روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه بهمن ماه سال 1388

نقد و بررسی سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " سند رسوايي دولتمردان كانادا"

"دولت کانادا چون نقض حقوق بشر در ایران را پیگیری و محکوم نموده متهم به مأمور و همکار سازمان سیا شده است "

وقتی که پاسدار سبزعلی رضائی که از سوی پاسدار رقیبش عزت الله ضرغامی که رئیس صدا و سیمای رژیم کودتاگران نامشروع پاسداران است وی ببازی گرفته نمی شود و نمی تواند در بازی شوی مناظره تلویزیونی خودی با هم منقلی و همشهری و مشاور امور بین المللی لوطی جماران علی اکبر ولایتی حضور داشته باشد و میز این بازی برایش بر هم زده می شود . بنابراین مجبور می شود تا که نا پرهیزی نماید و اعتراف کند که ما دمکراسی بر گزاری نمایش خیمه بازی انتخابات – انتصابات داریم ولی دمکراسی عادت به تحمل نظر مخالف یا رقیب و منتقد ودگر اندیش نداریم . گذشته از اینکه این پاسدار آشکارا زیرآ ب دمکراسی مورد ادعائی اش را زده است که بیان وجود دمکراسی کمدی انتخاباتی را توجیه گر راه فرارش برای انتقاد خفیف خود کرده است. چونکه این ادعای تناقض آمیز تداعی کننده ی کوسه و ریش پهن می باشد . بنابراین دیگر جای سئوال و اعتراضی باقی نمی ماند که چرا سرمقاله نویس بطور سیستماتیک بر اساس فلسفه ی دیگی که برای آخوندهای حکومتی و شرکا و جارچیانش نجوشد. بهتراست تا در آن کله ی سگ بجوشد . پس مشخص است که هر کشوری کوچکترین انتقادی به حاکمان تهران کند ونقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران را محکوم نماید چگونه بمنزله ی دشمن با هاش بر خورد می شود . سپس ماشین تبلیغات جنگ روانی و اتهام زنی های کیلوئی با پرونده سازی و تهدید کردن علیه اش در دستور کار قرار می گیرد.

با این حساب اکنون بی دلیل نیست که مدعی مقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که اگر چنانچه گروگان های کار کنان سفارت آمریکا در سفارت آمریکا در 13 آبان سال 58 درتهران جاسوس سیا بودند. برای چه بدستور خمینی شیاد این جاسوسان آزاد شدند . در صورتیکه که تأکید بر محاکمه کردن شان کرده بود ؟ همینطور چرا بدون توجه به بیان این واقعیت که چرا از آن تاریخ تا حال بر خلاف ادعا ها و سر و صدا و حنجره پاره کردن فریاد مرگ بر آمریکا دادن و پرچم این کشور با تصاویر رؤسای جمهور شان آتش زدن و منتقدان و معترضان و رقبا را به عامل آمریکا و سازمان جاسوسی سیا متهم کرد و محکوم وزندان و اعدام کردن، ولی در پشت پرده لابی های هر دو طرف مشغول مذاکره و زد وبند و منتقل کردن پیام بوده اند. اما اکنون چون سفیر اوایل انقلاب کا نادا دست به روشنگری زده و گفته است که چگونه 6 تن از کارکنان سفارت آمریکا در زمان اشغال 13 آبان سال 58 گریخته و بدرون سفارتکانادا رفته و از آنجا ایران را به سوی آمریکا ترک نمودند . سر مقاله نویس با ضرب المثل زدن روضه ی جاسوس و مأمور سیا بودن برای سفیر اسبق کا نادا خوانده است و این موضوع را چنین تبدیل به کلید معمای یافت شدن سرنخ مأموران سیا در دولت کاندا کرده و دولت مردان کانادا به اتخاذ موضع ضد ایرانی متهم کرده است :

"« از كوزه همان برون تراود كه در اوست . » اين ضرب المثل قطعا شامل حال آقاي « كنت تيلور » سفير اسبق كانادا در ايران مي شود كه در ابتداي انقلاب اسلامي و دوران اشغال لانه جاسوسي آمريكا در تهران مسئوليت سفارت كشورش در تهران را برعهده داشت . خبرگزاري فرانسه نوشت : تيلور پس از گذشت 30 سال سكوت خود را شكست و در مصاحبه با روزنامه « گلوب اندميل » به جاسوسي خود براي سازمان سيا در زمان سفارتش در تهران اعتراف كرد . وي در مدت سه سال مسئوليتش در سفارت كانادا در تهران كه از سال 56 تا 59 ادامه داشت هنگام تسخير لانه جاسوسي آمريكا 6 ديپلمات جاسوس آمريكايي را نيز كه توانسته بودند همزمان با تسخير لانه جاسوسي از آنجا فرار كنند در سفارت كانادا پنهان كرده و سپس آنها را از ايران فراري داده بود. براساس اعتراف « كنت تيلور » پس از تسخير سفارت آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام وي عملا به نفر اول سازمان « سيا » در ايران تبديل شده و با توافقي كه ميان « جيمي كارتر » رئيس جمهور وقت آمريكا و « جوكلارك » نخست وزير سابق كانادا صورت گرفته بود سفارت كانادا به مركز جمع آوري اطلاعات مورد نياز سازمان جاسوسي آمريكا تبديل شده بود. اين جاسوس به ظاهر ديپلمات كانادايي كه 6 جاسوس آمريكايي مشغول به فعاليت در ايران را از طريق سفارت كشورش و با گذرنامه هاي جعلي كانادايي به زوريخ و از آنجا به آمريكا فراري داده بود در پايان ماموريتش در تهران حتي از دولت كانادا نشان درجه 1 افتخار دريافت كرده است . با اين نمونه اعتراف و افشاي خروارها موارد جاسوسي مقامات دولتي و ديپلماتهاي عاليرتبه كانادايي براي سازمان جاسوسي آمريكا اكنون راز همراهي و سرسپردگي مقامات كانادايي با سياستهاي واشنگتن بيش از هر زمان ديگر آشكار شده و علت برخي تبعيت هاي بي چون و چرا سبك سري ها بي تدبيري ها و رفتارهاي دور از شئون ديپلماتيك مقامات كانادايي مكشوف شده و پرده از چهره ضد ايراني دولت اوتاوا كنار رفته است . اكنون با اين اعتراف كه اتفاقا در آستانه سالگرد پيروزي انقلاب انجام شده به روشني مشخص مي شود كه منشا اقدامات ضد ايراني مقامات كانادايي چيست و تحرك بيش از حد دولتمردان اين كشور عليه تهران از كجا آب مي خورد. براستي چه دليلي براي اين حجم از خصومت ها و مشاركت فعال دولتمردان كانادا در اقدامات ضد ايراني وجود دارد در سالهاي پس از انقلاب اسلامي هيچ بيانيه ضد ايراني را نمي توان يافت كه در پاي آن امضاي دولتمردان كانادايي نبوده باشد و هيچ قطعنامه اي را نمي شود ديد كه راي مثبت اوتاوا و همراهي دولت كانادا با آمريكا و رژيم صهيونيستي در ايجاد موج عليه جمهوري اسلامي ايران در آن نباشد. در جستجوي علت اين رفتار خصمانه دولت كانادا با جمهوري اسلامي ايران با اين واقعيت تلخ مواجه مي شويم كه تصميم گيرندگان اصلي در اين زمينه دولتمردان كانادائي نيستند بلكه اين آمريكايي ها هستند كه بايد مجوز سطح و نوع روابط كانادا با جمهوري اسلامي ايران را صادر نمايند و مقامات كانادايي فقط مجري سياستهاي واشنگتن هستند. "

بالاخره سر مقاله نویس بدون اشاره به شیوه ی ربودن و شکنجه و بازجوئی و به قتل رسیدن خانم زهرا کاظمی ایرانی تبار تبعه ی کانادا کند که چگونه از سوی سعید مرتضوی قاتل منفور و بدنام دستگیرشد در صورتی که اکنون خودش زیر پیگیری مرتکب شدن جنایا ت ضد بشری در باز داشتگاه کهریزک می باشد و چگونه خانم کاظمی را پش از شکنجه به قتل رساند که حتی جسدش به اعضای خانواده اش تحویل داده نشد و همچنان پرونده ی این جنایت در کا نادا مفتوح می باشد .از سوی دیگر تبعه ی دیگر ایرانی کا نادائی بنام حسین درخشان در ایران زندان است که به وی اتهام جاسوس اسرائیل و غیروزده شده است .اما اکنون سرمقاله نویس خطاب به دستگاه جاسوسی و ترور امورخارجه که وزیرش یک آدم ربای حرفه ای می باشد . در خواست کرده که می بایست پیرامون روابط دیپلماتیک با کانادا از اراده قدرت باز دارندگی یعنی تهدید به اقدام تروریستی به نام ملت ایران این چنین پاسخ قاطع به اقدامات مأموران سیا در دولت کانادا بدهد:

از اين پس با استناد به اعتراف سفير اسبق كانادا در تهران و جاسوسي او براي سازمان سيا كه با موافقت رئيس دولت وقت كانادا انجام شده و طبعا چنين مجوزي براي ساير مقامات كانادايي نيز صادر گرديده نمي توان از كنار اقدامات و تحركات ضد ايراني مقامات اين كشور به سادگي گذشت . اكنون با توجه به اعتراف مقامات كانادايي به جاسوسي براي سازمان « سيا » و مشخص شدن ماهيت آنها ديگر نمي توان توقع رفتاري شايسته محترمانه و منطبق بر اصول ديپلماتيك از آنها داشت زيرا طبق ضرب المثل « از كوزه همان برون تراود كه در اوست » از افراد وابسته اي كه نه تنها چهره منفوري براي خود بلكه كارنامه سياهي براي ملت كانادا ترسيم مي كنند بيش از اين و بهتر از اينكه اكنون عمل مي كنند انتظار نيست ولي در چنين شرايطي انتظار از دستگاه ديپلماسي و دولت جمهوري اسلامي ايران اينست كه باتوجه به اراده و قدرت بازدارندگي ملت ايران پاسخ مناسبي به اقدامات خصمانه دولتمردان كانادايي و مزدوران سيا كه قطعا منفور ملت كانادا نيز هستند بدهند.

در خاتمه اینکه تجربه ی حاکمان تهران 31 سال نشان داده است هر جا که کشورهای غربی بر اساس ار جحیت دادن اتخاذ سیاست سازش و مماشات و مذاکره برای قراردادهای اقتصادی و بازرگانی و نفتی گازی داده اند و از مسئله ی جدی و انسانی احترام و رعایت حقوق بشر بعنوان اهرم فشار در راستای منافع اقتصادی خود استفاده کرده اند و بی تفاوت و بی توجه نسبت به سیاست های سر کوب گرانه داخلی و سیاست صدورتروریسم و ارتجاع به برون و ناامن کردن منطقه خاورمیانه و حتی ترور مخالفان در برون مرز حاکمان تهران بوده اند که نه اینکه نا این دو سیاست لازم و ملزوم ومکمل هم دیگر حاکمان تهران را ا نایده گرفته اند ، بلکه بدتر اینکه هر زمان که دیپلمات تروریست هایش باز داشت شده به جای اینکه محاکمه شوند ولی با کمک و تبانی نمودن یا فراری داد ه و یا آزاد شا ن کرده اند. لذا همین سیاست باج دادن موجب دادن امتیازاتی به کشور پدر خوانده تروریست جهانی شده است که حاکمان تهران را بیشتر ترغیب وتهییج به ادامه ی پیگیری چنین سیاستی نموده است . تا جائیکه اکنون رژیم کودتائی نا مشروع نه کشور های غربی منتقد اقدامات تروریستی را متهم می کند ، بلکه آنان را شریک جرم جنایات خود دانسته و طلبکارانه دست پیش را گرفته تا پس نیفتد. به خصوص اینکه تلاش خستگی نا پذیر برای دسترسی به سلاح هسته ای می کند که نه فقط عامل تهدید منطقه ی خاورمیانه است که تبدیل به تهدید جدی و به خطر انداختن امنیت و صلح جهانی می باشد . البته فراموش شدنی نیست که اتهام سنگین نا بخشودنی دولت مردان کانادائی این است که جزو فعالین پیگیری پرونده ی ننگین نقض حقوق بشر حاکمان تهران در سازمان ملل و مجامع حقوق بشری بوده اند. بهر حال اکنون که فضای اعتراضی جامعه ی ایران همراه با فریاد ادامه دار مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه است . انتظار این است که کشور های غربی بر اساس پای بندی به اصول رعایت و احترام حقوق بشر به حمایت و پشتیبانی مردم ایران اقدام جدی و مسئولانه کنند و مقاومت و مبارزه مردم ایران در بستر مبارزه برای تغییرات دمکراتیک در ایران یاری رسان باشند.

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13881105/index.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی دو شنبه بهمن ماه سال 1388