دروغ نامه کیهان چهار شنبه 23 دی - 1388

نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " 7بطن فتنه "

" تنظیم کیفرخواست 7 بند ولایه ای علیه ی پیشنهاد دهنگان طرح آشتی ملی "

در بستر آویزان به دین و مذهب شدن که کارنامه ی 31 ساله دارد و در روند ادامه ی جنگ قدرت و ثروت که تلاش برای حذف کامل رقیب مغلوب با تحمیل چوب و پیازخوراندن به رهبران شان است .اکنون از سوی مریدان آخوند شیاد و متحجر و دزد و قدرت طلب انگلیسی مصباح یزدی قلم بر دست و یادداشت روز نویس شده برای جا انداختن خصوصیات فتنه که گفتگو و مجادله و چانه زنی بخشی از فتنه توصیف شده است . بنابراین کودتا گران پاسدار و دولت نهم نا مشروع و لوطی جماران حامی و پشتیبان شان علی نامیده شده اند و رقیب مغلوب دوم خردادی ها خوارج شده اند و علیه شان فتوا داده شده است که چون تسلیم نشده اند پس باید با اینان جنگید تا که کشته شوند. در دنباله پس از روضه خوانی مذهبی تطبیقی در بستر اهداف خاص از جمله مقدمه سازی برای متهم و محکوم کردن رقیب مغلوب دوم خردادی ها شده است البته بدون آنکه گفته شود که مگر در رژیم تروریستی فاشیستی مذهبی که مزین به کودتای پاسداران هم شده است قانون و قانونداری منزلت وجایگاهی هم دارد؟ یا اینکه مگر با صدور نامه و فتواهای حکومتی ولی فقیه یا لوطی جماران، قانون اساسی وجاهت وکار برد و اعتباری دارد؟ همچنین بدون اینکه اشاره به کودتای تقلباتی 22 خرداد شود که تبدیل به بهانه ی اعتراضی ضد حکومتی مردم ناراضی در 7 ماه گذشته شده است .یا اینکه بدون اینکه اشاره ای به سرکوب و سانسور و خفقان و ضرب و شتم و بازداشت و شکنجه و تجاور و قتل معترضان از سوی ارگان های سرکوبگر در این 7 ماه شود . اما قلم بر دست پیرامون چند لایه بودن فتنه 7 ماهه گذشته قلم فرسائی کرده و از بگو مگو ومجادله ی فتنه گران علیه ی کودتاگران حاکم و سر سپردگی شان به اجنبی گفته است و طبق معمول کیفر خواست اتهامی تهیه و تنظیم نموده که با قرائت پیش مقدمه و بندهای کیفرخواست و لایه های سنجاق شده به آن این لایه های فتنه را چنین تبیین و توضیح داده است:

"فتنه اي كه 7 ماه پيش به بهانه انتخابات رخ نمود، اسباب بگومگو و مجادله هاي فراوان شد چه آن كه اغلب در سطح بطن اول يا دوم ماجرا متوقف ماند. گم شدگي ملاك سنجش (ولايت حق و حاكميت قانون) يك معضل اساسي بود و نديدن 7 بطن و لايه فتنه معضل عمده بعدي. لايه هاي عميق تر فتنه را نديدن، اسباب بدفهمي هاي فراوان شد گويي كه دعوا بر سر اين يا آن نامزد است. درست نديدن اين 7 بطن و 7 لايه همچنان حيرت آور است و هرچه لايه ها و بطن اصلي بهتر فهميده شود، چاره جويي و درمان زخم، كاري تر و قطعي تر خواهد شد.در پيمودن راه هاي اثبات سرسپردگي به اجنبي، ركوردزده و از لايه هاي پنجم و چهارم پيش افتاده است 2- مانند لايه پنجم لو نرفته تا به اندازه آنها حتي در ميان بي خبرترين طيف هاي مردم نفرت انگيز باشد 3- تا اين اواخر مدعي روشنفكري محض و كار فكري و فرهنگي و نظري بوده و با وجود ماهيت راديكال سياسي، تظاهر به روشنفكري و نقادي كرده است 4- مدعي همزمان عنوان تركيبي «روشنفكري ديني» است و با وجود اينكه طي دهه گذشته به ويژه يكساله اخير هجمه هاي اساسي به اصل نبوت، امامت، ولايت فقيه، انقلاب و جمهوري اسلامي داشته اما هنوز خود را ديندار و حتي طرفدار جمهوري اسلامي - البته بدون امام خميني و ولايت فقيه!- معرفي مي كند 5- بيشترين ارتباط ارگانيك و عملياتي را با اتاق فكرهاي ناتوي فرهنگي و شبكه جاسوسي مثلثي (سيا، اينتليجنس سرويس موساد) دارد 6- اختصاصا حلقه وصل لايه پنجم با لايه چهارم و موجب آشتي تدريجي آنها طي 2 دهه اخير بوده بلكه در برخي نقاط با اين دو حلقه پنجم و چهارم متداخل است. عناويني نظير حلقه «كيان» و «راه نو» تا حدودي معرف حلقه ششم هستند هر چند كه همه آن را بازگو نمي كنند. اين حلقه اخيرا با بيانيه موسوم به بيانيه پنج نفره كوشيد خود را رهبر و اتاق فكر فتنه جا بزند غافل از اينكه آنها فقط نقش محلل و محرك دارند نه بيشتر.

در ادامه ی قرائت بندهای کیفرخواست صادره شده از سوی شاگرد تعلیم یافته ی مکتب آخوند متحجر انگلیسی مصباح یزدی و همکار وهمسو با سر بازجو حسین شریعتمداری که دربست در خدمت پاسداران کودتا گر است. با زهم با ترکیب تحلیلی و تلفیقی آویزان شدن به جنگ مقایسه ای مذهبی 1400 سال پیش و پیوند زدنش باتاکتیک جنگ روانی کنونی و در دفاع از جنگ قدرت و ثروت جناحی و باندی کنونی که هدف قبضه ی انحصاری قدرت و انباشت ثروت وحذف کامل رقیب مغلوب از صحنه است. البته با تحمیل کردن هزینه ی اقدامات 7 ماهه گذشته به رقیب مغلوب پس این چنین با تجربه ی بازجوئی و پرونده سازی کردن رقیب مغلوب را همکار مثلث استکباری آمریکا و انگلیس و اسرائیل معرفی و متهم نموده است :

" بايد توجه داشت كه لايه و بطن اصلي هدايت فتنه (مثلث استكباري آمريكا، انگليس و اسرائيل) با هر يك از حلقه هاي ششم، پنجم، چهارم و سوم و بعضاً دوم به طور جداگانه بازي مي كند و به سياق تاكتيك اموي با هر يك از اين حلقه ها از در وعده و فريب درمي آيد، كاري كه معاويه در مكاتبات جداگانه اش با جناب طلحه و جناب زبير كرد و با هر كدام جداگانه وعده نمود كه اگر بر علي(ع) پيروز شد با او به عنوان خليفه بيعت كند! در پي اين ماجراها، همان گونه كه جناب طلحه در لحظه جان دادن به تير مروان بن حكم اموي- هم اردوگاه خويش!- گفت (خون هيچ بزرگي مانند من به هدر نرفت)، جنازه اي از زبير و طلحه بر جاي ماند و آن كه از اين شل كردن خشت هاي بنيان ولايت حق سود برد، معاويه اي بود كه بر تخت نشست و سلطنت اموي را جانشين ولايت الهي و علوي كرد.از جاه طلبي و حسادت و غرور در لايه دوم بگيريد تا فرصت طلبي و قبيله گرايي در لايه هاي سوم و چهارم، و ضدانقلابي گري همراه با قدرت طلبي و آلودگي تمام عيار به سازمان هاي اطلاعاتي غرب در لايه هاي منتهي به لايه هفتم. امروز هر وجدان منصفي مي تواند شهادت دهد كه حرمت شكني علني عليه ساحت امام حسين(ع) در روز عاشورا، جسارت به امام خميني در روز 16 آذر، حذف اسلام از جمهوري اسلامي و سر دادن شعار به طرفداري از آمريكا و رژيم صهيونيستي در روز قدس و 13 آبان، ديگر ربطي به انتخابات و تخلف و تقلب ادعايي نداشته و هر كدام از لايه هاي دوم تا چهارم كه با وجود ديدن اين واقعيات تكان دهنده همچنان هيزم در آتش فتنه مي افكند، مشخصا- ولو به خاطر ضعف نفس و نه لزوما ضدانقلابي گري و سرسپردگي به استكبار- در بازي و پروژه لايه هفتم ايفاي نقش مي كند. البته درباره دو تن از اعضاي لايه دوم، قرينه ها و شواهد قابل تأملي حاكي از پيوند با حلقه هفتم وجود دارد"

مداح وارونه گوی حرفه ای باز هم بدون اشاره به اعتراف پاسدار محمد باقر ذوالقدرکه مشاورکنونی رئیس انتصابی دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض آخوندمحمد صادق لاریجانی شده است تا که خلاء قاتل و بازجو وشکنجه سعید مرتضوی در این نهاد آلوده را پرنماید. ولی آن زمان که وی معاون فر مانده سپاه پاسداران در سال 84 بود اذعان کرد ما توانستیم با اتخاذ سیاست چند لایه پیچیده حرکت چراغ خاموش خزنده پیروز شویم . چونکه پس از اشغال شورای شهر تهران و مجلس تشریفاتی هفتم از سوی مدعیان اصول گرائی پاسدار گماشته احمدی نژاد هم رئیس جمهوردورهی نهم پاسداران و بسیج و با پشتیبانی لوطی جماران شد . ناگفته نماند که نامزد مورد نظر لوطی جماران پاسدار قالیباف شهردار کنونی تهران برای ریاست جمهوری دوره ی نهم بود. اما پاسداران و بسیجیان با مرشدی آخوند متحجر انگلیسی مصباح یزدی احمدی نژاد را بهلوطی جماران حمیل کردند. اما اکنون مداح یادداشت روز نویس باپاک کردن صورت مسئله ونقب زدن و کالبد شکافی برای شناسائی کردن فتنه اینگونه تحلیل وارونه ارائه کرده است :

"مثلث استكباري هدايت فتنه در خارج از كشور، به ويژه از سال 84 به بعد تدريجا به اين تصميم رسيد كه در كنار مدل هميشگي و نشدني سرنگوني، مدل موازي «مذاكره در فضاي تحت فشار» را در قبال جمهوري اسلامي به اجرا بگذارد. در اين مدل، انبوه فشارها- به قول مقامات آمريكايي فلج كننده- به كار گرفته مي شود كه در نظر طراحان اگرچه نمي كشد اما حريف را زمينگير و ناچار از مذاكره در فضاي نابرابر (مدل مذاكرات صهيونيستي- فلسطيني) و اعطاي امتيازات پياپي مي كند آن هم بدون به جان خريدن هزينه هاي طاقت فرساي جنگ از سوي غرب. اضلاع مثلث «رهبري واقعي» فتنه در جبهه استكبار براساس مدل معروف به اين نتيجه رسيدند كه مدل «فشار- مذاكره- چانه زني- امتيازگيري» را بايد عملياتي كرد. در مدل جديد، فشار بايد نه به واسطه تهديدهاي ناكارآمد نظامي يا اقتصادي و سياسي، بلكه از داخل ايران صورت مي گرفت. فشار از درون، مذاكره در بيرون! چنين فشاري نياز به «اهرم»، «تكيه گاه» و «گرانيگاه» داشت تا بتواند با از جاي جنباندن طيفي- ولو اقليت- از افكار عمومي به حاكميت فشار آورد. آنها روي «عرصه و افكار عمومي» سرمايه گذاري كردند اما اين بخش به هيچ نمي ارزيد اگر اهرم و تكيه گاه و گرانيگاهي در كار نباشد.سيكل كاري، ظاهراً دو سويه و رفت و برگشتي بود يعني «فشار از داخل، براي چانه زني و مذاكره جبهه خارجي» و «فشار از خارج، براي چانه زني در داخل». اما حقيقت ماجرا اين است كه نصيب اهرم دار و اهرم يكي نيست. كارگردانان داخلي فتنه- كه به تسامح سران ناميده مي شوند حال آن كه صرفاً اهرم يا تله فتنه گران اصلي در خارج هستند- در چنين سيكلي وارد شدند و متأسفانه هنوز هم در بازي «سخت» کارگردانان بي رحم و غدار فتنه، به هر جان كندني است نقش ايفا مي كنند ولو به قيمت پشت كردن به حضرت اباعبدالله الحسين(ع)، امام خميني، ولايت فقيه، قانون اساسي و اسلام و انقلاب.فراتر از همه بگومگوها و مجادلات و توقف در لايه اوليه فتنه بايد حقيقت و بطن اصلي آن را ديد"

بهر حال مأمور اطلاعاتی یادداشت روز نویس و مدافع سر سخت کودتا گران برای اینکه از حاکمان کودتا گر و پاک کردن پرونده ی جنایات و اقدامات شان دفاع کرده باشد و رقیب مغلوب دوم خردادی هارا مقصر ومتهم نموده باشد مدعی شده که اینان بعنوان اهرم فشار بیگانه برون مرز همکاری می کنند. همچنین برای اینکه زیرآب بیانیه 5 ماده ای شماره 17 موسوی و راهکار 5 ماده ای اخیر کروبی و نامه نگاری پاسدار سبزعلی رضائی به لوطی جماران و روشنگری تلویزیونی علی منتظری وخلاصه تلاش طرح پیشنهاد دهندگان آشتی ملی را بطور کامل زده باشد و بقول خودش تلاش مجادله و گفتگوی سران فتنه که با هر جان کندنی که شده است آن را دنبال می کنند را خنثی کرده باشد پس این چنین خطاب به فعالان و پیشنهاد دهنگان طرح مذاکره و آشتی ملی ، تئوری پردازی یا توطئه گری از موضع بازجوئی کرده است:

"اگر هم كسي سخن از مذاكره و آشتي و حكميت و مصالحه و مسالمت مي گويد، بايد در متن اين حقيقت ارزيابي شود. اكنون يكي با مختصات تئوري پردازي براي «قبض و بسط آمريكايي شريعت» (عضو حلقه ششم و مقيم آمريكا) با روزنامه كريستين ساينس مانيتور در آمريكا مصاحبه مي كند و مي گويد «حكومت راهي جز مذاكره با جنبش سبز ندارد... ما 5نفر چون به حد كافي با رهبران جنبش نزديك هستيم و از خواسته هاي آنها اطلاع داريم، به تدوين بيانيه 5نفره مبادرت كرديم و پس از آن بود كه بيانيه (17) آقاي موسوي منتشر شد. از آنجا كه در خارج از كشور زندگي مي كنيم، بيمي از حكومت نداريم و مي دانيم در ذهن جنبش سبز و سران آن چه مي گذرد.» درست است كه در برخي محافل ضدانقلاب خارجي بلافاصله به اين 5نفر (سروش، مهاجراني، كديور، عبدالعلي بازرگان و اكبر-گاف) لقب «هخا» دادند اما اگر دقيق تر بنگريم، معلوم مي شود كه جاي واسطه ها و دلال هاي دون پايه مذاكره عوض شده است. تا ديروز امثال هوشنگ اميراحمدي پاي دلالي بودند و امروز، نقابداران روشنفكري ديني كه رسماً و علناً از سوي اتاق فكر هاي «آمريكايي- صهيونيستي- فراماسونري- بهايي» و با بودجه هاي دولتي تر و خشك مي شوند"

در نهایت یادداشت روز نویس هم لهجه با سر بازجو حسین شریعتمداری بعنوان نماینده ملت شده و از جنگ خانمان بر انداز نعمت الهی که به جام شکست سر کشی جام زهر منتهی شد با افتخار دفاع کرده است . البته بدون توجه به خسارات مالی و جانی وارده و تحمیل به مردم و کشور شده ی این جنگ 8 ساله در 31 سال گذشته که همراه با سیاست زدن چوب حراج بر ذخایرنفتی و گازی و تاراج نمودن سایر منابع کشور همراه بوده است . اکنون با مانور دادن تبلیغات دروغین بر خور داری از آرای 40 میلیونی و پشتوانه ی پوشالی برای رژیم نامشروع کودتائی ضد مردمی ساختن خطاب به رقیب چانه زن و پیشنهاد دهندگان آشتی ملی وحتی با مخاطب قرار دادن لوطی جماران تأکید نموده که وی هم حق بدعت گذاری در قانون را ندارد چون قانون مایملک کسی نیست ، سپس اینگونه از عدم باج دادن به زور گویان آمریکائی از موضع کلفت بودن گردن با لغز خوانی کردن سخن یاد کرده است:

"مواجهه زورگيرانه با «جمهوري اسلامي» سالبه به انتفاي موضوع است. روزگار زورگيري از ملت نجيب ايران مدت هاست سپري شده است. آن روز در اثناي جنگ تحميلي كه كشور و نظام اسلامي هنوز قوام نيافته بود، ملت ايران به دشمن باج نداد چه رسد به اينكه امروز همان دشمن بخواهد از سرمايه 40ميليوني رأي ملت، سپر و نيزه اي براي تهديد بسازد! در كشوري كه اسلام، ارزش هاي انقلاب و قانون اساسي حكومت مي كند، راهي براي بغي و ياغي گري، شورش خياباني و محاربه، و در يك كلمه زورگيري سياسي نيست. اين يك قلم، مذاكره بردار و مسالمت پذير و آشتي بردار نيست. گارد «مسالمت» و «حرب» دو تا است. نمي شود به نيابت از دشمن صف آرايي جنگي كرد و آتش افروخت و مدام در آن آتش دميد و همزمان دعوت به مذاكره و مسالمت كرد. متجاوز و متعدي به حقوق عمومي- هركس در هر سطح و پايه اي مي خواهد باشد- بايد سرجاي خود بنشيند. «ما گردنمان كلفت است»، نرخي بود كه استعمار و استبداد حداقل براي 200سال در ايران پياده كردند و تاريخ مصرف آن با انقلاب اسلامي ملت ايران تمام شد. به تعبير اميرمؤمنان(ع) كه درباره سركشان که را به بيراهه رفته اند بايد به راه- قانون، اسلام، انقلاب و ولايت- بازگردند. «بيراهه» نمي تواند موضوع مذاكره و چانه زني باشد. «بدعت» نمي توان نهاد بر سر راه قانون. دور زدن قانون و حقوق عمومي ممنوع است. حقوق عمومي مايملك اشخاص نيست كه حاكميت بتواند سر آن مذاكره كند. اساساً چنين مذاكره بدعت آلودي حد يقفي هم خواهد داشت؟!و آيا مي شود به ذبح ارزش هاي بنيادين انقلاب تن داد و فقط درباره چند و چون اين ذبح مذاكره كرد؟! محل نزاع اصلي اينجاست؛ ذبح و دفن ارزش هاي انقلاب اسلامي و تدفين جمهوريت و اسلاميت. و اين يعني جان يك ملت"

درخاتمه اینکه اکنون پس از 7 ماه که از شروع تظاهرات ضد حکومتی سپری شده است که با وجود بکار گیری انواع و اقسام ترفندها وتهدیدهای سرکوبگرانه ی ارگان های گوناگون سر کوبگر که در خدمت کودتاگران هستند ولی نه اینکه موفق به خاموش کردن صدای اعتراضی مخالفان نا راضی نشده اند، بلکه حتی برای مقابله و خنثی کردن تظاهرات ضد حکومتی قیام دانشجوئی 6 دی تدارک تظاهرات نمایشی فرمایشی 9 دی دیده شد تا که با بزرگ نمائی ارقام شرکت کننده ی چندین برابر شده ی غیر واقعی سران رقیب مغلوب متهم به فتنه و محارب شوند و تقاضای باز داشت و محاکمه و مجازات شان شود و تأکید گردد که اگر چنانچه دستگاه قضائیه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض تلاش سریع برای دستگیری و محاکمه واقدام مجازات اینان نکند خود وارد صحنه شده و دست به اقدام مجازات کردن محاربان یا سران فتنه خواهند زد . اما این سیاست تهدید و ارعاب کودتاگران پاسدار نه اینکه موجب تسلیم و اطاعت پذیری رهبران رقیب در برابر کودتا گران پا سدار ولوطی جماران منتهی نشد. بلکه اینان به انتشار بیانیه و راهکار و نامه نوشتن و میز گرد تلویزیونی زده و تقاضای پیشنهاد آشتی ملی برای مهار تند رو ها دست زدند . در عوض کودتاگران پاسدار برای خنثی کردن این تلاش با جوخه های ترور و آدم کشان حرفه اس خود طرح حذف فیزیکی علی محمدی متخصص هسته ای حامی موسوی اقدام کردند تا ضمن دور زدن پیشنهاد آشتی ملی ،پیام چند جانبه منتقل نمایند که هم زهر چشم از سران رقیب مغلوب و مخالفان گرفته شود و به اینان تفهیم شود که با ترور سر وکار دارند . هم به دستگاه قضائی آلوده به فساد هشدار داده شود همانطوریکه هشدار داده شد خود دست بکار مجازات کردن شده اند . هم به لوطی جماران اخطار داده شود که نمی بایست به طرح پیشنهاد آشتی مهار تند روها نزدیک شود . هم مخالفان بر انداز متهم به این ترور شوند تا دست به صدور احکام اعدام باز داشت شدگان باز شود . بالاخره اینکه با حذف و تسویه یک دانشمند هسته ای با اطلاعات ذیقیمتی که داشت عوامل استکبار و موساد و سیا مقصر این ترور معرفی شوند و شرایط برای دفاع از پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای هموار گردد . بنابراین قبل از آنکه حمام خون مشابه قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 تکرار شود . می بایست از هرگونه حاشیه پردازی کردن پرهیز نمود و در عوض با شدت بخشیدن به مبارزه بی امان همگانی برای تغییرات دمکراتیک در ایران روی آورد .

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/881023/2.HTM#other200

دروغ نامه کیهان چهار شنبه 23 دی - 1388