دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 11 بهمن ماهسال1388

نقد و بررسی : ! (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " حرّ يا حرمله ؟ "

"پاسدار شریعتمداری می گوید چون توبه سران رقیب حر وار نیست و حرمله گونه است مانع ازمحاکمه و مجازات شان نمی شود"

اگردر دفاع از پاسدار گماشته رئیس جمهور احمدی اینگونه است که سر بازجو پرونده ساز و تحریف گر و پرونده و تواب ساز پاسدارشکنجه گر شریعتمداری پیرامون سران رقیب یا فتنه گفته که درست پیشی بینی با افشاگری نموده است .پی سئوال می باشدکه نامه ی جمعی بر خی از نمایندگان آذربایجان بازار مکاره ی کمدی و دکوری و انتصابی به رئیس مجلس پاسدار علی لاریجانی برای چیست که خواهان پیگیری طرح عدم کفایت سیاسی پاسدارگماشته رئیس جمهور نا مشروع و تقلبی و قلابی شده اند؟ همینطور نامه ی 12 سئوال احمد توکلی رئیس کمیسیون پژوهش های بازار مکاره از وزیر کشور چیست که محور نمایش خیمه شب بازی کودتای تقباتی 22 خرداد است که ادامه ی اینگونه نامه نگرانی و پرسش گری ها به ارسال نامه ی ایشان به پاسدار گماشته احمدی نژاد ممنجر شده است که به وی گفته شما اصل 9 قانون اساسی را نقض کرده ای که مشخص است مقدمه چینی کنار گذاشتن پاسدار گماشته احمدی نژاد است.

جالب است که اکنون سربازجو پیرامون نکته ی چندروز پیش خود که پیش یینی روشنگرایانه کرد که گویا از یک سال قبل در دروغ نامه ی کیهان اسنادی بازتاب داده شد که عوامل داخلی بیگانه در داخل کشور در شرف پیشرد طرح کودتای مخملین مثلثی جرج سوروس ، جین شار و رابرت هلوی می باشند که به یمن این افشاگری های دروغ نامه ی کیهان خاتمی مجبور شد کنار بکشد و جایش را به موسوی دهد که با حضور بسیج و پاسداران در کودتای 22 خرداد این طرح خنثی شد . در صورتیکه یک سال قبل از برگزاری نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد نامی از میر حسین موسوی در میان نبود . از سوی دیگر آنقدر فشار برروی خاتمی آورده شد و مورد تهدید و توهین واقع شد تا که لوطی جماران مورخ 25 آذر سال گذشته در دانشگاه علم و صنعت گفت که ما نیاز به شاه سلطان حسین نداریم و بطور علنی پاسخ منفی به حضور خاتمی از نامزد ریاست جمهوری دوره ی دهم داد . چون هدف بود هر طوری شده پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور شود . برای همین همه نامزد های رقیب مدعی اصول گرایان به جز پاسدار محسن رضائی از نامزد شدن خودداری کردندکه بدلیل همین اصرار حضور وی رأئی که برایش ساخته شد موجب بی اعتبار شدن پاسداران شد تا وی زیرا که فر مانده اسبق سپاه پاسداران بود که زیر 250 هزار رأی آورد که با شکایت تعدادی هم از این رأی کاسته شد .

بهر حال پس از کناره کشیدن خاتمی موسوی با اصرار وارد صحنه ی رقابت شد . از آن به بعد بر تاریخچه ی اعمال گذشته ی نخست وزیر 8 ساله ی جنگ خط قرمز بطلان کشیده شد و تهدید ها شروع شد . هرچه زمان به بر گزاری نمایش خیمه شب بازی 22 خرداد نزدیک ترمی شد بر موج توهین و تهدید و پرونده سازی کردن علیه ی موسوی هم اوج می گرفت . حتی از کروبی هم بعنوان تاکتیکی چندین بار علیه ی خاتمی و موسوی و دوم خردادی های حامیان شان استفاده شد. اما چون سر باز جو حسین شریعتمداری از موضع بازجوئی و پرونده سازی و اتهام زدن وتوهین وتهدید کردن اهداف کثیف و پلیدش را دنبال می کند هر گز حاضر نیست کلامی راست بگوید . به خصوص در شرایط کنونی که دیگر نه ابهام ونه مشروعیتی برای رژیم کودتائی ضد بشری پاسداری و لوطی جماران باقی مانده است . پس می بایست در این شرایط بحرانی که روز های زیادی به سالروز انقلاب 22 نمانده است سربازجو حسین شریعتمداری این گزمه ی زنگی مست تیغ بر کف دست کف بر دهان آورده بر افروخته و عصبی باشد که چرا رهبران رقب مغلوب آنگونه که شاید و باید در برابر کودتاگران طالبانی پاسدار و لوطی جماران تسلیم نشده و زانو نزده و سکوت اختیار نکرده اند تا که فراخوان حضور مردم معترض در 22 بهمن ندهند یا اگر می دهند به نفع حاکمان کودتائی و علیه ی مردم باشد . برای همین ادامه ی پرونده سازی و سناریوی نکته اش علیه ی موسوی را اکنوناینگونه در یاداشت روز خود دنبال کرده است :

بنابراين، اگر بيانيه را با همان محورهاي پيش بيني شده در خبر ويژه كيهان منتشر مي كردند، بر ماموريت بيروني خود و دنباله روي از فرمول ديكته شده سه ضلعي «سوروس، شارپ و هلوي» مهر تأييد زده بودند و چنانچه محورهاي مورد اشاره از بيانيه حذف مي گرديد، انتشار آن با عدم انتشار تفاوت چنداني نداشت، زيرا مطابق فرمول ياد شده، يكي از اهداف بيانيه- فقط يكي از آنها- تاكيد دروغين بر پايگاه مردمي فتنه سبز بود تا از اين طريق، زمينه براي انتقال فتنه از خيابان ها- كه ديگر نفرات چنداني براي مانور نداشت- به عرصه مجازي فراهم شود. نگاهي به متن سخنراني هيلاري كلينتون به وضوح نشان مي دهد كه آمريكا، بعد از حماسه 9دي و نيز با توجه به هوشياري هواداران اوليه سران فتنه كه كنار كشيدن آنها از عرصه فريب را در پي داشته است، ادامه آشوب هاي خياباني را ناممكن مي داند و از سوي ديگر براي حفظ ظاهري اين جريان و انتقال آن از خيابان ها به فضاي مجازي، نيازمند ابراز وجود جريان فتنه است. اين نياز دقيقاً همان است كه قرار بود - و هنوز هم هست- كه موسوي و خاتمي در بيانيه خود به مناسبت 22بهمن، برآورده كنند! در خبر ويژه كيهان آمده بود «موسوي و خاتمي بايد در بيانيه خود وانمود كنند كه حركتي به نام جنبش سبز! هنوز هم وجود دارد و از هواداران فراواني برخوردار است! اين بخش از بيانيه براي آن است كه به قول جرج سوروس، زمينه انتقال كودتاي مخملي- بخوانيد فتنه- از خيابان به فضاي مجازي فراهم شود، چرا كه در خيابان، ادعاي فراواني هوادار با توجه به شمار اندك آنها، مضحك است ولي در فضاي مجازي مي توان كماكان - و بدون ارائه دليل و نمونه- بر فراواني هواداران! اصرار ورزيد»"

در دنباله سر بازجو حسین شریعتمداری لو داده است که به مسلخ بردن دو قربانی اعدام شده ی اخیر که در بیدادگاه نمایشی فرمایشی قاضی دژخیم صلواتی به مرگ محکوم شدند . هدف ازاین اعدام زهر چشم گیری از سران رقیب و هموار کردن برایاعدام های بیشتر بوده است تا که در صورت مقاومت کردن و تسلیم نشدن ضمن خنثی کردن تلاش پیشنهاد آشتی ملی میانه بازان که دنبال می شوداینان نیزتهدید شوند . پس با آویزان شدن به نقل قولی از خمینی شیا دکه ابزار چماق در راستای هدف علیه ی سران رقیب شده است آنگونه که گفته حتی توبه کردن شان چون توبه ی حرمله ونه حر گونه است مانع از اجرای حکم شان نمی شود. بهر صورت اینگونه متهمکردن با تأکید کردن تهدید هامرتبط با طرح مقدماتی دستگیری و محاکمه و مجازات کردن این سران رقیب مغلوباست که سربازجو دنبال نموده و چنین حکم محکومیت شان را صادره کرده است :

"اكنون به نقطه اصلي ماجرا يعني «پروژه نجات سران فتنه از محاكمه و مجازات» نزديك مي شويم. اين بخش از پروژه براي حفظ فتنه به عنوان آتش زير خاكستر و استخوان لاي زخم، طراحي شده است و اجراي آن به «ميانجي» نياز دارد. وظيفه ميانجي آن است كه با استناد به بيانيه سران فتنه و ادعاي توبه و پشيماني و يا -حداقل- عقب نشيني آنها از مواضع اوليه، ساز آشتي!! كوك كند. ميانجي در اين مرحله از پروژه ياد شده و براي فريب افكار عمومي به منظور پذيرش مرحله ديگر فتنه يعني همان به اصطلاح طرح آشتي! روي چند محور تكيه مي كند.الف: از شرايط كنوني با عنوان «بحران» ياد مي كند. اين در حالي است كه شرايط «حساس» هست، اما بحراني نيست، چرا كه بحران با درهم ريختگي شيرازه نظام همراه است نه مقابله نظام با ستون پنجم شناخته شده دشمن.ب: ميانجي مي كوشد از فتنه اي كه به گواهي تمامي اسناد و شواهد غيرقابل انكار، مديريت بيروني دارد و براي مقابله با اساس انقلاب، نظام، امام و حذف اسلام از حاكميت طراحي شده است، با عنوان درگيري داخلي ميان دو جناح ياد كند! ج: ميانجي، از طرح ديكته شده براي فراري دادن سران فتنه از محاكمه و مجازات، با عنوان «طرح آشتي ملي»! ياد مي كند و حال آن كه درگيري ميان توده هاي وفادار به نظام از يكسو و آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي داخلي آن از سوي ديگر در جريان است و راهپيمايي حماسي و چند ده ميليوني 9 دي ماه بهترين و گوياترين گواه آن است. مردم با يكديگر درگير نيستند كه نيازي به آشتي ملي!! باشد.د: ميانجي- يا ميانجي ها- با ناديده گرفتن اصل منطقي، عقلي و حقوقي «ميزان حال فعلي افراد است» كه امام راحل(ره) براي هوشياري ملت در اينگونه موارد، بر آن تاكيد فراوان داشته اند، روي سوابق- بعضا مثبت- سران فتنه و عوامل پيراموني آنها مانور مي دهد. از اين مانور فريبنده براي كمرنگ و نهايتاً فراموش شدن جنايت ها و خيانت هاي سران فتنه و آمادگي افكار عمومي براي بازگشت دوباره منافقان و ستون پنجم دشمن به جامعه، استفاده مي شود. شبيه آن كه جنايت سركردگان سپاه عمرسعد در روز عاشورا به بهانه سوابق احياناً اسلامي - تاكيد مي شود احياناً اسلامي- آنها ناديده گرفته شود.هـ : ميانجي در اين طرح فريب، از واژه هاي مقدس و پذيرفته شده اسلامي بهره مي گيرد. واژه هايي نظير «آشتي» كه در نگاه اول و به طور مطلق، پسنديده تر از «قهر» و دشمني است و يا «توبه» كه هميشه از اصرار بر گناه شايسته تر است. اما، آشتي با چه كساني؟ با دشمنان كينه توز عليه اسلام و امام و انقلاب و مردم و كساني كه براي انجام ماموريت دشمنان تابلودار بيروني از اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين(ع)، نفي وجود مبارك امام زمان(عج)، شعار به نفع آمريكا و اسرائيل، آدم كشي، آشوب آفريني و... دهها جنايت ديگر نيز دريغ نكرده اند؟!ميانجي ها به گونه اي از آشتي سخن مي گويند كه انگار حق جويان عدالت خواه بويي از رأفت و محبت و آشتي نبرده اند و حال آن كه، اگر رأفت و محبتي هست- كه هست- در ميان مؤمنان حق جو ديده شده و مي شود، نه خونريزان غارتگر و سنگدل.و اما، درباره «توبه» سران فتنه، سخن ويژه اي در ميان است، و آن، اين كه؛ در تمامي نظام هاي حقوقي و قضايي جهان -بدون استثناء- و در نظام حقوقي و قضايي اسلام، «توبه» رابطه اي ميان بنده گناهكار و خداي اوست، و در هيچيك از اين نظام هاي حقوقي و قضايي، توبه مجرم مانع محاكمه و مجازات او نيست و اگر چنين بود، فلان قاتل و جنايتكار مي توانست با ادعاي توبه- و يا توبه واقعي- از مجازات و مكافات فرار كند! و اين، يعني صدور مجوز براي جنايت و حق كشي. آيا غير از اين است؟!برخي از ميانجي ها براي فراري دادن سران فتنه از محاكمه و مجازات به توبه جناب حر- رضوان الله تعالي عليه- اشاره مي كنند و حال آن كه «حر» از ادامه حضور در لشكر عمرسعد خودداري كرد و بي آن كه گامي به خيانت و دستي به جنايت آلوده كند توبه كرده و به سپاه امام حسين(ع) پيوست و در ركاب آن بزرگوار خالصانه جنگيد و به شهادت رسيد. آيا سران فتنه -با آنهمه جنايت و خيانت- بر فرض كه توبه كنند با حضرت حر قابل مقايسه اند؟توبه سران فتنه فقط با توبه «حرمله» قابل مقايسه است كه وقتي دست انتقام جناب مختار ثقفي را بر گريبان خويش ديد، ادعاي توبه!! كرد. يعني آقايان ميانجي! فرق ميان حر و حرمله را نمي دانند؟! برخي از آنان در كسوت مقدس روحاني هستند و بعيد است از درك اين نكته بديهي عاجز باشند!"

در نهایت سربازجو حسین شریعتمداری که به نظرمی رسد که اگر چنانچه طرح عدم کفایت سیاسی پاسدار احمدی نژاد در بازار مکاره اجرا وبه تصویب برسد و وی بر کنار شود. در نوبت بعدی وی نیز دراز خواهد شد. لذابرای دفاع از خودش هم که شده و با چشم انداز نگرانی و وحشتی که از بیانیه ی موسوی و خاتمی به دعوت حضور در تظاهرات 22 خرداد و فعالیت های میانه بازان پشت پرده دارد که جریان دارد مجبور شده است که با آویزان شدن دردفاع از خمینی شیاد و نقل قول کردن از جانشین نا مشروع و بی آبرو واعتبار شده ی جانشین وی لوطی جماران چنین کیفر خواست جنایت و خیانت برای سرا ن فتنه برای محاکمه کردن شان صادر نماید:

"جنايات و خيانت هاي سران فتنه عليه نظام، مردم، امام، انقلاب و مخصوصاً عليه اسلام صورت گرفته است، بنابراين و براساس بديهي ترين قوانين حقوقي و جزايي شناخته شده در تمامي جهان، مردم مسلمان ايران -اگر نگوئيم همه ملت هاي مسلمان- شاكيان اصلي سران فتنه اند و صاحبان حق پايمال شده اند، بنابراين، آقايان ميانجي براي نجات سران جنايتكار فتنه نبايد خواب هاي آنچناني ببينند و هوشياري مردم پاكباخته ايران اسلامي را دست كم بگيرند.رهبرمعظم انقلاب در ديدار مردم آمل و استان مازندران با ايشان به صلابت تصريح فرمودند كه «امام خميني به هيچ كس باج نداد و ما هم نه از طرف ملت و نه از طرف خودمان به هيچكس باج نمي دهيم.» و بالاخره گفتني است پروژه نجات سران فتنه از محاكمه و مجازات با بيانيه اي كه قرار است سران فتنه صادر كنند، رابطه مستقيم دارد. چرا كه حلقه بعدي اين زنجيره ميانجي گري برخي از خواص شناخته شده است و شواهد موجود حكايت از آن دارد كه موسوي و خاتمي براي صدور بيانيه كذايي با سردرگمي دوجانبه اي روبرو هستند. اگر از صدور بيانيه خودداري كنند، خواص ميانجي، براي- به قول خودشان- چانه زني! در بستر به اصطلاح آشتي! بهانه و دستاويزي ندارند و از سوي ديگر، صدور بيانيه، پرده ديگري از پيروي بي كم و كاست آنان از فرمول ديكته شده مثلث- سيا، موساد و اينتليجنت سرويس- را برملا مي كند"

در خاتمه اینکه آیا در 31 سال پیش مردم ایران و مبارزان راه آزادی و عدالت و دمکراسی با رژیم شاه مبارزه کردند که دیو رود و فرشته ای آید که هزار باز بدتر از دیو رانده شده می باشد ؟ آنگونه که یک عنصر گمنام مشکوک طبق ادعای خودش زندانی که پس از 31 سال مشخص نیست چگونه ودر چه رابطه ای دستگیر و محاکمه و محکوم و زندانی شد البته ادعای نماینده ی زندانیان سیاسی در سال 57 در زندان اوین دارد که در آن موقع از خمینی شیاد حمایت کرده بود . پس از انقلاب بطور گمنام در بخش حراست و اطلاعات وبولتن نویسی سپاه پاسداران مشغول مأموریت می شود . سپس نقش بازجوئی و شکنجه گری در زندان را نیز جزو افتخارات خود می داند . آنگاه با چند تواب بازجو شده به مؤسسه ی فرهنگی کیهان می آید تا جای خاتمی بنشیند و آن را تبدیل به شعبه ی تبلیغاتی و سناریو وپرونده سازی و جاسوسی زندان اوین نمایند و ازش یک دروغ نامه ی حراف ای بسازد ودراین دخمه قلمزن جاسوس و بازجوی اتهام زن تعلیم وآموزش دهد وتولید کند و به سایرخبرگزاری های دروغ پرداز صادر کند مهمترکه 24 ساعته یا در حال کشف توطئه ی دستگاه های جاسوسی دشمن بیگانه برای بر اندازی نظام ضد مردمی وخنثی کردنش باشد. یا اینکه خودش مشغول اینگونه توطئه سازی ها و معرفی توطئه گران و یا سران فتنه گران رقیب مغلوب می باشد.البته دردروغ نامه مردم معنی و مفهومی ندارند و هر گز هم به آنان هم ومطالبات شان پرداخته نمی شود. زیرا که مدعیان شارلا تان دروغین عاشقان خدمت به مردم و مخالفان شیفتگان قدرت حاکم شده که سخت در گیر جنگ قرت و حذف رقیب مغلوب برای قبضه ی کامل قدرت و انباشت ثروت می باشند نه مردم برای شان محلی از اعراب ندارند و نه اینکه ضرورت مطرح کردن مطالبات شان برایشان اهمیت ندارد، بلکه به جز بخش جیره خواران مشتاق دریافت ساندویج و ساندیس در تظاهرات فرمایشی و نمایشی همچون 9 دی بقیه مردم چون معترض و ناراضی می باشند و موی دماغ هستند پس سهم و جای شان یا بازداشتگاه کهریزک یا سیاه چال های همچون زندان اوین می باشد .به خصوص سران رقیب دوم خردادی ها که همانگونه سر بازجو حسین شریعتمداری درکیفرخواست این یادداشت روز برای شان حکم خائن و جانی و عامل بیگانه صادر کرده است وتأکیدهم نموده که توبه شان چون حروار نیست و حرمله گونه است اثر ندارد و می بایست محاکمه و مجازات شوند. بهر حال مگر دیگر هیچگونه راهی برای معترم معترض و منتقدان و مخالفان و دگر اندیشان به جز تغییرات دمکراتیک در ایران باقی مانده است؟

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881111/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 11 بهمن ماهسال1388