نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان "امروز پاره پاره قرآن ، فردا ... ؟! "

"پس از تنظیم کیفر خواست اتهامی برای موسوی و پاسدار رضائی، اکنون نوبت دراز ومتهم کردن علی مطهری رسیده است "

روزی بازرگان خطاب به آدمخواران حاکم گفته بود که انقلاب فر زندان خود را می بلعد یا می خورد .از سوی دیگر هرچه زمان به جلو می رود زوایای بیشتر ی از هشدار و اخطار محمد خاتمی نمایان و برجسته می شود که پس از قدرت گیری باند های مافیائی مدعی اصول گرائی که از طریق کودتای چند لایه چراخ خاموش و خزنده در 3 تیر ماه 84 قدرت را قبضه کردند . پس از مرشد کودتا گران آخوند متحجر انگلیسی محمد تقی مصباح به مشهد سفر کرد و در جمع اعضای حزب الله که از سوی پاسدار محمد رضا نقدی که اکنون فرمانده ی بسیج چماقدار شده است که در کنار پاسداران مسئولیت تهاجم به خود روی کروبی در قزوین بودند گرد آوری شده بود سخنرانی کرد و ضمن دفاع از پاسدار و گماشته و مریدش احمدی نژاد رفسنجانی و خاتمی را تهدید کرد و تأکید نمود که در دو دوره ی 8 سله ی کار گزاران و اصلاح طلبان نه اینکه حکومت اسلامی بر سر کار نبود ، بلکه این دو نفر را به خائنان کشور و اسلام متهم کرد. سپس خاتمی به مناسبت میلاد علی در مشهدحضور یافت و اخطار کرد که یک جریان مشکوک با حمایت بیگانه بطور خزنده خود را بقدرت نزدیک کرده است و افزود که این جریان مرموزالبته برای پیش برد اهدافش از سپر دفاعی و تهاجمی وچتر امنیتی لوطی جماران استفاده می کند و افزوددر صورتیکه به زودی از لوطی جماران هم عبور خواهند کرد و دست به ترور و حذف فیزیکی خواهد زد . البته خاتمی نا پر یزی کرد و احساساتی شد و گفت که در مقابل جنگ و اقدام ترور فیزیکی این جریان متحجر و وابسته به بیگانه خواهد ایستاد و حاضر است که حتی جانش را نیز در این مبارزه بدهد .

اکنون پس از 7 ماه که از کودتای تقباتی 22 خرداد 88 و تظاهرات و فریاد های اعتراضی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه می گذرد . گذشته از جان باختن تعداد زیادی از معترضین و مجروجین و ربوده و شکنجه شدگان و مورد تجاوز واقع شدگان به خصوص در باز داشتگاه کهریزک کهدر این بازداشتگاه آنگونه جنایتکارانه و ضد انسانی بود که اکنون وکیل الدوله های بازار مکاره ی کمدی و دکوری و انتصابی هشتم مجبور به پیگیری پرونده ی جنایتکاران دست دوم و... شده و آن را مورد پیگیری قرار می دهند. طوریکه حتی سعید مرتضوی منفور و قاتل و بازجو وشکنجه گر و قصاب مطبوعات را به عنوان مجرم شناخته شده است تا حاشیه ی امنیتی برای سایر آمران و عاملان اصلی جنایت همچون فر مانده ی ناجا و معاونش پاسدار رادان و وکیل الدوله حسین فدائی و پرویز سوری و زارعی وسر بازجو حسین شریعتمداری فراهم شود . اما در این شرایط که خود روی کروبی در قزوین موردتهاجم چماقدران بسیجی و پاسدار واقع می شود و گلوله بسوی خود روی وی شلیک شده است که تداعی کننده ی هشدار و اخطار بیش از 4 سال پیش خاتمی در مشهد است . از طرف دیگر سربازجو منفور و مشهور شکنجه گر حسین شریعتمداریبدلایلی که احساس خطر کرده است . بنابراین وارد بازار معرکه گیری شده است تا پس از کیفر خواستی که برای موسوی به خاطر انتشار بیانیه ی شماره 17 تهیه و تنظیم کرد. آنگاه پاسدار سبز علی رضائی را نیز به پرونده ی موسوی سنجاق نمود که چرا نامه به لوطی جماران نوشت و هشدار به خطرناک بودن تندروهائی داد درهر دو جناح باندغالب و مغلوب در گیر جنگ قدرت ودامن زدن به بحران سازی هستند . اکنون پرونده علی مطهری فرزند مرتضی مطهری را گشوده است که چرا در میز گرد تلویزیونی به گوشه هائی از عملکرد عوامل دست اندر کار کودتاگر از جمله به نقش پاسدار گماشته احمدی نژاددر مناظره ی تلویزیونی انتخاباتی - تبلیغاتی به رفسنجانی مکار و بساز و بفروش اشاره و پروده اش را گشود و طبق معمول با تجربه ی بازجوئی و پرونده سازی و تخصص تنظیم کردن کیفر خواست بالا و بلند موارد اتهامی علی مطهری را چنین فرموله کرده است:

"مي گويند ماجرا از مناظره تلويزيوني آقايان احمدي نژاد و موسوي شروع شد و ادعا مي كنند اگر احمدي نژاد در آن مناظره نامي از آقاي هاشمي رفسنجاني به ميان نمي آورد، كار به اينجا نمي كشيد! خب! بر فرض كه بپذيريم آقاي احمدي نژاد در آن مناظره به خطا رفته است و نبايد نامي از آقاي رفسنجاني به ميان مي آورد. 2- تمامي شواهد و قرائن و اسناد غيرقابل انكار موجود كه كيهان به مناسبت هاي مختلف بارها به آن پرداخته است، كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه سران فتنه در تمامي مراحل از فرمول ديكته شده آمريكا و اسرائيل براي فتنه انگيزي پيروي كرده اند و با جرأت بايد گفت هيچ مرحله اي از مراحل چندگانه حركت سران فتنه را نمي توان آدرس داد كه قبل از انجام آن از سوي مقامات و يا رسانه هاي رسمي آمريكايي و اسرائيلي و انگليسي به سران فتنه ديكته نشده باشد. بهترين گواه براي اثبات اين ادعا پيش بيني مرحله به مرحله حركت فتنه انگيزان از سوي كيهان است. گفتني است وقتي در گرماگرم فتنه، آقاي خاتمي پيشنهاد رفراندوم را مطرح كرد، كيهان طي يادداشتي با عنوان «آقاي خاتمي! پيشنهاد شما يا سفارش مايكل لدين» به سندي اشاره كرد كه نشان مي داد پيشنهاد آقاي خاتمي از سوي مايكل لدين به ايشان ديكته شده است. البته آقاي خاتمي به روي خود نياورد- دقيقاً مانند ملاقات هاي خود با جرج سوروس صهيونيست كه آن را تكذيب كرد!- اما چند روز بعد مايكل لدين در مصاحبه با واشنگتن تايمز كوشيد نظر كيهان را نفي كند، ضمن آن كه اشتراك نظر خود با خاتمي و اين كه پيشنهاد وي قبل از خاتمي مطرح شده است را انكار نكرد!! مي گويند در ماجراي اخير هر دو سو مقصر بوده اند و افراط گرايي از هر دو طرف صورت گرفته است! و توضيح نمي دهند كه اين دو طرف موردنظر آقايان كدام «دوطرف» هستند؟الف: آيا دو جناح سياسي درون نظام در مقابل هم قرار گرفته بودند؟! بديهي است كه اين گزينه قابل قبول نيست چرا كه جناح سياسي درون نظام به آموزه ها و مباني نظام حمله نمي كند و عليه اصول و شاخصه هاي ساختاري نظام شعار نمي دهد و... آيا شعار «جمهوري ايراني» به جاي جمهوري اسلامي، نفي اسلاميت نظام نيست؟ آيا ادعاي مضحك تقلب در انتخابات و پذيرش تلويحي سلامت انتخابات - بيانيه شماره 17 موسوي- نفي جمهوريت نظام و حضور بي نظير 85 درصدي و راي 40 ميليوني مردم نيست؟! آيا شعار «مرگ بر اصل ولايت فقيه»! اعلام مقابله با جمهوري اسلامي ايران نيست؟ مگر شعار در حمايت از اسرائيل و آمريكا، پاره كردن تصوير مبارك حضرت امام(ره) و اهانت به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام، اعلام جنگ با اسلام و خدا و پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) نيست؟! از اين روي دو طرف مورد اشاره آقايان را فقط مي توان اينگونه توضيح داد كه در يك طرف، دشمنان اسلام و انقلاب و نظام اسلامي - البته با تعدادي اندك و كم شمار- ايستاده اند و در سوي ديگر توده هاي عظيم مردم وفادار به اسلام و امام و انقلاب و رهبري، آيا غير از اين است؟! معلوم است كه نيست. بنابراين آقاياني كه در جايگاه معلم اخلاق مي نشينند و زبان به نصيحت مي گشايند كه هر دو طرف مقصر بوده اند و نسخه آشتي مي پيچند، اولا؛ بايد مشخص كنند كه خودشان در كدام طرف ايستاده اند؟ در جبهه اسلام و انقلاب؟ در اردوگاه دشمنان اسلام و انقلاب؟ و يا اين كه «بي طرف»! هستند؟ در حالت سوم به يقين مي دانند كه «بي طرفي» در اسلام معني ندارد و بي طرف ها چه بخواهند و چه نخواهند در مقابل اسلام و انقلاب ايستاده اند و ثانيا؛ بايد توضيح بدهند كه چگونه مي خواهند ميان اسلام و انقلاب با دشمنان آن وحدت ايجاد كنند؟!... و اين قصه سر دراز دارد.4- آقايان «ميانجي»! مي گويند هر دو طرف دست به خشونت زده اند!! و توضيح نمي دهند كه اگر عده اي به تحريك سران فتنه و محافل بيگانه به خشونت گرايي، آشوب آفريني، ضرب و شتم مردم، قمه كشي، حمله به پايگاه بسيج و نيروي انتظامي، آتش زدن اماكن عمومي و اموال ملت، تعرض به نواميس مردم، قتل عابران و ... دست زدند وظيفه نيروهاي انتظامي چيست؟ آيا بايد دست روي دست بگذارند و در مقابل اين آشوب آفريني ها فقط ناظر بي طرف باشند؟! اگر چنين انتظاري داريد چه بخواهيد و بدانيد و چه نخواهيد و ندانيد، از آشوبگري و خشونت عليه مردم حمايت كرده ايد. چرا در اين ميان، به آسايش و آرامش مردم و حفظ جان و مال و نواميس آنها فكر نمي كنيد؟! در كجاي دنيا و با كدام عقل سليم و نگاه دموكراتيك و مردم سالارانه به آشوبگران و برهم زنندگان آرامش و آسايش مردم اجازه غائله آفريني مي دهند؟! پيرزني به كريم خان زند شكايت برد كه حراميان نيمه شب به خانه ام تاخته و اموالم را به غارت برده اند، كريم خان پرسيد؛ چرا خفته بودي كه حراميان فرصت تاخت و تاز پيدا كنند و پيرزن پاسخ داد؛ پنداشتم كه تو بيداري!5- كداميك از آشوب هاي خياباني را سراغ داريد كه اولا؛ قانوني بوده باشد و ثانياً؛ فتنه انگيزان، آشوبگري و تعرض به جان و مال و نواميس مردم را آغاز نكرده باشند؟! چنانچه ميانجي بي طرف! هستيد، جانب بي طرفي حفظ كرده و سكوت كنيد! اگرچه در اين ماجرا، «سكوت هر مسلمان، خيانت است به قرآن».

در ادامه ی باز جوئی خود سربازجو حسین شریعتمداری تلاش کرده است که دستان آدم کشان و قاتلان لباس شخصی های دژخیم و یا بسیجیان چماقدار و نیروی انتظامی مسلح و پاسداران جنایتکار بر نامه ریز اصلی را بشوید و پاک کند و طبق احکام مشابه ی قبلی قیام 6 روزه ی دانشجوئی تیر ماه سال 78 که مقتولان قاتلان خود بودند اکنون نیز این چنین ادعای مضحک و غیر واقعی و وارونه کرده است که مدعی شده جنایتکاران و ضاربان معترضین نفوذی یا عوامل رقیب در دولت های پیشین بوده اند :

" ممكن است گفته شود كه در مواردي نيز برخي از نيروهاي حافظ نظم و آرامش در برخورد با آشوبگران زياده روي كرده اند. كه دراين باره بايد گفت؛ اولا؛ از كجا معلوم اين عده نفوذي نبوده و از جانب سران فتنه و مديريت بيروني فتنه گران ماموريت نداشته اند؟! وقتي كساني كه روزي نخست وزير، رئيس جمهور و رئيس مجلس بوده اند در چنبره دشمنان بيروني به انواع دروغپردازي، صحنه سازي، فتنه انگيزي، قتل، غارت و آشوب آلوده مي شوند، احتمال وجود چند نفوذي دور از انتظار نيست و سابقه نيز داشته است. ثانياً؛ در حالي كه سران فتنه و عوامل اصلي آن علي رغم اثبات جرم و جنايت آزادانه پرسه مي زنند، دستگاه قضايي، سخت ترين برخوردها را با تعدادي از متخلفان چه در نيروي انتظامي و چه در قوه قضائيه داشته است و دستور پي گيري نيز از سوي بالاترين مقام كشور صادر شده است. بنابراين بديهي است كه يك نمونه از اين دست آنهم در مقياسي بسيار كوچك و اندك كه به شدت نيز پي گيري شده است نمي تواند توجيه كننده جنايت آشوبگران باشد. ثالثاً؛ و از همه مهم تر اين كه تخلف مورد اشاره بعد از آشوب و حمله آشوبگران به مال و جان و ناموس مردم صورت گرفته است بنابراين نمي توان از اين تخلفات به عنوان يك سوي ماجرا ياد كرد. ظاهراً بايد اين نكته بديهي نيز براي آقايان توضيح داده شود كه هم رد شدن از چراغ قرمز جرم است و هم بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي، اما، آيا مي توان راننده عبوركننده از چراغ قرمز را با صادركننده فرمان بمباران هيروشيما و ناكازاكي مقايسه كرد و هر دو را در يك سطح و مقياس مجرم تلقي نمود؟! آقايان به كجا مي رويد؟! "

بدتر اینکه سربازجو شریعتمداری با دهان کجی آشکار به معترضان فریاد زن مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه یا عمود خیمه نظام شکسته و بی اعتبار شده در بند اتهامی دیگر خود این سر بازجوی شکنجه گر وارونه گوی ضد مردم با آویزان شدن به لوطی جماران اینگونه از این ام الفساد دفاع کرده و در پایان هشدار ازوحشت سر قاتلان و جنایتکاران به خصوص لوطی جماران دز آینده بر سر نیزه رفتن داده است :

" مي گويند چه اشكالي دارد كه كساني برخي از نظرات ولي فقيه را قبول نداشته باشند اما طرفدار نظام و امام و اسلام باشند!! كه بايد گفت؛ ولايت فقيه ركن اصيل و تيرك خيمه نظام اسلامي است، بنابراين كساني كه اين ركن اصيل تصريح شده در اسلام و قانون اساسي را ناديده مي گيرند اولا؛ نمي توانند طرفدار نظام باشند، چرا كه نفي قانون اساسي با اعتقاد به نظام در تضاد است. ثانياً؛ نمي توانند پيرو اسلام ناب محمدي(ص) باشند، زيرا، اسلام ناب از فقه آل محمد(ص) ريشه مي گيرد، بنابراين چگونه مي توان حكومتي را تصور كرد كه نام اسلامي داشته باشد، اما، رهبري آن با ولي فقيه، يعني فقيه عادل و آگاه به قوانين اسلامي نباشد؟ ثالثاً؛ ادعاي پيروي اين افراد از حضرت امام(ره) نيز دروغ محض است. آيا اصل ولايت فقيه كه آقايان شعار مرگ بر آن را سر داده اند، از اصول بنيادين خط امام(ره) نيست؟ و آيا مي توانند ادعا كنند كه منظور حضرت امام(ره) از ولايت فقيه، تنها ولايت خود ايشان بوده است؟! بديهي است كه پاسخ منفي است، زيرا در اين صورت بايد بپذيرند حضرت امام(ره) به ادامه نظام جمهوري اسلامي اعتقاد نداشته اند؟! جمهوري اسلامي بدون حضور ولي فقيه در آن، جمهوري اسلامي نيست ولي مردم اين روزها به بصيرت دريافته اند اگر فريب پاره هاي قرآن-بخوانيد شال سبز و ادعاي خط امام- بر نيزه ها را بخورند، فردا بايد شاهد سر حسين(ع) بر همان نيزه ها باشند. اما؛ امروز توده هاي عظيم مردم چشم به رهبر دارند و ديديد و مي بينند، همه جا از او به يك اشاره است و از مردم به سر دويدن. اين بار، خيمه معاويه است كه ويران مي شود. خدا كند هيچ مسلماني از اين قافله غافل نماند.."

در خاتمه اینکه همینکه یک پاسدار سر بازجوی شکنجه گر بد منظر که حتی دیدن قیافه اش چندش آورش کفاره دارد. زیرا که تصویر و شمایل این پاسدار ترکش خورده ی زجر و شکنجه آور می باشد . چونکه نزدیک 31 سال تجربه ی خیانت و جنایت و رذالت و جاسوسی و سناریو و پرونده سازی و اعتراف گیری و تحریف گری وتواب سازی و تهیه و تنظیم کردن کیفر خواست علیه ی هر منتقد و دگر اندیش و رقیب و حتی خودی ها نق زن دارد که ضمن نماینده ی لوطی جماران در دروغ نامه ی کیهان بودن وظیفه ی رسمی ولی اعلام ناشده ی سخنگوئی پاسداران کودتا گر را دارد . البته دفاع از قاتلان و جانیان کردن نیر وهای سر کوبگر و دژخیمان لباس شخصی ها را نیز بر عهده دارد و آنچنان از حمایت حاشیه ای دیوار آهنین بر خوردار است که برای هرکس که اراه کند با شیوه بازجوئی و اهانت و توهین و تهدید کردن بطور آزادانه برایش مثل آب خوردن پرونده سازی می کند . همچنین از طریق یادداشت روز ها و پیام های ساختگی و تهیه خبر های ویژه برای لوطی جماران خط و خطوط سخنرانی یا صدورفتوا و نامه ی حکومتی صادرهمی کند . حال پرسش است که چگونه این رژیم منحوس ضد بشری تروریستی و فاشیستی کودتائی نامشروع نزد مردم ایران اعتبار دارد که و قیحانه ادعای مضحک و کمدی حضور د ه ها میلیونی در تظاهرات نمایشی و فرمایشی 9 دی هم کرده است که معروف به توزیع تظاهرات کمدی ساندویج با ساندیس است که تبدیل به چماق مشروعیت کاذب تراشی و شمشیر داموکلس پس گردن رقیب مغلوب دوم خردادی و معترضان ناراضی شده است؟

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881020/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 20دیماه سال 1388