت الهی نامید . در صورتیکه باز هم رفسنجانی مکار و بسازو فروش واردصحنه شد و در پایان جنگی که به شکست و سر کشی جام زهر ازسوی خمینی شیاد انجامید. در خطبه ی نماز جمعه ی تهران خودفقط به رقم خسارات مالی و اقتصادی وارده ی این جنگ رقم 1000 میلیارد دلار اعتراف کرد. همچنین اگر چنانچه حاکمان عوامفریب و غارتگر و دین فروش هنوز ادامه دهندگان جنگ نعمت الهی خمینی شیادخود جنگ افروز نمی باشند . پس برای چه این سیاست جنگ نعمت الهی بودن را تا کنون ادامه داده اند که حتی برای دفاع کردن از پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای دست به کودتا زدند و رقیب از صحنه حذف نمودند و اکنون دارند به استقبال جنگ ویرانگرو خانمان بر انداز بدتر از قبلی می روند ؟ البته این شرایط کنونی ادامه همان سیاست صدورانقلاب یاتروریسم و ارتجاع به برون مرز خمینی شیاد می باشد که ازپس ازانقلاب مطرح و تبدیل به دیپلماسی رسمی رژیم فاشیستی مذهبی جنگ افروزشده است. آنگونه که سیاست مداخله گری و بحران آفرینی وجنگ افروزی در کشور های همجوار و منطقه موجب بی ثبات و نا امنی منطقه و تضمینی برای بقای ننگین حاکمان جنگ افروز ایرا ن بوده است .

سر مقاله نویس در دنباله ی روضه خوانی مبسوط انتقادی خود علیه ی رئیس جمهور آمریکا که می بایست دلیل اصلی مخالفت وی با تلاش دسترسی به سلاح هسته ای و سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز مردم ناراضی ایران در سخنرانی اوباماموقع دریافت جایزه ی صلح نوبل باشد که هیچگونه اشاره ای به اینگونه سخنان اوباما در اسلوکرده است . همچنین بدون اشاره کردن به نقش پاسداران و عوامل نفوذی داخلی اش درناامن و بی ثبات کردن عراق و افغانستان که با اقدامات تروریستی و انفجاری و خرابکارانه و جنگ افروزانه دنبال می گردد . یا اینکه کلامی ازتلاش پاسداران برای راه اندازی دو جنگ 3 روزه ی حزب الله لبنان و 22 روزه ی حماس در نوار غزه با اسرائیل بگوید . یا اینکه سخنی مورد مخالفت و دشمنی با روند مذاکرات صلح خاورمیانه بگوید که چگونه و این سیاست مخالفت از طریق حماس و حزب الله لبنان با ارسال پول و سلاح پیش برده می شود . اما در عوض اوباما را این چنین مقصر ادامه جنگ و کشتار در این دو کشور عراق و افغانستان باحاکم کردن فضای بحران در خاور میانه دانسته و ازبازتاب دادن نظرات مخالف اهدای جایزه صلح نوبل به اوباماگزارش داده است :

"اعلام اختصاص جايزه صلح نوبل به اوباما از همان زمان با واكنش هاي جدي جهاني روبرو شد اما در همين محدوده زماني كوتاه تا برگزاري مراسم اعطاي جايزه تحولات جهاني نشان داد كه جايزه صلح نوبل امسال نيز در دستان كسي قرار گرفته كه به اعتقاد بسياري از تحليلگران سياسي و مردم جهان فرماندهي دو جنگ جاري را برعهده دارد و در دامن زدن به ديگر مناقشات جهاني از جمله خاورميانه دخيل بوده است. جايزه صلح نوبل از عجايب روزگار ماست زيرا در بسياري از موارد به افرادي تعلق گرفته كه دستانشان بيش از همه به خون ملتها و مردم بيگناه آغشته بوده است . اين جايزه امسال به فردي تعلق گرفت كه تنها چند هفته پس از ورودش به كاخ سفيد برنده جايزه شد و در مدت 9 ماه مسئوليت تا زمان گرفتن جايزه به سرعت به رئيس جمهور جنگ مبدل گرديد . او قطعا نه به خاطر تقويت ديپلماسي جهاني و هماهنگي بين مردم و دولتها و نه به منظور كاهش مسابقه تسليحاتي اين جايزه را به خود اختصاص داد بلكه درحالي اين جايزه را دريافت مي كند كه آمريكا دو كشور عراق و افغانستان را همچنان در اشغال دارد و برنامه اش براي صلح در خاورميانه يا تعامل با ايران به جايي نرسيده و به وخامت گرائيده است . اوباما درحالي جايزه صلح نوبل را دريافت كرد كه براساس يك نظرسنجي رسمي و معتبر در آمريكا 66 درصد مردم اين كشور مخالف اعطاي اين جايزه به وي بوده و معتقدند رئيس جمهور آمريكا اقدام خاصي كه او را شايسته دريافت اين جايزه كند انجام نداده است . « اوباما برنده جنگ است نه جايزه صلح نوبل » . اوباما درحالي در بنياد نوبل حضور يافت و به سخنراني پرداخت كه سياستهاي جنگ افروزانه آمريكا در عراق و افغانستان هر روز قربانيان بيشتري را به كام خود مي كشد و شعار اوليه او براي ايجاد تغيير در سياستهاي آمريكا به پيروي از راهكارهاي ضد انساني بوش تبديل شده و فرمان اعزام نيروهاي بيشتر نظامي به عراق و افغانستان از كاخ سفيد صادر مي شود. اوضاع در عراق و افغانستان كه مركز ثقل وعده هاي عوامفريبانه اوباما بوده هر روز بدتر و بدتر مي شود و رئيس جمهور آمريكا جز ريختن بنزين بر اين آتش هنوز چاره ديگري براي جنگ اين دو كشور نيانديشيده است . وي در اين مدت با حمايت از « نمي توانم در برابر تهديدهاي پيش روي مردم آمريكا اقدامي انجام ندهم . شيطان در جهان وجود دارد و بايد به طور قاطعانه آنرا از بين برد...اين اظهارات مشمئز كننده و جنگ افروزانه كه نشان دهنده پوچي وعده تغيير در سياستهاي اوباما و عمق وابستگي استراتژي آمريكا به جنگ طلبي است مردم جهان و تحليلگران سياسي را به اين نكته هدايت مي كند كه سردمداران كاخ سفيد از هر رنگ و پوستي كه باشند و به هر حزب و جرياني كه وابسته باشند از خون ملتهاي جهان ارتزاق مي كنند و بند ناف شان به جنگ بسته است . در چنين شرايطي بهتر مي توان درك كرد كه اعطاي جايزه به اوباما براي ادامه دادن به جنگ افروزي هاي شيطان بزرگ است نه تلاش براي برقراري صلح .

درخاتمه اینکه عجیب و جالب است که سر مقاله نویس با بستن چشمان خود برروی واقعیات ملموس در ایران وحاکم بودن سایه ی شوم جنگ طلبی و جنگ افروزی خانمان برانداز در ایران اکنون با شمشیر از روی بستن برای اوباما و از موضع مخالفت به جنگ افروز بودن رئیس جمهور آمریکا وارد میدان شده و دریافت جایزه صلح نوبل وی رانمایش مضحک نامیده واز شگفت زدگی اوباما موقع در یافت جایزه یصلحنوبل گفته و این اقدام را محکوم کرده است . البته جالب تر اینکه چرااین نا دیده گیرنده ی علت ها و معلول گرا و تصویر مارکش وار قالب کن نگفته که در ایران جنگ قدرت چگونه ادامه دارد؟ یا اینکه چر فراموش کرده و از یاد برده است که چرا هیچگونه اشاره ای به اهدای دیکتاتور جهان بودن لوطی جماران در نروژه همسایه سوئد نکرده است که وارونه معادل اهدای جایزه ی صلح نوبل می باشد ؟

هوشنگ- بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13880921/index.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 21 آذر ماه سال 1388