دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 30 آذر 1388

" نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان ... و اين خط، همان است "
" آویزان شدن به امام علی باسوء استفاده ابزاری برای توجیه کردن جنایات حاکمان و لوطی جماران ومتهم کردن مخالفان و منتقدان و رقبا"

وقتی دین ابزار وهدف کسب و قبضه ی قدرت و تثبیت و حفظ آن شده باشد . مشخص است که برای فرار از مسئولت پاسخگوئی رهبران و مسئولان حواله ی فتوای آسمانی با اشاره ی کردن تاکتیکی و تحریف گری کتب تغییر نا پذیر آسمانی داده می شود . به خصوص در شرایطی که در ایران مشتی دجال و رمال و روضه خوان هفت خط پالان سائیده بقدرت خزیده اند که بدلیل جنایت و خیانت و غارتگری و جنگ افروزی و دین فروشی کردن بیش از 30 ساله بطور کامل بی اعتبار و نا مشروع شده اند . همچنین رشد اختلافات درونی وجنگ قدرت و ثروت و تلاش حذف حذف رقیب در بین می باشد که منجر به حضور مردم نا راضی با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای رهبر ولی فقیه مذهبی در همه جا طنین انداز شده است و ماه محرم هم شروع شده است که موجب نگرانی ووحشت از تظاهرات تا سوعا و عاشورا هم در چشم انداز می باشد . به ویژه اینکه فوت یک مرجع مذهبی منتقد و مخالف کنار گذاشته شده ولی فقیه هم اتفاق فتاده است . البته این فوت می تواند متأثر از حد وحصر و فشار های بیش از حد دو دهه وارده شده با فحاشی و تهدید و تمسخر کردن ایشان باشد که از سوی حاکمان به خصوص لوطی جماران علی خامنه ای تا قبل از فوت ایشان اعمال شده است که می تواند نقش چاشنی انفجاری یا تزریق کننده ی انگیزه ی حضور پررنگ معترضان حکومتی و بلند کردن پژواک اعتراضی فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه باشد .

بنابراین می بایست که قلم بر دست غیر ایرانی سعدالله زارعی یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان با مداحی گری و روضه خوانی گریز به صحرای کربلا زدن در ابتدای یادداشت روز خود به جای محرم و نقش حسین از پدرش علی و منتقدان و مخالفان وی قلم فرسائی کند. البته هدف زور زدن با شیوه حقه و کلک تصویر مار کشیدن و مار قالب کردن برای مشروعیت بخشیدن لوطی جماران است . یعنی اینکه از سوی قلمبر دست و با ما نور دادن تبلیغاتی دین ابزاری شده و شعائر مذبی لوطی جماران ترکش خورده و بی اعتبار و نامشروع شده جای علی نشانده شده است و مخالفان و منتقدان وی چنین مترادف با منافقان معرفی شده اند:


"در ميانه حكومت بي مثال اميرالمؤمنين-عليه السلام- بعضي از نيروهايي كه در دين به «امام» قايل نبودند و يا عقل خويش را امام خويش مي پنداشتند، شعار مي دادند «لاحكم الالله» اين شعار مقدسي بود كه شايد مقدس تر از آن يافت نشود اما حضرت امير كه در برابر «الله» خوديتي را نمي شناخت و امتحان خود را در عرصه هاي مختلف از جمله مواجهه حساس و خطرناك با «عمروبن عبدود» در «روز خندق» داده بود، اين شعار را برنتافت و آن عبارت تاريخي را فرمود كه به ضرب المثل هم تبديل گرديد: « حضرت امير المؤمنين- سلام الله عليه- مشت بسته اين منافقين را باز كرد و فرمود اين خوارج با نفي حكومت از غير خدا در پي نفي حكومت هستند و حال آنكه گريزي نيست و جامعه به حاكم نياز دارد. علي مرتضي-عليه السلام- مي فرمايد آنچه اينها دنبال مي كنند از حكومت جور هم بدتر است چرا كه هرج و مرج اساس نظام اجتماعي را فرو مي پاشد. "

روضه خوان ومداح قلم بر دست ادامه ی وارونه و هذیان گوئی خود با نسبت دادن گروه های فشار در خدمت ارگان های سر کوبگر قدرتمند که در 30 سال گذشته و در سرفصل های گوناگون در در پشت پرده انجام مأموریت ووظیفه کرده اند و اکنون نوبت حذف رقیب مغلوب دوم خردادی ها رسیده است . با کاربرد شیوه ی چوب و پیاز و از موضع طلبکاری کردن اهداف طراحی شده را دنبال کرده است . مهمتر اینکه آویزان شدن بطور غیر مستقیم از نام از خمینی شیاد و صد البته با تاکتیک افشاگرایانه ی لو رفته شگرد خمینی و جانشین وی وارد میدان شده است تا که در راستای عدم پذیرش مسئولیت اقدامات توجیگیری شود و از حاشیه ی امنیت قداست و فرار از عدم پاسخگوئی استفاده گردد که محور هرج و مرج گفتن شامل اوضاع حاکمان کنونی کودتاگر نشود. ، بلکه مدعی شده که هرج و مرج ابتدا چنین شروع می شود:

هرج و مرج طلبي در جامعه اي كه براي استقرار «نظم جديد» فديه هاي فراواني داده است .هرج و مرج طلبي با شورش عليه نظم مستقر شروع مي شود و در انتها به هرج و مرج مطلق منتهي مي گردد چرا كه در اينجا هرج و مرج طلبي بطور مطلق و بصورت ابزار براي رسيدن به مقصود مورد استفاده قرار مي گيرد و اين در درازمدت به روش هرج و مرج طلبي لباس مشروعيت مي پوشاند پس مي توان گفت هرج و مرج طلبي به هيچ نوع حاكميت و نظمي نمي انجامد"

قلم بر دست بدون در نظر گرفتن تغییر و تحولات 3 دهه و فاش شدن ماهیت و عملکرد ها که جای ابهام مشابه 30 سال پیش را باقی نگذاشته است . اما چون در راستای اهداف مشخص قلم فرسائی می کند . لذا می بایست که شیپوراز در گشادش بنوازد تا توجیه گری اعمال و منحرف کردن اذهان عمومی به استناد همان موضع گیری های سیاسی 3 دهه ی پیش امکان پذیر شود و با آویزان شدن به آن شیوه و بدون مقایسه کردن که خمینی شیاد در همان مقطه اوایل انقلاب و روز های قبل از آن در زیر درخت سیب پاریس چه گفت و پس از ورود بی احساس در بهشت زهرا چه گفت و یا چه قول هائی داد ؟ یا چرا درست نقطه ی مقابل قول های داده شده عمل و اقدام شده است؟ در عوض بدون اشاره به دلیل نامزد ریاست جمهوری کردن خمینی از سوی مجاهدین اشاره کند تا که وی با پذیرش مستقیم مسئولیت اجرائی موظف به پاسگوئی در برابر عملکردش باشد وراه هر گونه فرار توجیه گری و بندی بازی و شیاد گری و عوامفریبی کردنش وجود نداشته باشد تا که دیگر فرصت پیشبرد نقش و سیاست سرکوب و خفقان و سانسور از سوی حاکمان با وارونه گوئی امکان نباشد که اکنون قلم بر دست با کتمان کردن حقایق و باز نکردن ریشه ها اما به گروه های فشاردر 3 دهه ی گذشته را اینگونه بطور وارونه نمایش داده است:

:انقلاب اسلامي در طول سه دهه اخير بارها شاهد استفاده «گروههاي فشار» از روش هرج و مرج بوده و نتايج آن را ديده است. در يك مقطعي از انقلاب بعضي از گروههاي سياسي شعارهاي ضد آمريكايي سر مي دادند و در همان حال حضرت امام را كه ريشه آمريكا را در ايران قطع كرده بود «مرتجع» مي خواندند. حضرت امام با لطافت فرمودند اينها چپ هاي آمريكايي اند. طولي نكشيد كه اين چپ هاي آمريكايي ارتباط علني خود را با آمريكا ظاهر كردند. در واقع در آن زمان، مسئله چپ هاي آمريكايي اين بود كه نظام ضدآمريكايي مستقر نشود. بعدها منافقين هم همين راه را رفتند يك روز سازمان مجاهدين خلق بيانيه داد كه تنها كسي كه شايسته منصب رياست جمهوري است، حضرت امام خميني مي باشد و افزود «تنها راه» حفظ جمهوري اسلامي از خطر افتادن به دام امپرياليسم جهاني، پذيرش اين سمت از سوي امام است آنان البته مي دانستند كه پذيرفتن سمت اجرايي در شأن امام نيست در واقع منافقين دشمني با امام را در ذيل واژه امام مخفي كرده بودند و البته زياد طول نكشيد و آنان به جنگ مسلحانه با امام روي آوردند.يكي ديگر از نمونه ها اقدامات نهضت آزادي بود. نهضت آزادي همواره آزادي را بر استقلال و جمهوري اسلامي مقدم مي كرد و وقتي مي پرسيدي چرا؟ پاسخ مي دادند اگر آزادي باشد استقلال و جمهوريت هم خواهد بود. همين ها وقتي امام از برگزاري رفراندوم حرف زد گفتند هنوز زود است و بايد چند سال بگذرد تا زمينه برگزاري رفراندوم فراهم شود. بعدا وقتي مجلس خبرگان قانون اساسي با راي ملت آزاده تشكيل شد اينها مدعي شدند بوي استبداد مي آيد در نهايت به قم رفته و از حضرت امام صريحا خواستار انحلال مجلس خبرگان شدند. در اينجا هم آزادي خواهي آقايان نهضت آزادي براي سلب آزادي از ملت ايران مطرح مي شد"

قلم بر دست ناشی در تحلیل دادن و پیگیری مسائل داخلی که چاره ای جز کپی و رله کردن مطالب تکراری ونخ نما شده ای غیر واقعی یا تحریف شده ندارد که در یادداشت های روز دروغ نامه ی کیهان بکرارت بیان و رله شده است. در دنباله به سراغ هسته ی مطالعاتی و تئوری پرداران به اصطلاح حماسته ی دوم خردادی های سال 76 رفته است تا که با فاش ومتهم کردن شان بهتر بتواند از اسلام طالبانی لوطی جماران و کودتا گران یا رجعت کنند گان به دوران خمینی شیاد چنین دفاع کند:

"بعدها يك گروه ديگر سر برآوردند و شعار پلوراليسم ديني-تكثرگرايي ديني- سر دادند اينها در حلقه هاي خود- كيان و سلام- مدعي بودند كه حكومت بايد در مواجهه با برداشت هاي مختلف از دين بي طرف باشد و حال آنكه منظورشان بي طرفي نبود- هرچند بي طرفي هم سخن نادرستي است- منظور آنان از پلوراليسم ديني اين بود كه صداي خدا را از وجاهت و تاثير بيندازند و اباطيل را حاكم نمايند اما اين همه را در ذيل واژه زيبا و البته مغلوط « هر فكري محترم است» توجيه مي كردند و مرادشان حرمت زدايي از تعاليم ديني بود چه اينكه براي تحقق آن چهار نعل به سوي سكولاريزم تاختند و تظاهرات عليه خدا را نيز مشروع قلمداد كردند!اين روزها يك گروه ديگر سر برآورده كه «رجعت به گذشته» را سر مي دهد و در توجيه آن مي گويد رويه كنوني كشور، ما را از تعاليم اوليه انقلاب و خط امام دور كرده است و بايد به آن دوره بازگرديم. اين شعار بسيار زيبا خيلي ها را به اشتباه انداخت و حال آنكه منظور آنان- موسوي و...- اين است كه دستاوردهاي قانوني نظام و نهادهاي برآمده از انقلاب را به اسم انقلاب و بازگشت به ارزش هاي آن قرباني نمايند!"

البته قلم بر دست مجبور شده است که به همسو ولی رقیب شده ی انجمن حجتیه که لوطی جماران و مشاور امور بین المللی اش علی اکبر ولایتی عضوش بودند . بدون نام بردن مستقیم ازشان این گونه گوشزد و اشاره ای داشته باشد:

"درست در ميانه اين دعواها عده اي هم به اسم اينكه جامعه دستخوش التهاب شده و نظام به خطر افتاده است از همگرايي و بازگشت به شرايط قبل از انتخابات سخن مي گويند البته در اين بين بعضي از نيروهاي غير سياسي آن را صادقانه عنوان مي كنند ولي نيروهاي سياسي براي بازسازي اوضاع بهم ريخته خود از آن دم مي زنند. در واقع در اينجا هم منظور از وحدت همان تفرقه است ولي چون نمي توان با تابلوي تفرقه به جمع آوري عده و عده پرداخت تابلوي وحدت را بلند كرده اند.هرج و مرج طلبي توأم با بهم ريختن مرزهاي سياسي است طبيعي هم هست چرا كه وقتي مرزهاي اعتقادي فرو مي ريزند معناي دوستي و دشمني عوض مي شود. دشمنان ديروز دوست خوانده مي شوند و دوستان ديروز دشمنان تلقي مي گردند. در اين فضا جاسوسي، بي ديني، تضييع حقوق مردم و مسايل اخروي رنگ مي بازند و الگوهاي جديد جاي آن را مي گيرند و اين يك وضعيت فراگير در همه صحنه هاي درگيري انقلاب و مخالفان آن است بدون آنكه مو بزند با اين وصف شما اگر مروري به روش هاي توده اي ها، فدايي ها، مجاهد خلقي ها، حزب خلق مسلمان ها، بهزاد نبوي ها، خاتمي ها، موسوي ها و... بياندازيد مي بينيد كه مو نمي زند و همه از يك روش و شيوه و الگو پيروي كرده اند. براي اينكه كمترين ترديدي برايتان نماند به آرشيو سال 85 و 95 مراجعه كنيد اطلاعيه سازمان مجاهدين خلق و... را برداريد كنار اعلاميه ماههاي اخير ميرحسين موسوي و ادوار دفتر تحكيم و... بگذاريد و سعي كنيد آنها را جدا و مختلف ببينيد هرگز نخواهيد توانست! "

بهر حال در پایان قلم بر دست یادداشت روز نویس از دوران علی شروع کرده ی در یادداشت روز خود را به دشمنی آشکار با میر حسین موسوی رسانیده و با آویزان شدن به لوطی جماران پس از روضه خوانی کردن وچپ و راست گریز به صحرای کربلا زدن اینگونه نتیجه گیری کرده است :

"اين روزها اما نفاق به مخمصه افتاده است. ميرحسين در نامه 12 شهريور خود مي نويسد من 02 سال سكوت كردم- يعني به آماده كردن نيرو مشغول بودم- و بعد از 02 سال تا اينجا آمدم نمي توانم 02 سال ديگر صبر كنم تا «شبكه اجتماعي» شكل بگيرد. او هيچگاه گمان نمي كرد راديكاليزم سبز او به اين زودي خزان بگيرد. حال او اين ضعف را با چه جبران مي كند با صبر و محاسبه؟ خير او در آن نامه مي نويسد از راهي كه برگزيده ام باز نمي گردم و به راه خود ادامه مي دهم هر چند حمايت آشكار سيا- كه تا پيش از اين مخفي بوده است- همه حقيقت را برملا مي كند. در واقع موسوي و... خلأ همراهي مردمي را با حمايت جدي مراكز جاسوسي و... جبران مي نمايند.در اين ميانه انقلاب اسلامي البته راه خود را مي رود و از اشتغال به اموري كه آن را از هدف بزرگ خود باز مي دارد، پرهيز مي كند و صد البته در ايران ما مردم اسير فتنه منافقان و منحرفان نمي شوند. هر چند آبي گل آلود و هوايي غبارآگين مي گردد وعده اي براي مدت كمي دچار ضعف تشخيص مي شوند اما مردم ما كوله باري از 41 قرن تجربه بر دوش دارند و معناي ولايت و تفاوت آن را با حكومت هاي غير الهي مي دانند."

درخاتمه اینکه همانگونه که در ابتدای نقد و بررسی این یادداشت روز اشاره شد که بیش از 30 سال است که دین تبدیل به ابزار قدرت و اهرم چماق و سرکوب وتفتیش عقاید و سانسور و خفقان شده است و مکمل آن سیاست و ترفند دامن زدن به جنگ و نزاع قدرت و ثروت وحذف رقیب مغلوب که در راستای و انحصاری کردن قدرت و منحرف نمودن اذهان عمومی بوده است. زیرا که اگر چنانچه دین از حکومت و قدرت تفکیک و جدا شود، آنگاه نه اینکه امکان فرصت طلبی و ابزاری کردن از دین و فرار از پاسخگوئی رهبر و مسئولان حکومتی وجود ندارد ، بلکه می بایست طبق سیستم های متعارف و قانونگرا و پای بندی هر مسئولی به آن در هر جایگاهی که هست نسبت به اعمال و رفتار وو عده ها و قول های داده شده ی خودش طبق قانون به مردم جوابگو باشد. زیرا که دیگر مترسکی بنام ولی فقیه وجود نخواهد داشت تا بعنوان صدورنامه ها فتوای دولتی نه قانو ن اساسی را نادیده بگیرد و اصولش را زائل نماید ، بلکه ههر گز قادر نیست از بالای آن پرواز کند و بازور به دیگران و اهداف مورد نظرش دنبال و تحمیل نماید. عجیب تر اینکه چون رهبر ولی فقیه مدعی است که نماینده ی خداوند بر روی زمین می باشد پس فقط خود را به پاسخ دادن به خداوند مسئول می داند .البته اگر باوری به خدا داشته باشد وخود را مسئول پاسخگوئی بداند. زیرا که لوطی جماران خودش را بالا تر از خدا می داند و آزمون الهی برای مردود کردن افرادی همچون رفسنجانی یا سایر خواص می گیرد . بنابراین ضریب مخالفت و کینه ورزی و دشمنی تأکید جدائی دین از حکومت واستقرار آزادی دمکراسی و سکولاریسم از این زاویه ی به خطر افتادن جایگاه قدرت لوطی جماران و کودتا گران و انباشت کنندگان ثروت های نجومی باد آورده و صاحبان سرمایه های کلان است که همچنان با آویزان شدن به دین و ابزاری از آن استفاده کردن علیه ی رقیب مغلوب و منتقدان و مخالفان و دگر اندیشان سوء استفاده می کنند . چون که باید برای پا پوش درست کردن وزدن انواع و اقسام اتهامات با توهین کردن و سناریو وپرونده سازی نمودن برای شان از دین استفاده ی ابزاری - تبلیغاتی شود.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/880930/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 30 آذر 1388