روزی نامه حکومتی جمهوری شنبه 26 دیماه سال 1388

نقد و بررسی : سر مقاله روزی نامه جمهوری " تزريق خون به شريان وحدت"

"این چه نوع وحدتی است که باید به شریانش خون تزریق کرد؟! "

وحدت یعنی چه و با کی و بر سر چی؟ مگر شرایط کنونی نتیجه وحدت گذشته ی غارتگران و دزدان و عوامفریبان و جنگ افروزان و دین فروشان حاکم علیه ی مردم ایران نمی باشد که اکنون بدلیل زیادیخواهی یک جریان کودتاگر که برای قبضه ی قدرت و انحصاری کردنش حاضر به تحمل رقیب وشریک سابقش نمی باشد آنگونه عطش قدرت و ثروت دارد که برای حذف رقیب حتی از اقدام فیزیکی اش هم دریغ نمی کند و دست به جنایات خونینی همچون کشتن خواهر زاده ی موسوی می زند اما چون هنوز رقیب مغلوب تسلیم نشده است بنا براین برای اینکه زهر چشم ازش بگیرد دانشمند هسته ای حامی اش را نیز به فجیع ترین وضع ممکن می کشد . لذا سئوال است که از کدام وحدتی صحبت می شود و خون این وحدت را باید چه کسانی به شریان قاتلان حاکم تزریق کنند آنهم در شرایطی که رقابت قدرت و ثروت میان باند های مافیائی خونخوار قدرت و ثروت طلب این چنین سرخ و خونین شده است ؟ مگر اصطلاح وحدت شعاری و لغوی است. یا اینکه پند و اندرز است که می بایست از طریق خطابه و مدح و ثنا و مرثیه و روضه خوانی منتقل شود . یا اینکه زوری غالب کرد نی می باشد که برای زدن نبض و به جریان افتادن جریان این وحدت می بایست مدام بهش خون تزریق شود؟ ضمن اینکه وحدتی که بقایش به تزریق خون باشد چگونه این هیولا یا درا کولای خون آشام می تواند نه وحدت که وحشت آفرین نباشد؟

اما معمای بعدی مقوله منافع ملی است که هیچگاه تعریف جامع و بدون مانعی ازش نشده است . جز اینکه این مقوله هم همچون مذهب و دین و ملت و آزادی و عدالت استفاده ی ابزاری بر ضد خودش و علیه ی مردم کار برد داشته است. زیرا که اگر مدعیان مانور دهنده اش باور به منافع ملی داشتند. پس چرا برای تعریف کردنش توضیح نمی دهند 8 سال جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد ملی که طبق اعتراف رفسنجانی مکار بساز و بفروش فقط 1000 میلیارد لار هزینه ی خسارت این جنگ ضد ملی و ضد میهنی بهمراه داشت و نعمت الهی نامید شد دارای بار منافع ملی نبود؟ یا اینکه هزینه ی وحشتناکی که در بیش از دو دهه ی صرف اهداف پنهانی تأسیسات و اهداف پروژه ی هسته ای شده است که جز تحریم اقتصادی تحمیل شده به مردم و منجر به 3 برابر شدن واردات بیش از صادرات شده است و موجب افزایش تورم و گرانی و فقر و بیکاری و فرار مغز ها شده است کجای این اقدامات معنی منافع ملی دارد؟ یا اینکه چرا اینگونه هزینه ها صرف ساختار اقتصادی و صنعت نفت و جاده سازی و بهداشت و آموزش و پرورش و اشتغال کامل و .... در کشور نشده است تا که از یک سو میلیون ها دانش آموز محروم از مدرسه رفتن و نعمت سواد خواندن و نوشتن نشوند . یا اینکه در اثر بیکاری و فقر میلیون ها جوان گرایش به سوی مصرف مواد مخدر نیاورند . یا اینکه در جاده های کشور آنگونه کشتار ومرگ و میر راه نیفتد که پیشتاز رتبه ی اولی جهانی شود . به خصوص اینکه فرمانده تازگی ناجا نرخ تعیین کرده است که هر یک نفر که در جاده ها جانش را از دست می دهد مبلغ 5/2 میلیارد تومان به کشور خسارت وارد می شود که اگر ضرب در رقم 270 هزار آمار تلفات سالیانه ها در جاده ها شود آنگاه مشخص می شود که فقط چه سرمایه مادی سالیانه بهدر می رود . بلی این نمونه مشتی از خروار ها کجا معنی اش دفاع از منافع ملی می باشد که اکنون سرمقاله نویس پیرامون تشریح منافع ملی اینگونه روضه خوانی کرده است :

"از همان لحظات اول انتشار خبر شهادت اين دانشمند برجسته عده اي فراري خارج نشين كه هيچ تعهدي نسبت به منافع ملي و مصالح عمومي اين كشور ندارند و همه چيز را قرباني منافع باندي خود مي كنند تبليغات گسترده اي را براي منتسب كردن وي به خود به راه انداختند و با آسمان و ريسمان بافتن هاي گوناگون تلاش كردند اين ترور را يك تسويه حساب داخلي قلمداد نمايند. هر چند حناي اين جماعت نزد مردم رنگي ندارد اما در آشفته بازار سياست كه امروز در جامعه شاهديم چنين ترفندهائي نيز لااقل در ذهن عده اي بي اطلاع و ساده انديش جا باز مي كند به همين جهت نبايد از كنار آن بي تفاوت عبور كرد به ويژه آنكه رسانه هاي بيگانه حداكثر بهره برداري را از شرايط كنوني جامعه ما و بدگماني هاي موجود بعمل مي آورند و براي شكل دادن افكار عمومي در جهت منافع خود از هيچ اقدام كثيفي دريغ نمي نمايند"

سرمقاله نویس در ادامه بدون توضیح دهد که ریشه ی خشونت در جامعه چیست؟ کدام جریان یا قدرتی آن را بکار برده و نهادینه کرده است؟ اما اکنون برای تفکیک کردن مردم معترض که 31 سال است زیر انواع و اقسام رفتار غیر انسانی و خشونت آمیز قرار داشته و شرایط طاقت فرسائی را تحمل کرده اند و فعلاً نیز قربانی جنگ قدرت باند و جناح های حاکم غالب و رقیب مغلوب شده اند. اما با متهم و مقصر کردن اینان برای تبرئه نمودن صاحبان در گیر جنگ قدرت و ثروت سرمقاله نویس اینگونه مدعی شده است که باید همه راه های سوء استفاده برروی دشمن مسدود شود :


"بديهي است حساب خشونت هائي كه در جريان بعضي راه پيمائي ها و تجمعات صورت گرفته از صاحبان تفكرات سياسي موافق و مخالف جداست كما اينكه حساب اغتشاشگران را نيز همواره عقلاي قوم از حساب معترضان جدا دانسته اند و مي دانند. همانگونه كه صاحبان تفكرات مختلف به نظام جمهوري اسلامي تعلق دارند شهيد دكتر مسعود علي محمدي نيز متعلق به اين نظام است . بنابر اين همه بايد با توجه به همين واقعيت راه را بر سواستفاده ها ببنديم و اجازه ندهيم تفكرات و تحركات افراطي حتي به اين قبيل موضوعات كشانده شود و زمينه را براي سو استفاده دشمنان مشترك فراهم سازد"

جالب است که سرمقاله نویس نا خواسته دست به فرافکنی زده است . زیرا شگرد لو رفته ی با ندهای مافیائی غالب را رو کرده و بدرستی اینان را دشمن نامیده و اعتراف کرده است که این دشمن مردم هم ضربه به رقیب می زند . یعنی اینکه همچون علی محمدی دانشمند هسته ای را ترور می کند .هم اینکه از موضع فرار به جلو دست به طلباری تبلیغاتی می زند. بالاخره چنین ظریف و زیرکانه نکته سنجی می کند و آدرس غلط می دهد :

" نكته ظريف در اين ماجرا اينست كه دشمن ضربه را وارد مي كند و سپس با تبليغات گمراه كننده اي كه به راه مي اندازد تلاش مي كند همان مردمي كه ضربه خورده اند را به جان همديگر بياندازد. اين مصداق بارز آب را گل آلود كردن و ماهي مقصود راگرفتن است "

.در خاتمه اینکه دیگر پس از 31 سل تجربیات گوناگون و بس پر هزینه ای که در دسترس مردم ایران است که می دانند چگونه حاکمان با شیادی و عوامفریبی و دروغ ووارونه گوئی و دین فروشی با اتکای خفقان و سرکوب و سانسور و شگرد های متفرقه دیگر مردم ایران را سیاه و سر کیسه نموده و سر کار گذاشته و وعده های دروغین سر خرمن بهشان داده شده است و حتی به قاموس کلمات تجاوز کرده و آنان و تهی و وارونه کرده است. به خصوص پس از وقایع 7 ماهه اخیر که پس از کودتای تقلبات که دیگر نه جای ابهامی باقی نمانده است ، بلکه رقابت و تضاد و اختلاف و جنگ و نزاع قدرت و ثروت باندی و جناحی حاد و جدی و آشتی نا پذیر شده است که حذف فیزیکی که تا کنون علیه ی مخالفان و منتقدان بیرون از نظام بکار برده می شد برای حذف رقیب و متهم و محکوم کردن و از صحنه ی رقابت حذف کردنش اینگونه شیوه ی تهدید فیزیکی بکار برده می شود تا بطور وارونه بقول سرمقاله نویس هزینه ی خون به جریان مدعیان طالب وحدت این چنین تزریق شود . بنابراین اینگونه ادعای وحدت کردن و دم از منافع ملی زدن فقط پوز خند تمسخر آمیز بر لبان جاری می سازد ونه چیز دیگر. مشروط بر اینکه جای افسوس برای خوشباوران جان از دست داده همچون خواهر زاده موسوی و علی محمدی هم وجود دارد که رهبران شان هنوز تصور می کنند این رژیم با بودن لوطی جماران و قاون اساسی تغییر پذیر است.

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13881026/index.html

روزی نامه حکومتی جمهوری شنبه 26 دیماه سال 1388