در پاسخ به توصیه بخش – 2 بهروز ریحانی به کریم قصیم در سایت پژواک
"دزد چو با چراغ آید گزیده تر برد کالا "
" توصیه هایی به دکتر کریم قصیم" بهروز ریحانی قسمت – 2 هم در سایت پژواک با زتاب داده شد. اکنون پرسش است که چگونه است که بهروز ریحانی اینقدر ضریب حساسیت شان نسبت به مجاهدین اشرف و مواضع شورای ملی مقاومت و نشست های میاندوره ای شورا و مسائل مطرح و تصویب شده با تعداد بند های آن و انتشار بیانیه هایش یا صدور اطلاعیه های شورای ملی مقاومت و سخنرانی و موضع گیری های مسعود و مریم رجوی و بر نامه های سیمای آزادی به خصوص نکته نظرات کریم قصیم و منو چهر هزار خانی بالاست. آنگونه که ایشان بادقت و وسوسه خاص بطور مجدانه همه مسائل مربوط به مجاهدین را مانیتور و پیگیری و بررسی نموده است و فقط منتظر فرصت مناسبی بوده تا آنکه شرایط مغتنمی به و جود آید که جمع بندی هدف و منظور خود را بیان نماید . البته ایشان نه پس از بازتاب مقاله بس دراز و طولانی ایرج مصداقی پیرامون زنده ماندن تا کنونی مجاهدین در اشرف اینکار را نکرد ، بلکه برعکس درست زمانی دست بر قلم برده است که کریم قصیم به ایرج مصداقی در این رابطه پاسخ داده است ایشان هم در دفاع از ایرج مصداقی وارد صحنه شده و بطور موازی با ایرج مصداقی ضمن توصیف و تشریح و تکمیل کردن ناگفته های ایشان فعال شده است تا به حساب با موضع گیری نقادانه، موضع ا نتقادی کریم قصیم به ایرج مصداقی را به نقد بکشاند و با شیوه ی دست پس زدن و با پا پیش کشیدن یا اصطلاح رایج حلوا و چماق که روش شناخته شده ی بازجوئی و مچ گیری زندان اوین می باشد اهداف خاص علیه ی مجاهدین به خصوص مجاهدین اشرف را بطور ردانه دنبال کرده است که تداعی کننده ی این ضرب المثل است "دزد چو با چراغ آید گزیده تر برد کالا " از موضع ظاهر به حساب خودش بیطرفانه پیگیری نموده و آن را در سایت پژواک و موازی آن دیدگاه تبدیل به سریال دنباله دار پاسخگوئی به کریم قصیم کرده است که نه هیچ ربطی به شرایط کنونی مبازات مردم ایران ندارد ونه اینکه مشکلی از مبارزه در مقطع کنونی به خصوص مبارزه ی مجاهدین اشرف را حل نمی کند ، بلکه آشکارا نوعی سنگ اندازی و ایجاد موانع است . به و یژه اینه در ردیه نوسی ها بر خلاف دفعه قبل خبری از کاظم رنجور نیست که بطور مستقیم به مجادین و کریم قصیم حمله شود ، بلکه این بار تلاش شده است دردفاع ازاین منتقد و ایرج مصداقی علیه ی مجاهدین با پنبه سر بریده شود .
بهر حال مسئله ای مهمی که رفع ابهام از اهداف منتقد می کند .این است که بر خلاف اصلی فرعی کردن اصول مبارزه دشمن بطور کلی فراموش شده است. در عوض آنگونه از موضع چپ ضد آمریکائی که یاد آور موضع مشابه امام ضد امپریالیست و دشمن شیطان بزرگ آمریکا است با کریم قصیم و مجاهدین بر خورد شده است آنچنان که گویا اکنون در ایران و عراق این مجاهدین هستند که حاکم می باشند که می بایست پاسخگو باشند. البته برای من که روزانه برخی ازمطبوعات رژیم ضد بشری را د نبال و بررسی و نقد می کنم و تا اندازه ای به ترفند و شگردهای شان آشنائی و شناخت کسب کرده ام جای پرسشی نیست که چرا در این مقطع حساس منتقدان مجاهدین و شورای ملی مقاومت اینگونه مسئولانه و مو شکافانه و نقادانه با اعمال و رفتار جنایتکاران حاکم برخورد نکرده و نمی کنند؟ همچنین چرا بررسی و نقد حاکمان ظالم وخونریز را رها کرده و یقه ی سازمان قربانی را گرفته که در برابرش ایستاده است که می بایست تمام وقت در صدد دفع و خنثی کردن توطئه های رژیم جنایتکار در عراق و برون مرز باشد . ولی متأسفانه اینگونه منتقدان همچون بهروز ریحانی نه اینکه توجهی به این و اقعیت ندارند ، بلکه آن را منکر می شوند تا آسان خط و سیاست انتقاد به مجاهدین کردن شان را دنبال کنند.. خلاصه اینکه اینگونه انتقاد کردن یا سنگ اندازی کردن بهروز ریحانی وکیل مدافع ایرج مصداقی شده چگونه می تواند همسوئی با مبارزه ی کنونی مردم ایران با جایتکاران حاکم بر ایران باشد به خصوص در دو بخش پاسخی انتقاد ایشان به کریم قصیم داده شده است که در دفاع از ایرج مصداقی است . اکنون با ابراز تأسف اینگونه از کریم قصیم خواهان پاسخ و تحلیل مستدل و روشن شده است ! :
"متأسفانه آقای قصیم بجای یک پاسخگويی و تحلیل مستدل و روشن، در سراسر نوشته اشان به شیوه ای کاملأ شعارگونه، عمدتأ به کارزارهای مختلف مجاهدین و شورا برای حفظ اشرف و گرفتن استاتو در عراق پرداخته اند و با بزرگنمایی مدعی شده اند که این کارزار به مانند "کشف یک سرزمین تازه" که "مطلقأ هیچ نیرو و سازمان مترقی در دنیای معاصر به آنها پی نبرده" و "لذا مجاهدین و شورا به واقع کاشف و به کارگیرنده یک طرح و نقشه نوین فعالیت سیاسی / حقوق بشری در دنیا هستند" ، بدون اینکه قصد نادیده گرفتن تلاش ها و کارزارهای مجاهدین را داشته باشم، یادآور میشوم که در تمامی جنبش ها و انقلابات تاریخ معاصر، نمونه های متعددی را میتوان آورد که هر کدام از آنها در شرایط زمانی خودش، روشها و متدهای کاملأ نوینی بودند که پیش از آن در دنیای آن زمان کشف نشده بودند. "
اکنون به شیوه ی خود منتقد بهروز ریحانی مشابه همین سئوال از این منتقد می شود شما که اینقدر دقیق و ریز و مسئولانه و موشکافانه از موضع ضد آمریکائی استناد به گزارشات مجاهدین نموده اید و خطاب به کریم قصیم پرونده ی عملکرد آمریکا در پایان جنگ ویتنام را گشوده اید و بازتاب داده اید . از خود شما پرسش است که در مقابل آمریکا چه کرده و می کنید و چرا اینگونه تحلیل از عملکرد مبارزه ی خود با رژیم جنایتکار حاکم ارائه نداده اید ؟ یا اینکه چرا اینگونه تحلیل نسبت به عملکرد حاکمان ایران را بررسی و تهیه و تنظیم نکرده و بازتاب نداده اید تا که رسوا شود هر که در اوغش باشد . آری چرا دست به اینگونه اقدام مشابه نزده اید تا که مشخص شود شما عنصر صادق و بیطرفی می باشید و دست به فرافکنی نزده و خودتان هم اینگونه مثل مجاهدین توهم زده نمی باشید:
"به استناد گزارشات تلویزیونی و نوشتاری و تصویری ، مجاهدین بارها گردهمایی ها . جشن های "10 هزار تا 50 هزار نفره" در شهر اشرف برگزار کردند. همین مجاهدینی که به ناحق در لیست تروریستی دولت آمریکا بودند و هستند. آقای قصیم شما که جنبش ها و انقلابات تاریخ معاصر از کمون پاریس تا مجاهدین خلق را مطالعه فرموده اید، بخوبی میدانید که آمریکا چگونه در پایان جنگ ویتنام ، متحدین ویتنامی اش را بی پناه رها کرد و مهمتر از آن در همین عراق ، وقتی پای مصالح و منافعش پیش آمد نیروهای کرد عراقی را در جنگ اول عراق به امان الله سپرد. هر چند که ماهیت مجاهدین با این جریانات متفاوت و متضاد میباشد ، اما دیگر چه جای شکوه و شکایت از "خیانت آمریکایها" میماند؟ آیا فکر نمیکنید شما و متحدینتان قدری زیاد روی وفای آمریکایها حساب باز کرده بودید! "
بازهم مشابه همین سئوال از منتقد ووکیل مدافع ایرج مصداقی بهروز ریحانی می شودکه چه شد ایرج مصداقی پس از چندین ماه پس از گفتگو وسئوال و پرسش در فیس بوک بفکر تنظیم مقاله ی دلیل زنده ماندن معجزه ی مجاهدین در اشرف افتاد و مقاله ی طولانی خود را تهیه و تنظیم کرد و شما هم بدون آنکه از اینگونه مقاله ی انتقادی موشکافانه پاسخگوئی به کریم قصیم و مجاهدین که تنظیم کرده ای چرا پیرامون عملکرد حاکمان جنایتکار علیه ی مردم معترض را آماده نمی کنید؟عجیب تر اینکه چرا در دفاع از ایراج مصداقی و علیه ی کریم قصیم و مجاهدین وارد صحنه ی نبردبا مجاهدین به جای حاکمان تهران شده اید . مهمتر اینکه چرا بقول خودتان چرا نه نسبت به بررسی وقایع 7 ماه گذشته پس و عقب افتاده اید که بدتر آن را فراموش نموده و از مجاهدین این چنین طلبکاری نموده اید :
"بیش از شش ماه از انتخابات ریاست جمهوری رژیم میگذرد. چه شد که شما و دوستان شورائی تان بعنوان تنها آلترناتیو دمکراتیک در رابطه با وقایع شش ماهه اخیر به ویژه شروع آن، غافلگیر شدید؟ مسئول شورا و خانم رجوی تا قبل از برگزاری تظاهرات چندمیلیونی مردم ایران علیه نظام ولایت فقیه ، هیچ گونه موضعگیری و عکس العمللی نداشتند و اولین موضعگیری رسمی آنها بعد از تظاهرات میلیونی 30 خرداد 88 بود! آیا فکر نمیکنید درگیر شدن در عراق و مسائل و مشکلات آن ، چنان شما را سرگرم کرد که از وقایع ایران عقب افتادید؟ "
باز هم به سبک خود منتقد بهروز ریحانی رطب خورده و منع رطب کرده سئوال است که چرا شما به جای اینکه اینهمه انرژی صرف پاسخ دادن به انتقادات کریم قصیم به ایرج مصداقی کنید و مجاهدین به خصوص مجاهدین اشرف را محکوم نمائید که چرا به سایر مدعیان بی نام و نشان انتقاد می کردند یا بزعم شما مبارزه شان علیه ی رژیم جنایتکارا تکفیر و تخطئه می کردند چرا این مدعی به جای کیلوئی و مبهم ادعا کردن با فاکت و سند و دلیل سخن نگفته است که تکفیر شدگان از سوی مجاهدین کیستند وچگونه علیه ی رژیم مبارزه کردند یا می کنند که مورد انتقادو تکفیر مجاهدین واقع شدند؟ مشروط بر اینکه خود مدعی چه کرده است که اکنون این چنین وکیل مدافع دیگران شده و طلبکارانه از مجاهدین و کریم قصیم را مورد سئوال و پرسش قرار داده و به شیوه ی بازجوئی ایشان را اینگونه سین و جین کرده است:
"قصیم مینویسد:" این چه استنباط و درکی است که همه چیز در وجود تفنگ و فشنگ خلاصه میشود؟ پس سازمان کار، اراده رزمی و اعتقاد عمیق به حقوق مبارزه برحق چی؟" این سخن درستی است، اما قبل از هر فرد و جریانی باید از آقای قصیم و شورای ملی مقاومت سئوال کرد که این چه استنباط و درک غلطی بود که شما تا قبل از خلع سلاح ، از مبارزه همه جانبه علیه نظام ولایت فقیه داشتید که هرگونه فعالیت و عمل اعتراضی علیه رژیم را اگر در چهارچوب استراتژی شما نبود ، تکفیر میکردیدو تحت عنوان "سیاسی کاری" و وادادگی شلاق کش میکردید؟ تا زمانی که "سازمان کار" مورد ادعای شما دارای تفنگ و فشنگ بود ، البته عالیترین و متکاملترین شیوه مبارزه ، مقاومت مسلحانه بود؛ اما بعد از آنکه تقنگ و فشنگ را از شمادریغ کردند، راه حل سوم که بقول خانم رجوی انتخابات آزاد تحت نظارت سازمان ملل متحد میباشد ،"تنها راه رسیدن به دمکراسی است". (روزنامه متروی ایتالیا-سایت مجاهدین). "
بالاخره در پایان از بهروز ریحانی منتقد برج عاج نشین سئوال است که این چگونه منتقد منصف و پند و اندرز ده مثبت و سازنده ای می باشد که نه می گوید که خودش چگونه مبارزه ی بدون ایرا د و اشکال و انتقاد ی با حاکمان جنایتکار بر ایران را پیش برده است که به جز نق زدن و موچ گیری کردن و انتقاد نمودن از کریم قصیم و مجاهدین حداقل نگفته است که در 7 ماهه گذشته کجا بوده و چه کرده و چرا رهنمود نداده است که مجاهدین چگونه باید با رژیم جنایتکار مبارزه کنند که ضمن خنثی کرن توطئه و دام های گسترده ی رژیم جنایتکار در عراق و برون مرز بتوانند بقول ایشان در کنار مبارزه ی مردم ایران باشند ؟ آنگاه اینگونه نسخه افسوس ایکاش برای مجاهدین بسته بندی و صادر نماید :
"ایکاش شما و آلترناتیو موردنظرتان سکاندار این قیام ها میبودید ، اما واقعیت ها به گونه ای دیگر به وقوع پیوست و تمامی نیروها و افراد آزادیخواه ، از جمله شما و آلترناتیو شورا ، متأسفانه با شگفتی و تعجب نه پیشتاز و پیشرو در وقایع اخیر ، بلکه ناظر و تحلیلگر بودید و هستید. آیا طرح چنین کمبودها و مسائلی ، ساطع کردن و رساندن پیام ضعف میباشد! بدون تردید خیر. آقای قصیم باور بفرمایید اگر به این نکات و مسائل و کمبودها و ضعفها پرداخته نشود ، باز هم یکی از ایلغار همین نظام بر گرده مردم ستمدیده سوار خواهد شدو نسلی دیگر به قربانگاه خواهد رفت. پذیرش شکست و نادرست بودن خطوط سیاسی و استرتژیک دلیلی بر ضعف و ناتوانی افراد و جریانات نمیباشد ، بلکه اوج صداقت و مهمترین عامل راهگشایی و پیشروی میباشد. یاسر عرفات فقید میگفت :"شکستی که کمر من را نشکند ، من را قوی تر خواهد کرد." البته شما مختارید که از انتقادات و پیشنهادات سازنده ، پیام ضعف بگیرید ، اما حداقل 7 ماه گذشته و شرایط طوفانی وقایع در ایران ، به اثبات رساند که آن فرد و جریانی که میخواهد پیام قدرت برساند، در وهله اول به سیاست ها و دیدگاههای اشتباه خود پی میبرد و بعد در جستجوی رفع آن خطاها بر میآید و در نهایت با عجین شدن به قیامهای مردمی ، راه سرنگونی را هموار خواهد کرد."
در خاتمه اینکه واقعیت این است که نه در اینگونه نقد ها انتقاد مثبت سازنده ای طبق ادعای مدعی دیده نمی شود . حتی نه اینکه مدعی منتقد بیطرف نیست ، بلکه خیلی زیرکانه و جانبدارانه به نکاتی اشاره کرده است که نه جدید و سازنده نیست ، بلکه تکراری است و همانگونه که گفته شد از موضع موچ گیری و بازجوئی وضد آمریکائی سنگ اندازی کردن در مسیر مبارزه با مجاهدین و انتقاد کردن به حامیانش همچون نظرات کریم قصیم است . زیرا که مدعی منتقد منصف و دلسوز که بقول خودش می خواهد پیام قوی ونه ضعیف منتقل کند . چرا تلاش نکرده است برای ابهام زدائی کردن با شیوه ی ارائه ی فاکت و سند و مدرک مستند مبارزه در برابر رژیم فاشیستی و تر وریستی و کودتائی حاکم برایران و برروی صحنه بودن و بازهم بنابر ادعای خودش در کنار مردم در 7 ماهه گذشته بودن و مبارزه کردن می گفت آنگاه با مقایسه ی تطبیقی دست به انتقاد کردن به شیوه ی مبارزه ی مجاهدین به خصوص مجاهدین ساکن اشرف می زد و توضیه و پیام قوی در بستر رادیکال کردن مبارزه برای سر نگونی رژیم جنایتکار ارائه می داد تا که جای هیچگونه ابهامی باقی نماند آنگونه که خود مدعی هم اعتراف به بر داشت پیام ضعیف کند.
هوشنگ – بهداد
21 دیماه سال 1388