دروغ نامه ی کیهان شنبه 28 آذرماه سا ل 1388
نقد و بررسی ا(يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " اين 10 روز"

"شکست سناریو ی راهیپمائی روز جمعه مکمل شکست سناریوی آتش زدن تصویر خمینی شیاد شد"

زمانی از انقلابی پر شور و نا مدار آمریکای لاتین چگوارا نقل قول می شد که می بایست آنگونه ضربات پی در پی باید بدشمن زد تا توان هرگونه باز سازی ازوی گرفته شود. اکنون شرایط حاکمان کودتا گر نا مشروع و ضد مردمی به خصوص پس از کودتای تقلباتی 22 خرداد که با سرکوب شدید معترضان ناراضی و خشمگین شرکت کننده در اعتراضات واکنشی همراه بوده است به خصوص بر خوردوحشیان و ضد انسانی که با نسل جوان و دانشجویان شده است که امتداد این شیوه زنجیر وار و ممتد ادامه داشته است. ولی بدلیل مقاومت و ایستادگی و ادامه دادن به مبارززه و بلند تر فریادمرگ بردیکتاتور و خامنه ای موجب شده است که در برابر ضربت دریافتی کودتا گران حاکم از سوی تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی آنهم در روز هائی که سران رژیم فاشیستی مذهبی بطور فرصت طلبانه و عوامفریبانه و دین فروشانه از این روز ها و مراسم ها برای منحرف کردن اذهان و پیشرد اهداف پلید خود و تضمین بقای خودش در 30سال گذشته استفاده کرده است.

اما بدلیل ضریب و جو نا رضایتی عمومی همراه با آگاهی کسب شده از تجربه ی عملکرد بیش از 30 ساله ی دولت مردان و رهبر ولی فقیه و نهاد های حکومتی و زیر مجموعه های وابسته به رهبر لوطی جماران شرایط آنگونه شده است که مخالفان روز های قدس و 13 آبان و 16 آذر را با پاتک های خود تبدیل به تظاهرات ضد حکومتی کرده اند و آنچنان پژواک اعتراضی پر مفهوم وجهت دار بسوی نابودی و فروپاشی رژیم کودتائی پرتو افکن نموده و نوید حرکت به سمت تغییرات دمکراتیک را با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه طنین انداز کرده اند که سناریو سازان دارای تاریخچه ی قتل های زنجیره ای با تبانی و همکاری سازمان اطلاعات سپاه پاسدارانرا وادارنموده تا دست به خود کشی بزنند و طرح پاره و آتش زدن تصویر خمینی شیاد را اجرا و از سیمای تلویزیون پاسدار ضرامی پخش کنند تا که بهانه ی جدید برای سر کوب منتقدان و معترضان و متهم کردن برای دستگیری و محاکمه رهبران رقیب فراهم شود به خصوص که ماه محرم و روز های تاسوعا و عاشورا در پیش است که موجب نگرانی وحشت حاکمان کودتاگر و به خصوص لوطی جماران بی ارزش و بی مشروعیت شده است . اما چون این سناریو شکست خورد . برای جبران شکست تا موسوی و کروبی و مجمع روحانیون مبارز تقاضای راهیپمائی در دفاع از خمینی شیاد را دادند بلا فاصله ی سناریو سازان و پاسداران کودتا گر سناریوی تکمیلی دعوت فراخوان را هیپمائی پس از نمازجمعه در دفاع از پاره و به آتش کشیده شدن تصویر خمینی شیاد را دادند که شکست این سناریوی بدتر از شکست سناریوی اول بود . زیرا که بر خلاف بسیج کردن دانش آموزان مدارس با لباس فرم و گسیل کردن شان به حاشیه نماز جمعه ها و راهپیمائی که تعداد کمی حضور یافتند. بدتر اینکه شعار ها در دفاع و مشروعیت کاذب دادن به لوطی جماران و تهدید به اعدام سران رقیب مغلوب با بدترین توهین ها همراه بوده است که مشخص شد هدف اصلی سناریو سازان پاره و آتش زنندگان تصویر خمینی شیاد چه بوده است؟ ضمن اینکه با این اقدام خمینی مدفون را بهمان اندازه بی اعتبار کردند که لوطی جماران شده است .

مهمتر اینکه با تیتر درشت خبری که سر باز جو حسین شریعتمداری برای دروغ نامه ی کیهان همین شماره با این تیتر "حجت الاسلام والمسلمين رحيميان: جرم كساني كه زمينه فتنه را فراهم كردند از پاره كردن عكس امام(ره) بيشتر است محاكمه و مجازات سران فتنه فرياد مردم در سراسر كشور" بر گزیده است و در دنباله باز شدن این سر کلاف را همکارش مهدی محمدی در یادداشت روز در این دروغ نامه دنبال کرده است که دیگر هیچ نکته ابهامی باقی نگذاشته است که اقدامات و سناریوهای کودتا گران پاسدار بدون برنامه و آینده نگری از واکنش و بازتاب های اعتراضی ومخرب و افشاگرانه علیه ی طراحان سناریو سازی می باشد.

البته قلم بر دست یادداشت روزنویس برای اینکه هرگونه رفع ابهام کند که ضربات وارده در تظاهرات دانشجوئی ضد حکومتی چه اندازه آسیب و ضربهبر پیکره ودستگاه رژیم فاشیستی و تروریستی لوطی جماران و پاسداران کودتاگر وارد کردهاست و چرا بطور سراسیمگی و دستپاچگی از دهه و روز های تاسوعا و عاشورا وحشت دارد که می بایست اقدام واکنشی یا تهاجمی علیه ی معترضان بامتهم کردن و پرونده سازی برای سران رقیب مغلوب به خصوص کروبی و موسوی تدارک دیده شود . چونکه نیاز شدید به تخاذ اقداماتی بوده است که تشریح آن را قلم بر دست در ابتدای یادداشت روز سفارشی ووارونه ی خود چنین گزارش از 16و 17 و 18 آذر در دانشگاه ها و پایان کار موسوی و لندن و واشنگتن داده است :

تحولات رخ داده در فاصله 10 روزه 16 تا 27 آذر 88، يك نماي فشرده اما بسيار دقيق از سرنوشت و آينده جريان فتنه در ايران به دست مي دهد. روز 16 آذر به گفته سران فتنه بنا بود جبران آبروريزي 13 آبان باشد -و به همين دليل آنرا ايستگاه آخر خواندند- اما خود به آبرو ريزي بزرگتري تبديل شد. جامعه دانشگاهي كه اصلاح طلبان ساده دلانه آن را ملك طلق خود مي دانستند، در آن روز خود را تقريبا به طور كامل از پروژه هاي جريان فتنه كنار كشيد. مهم تر از آن، طبقه متوسط شهري در تهران هم هيچ انگيزه اي براي پيوستن به آشوبگراني كه در يكي دو دانشگاه تهران تجمع كرده بودند از خود نشان نداد در حالي كه سران فتنه تصور مي كردند قادر خواهند بود از طريق كاتاليزوري به نام دانشگاه، شبكه هاي اجتماعي ساخته شده توسط سرويس هاي اطلاعاتي غربي در ميان طبقه متوسط را هم فعال كرده و يك آشوب شهري جديد در تهران بوجود بياورند.ميرحسين موسوي -كه اين روزها ديگر در حال نزديك شدن به پايان كار است- در بيانيه روز 15 آذر خود، گويي حدس زده باشد كه احتمال بي اعتنايي مردم به فراخوان فتنه گران در 16 آذر وجود دارد، روزهاي 17 و 18 آذر را هم به عنوان جايگزيني براي آن مشخص كرده بود. اين دو روز احتمالا بايد جزو سخت ترين روزهاي بعد از انتخابات براي فتنه گران بوده باشد. اهانت به امام توسط هوادارن موسوي در روز 16 آذر موجي از خشم و اعتراض انقلابي درون و بيرون دانشگاه عليه سران فتنه بوجود آورد كه اثرات آن اكنون كل معادلات سياسي كشور را جابجا كرده است. بر مبناي برخي شواهد، اتاق فكر جريان فتنه كه در لندن و واشينگتن مرتبا تشكيل جلسه مي دهد، تصور مي كرد جسارت به امام درون دانشگاه با شكستن خط قرمزهاي 30 ساله نظام، عرصه هاي جديدي براي فعاليت پيش روي سبزها در ايران خواهد گشود و به همين دليل هم بود كه تصاوير اين اهانت را با ولع از شبكه هاي خبري خود پخش مي كرد. اما دقيقا به اين دليل كه سرويس هاي غربي مثل دوستان داخلي شان، هيچ محاسبه درستي از ميزان ارادت مردم ايران به امام و خلف او نداشتند، اين به اصطلاح «پروژه» تبديل به موجي بزرگ شد و به جانب طراحان آن بازگشت. مردم ايران اكنون يك هفته است كه در اعتراض به اين اهانت بزرگ از پاي ننشسته اند. ديروز و در آخرين پرده از اين خشم مقدس، مردم مومن در سراسر ايران خواستار محاكمه و مجازات سران فتنه شدند در حالي كه هيچ نشاني از فتنه گران نه در خيابان هاي تهران و نه در هيچ شهر ديگري از شهرهاي كشور نبود. فرداي روز 16 آذر نوشتيم كه سوت پايان در ايستگاه آخر به صدا درآمده است، حالا پس از 10 روز مي توان گفت كه همه چيز تمام شده و دانشگاه كه بنا بود فتنه سبز را احيا كند، آن را يكباره و به سرعت دفن كرده است. مهم ترين عاملي كه سران جريان اصلاحات را به سمت راديكاليسم سوق داد و باعث شد در يك ماه آخر كليت نظام را به جاي دولت آماج حملات خود قرار دهند، اين بود كه تصور مي كردند يك لشگر بزرگ از طبقه متوسط شهري در تهران و سراسر كشور پشت آنها ايستاده است. اين براي اصلاح طلبان كه در دو سال آخر حضور در دولت (1384-1382) حسرت جمع شدن فقط چند صد نفر در حمايت از خود را مي خوردند، يك صحنه رويايي بود. فراخواني اين سرمايه اجتماعي به خيابان و به راه اندازي آشوب هاي شهري از بيش از دو ماه قبل از انتخابات علاوه بر اينكه تمريني بود براي آشوب هاي بعد از انتخابات، عمدتا به اين دليل انجام شد كه اصلاح طلبان مي خواستند گزينه «تسليم يا آشوب» را پيش روي نظام بگذارند و از آن بخواهند كه از ميان آنها يكي را انتخاب كند. و بلافاصله سراغ ايجاد تغيير شكل در ساختار نظام به آن روشي كه در جزوه تاملات راهبردي حزب مشاركت شرح داده شده بروند. 1-طبقه متوسط جامعه ايران خيلي زود و بلكه در همان يكي دو ماه بعد از انتخابات فهميد كه موسوي در مورد انقلابي، خط امامي و قانونگرا بودن خود دروغ مي گويد و اساسا اعتقادي به اين مفاهيم ندارد. اين وضعيت بحراني را بوجودآورد كه بايد آن را «بحران ايدئولوژي و اعتبار» ناميد. 2- اين بخش از جامعه ايراني در زماني بين 4 تا 5 ماه دريافت كه كل داستان تقلب در انتخابات رياست جمهوري هم دروغي بيش نيست و نظام راي موسوي را چنان كه بوده خوانده است. اين وضعيت بوجود آورنده پديده اي است كه مي توان آن را «بحران آگاهي» خواند. 3- آن بخش از سرمايه راي موسوي در تهران كه چند باري حضور در خيابان را تجربه كرده بود به سرعت دريافت نظام مستحكم تر از آن است كه بتوان با اين روش ها از آن امتيازي گرفت و اين درك و دريافت وضعيتي را بوجود آورد كه مي توان آن را «بحران نتيجه» خواند به اين معنا كه ديگر كمتر كسي باقي مانده بود كه به نتيجه بخش بودن اين حركات اميدي داشته باشد. 4- پس از گرايش تحركات خياباني به سمت آشوب، برخورد قاطع نظام با آشوبگران در چند مرحله، به بروز «بحران اراده» در ميان آنها منجر شد 5- و نهايتا پس از چند ماه فتنه گري با تمام توان، حاميان جريان فتنه درون حكومت به ناتواني خود در تاثيرگذاري بر اراده سطوح بالاي نظام پي بردند و همين باعث شد برخي از آنها منفعل شوند و برخي ديگر نغمه آشتي و سازش سر دهند. بوجود آمدن اين وضعيت در بين حاميان حكومتي جريان فتنه، در ميان آشوبگران كف خيابان كه همواره به نزاع درون حكومت دل بسته و از آن تغذيه مي كردند، بحراني بوجود آورد كه بايد آن را «بحران تكيه گاه» ناميد"

ا مسخره اینکه قلم بر دست یادداشت روز نویس همکار سربازجو حسین شریعتمداری بدون آنکه هیچ آماری از دعوت و بسیج شدگان به را هیپمائی روز جمعه ی سپاه پاسداران کودتا گر حاکم بدهد. یاسخنی از چگونگی گرد آوری زوری دانش آموزان مدارس به راهپمائی در کنار حضور بسیجیان چماقدار و سایرنان خوران و جیره بگیران بگوید . یا اینکه کلامی از ادعای پوشالی و کمدی حمایت 86% پشتیبانی مردم ایران با 25 میلیون رأی برای پاسدار گماشته احمدی نژاد در نمایش خیمه شب بازی کودتائی22 خردادبگوید که چه در صد از این رقم ادعا ئی در راهپیمائی روزجمعه حضورداشتند. ولی پس از بررسی 5 بحران رقیب مغلوب وم خردادی ها به بازتاب این 5 بحران و اهداف پشت پرده سناریوسازان پاسداران کودتا گر اینگونه در پایان یادداشت روز وارونه ی خود جمع بندی و تجزیه و تحلیل نموده است:

اين 5 بحران دو بحران اول بيشتر روي سرمايه راي اصلاح طلبان اثر كرده و علاوه بر ايجاد ريزش در آن، مانع تبديل شدن آن به سرمايه آشوب شده است و 3 بحران بعدي هم در تضعيف جنبه خودانگيخته سرمايه آشوب فتنه گران و همچنين مرگ بخش سازمان يافته آن موثر بوده است.نتيجه اين تحليل به عيني ترين شكل ممكن خود را در روز جمعه نشان داد. پس از 16 آذر و زماني كه مردم تهران و ديگر شهرهاي بزرگ از كنار همه جزع و فزع فتنه گران بي تفاوت گذشتند اين نگراني در بين سران فتنه بوجود آمد كه ته مانده هاي سرمايه اجتماعي آنها هم در حال از دست رفتن است و جز مشتي آشوبگر كسي براي آنها نمانده است. در حالي كه خروش انقلابي مردم در 10 روز گذشته هر روز بيشتر از روز قبل اين موضوع را مسجل مي كرد، علامت بزرگ «دفن شدن فتنه سبز اموي» روز جمعه پديدار شد. در حالي كه اصلاح طلبان پس از 22 خرداد همواره تلاش كرده اند از هر فرصتي و از جمله فرصت تجمعات انقلابي مورد حمايت نظام براي حضور در خيابان و عرض اندام استفاده كنند، در تظاهرات روز جمعه هيچ نشاني از آشوبگران ديده نشد و براي اولين بار از 22 خرداد 88 سران فتنه به اين نتيجه رسيدند كه مطلقا نبايد ريسك دعوت از هوادارانشان براي ايجاد تجمع موازي در كنار تظاهرات مردمي عليه اهانت كنندگان به امام را بپذيرند. اگرچه مجمع روحانيون مبارز به عنوان اتاق فكر داخلي جريان فتنه به همراه موسوي ادعا كرده اند كه در صدد دريافت مجوز براي برگزاري يك راه پيمايي مستقل هستند ولي ناگفته پيداست كه اين چيزي بيش از يك توجيه خنك و خنده دار نيست. احتمالا همه چيز به اين بر مي گردد كه فتنه گران پيام روزهاي 16 تا 27 آذر را تا حدودي دريافت كرده و فهميده اند كه ديگر كسي از مردم پاي كار آنها نيست و الا در چند ماه گذشته ديده ايم تا زماني كه مي دانستند هنوز كسي به حمايت از آنها به خيابان خواهد آمد، هرگز به فكر مجوز گرفتن و تجمع مستقل برپا كردن نيفتادند! بزرگي مي گفت اين هنوز آغاز معجزات محرم است. منتظر بسي بيش از اينها بايد بود. "

در خاتمه اینکه همانگونه که ابتدای این نوشتار نقل قول شد آنگونه واکنش های اعتراضی مردم ناراضی به خصوص نقش برجسته حضور نسل جوان دختر و پسردر کنار جنبش دانشجوئی به ویژه پیشتازی زنان و دختران در صحنه برجسته و عیان شده که انکار کردنی نمی باشدآنهم در رژیم منقبض فاشیستی مذهبی و زن ستیز که با به خدمت گرفتن همه ار گان های گوناگون سرکوبگر و استفاده کردن از همه امکانات ووسائل سرکوب و شکنجه و تجاوز و سانسور و خفقان بیش از 30 سال است که در کنار ابزاری کردن دین و شعائر مذهبی که علیه ی منتقدان و دگر اندیشان و مخالفانبه خصوص زنان اعمال شده است .با این وجود اکنون شاهدمی باشیم که چگونه حضور پررنگ زنان و دختران در صحنه ی مبارزه موج می زند و چگونه همدوش سایرناراضیان با بلند تر کردن پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتورو خامنه ای و اصل ولایت فقیه لرزه بر اندام کودتاگران متزلزل شده انداخته و چگونه سیستم عصبی و نا توانی ضعف سرکوب و کنترل کردن فضای انفجاری جامعه کودتاگران پاسدار موجب شده است که دست به اقدامات و سناریو سازی هائی بزنند که در نهایت منجر به تکمیل کردن روند شکست های قبلی شود که بطور عریان نشان از ترک بر داشتن دیوار اختناق و ارعاب در جامعه و حرکت به سمت شکاف و عمیق شدن این دیوار ترک بر داشته شده ی اختناق و رعب و وحشت در جامعه می باشد که یادآورانحلال ساواک شاه در دوران نخست وزیری شاپور بختیار استکه منتهی به قطعیت بخشیدن فروپاشی سیستم شد. به ویژه اینکه سیاست سرکوب و خفقان داخلی مکمل یا آن سوی معادله ی افشا شده ی سیاست دیپلماسی صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و دخالت گری در امور داخلی کشورهای مسایه و ومنطقه ی خاور میانه می باشد که در مجموع رود شکست های کودتاگران آشکارا خبر از فرا رسیدن تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد که بشدت نسل جوان خواهانش می باشند که 70% جمعیت کشور را تشکیل می دهند . به خصوص اینکه این سناریو پیش در آمد زهر چشم گیری از عدم حضورناراضیان در روز های تاسوعا و عاشورا در راهپیمائی روز جمعه ی فراخوان سپاه پاسداران کودتاگر با شکست کامل منجر شد . زیرا که بوضوح ثابت کرد هدف راهپیمائی جمعه مشروعیت تراشی برای لوطی جماران نامشروع شده و لشکرکشی کردن علیه ی سران رقیب مغلوب زیر چتر تا کتیکی- تبلیغاتی از نام خمینی شیاد بود . غافل از آنکه همانگونه که اشاره شد حضورتعداد محدود سبب شد که زیرآب ادعای پوشالی رأی سازی 86% شرکت کننده مردم ایران در حمایت و پشتیبانی رژیم کودتا گران باساختن رأی ساختگی و جعلی 25 میلیون زده شده است که از سوی کودتاگران در نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد طراحی شد و نامشروع بودن رژیم کودتاگران آشکار در سناریو وشوی راهپیمائی جمعه 27 آذربه نمایش گذاشته شد وهمین افشا شدگی دگر باره نا مشروع بودن رژیم کودتا گران موجب خواهد شد که ناراضیان خشمگین خیلی بیش از تظاهرات ضد حکومتی در روز های تاسوعا و عاشورا درصحنه حضور داشته و از شگردها و ابتکارات مبارزاتی جدیدضد حکومتی خود دست به مبارزه بزنند و سر عت بخشیدن به مسیر تغییرات دمکراتیک در ایران را هموارترسازند.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/880928/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان شنبه 27 آذرماه سسال 1388