دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 28 دی ماه سال 1388

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دوغ نامه ی کیهان " جنگ اراده ها "

" این ادعای جنگ ارداه ها، تداعی کننده تا "سپیدی کنی اخورومت " است "

قلم بر دست یادداشت روز بدون پرداختن به ریشه ی دعوای سران رژیم ضد بشری نا مشروع که بیش از 3 دهه است که در پناه سیاست سرکوب و اختناق و تولید فقر و بیکاری و غارتگری وصدور سیاست تروریسم و ارتجاع به برون مرز که با چوب حراج زدن بر منابع و ذخایرکشور همراه بوده است. به خصوص پس از تحمیل کردن 8 سال جنگ خانمان براندار ضد ملی و ضد میهنی با عراق با چاشنی جنگ نعمت الهی است.زیرا که رژیم کودتائی و نامشروع نیاز به چنین جنگی برای بقای ننگین خودش داشت . اما با وجود اینکه منجر به شکست خفت بار با سرکشی جام زهر شد ولی پس از آن با علم کردن سیاست پنهانی پروژه ی هسته ای با اهداف دسترسی به سلاح هسته ای دنبال شد تا که همچنان سیاست جنگ نعمت است ادامه یابد . زیرا که رژیم نامشروع و ضدمردمی و بشدت از مردم فاصله گرفته و علیه شان صف آرائی کرده نیاز به اهرم و ابزار تدافعی و تهاجمی باج گیرانه برای تضمین بقایش دارد.

بنابراین پس از لو رفتن اهداف پروژه ی پنهانی هسته ای که از سوی مخالفین افشا شد .از آن تاریخ تا کنون مشغول بازی کثیف زد و بند و باج دادن ها بامکمل و سنجاق کردن سیاست و گروگان گیری اتباع کشورهای خارجی در ایران و سیاست اقدامات تروریستی و دخالت گری در امور در کشور های همجوار و منطقه ادامه یافته که منتهی به موش و گربه بازی پشت پرده با کشور های موسوم 5+1 شده است که حاصل این سیاست کشدارشدن خائنانه ی تجارت نفت وخون به حراج رفتن منابع و ذخایر و سرمایه کشور و پایمال شدن آشکار و علنی حق و حقوق مردم ایران ونقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران است .

امااکنون در شرایطی که از آسمان غم زده ی ایران بوی خون و نفت و گاز همراه با فقر و بیکاری و مرگ نهادینه شده به مشام می رسد . از سوی دیگر 7 ماه است که لحظه ای فریاد طنین انداز مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه با پرداخت بسیار سنگین زندان و جان باختن معترضان همراه با صدور احکام اعدام هرگز قطع نشده است.ولی حال زد وبند چیان مرتجع باج دهنده و استعمار گران و غارتگران قلدر چپاولگر پیرامون بازی با پرونده ی هسته ای حاکمان کودتائی نامشروع و ضدمردمی، چنین از گرو کشی نمودن مردم ایران ازسوی طرفین دعوای هسته ای گزارش داده شده است:

"به اين موضوع اما عميق تر هم مي توان نگاه كرد. واقعاً چه اتفاقي در حال رخ دادن است، از يك طرف طرف هاي غربي پيشنهادي به ايران داده اند كه ايران حاضر به پذيرش آن نيست و اين پيشنهاد را ترفندي موذيانه مي داند و از طرف ديگر، در صورتي كه معامله اي شكل نگيرد تنها راه پيش پاي طرف هاي غربي اين است كه وارد فاز تحريم شوند، يعني همان كاري كه جرج بوش 3 سال متوالي انجام داد و نهايتاً هم دريافت كه بهتر است به جاي هدر دادن وقت خود در شوراي امنيت، رو در رو با ايران به عنوان كشوري كه آمريكا بيش از هر كشور ديگر در خاورميانه به آن نيازمند است، به مذاكره بنشيند. سال اوباما ادعا مي كند سرخورده شده و قصد دارد به جاي الگوي تعامل از روشي ديگر در مقابل ايران استفاده كند، موضعي كه در تهران خنده دار به نظر مي رسد چرا كه هيچ وقت كسي احساس نكرد كه از ناحيه طرف مقابل صداقتي وجود دارد تا لازم ببيند براي جلوگيري از سرخوردگي آقاي رئيس جمهور كاري انجام بدهد. ارسال چند پيام تبريك و تكه پاره كردن مقاديري تعارفات به اضافه شعارهايي در اين باره كه آمريكا آماده گفت وگوست - بي آن كه ايران تمايلي به مذاكره داشته باشد- طبعاً نمي توانست حتي يك تغيير تاكتيكي هم باشد چه رسد به اينكه آمريكايي ها انتظار داشته اند ايران از اين بازي هاي خنك ذوق زده شود و خود را در آغوش دشمنان ديرينه اش بيندازد.نكته كليدي تر اين است كه آمريكايي ها به روي خود هم نمي آورند كه در ماه هاي گذشته چگونه به صراحت از جمعي آشوبگر در ايران حمايت كرده و به صراحت تقويت آنها در ايران را هدف خود خوانده اند"

پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس هیچ ابائی ندارد که تلویحاًاعتراف کند که همین سیاست استخوان لای زخم گذاشتن و با دست پس کردن و با پیش کشیدن و او لتیماتوم های چپ و راست بدون پشتوانه اجرائی دادن آمریکا موجب شد تا تیغ دهد بر کف زنگیان مست تا با عربده کشی کردن دست به کودتا بزنند ورقیب دوم خردادی های خود را حذف و قلع و قمع کنند تا که خودشان مخاطب آمریکا شوند. آنگونه که اکنون یک پاسدار قلم بر دست بهمان شیوه ی سیاست با دست پس کردن و با پا پیش کشیدنکپیشدهی رفسنجانی هم اوبا ما رئیس جمهور آمریکا را تمسخر و متهم به تناقض گوئی کرده است .هم اینکه برایش لغز و کرکر خوانی نموده وبه رخش کشیده است که همه تهدید های تحریم که آمریکا مدعی آن شده استرایاجرائی کردنش اجماعی در کار نبوده است . چونکه بر خلاف نشست وین که تأکیده شده بود دیگر هیچگونه مذاکره ای جز اقدام تحریم در کار نیست . اما اکنون خروجی نشست جدید نیویورک گروه 5+1 در آمریکا به جایآ نکه پیش نویس یک قطعنامه ی جدید تحریم باشد.اما نوعی تلاش آمادگی گروه 5 + 1 برای گشودن دوره جدید مذاکرات با رژیم ضد بشری و کودتائی نامشروع است که حرفه ای در باج دادن علنی و انتقال پیام پنهانی پشت پرده برای ایجاد عدم اجماع و شکاف در گروه 5+1 برای وقت کشی کردن است و نتیجه گیری کرده هدف مذاکره حول و حوش تحریم ها تضعیف کردن اراده ی حاکمان تهران است که افزوده اینگونه نا کار آمدی این سیاست تحریم غرب آشکار شده است :

خوشمزه ترين قسمت ماجرا اين است كه آمريكايي ها به تازگي با همراهي دوستان انگليسي و فرانسوي خود اصرار دارند كه اگر به سراغ تحريم ها مي روند نه به اين دليل است كه واقعا يك منطق ديپلماتيك جدي پس آن وجود دارد بلكه از آن روست كه احساس مي كنند اكنون در فضاي داخلي ايران فرصتي بزرگ براي آنها بوجود آمده كه نبايد آن را از دست بدهند. اولين نكته اين است كه خروجي نشست نيويورك به جاي آن كه پيش نويس يك قطعنامه باشد، اعلام آمادگي گروه 1+5 براي انجام يك دور جديد مذاكرات با ايران بوده است. اگر توجه كنيم كه تا همين چند هفته قبل اعضاي گروه 6 به صراحت مي گفتند «ديگر هيچ مذاكرات فني در مورد پيشنهاد وين با ايران انجام نخواهند داد» معلوم مي شود كه تا اينجاي كار موضوع به ضرر ايران پيش نرفته است. نكته دوم مربوط به اين است كه اگر چه طرف هاي غربي با تاكيد معناداري گفته اند «مذاكرات در مورد تحريم شروع شده» اما آنها جز درباره دو نكته همچنان هيچ موافقت دستجمعي ندارند و آن دو نكته هم يكي اين است كه هر اقدامي در آينده ضرورتا بايد اجماعي باشد و ثانيا پاسخ ايران به پيشنهاد وين كافي نبوده است. هيچ موافقتي در مورد نوع يا زمانبندي تحريم ها وجود ندارد و اين موضوعي است كه غربي ها خود به آن تصريح كرده اند. يك تحليل بسيار جالب در مورد مخالفت برخي كشورها با تحريم هاي جديد اين است كه آنها عقيده دارند آمريكا با تحريم هاي جديد اصلا به دنبال حل موضوع هسته اي نيست بلكه فقط مي خواهد به دوستان خود در داخل ايران كمك كند و از آنجا كه دوستان آمريكا داخل ايران ضرورتا دوست همه اعضاي گروه 6 نيستند آنها به موافقت با تحريم ها روي خوش نشان نداده اند. حداكثر چيزي كه شروع شده مذاكرات در مورد تحريم هاست، مي توان نتيجه گرفت هدف نشست نيويورك و در واقع استراتژي فعلي غرب فقط اين است كه يك گام به سمت راديكال كردن فضا بردارند و انتظار داشته باشند كه اين گام آنها- كه به شكل اعلام آغاز مذاكرات در مورد تحريم برداشته شده- با توجه به فضاي داخل ايران اثر خود را در مذاكرات آينده به شكل تعديل مواضع ايران در مورد پيشنهاد وين نشان دهد.ملاحظه مي كنيد كه غربي ها همچنان به تضعيف اراده ايران دل بسته اند نه انجام اقدامات واقعا موثر و اين موضوعي است كه ناكارآمدي آن اگر تا حالا براي غربي ها آشكار نشده باشد بايد در خرد سياسي مجموعه آنها جداً ترديد كرد."

در خاتمه اینکه پس از تأخیر و تعویق انداختن اخطار ها و ضرب العجل تعیین نمودن های زمان تصمیم گیری قطعی پیرامون تحریم ها که مرتبط با عدم پذیرش پیشنهادات هسته ای گروه 5 +1 بوده که در پاسخ رد شدن پیشنهادات از سوی حاکم تهران می باشد. می بایست گفت که عامل اصلی کشدار شدن چنین سیاست مبهم و پیچیده و بدون راه حل کهتا کنون ادامه یافته است که که تداعی کننده ی آن مثل لری خودمان است که گفته می شود روزی کمی از ماست درون خیک یک لر موقع آب خوردنش واردیک سد کوچک خاکی میان راه روستا با شهر شده بود . سپس زانو زده و دهان خودش را بر لب این سد آبی خاکی کوچک نهاده و گفته بود تا سپیدی کنی اخورومت ( تا سفیدی کنی می خورمت) اکنون نیز تا منابع نفت و گاز در ایران وجود دارد و حاکمان دین و وطن فروش و غارتگر ضد مردم حاکم می باشند و عطشفراوان برایدسترسیبه سلاح هستهای دارند . همین بازی کثیف موش و گربه بازی هم ادامه دارد . مشروط بر اینکه سیاست سر در گم بیش از 31 ساله ی وزارت امور خارجه ی آمریکاهم مزید بر علت شده است . زیر که از یک سو اسیر مشاوره ها و رد و بدل کردن پیام های زنجیره ای که از سوی لابی های ذینفع پشت پرده طرفین دنبال شده است. از طرف دیگر دریافت رهنمود و توصیه از شریک پیر استعمارش دولت فخیمه ی انگلیس پیرامون حفظ موقعیت حاکمان ایران است که این سیاست نه در حمایت از مردم ایران که علیه شان تبدیل شده است که درنهایت منجر به این موضوع بغرنج هسته ای کنونی رژیم کودتاگران حاکم بر ایران باغرب شده است .البته موجب شده که هم رژیم ضد بشری دوام آورد. هم جنبش های اعتراضی آزادیخواهانه ی داخل کشور در این مدت سرکوب شوند. همچنین سبب ا شغال نظامی افغانستان و عراق و بی ثبات و ناامن شدن منطقه شده است و چشم اندازهم مشخص نیست که چگونه خو اهد شد . عجیب اینکه هنوز هم سیاست شکست خورده ی امور خارجه ی آمریکا یکی به نعل ویکی به میخ زدنست که همچنان ادامه دارد تا اینکه حاکمان کودتائی ایران اعلام کنند صاحب بمب اتمی می باشند که آن موقع کار از کار گذشته زیرا که دامنه ی نگرانی از محدوده ی ایران و خاورمیانه فراتر رفته و تهدید صلح و امنیت دامن خود غربی ها و شرکای تجارت پیشگان نفت و خون شان را نیز در بر خواهد گرفت.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881028/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 28 دی ماه سال 1388