دروغ نامه ی کیهان پنجشنبه اول ماه بهمن سال 1388

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه کیهان " ميليتاريزم ، دمكراسي و ديپلماسي "

"رژیمی که رهبر بنیانگذارش اعتراف کرد جنگ نعمت الهی است حال دیگران را متهم به دیپلماسی میلیتاریزم کرده است "

یادداشت روز نویس غیر ایرانی و عرب با فراموش کردن میلیتاریسم یا پاسداریسم با ترکیب تروریسم کودتاگر حاکم بر ایران و بدون اشاره کردن به گفته ی خمینی که پیرامون جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد مردمی ایران و عراق که فقط خسارات ملی اش طبق اعتراف رفسنجانی مکار در نماز جمعه ی تهران 1000 میلیارد دلار بود گفته بود این جنگ نعمت الهی است و با وجود اینکه پس از 8 سال این جنگ ویرانگر منتهی به شکست مفتضحانه سر کشی جام زهر از سوی خمینی شیاد شد. ولی چون این رژیم مافیائی تروریستی غارتگر و جنگ افروز بدون سر کوب و خفقان داخلی و صدور تروریسم و ارتجاع و بحران آفرینی و جنگ افروزی به برون مرز و خاور میانه هر گز امکان بقاء نداشته است . بنابر این پس از آتش بس جنگ تا کنون تا همچنان فضای این جنگ نعمت آنچنان ادامه داشته است تا اینکه منتهی به کودتای پاسداران و قبضه و انحصاری کردن قدرت اجرائی و اقتصادی و سیاسی و نظامی شده است . از سوی دیگر فر اموش نشده است که چگونه پس از اشغال نظامی افغانستان رفسنجانی در خطبه نماز جمعه تهران خطاب به بوش اعتراف کرد که در این اشغال نظامی افغانستان با اشغال گران همکاری شده است . همانگونه که از طریق جاسوس مشترک احمد چلبی و دروغ سازی و بزرگ نمائی دروغ شاخدار دارا بودن سلاح های کشتار جمعی عراق بستر ساز اشغال نظامی عراق شد تا فضا برای حضور پاسداران در عراق آنگونه فراهم شود که اخیرا ً پس از فاش شدن دخالت گری پاسداران در بحران آفرینی و جنگ افروزی یمن برای منحرف کردن اذهانعمومی وانتقام شکست لورفتن در یمن پاسداران دست به تهاجم نظامی و اشغال نظامی چاه نفت فکه زد .

بنابراین قلم بردست یادداشت روزنویس بدون توجه به نقش کلیدی و اصلی بر پائی جنگ33 روزه ی حزب الله لبنان با اسرائیل که با موشک های اهدائی پاسداران بر پا شد . آنگاه همین نقش در مورد راه اندازی جنگ 22 روزه اسرائیل با حماس در نوار غزه تکرار شد . اکنون در شرایطی که بیش از 7 ماه است که پاسداران جنایتکار دست به کودتا و جنایت زده اند و هر روز ضریب سر کوب و خفقان و باز داشت و شکنجه و تجاوز و قتل ها در داخل کشور گسترش می یابد . این دیگر خیلی کمدی و ابله گری می باشد که عرب غیر ایرانی یادداشت روز نویس بدون توجه به شرایط حاکم برایران و عملکرد جنایتکارانه پاسداران در 31 سال پیش و موقعیت کنونی به خصوص اقدام طرح کودتای تقلباتی 22 خرداد و رئیس جمهور شدن مترسک و گماشته احمدی با دولت نا مشروع از دو وجه میلیتاریسم و دیپلماسی در خاور میانه سخن گفته است که گویا که با جامعه ی کوران سر و کار دارد که از بلوک دمکراسی و دیپلماسی گفته است که مشابه آنچه در ایران حاکم است و آن را در برابر سیاست میلیتاریزه آمریکا به عنوان بلوک مقاومت در منطقه تحلیل داده ومدعی شده است که این دو سیاست در برابر هم قرار گرفته که یکی رو به اقتدار نظامی یا مشت آهنین و دیگری بر آرای شهروندان تأکید دارد. آنهم تأکید آرای شهروندانی که 8 ماه است شاهد می باشیم که از 22 خرداد تا کنون چگونه به این آرای شهروندان احترام گذاشته یا پاسخ داده شده است که حتی به خواهر زاده ی یکی از نامزدان رقیب ریاست جمهوری رحم نشد و در ادامه ی کشتن وی مسعود علی محمدی دانشمند هسته ای هم ترور شد تا به جان باختدگان حدود 650 نفر در 7 ماه گذشته شهروندان معترض اضافه و به پیوندد . همچنین تهیه کردن لیست تصویری از نخبگان و مهره های فعال و سر شناس رقیب دوم خردادی ها در هفته نامه همت 1 و2 برای حذف فیزیکی جزو همین مقاومت دیپلماسی ادعائی دمکراسی طلبی مقابل اقنتدار نظامی آمریکائی در منطقه می باشد . به خصوص اینکه تذکر به 15 روزنامه دادن از سوی وزیرفرهنگ و تفتیش و خفقان و عقاید ارشاد هم بخشی دیگر از فعالیت بلوک مقاومت دیلپلماسی دمکراسی مورد ادعای یادداشت روز نویس می باشد .

همینطور یادداشت روز نویس غیر ایرانی بدون آنکه بگوید از روزی که پاسدار گماشاته احمدی نژاد رئیس جمهور کودتائی شده است چه تعداد حمایش و رزمایش نظامی هوائی و خاکی و آبی و آزمایش موشک های دور برد بر گزارشده است و یا بدون آنکه گفته شود 330 میلیارد دلار در آمد فروش ازنفت دولت نهم در 4 سال گذشته صرف چه هزینه هائی شده یا کجا رفته است و چه تعداد قرار دادهای چندین میلیارد دلاری پا سداران با دولت منعقد کرده است ؟.یا اینکه سخنی در مورد قرار دهای خرید تجهیزات نظامی از روسیه بگوید اما فرافکنانه اینگونه پیرامون دیپلماسی میلیتاریزه بودن آمریکا و اسرائیل و عربستان سعودی و اختصاص بودجه ی در منطقه مدعی شده است :

ميليتاريزم- نظامي گري- پاشنه آشيل سياست هاي آمريكا و اسرائيل مي باشد .ميليتاريزم- نظامي گري- پاشنه آشيل سياست هاي آمريكا و اسرائيل مي باشد. براساس خبرهايي كه منابع رسمي اين دو كشور اعلام كرده اند، بودجه نظامي رژيم صهيونيستي براي سال جاري ميلادي- 2010- بيش از 15 ميليارد دلار - حدود 25 درصد كل بودجه- است كه از افزايش 30 درصدي نسبت به سال گذشته حكايت مي كند.آمريكايي ها در سال جاري ميلادي كه دومين سال رياست جمهوري باراك اوباماست مبالغ بيشتري را در بخش نظامي هزينه خواهند كرد. اين جداي از آنكه با شعارهاي انتخاباتي حزب دموكرات منافات دارد در عين حال نشان مي دهد كه ميليتاريزم در سياست خارجي جايگاه خود را بدون خدشه در دوره اوباما حفظ خواهد كرد. .دولت عربستان سعودي كه بنادر كشور خود را به بارانداز نظامي تبديل و ميلياردها دلار اسلحه را انبار كرده است يك قرارداد جديد به ارزش 20 ميليارد دلار براي يك دوره 5 ساله با شركت هاي فروشنده تسليحات نظامي منعقد كرده است . دولت سعودي در مواجهه با جنبش مردم صعده- استان شمالي يمن- كمترين ترديدي در استفاده از ابزار نظامي نكرد و با بهره برداري از جنگ افزارهاي بسيار پيشرفته غرب سعي كرد كه «پابرهنگان شيعه» را در كوهستانهاي «مرّان» شكست دهد. حالا در ارزيابي اينكه موفق شد يا نشد و هدف اصلي چه بود، تاملاتي وجود دارد.

.پاسدار قلم بردست غیر ایرانی دردنباله از تقویت بلوک مقاومت دمکراسی ارتجاع و بنیاد گرائی در منطقه گفته است که جزو که دستأورد سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و مخالفت و دشمنی با روند مذاکرات صلح خاور میانه است که همراه با بحران آفرینی و جنگ افروزی و برادر کشی در میان فلسطین و جدا کردن اسماعیل هنینه و نوار غزه ازفلسطین و سر مایه گذاری برروی حماس و حزب الله لبنان و نخست وزیر پاپت نوری المالکی بوده است که از این سیاست بعنوان محکم کرد نبلوک مقاومت در منطقه چنین یاد کرده است:

" انتخابات مجلس عراق در 4 سال قبل نيز اسلام گراهاي شيعه و سني را به قدرت رساند و از اين طريق دولت و دستگاههاي نظامي، مالي و اطلاعاتي را در اختيار آنان قرار داد. انتخابات در لبنان نشان داد كه از حدود 4/1 ميليون نفر رأي دهنده، بيش از 800 هزار نفر به كانديداهاي مقاومت رأي داده اند و البته به دليل نواقص موجود در قانون اساسي اين اكثريت رأي به اكثريت در پارلمان منجر نشد. در جريان انتخابات 4 سال پيش فلسطين، مردم 75 درصد كرسي هاي مجلس قانونگذاري را به كانديداهاي مقاومت سپردند و دولت اسلام گراي اسماعيل هنيه - روحاني سرشناس ساكن غزه- را تشكيل دادند. همين انتخابات، در ايران كانديداي هوادار مقاومت را با 62 درصد آراء و حدود 25 ميليون رأي به كرسي رياست جمهوري رساند. در فراتر از مرزهاي خاورميانه نيز مردم كشورها در انتخابات، روي موافقت يا مخالفت كانديداها با جريان مقاومت توجه ويژه نشان دادند. الان همه پيش بيني ها درباره انتخابات پيش روي عراق و فلسطين از پيروزي قطعي و قاطع كانديداهاي هوادار مقاومت خبر مي دهند.توجه بلوك مقاومت خاورميانه به آراي مردم پايه هاي سياسي اين بلوك را محكم گردانيده است. از سوي ديگر نفرت فراوان ملت ها به غرب و بخصوص به آمريكا امكان ناديده گرفتن آراء و انتخابات مردمي را از بين برده است كما اينكه آنان هم كه در اين انتخابات ها به قدرت مي رسند نمي توانند ديدگاههاي شهروندان خود را درباره غرب ناديده بگيرند".

.بالاخره یادداشت روزنویس هذیان و وارونه و تناقض گوی غیر ایرانی در پایان برای تبرئه کردن نقش محوری رژیم فاشیستی تر وریستی کودتائی وجنگ افروزحاکم بر ایران در بستر سازی و همکاری و راه اندازی اشغال نظامی افغانستان و عراق و راه اندازی جنگ 33 روزه حزب الله لبنان وجنگ 22 روزه ی حماس درنوار غزه بااسرائیل که درمطبوعات وابسته به باندهای لوطی جماران و پاسداران که خبر بزودی سقوط اسرائیل بوسیله پرتب موشک اهدائیپاسداران بهحزب الله لبنان داده می شد که اعتراف آشکاربه نقش دخالت گرایانه پاسداران در هردو جنگ 33 روزه و 22 روزه بود . ولی اکنون از موضع وارونه گوئی آمریکا و اسرائیل عامل راه اندازی این 4 جنگ معرفی شده اند که اعتراف هم کرده است موجب ضربه ی سنگین وارد شددن به بلوک مقاومت دمکراسی درمنطقه شده است. ولی پس ازتناقض گوئی ادعا کرده است که کارکشور های آمریکائی در منطقه همچون مصر و عربستان سعودی و یمن تمام است که تحلیل و تشریح این ادعا چنین است :

"در يك جمعبندي بايد گفت كه «ميليتاريزم و ديپلماسي» در منطقه خاورميانه خسارت هايي را به بلوك مقاومت وارد كرده و مي توان گفت در يك دوره 10 ساله دو جنگ سنگين را در لبنان و فلسطين عليه بلوك مقاومت به راه انداخته و دو جنگ را درعراق و افغانستان از شكل مبارزه با رژيم هاي طالبان و صدام حسين به سمت بهم زدن موقعيت مقاومت در منطقه تغيير جهت داده است. غرب با اين 4 جنگ خسارت هاي سنگيني به مقاومت وارد كرده ولي نتوانسته بر آن فايق آيد و از آن طرف شكست سياست هاي ميليتاريستي، موقعيت بلوك غرب را تضعيف هم كرده است. به همراه تضعيف موقعيت بلوك ياد شده، واحدهاي تشكيل دهنده آن هم دچار بحران هاي فراگير شده اند. رژيم صهيونيستي كه تا همين يك دهه قبل بعنوان «دالان اصلي ورود به خاورميانه» و «شرق» ديده مي شد امروز به «سربار استراتژيك» و مزاحم تبديل شده كه غرب بايد راهي براي خلاصي از آن بيابد. مصر، عربستان و يمن سه كشور بزرگ و مهم حوزه عربي بلوك غرب، آينده اي كاملاً مبهم را پيش روي دارند. رژيم مصر جايگاه خود را در بين ملت خود و منطقه از دست داده است عربستان سعودي درگير كشمكش هاي درون خانواده و بيرون آن است. منطقه قطيف و حساء از يك سو و ساكنان استان هاي نجران و عصير كه اكثر ساكنان آن را شيعيان اسماعيلي تشكيل مي دهند، فشار زيادي را براي پذيرش تغييرات اساسي به رياض وارد مي كنند. كار حكمت سكولار علي عبدالله صالح در يمن تقريباً تمام است. تحولات اين سه كشور را آمريكايي ها نمي توانند مديريت كنند چرا كه مورد پذيرش مردم نمي باشند و از اين رو ناچارند بار ديگر بر توسعه ميليتاريزم تأكيد نمايند اما آيا مشت آهنين قادر است بر اراده ملت ها غلبه كند؟ الگوي انقلاب اسلامي كه به نسخه فراگير مقاومت تبديل شده است، به اين پرسش پاسخ منفي داده است"

درخاتمه اینکه دروغ گوئی و عوامفریبی و شیاد گری و دیگران متهم کردن وخود تبرئه نمودن جزو فلسفه ی وجودی رژیم دین فروش و جنگ افروز و تروریستی غارتگر ی بوده و همچنان می باشد. آنگونه که از بدو پیدایش و بنیانگذاری اش دروغ گفتن و فریبکاری ومنحرف کردن اذهان عمومی تبدیل شدن دین به ابزار قدرت و انباشت ثروت کردن همراه بوده است .برای اینه هدف حذف دیگران و انحصاری کردن قدرت بوده است . هینطور حاکمان چون وحشت از واکنش اعتراضی مردم داشتند که نکند بدلیل لو رفتن وعده های دروغینی که برای کسب قدرت به اینان گفته بودنددست به حرکت اعتراضی بزنند. بنابراین حاکمان هممیشه تلاش مذبوحانه کرده اند تا برای انحراف اذهان عمومی پیوسته بطور زنجیره ای بحران سازی درونی و برون مرز ی کنند تا که مردم را سر کار گذارند و مشغول نمایند . لذا بهترین بهانه شان دین وجنگ افروزی بوده است . زیرا که گفته شد که خمینی شیاد گفته بود که جنگ نعمت الهی می باشد .به خصوص که این نعمت جنگ موجب شد تا که هم رقبا از صحنه حذف شوند . هم صدای معترضان و منتقدان خاموش شود . هم مطالبات ووعده ها و قول های داده شده به مردم به تعویق افتد و فراموش شود . مهمتر اینکه هم سبب بقای رژیم تروریستی نامشروع ضد مردمی شده است . بعلاوه اعمال سیاست جنگی تاکتیک مکمل سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه برای گسترش شعاع امنیتی از درون مرز به برون مرزبوده است چونکه وسیله حضور و چانه زنی وباج گیری به خصوص پیرامون پروژه ی هسته ای شده است . از سوی دیگر مقدمه چینی وآماده سازی کودتای پاسداری و حذف کامل رقیب شده است . پس طبیعی است در این شرایط بحرانی که جو نارضایتی عمومی انفجاری می باشد و فریاد مرگ بردیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه همه گیرشده است و اختلافات و شکاف در رأس نظام ضدبشری علنی و آشتی ناپذیر شده است . به ویژه اینکه روز های مهم ملی و تاریخی و مذهبی تبدیل به تظاهرات ضد حکومتی شده است . مشخص است با وجود لو رفتن سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز ولی می بایست با دمیدن در تنورجنگ نعمت برای کودتاگران فرو رفته در بحران و گیر کرده در بن بست می تواند تنها معجزه ی موقت عبور از بحران باشد که ازترس ووحشت عواقب آن بطور وارونه بیان می شود.

هوشنگ - بهداد

http://www.kayhannews.ir/881101/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان پنجشنبه اول ماه بهمن سال 1388