روزی نامه ی حکومتی جمهوری شنبه 19 دی ماه سال 1388

نقد و بررسی سرمقاله روزی نامه جمهوری " راه باز است "

"دامنه ی جنگ قدرت و ثروت و حذف رقیب آنگونه رشد یافته و علنی شده که دیگر انکارکردنی نیست "

چگونه لوطی جماران غیر انتخابی از سوی مردم ایران دارای قدرتی نا محدود ماورای قانون اساسی دارد که هرزمان اراده کند می تواند نامه ی حکومتی صادر کند و فاتحه ی قانون اساسی را به خواند؟ مهمتر اینکه به هیچ مقام و نهاد و مرجعی هم وی پاسخگو نمی باشد . ولی سر مقاله نویس با نا دیده گرفتن جایگاه ولی فقیه و میزان قدرت و شیوه ی عملکردش ادعا کرده است پس از 22 بهمن سال 1357 اراده ملت ايران جاي اراده آ مریکا و انگلیسی و صهیو نیست بین اللمل را در ایران را گرفته است . اکنون سئوال است که معنی اراده ی ملت چیست و چگونه این ارادهی ملت اعمال شده و می شود که نه ملت خودشازهیچگونه حق و حقوقی بر خور دار نیست و جز سیاهی لشکر محلی از اعراب ندارد، بلکه گفته نمی شودکه مگر قبل از انقلاب آمریکا و اسرائیل و صهیونیست بین الملل در ایران مرتکب چه اعمالی می شدند که در 31 سال گذشته به خصوص در در شرایط کنونی پس ازکودتای تقلباتی 22 خرداد خیلی بد تر از آن اعمال نمی شود؟ مهمتر اینکه اگر این ادعا و اقعیت دارد پس اتهامات باندهای ما فیائی کودتا گر حاکم علیه ی رقیب مغلوب برای چیست که هرروز در رسانه ها و مطبوعات و هر تریبون و منبر و بلند گوئی رهبران سران رقیب مغلوب و معترضان متهم به همکاران آمرریکا و انگلیس و اسرائیل و دستگاه های جاسوسی اینان می شوندکه سر مقاله نویس هم اعترافبهاین واقعیت کرده است ؟

جالب است پس از 31 سال که از عمر حکومت منحوس و عئوام فریب و دین فروش می گذرد که بنیانگذارش اقتصاد را نفی می کرد و آن را متعلق به خر می دانست و از معنویات و آخروی و نه امور دنیوی و وعلائق و وابستگی به آن می گفت وتبلیغ می کرد اما اکنون فضای جنگ قدرت و ثروت میان پیروان خمینی شیاد آنگونه بالا گرفته است که سرمقاله نویس ضمن نقل قول کردن اخطاری که خمینی شیاد پیرامون وابستگی به ثروت و امور دنیوی و قدرت و حفظ آن اشاره و پیش بینی کرده بودو تأکید بر خطر تهدید درونی کرده بود. اکنون عواقب این تهدید دامن گیر جانشین و پیروان خمینی شیاد و حذف رقیب شده است کهسر مقاله نویس تهدید این خطر را چنین نقل قول کرده و هشدار داده است:

"اما امام همواره نسبت به خطري كه اين نظام را از درون تهديد مي كند هشدار مي دادند. اختلاف و تفرقه رفاه طلبي دنيازدگي بدبيني قدرت طلبي و خودمحوري اموري بودند كه امام خميني از آنها به عنوان مواد اوليه كارگاه خطرسازي ياد مي كردند و همگان را به پرهيز از آنها توصيه ميفرمودند. بدون مجامله بگوئيم و بپذيريم كه امروز آن خطر رخ نموده و همه را تهديد مي كند. البته ما چه بخواهيم و چه نخواهيم چه بپذيريم و چه نپذيريم زنگ خطر به صدا درآمده است . خطر زنگ مي زند اما براي ورود اجازه نمي گيرد و منتظر باز شدن در هم نميماند حتي از در بسته هم وارد مي شود. "

جالب است که شرایط آنگونه بحرانی و خطری شده و دامنه ی جنگ قدرت و ثروت و دامنه ی اختلافات چنان میان باندهای مافیائی حاکم با همدیگر بالاگرفته و تلاش برای حذف کردن رقیب افزایش یافته و علنی شده است که دیگر نه انکار و پنهان کردنی نمی باشد ، بلکه بطور عریان باهمه ابزار های پرونده سازی و تهدید و اتهام زدن به جان هم دیگرافتاده اند که سر مقاله نویس مجبور شده است برای هشدار دادن بر شاخ نشستگان و مشغول بن بریدن هابه نقل از بلند شدن نارضایتی و فغان مردم ازادامه ی این جنگ ادامه دار قدرت و ثروت چنین اخطار و توصیه های خود رافرموله کرده است:

مردم با اظهارنظرهائي كه مي كنند اين واقعيت را هم نشان داده اند كه از دعواها خسته شده اند و تحمل ادامه اين كشمكش ها را ندارند. از اينكه مشاهده كنند مسئولان و نخبگان و فعالان سياسي كشور به جان همديگر افتاده اند و وقت و امكانات كشور در اين ميان تلف مي شود و دشمنان نيز شادي مي كنند خسته مي شوند و ادامه اين وضعيت را تحمل نمي كنند. علاوه بر خسته شدن مردم احساس خطر هم مي كنند . دعواها در هفته هاي اخير بقدري بالا گرفته و تند و خشن شده كه همه را نگران كرده است . به كف زدن ها و ابراز احساسات عده اي خاص نگاه نكنيد توده مردم از اينكه اطراف دعوا براي همديگر خط و نشان مي كشند و به همديگر عناويني همچون يزيد و ابن زياد و عمر سعد و شمر ميدهند نگران مي شوند و به همديگر مي گويند آيا قرار است در آينده شاهد جنگ داخلي و برادركشي باشيم اين نگراني و احساس خطر را بايد عقلاي قوم جدي بگيرند و براي رفع آن چاره اي بيانديشند. گستاخي هاو اهانت ها به مقدسات بسيار زياد شده و ترديد نبايد كرد كه اين روند به نفع كشور و ملت نيست . هيچكس نبايد از شعارهاي گستاخانه اي كه عليه مقدسات ديني و ملي و حاكميتي داده مي شود خرسند باشد. اين سيل كه به راه افتاده اگر متوقف نشود همه چيز را با خود مي برد و گزينشي عمل نخواهد كرد. اين گستاخي يكباره متولد نشده نتيجه عملكردهاي ناصواب است . هرچه زودتر بايد ريشه ها را شناخت و سوزاند تا جلوي اين سيل بنيان كن گرفته شود. ادبيات خشونت آفريني كه اكنون بسياري از زبان ها قلم ها و بلندگوها و متاسفانه بعضي از منبرهاي نماز جمعه را در بر گرفته بهيچوجه در شان نظام جمهوري اسلامي نيست. اينكه از روي خشم و عصبانيت سخن از جويدن خرخره طرف مقابل به ميان بيايد و اين و آن از منبر نماز جمعه مفسد في الارض معرفي شوند و از فلان بلندگو فتواي قتل صادر گردد و تكفير و تفسيق به نرخ شاه عباسي و سكه رايج جامعه تبديل شود با كداميك از موازين اسلامي سازگاري دارد آيا اسلام جديدي درحال ظهور است كه درباره آن تاكنون در هيچ كتابي چيزي نخوانده ايم "

سر مقاله نویس در ادامه لیست و ردیف و برجسته کردن محور های مهم ادامه ی جنگ قدرت و ثروت باندهای مافیائی کودتائی به رقیب مغلوب دوم خردادی ها به داغ بودن بازارفرهنگ اتهام زنی وعدم تحمل پذیری و وجود نداشتن ظرفیت انتقاد پذیری و رایج و حاکم بودن فلسفه ی بقالی گفته که می گوید ماست من ترش نیست چون ماست رقیب ترش است تا که فضای تولید شود که بتوان رقیب را متهم به عامل بیگانه دشمن همچون آمریکا و انگلیسی واسرائیل کرد.بعلاوه به نهادینه شدن فرهنگ سانسور و خفقان وتفتیش عقاید دربستر حذف کردن رقیب برمطبوعات از سوی کودتاگران حاکم گفته که چگونهتیغبرکف دستان زنگی مست همچون سنگ بستن و سگ رهاکردن در مطبوعات اقدام و عمل می کنند و چنیناین عملکردرا محتوای پرونده و کارنامه ی گشوده شده شان علیه ی رقیب مغلوب افزوده است :


"در كشور ما فرهنگ اعتراض جائي ندارد . نه اينكه فقط حقوق معترضين به رسميت شناخته نمي شود بلكه حتي خود معترضين هم قواعد اعتراض را رعايت نمي كنند. به جاي آنكه در موقع مقتضي مواضع خود را با صراحت روشن كنند همواره حرف خود را تكرار مي كنند و ساختارشكنان را محكوم نمي كنند. طرف مقابل هم تا زماني كه معترض مواضع و ديدگاه هاي خود را درباره مسائل مختلف روشن نكرده او را آمريكائي و انگليسي و منافق و ضد نظام و مخالف امام حسين عليه السلام معرفي مي كند و هنگامي كه صريحا عليه منافقين و آمريكا و انگليس موضعگيري مي كند و در بيانيه خود مي نويسد « السلام عليك يا اباعبدالله اني سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم و ولي لمن والاكم وعدو لمن عاداكم » مي گويند ببينيد او ثابت كرده كه در اردوگاه عمر سعد است ! تا زماني كه فرهنگ اعتراض در جامعه ما اينگونه بي حساب و كتاب است و طرفين به قواعد آن پاي بندي نشان نمي دهند ما نمي توانيم شاهد شكوفائي آرمان هاي نظام اسلامي باشيم ـ رسانه ها و متوليان امور رسانه اي كه بايد فرهنگ ساز باشند و بستر حاكميت عقل و قانون و اخلاق و تدين و تعهد را در جامعه فراهم كنند خود دچار مشكلات حاد هستند. رسانه ملي كشور را خيابان يكطرفه اي مي داند كه هيچكس حق ندارد در جهت مقابل حركت كند و متوليان مطبوعات وقتي آن بخش از بيانيه فلان شخص معترض كه در حمايت از نظام و ابراز تنفر از آمريكا و انگليس و منافقين است در يك روزنامه چاپ مي شود به آن روزنامه به خاطر آنكه تيتر خبرش سبز بود تذكر مي دهند! گوئيكه اين حضرات دستگاه « نيت خوان » دارند و مي توانند كشف كنند كه قسمت فني روزنامه كه به آن تيتر رنگ سبز داده هدفش سبز معاويه اي بوده يا سبز علوي !! "

همچنین سرمقاله نویس درادامه مرور و بازخوانی پرونده ی حاکمان کودتاگر اشاره به اتهام زدن به مراجع تقلید همچون یوسف صانعی برای حذف کردنش از صحنه و خانه نشین کردنش گفته که چرا تسلیم کودتا گران حاکم متحجر خرافه پرستان وابسته به دولت فخیمه و لوطی جماران نشده و لبیک یا لوطی جماران نمی گوید؟ همینطوراز قدرت مانور دادن جریان اقتدار طلب حاکم گفته که چگونه برطبل جنگ می کوبد و آتش اختلاف درونی در هم سطوح بر پا کرده است که بخشی دیگری از دستآورد حاکمان کودتاگرضد بشر در 31 سال گذشته است کهآن را اینگونه تحلیل و تشریح کرده است :


"سياست حذف اكنون تا سرمايه هاي ملي ديني و سياسي در بالاترين رتبه ها پيش رفته است . اين تيغ تا كجا قرار است به بريدن ادامه دهد اين چه تفكري است كه حتي مرجع تقليد را نيز مشمول تيغ حذف ميداند و به جاي شنيدن سخنان او و به جاي راه انداختن بحث علمي با او و نقد فتاواي او اعلام عدم صلاحيت را ترجيح مي دهد ما با مواضع سياسي و بعضي از فتاواي آيت الله صانعي موافق نيستيم اما سياست برخورد را به نفع روحانيت و نظام جمهوري اسلامي نميدانيم . اينكه فردي از رسانه ملي چنين بحثي را مطرح كند و آقاي صانعي را با آقاي شريعتمداري مقايسه كند و نتيجه بگيرد همانطور كه آنجا اعلام عدم صلاحيت براي مرجعيت كار درستي بود اينجا هم درست است اين يا ناشي از بي اطلاعي است و يا خود را به بي اطلاعي زدن . زيرا آقاي شريعتمداري از دهه 30 با دربار شاه مرتبط بود و بعد از پيروزي انقلاب غائله خلق مسلمان را به راه انداخت و در كودتاي قطب زاده شركت داشت و به اين جرم هاي سنگين فاقد صلاحيت براي مرجعيت شناخته شد. چنين واقعه اي را با آنچه اين روزها رخ داده مقايسه كردن آنهم از رسانه ملي يا مطبوعات رسمي و يا بلندگوي مجلس آيا حتي مادران تازه فرزند مرده را به خنده وادار نمي كند اگر به جاي اين اقدام غيرمدبرانه تلاش هاي وسيعي براي جذب و يا حل مشكلات از طريق نقد علمي صورت مي گرفت فوايد بسياري عايد ميشد بدون آنكه زيان هاي فعلي حاصل شود. ميدانيد حاصل كار آقايان چيست افزايش مقلدان آقاي صانعي كما اينكه حاصل يكطرفه رفتن هاي رسانه ملي نيز بالا رفتن سرسام آور مشتريان تلويزيون هاي ماهواره اي و راديوهاي بيگانه بوده است و زهي تاسف از اينهمه بي تدبيري يك جريان صاحب اقتدار در كشور اكنون فقط بر طبل جنگ مي كوبد و هر اقدامي براي آشتي را محكوم و طرد مي نمايد . از ابتكارات اين جريان اينست كه همه را به جان همديگر انداخته و حملات را متوجه اساس نظام ساخته و خود را دور از تيررس شعارها و حملات نگهداشته و همواره منتظر فرصت است تا از اين آب گل آلود ماهي مقصود را بگيرد. به جرات مي توان ادعا كرد كه هدف اين جريان از اينهمه هيزم ريختن به تنور داغ دعواها خدمت به نظام و دين خدا و پيغمبر و مردم نيست . حرف هاي ديگر درباره اين جريان بماند براي بعد... "


در خاتمه اینکه نکات برجسته شده از عملکرد وپرونده گشوده شده حاکمان کودتاگر که سرمقاله نویس به آن اشاره و لیست کرده است آشکارا زیرآب عوامفریبی ها ودین فروشی ها و شیادی و دروغگوئی ها و نعمت الهی بودن جنگ خانمان براند از حاکمان در 31 سال گذشته را زده است و بوضوح رفع هر گونه ابهام از تلاش وارونه و دروغگوئی ها برای پا کردن صورت مسئله و آدرس غلط دادن های کودتا گران قدرت و ثروت طلبان حاکم شده است . زیراکه این مدعیان شیاد در تبلیغات ریاست جمهوری اسلامی دوره ی نهم در مطبوعات توپخانه ای اطلاعاتی – امنیتی خود همچون دروغ نامه ی کیهان و حتی همین روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی وانمود می کردند که مدعیان اصول گرائی بر خلاف مدعیان اصلاح طلب که شیفتگان قدرت می باشند اینان عاشقان خدمت می باشند و تأکید می کردند که 26 سال خارج از مراکز قدرت بوده و در صف نوبت وانتظار قبضه ی قدرت با بهانه و چاشنی وظیفه ی مکتبی و شرعی برای در خدمت اسلام و انقلاب و مردم به خصوص مستضعفان بوده اند وهمه کاسه و کوزه هارا بر سر رقبای مدعی اصلاح طلب و کار گزاران خرد و آوار می کردند. ولی پس از قدرت گرفتن از طریق کودتای چراغ خاموش 3 تیر 84 و کودتای عریان تقلباتی22 خرداد اثبات کرده اند که نه از رقیب مغلوب خیلی بیشتر اعتیاد مزمن ترک نا پذیر به قدرت و ثروتدارند و عجیب خود شیفتگان قدرت می باشند ، بلکه همه شیاد گری و دروغ ووارونه گوئی های شان فقط برای حذف رقیب ازقدرت و قبضه و انحصاری کردن قدرت و انباشت ثروت بوده است که دیگر هیچگونه بهانه برای ادامهی سناریو هوچیگری و توجیکاری ندارند.

هوشنگ – بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1388/13881019/index.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری شنبه 19 دی ماه سال 1388