دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 29 دی ماه سال 1388

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " زنده باد آرامش "

"چگونه وقتی از تدید تیغ جراحی برای در مان می شود پیشنهاد آشتی و آرامش می تواند معنی و مفهوم داشته باشد؟!"

وقتی از اشعار مهم سعدی فقط تیغ جراحی بر داشت می شود تا آرامش بهمراه داشته باشد . مشخص است که از کدام تیغ جراحی جارچیان و مداحان قلم بر دست یا در اصل تیغ بر کف زنگیان مست سخن می گویند وچرا از میان اشعار و مثل و پند و اندرز های سعدی شعری بر گزیده می شود که همچون دین و مذهب و ملت و ... می تواند کار برد و استفاد ابزاری در راستان پیگیری اهداف خاص بهمراه داشته است ؟ البته که این انتخاب شعر جراحی کننده پیشوند ابتدای یادداشت روز کردن و پسوند آن نتیجه گیریدر بستر هدف هر گز نمی تواند جدا از جنگ قدرت و ثروت و تسویه کردن فیزیکی یا جراحی کردن رقیب مغلوب نباشد. اما چون دروغ نامه ی کیهان یک رسانه ی خبری و اطلاع رسانی بیطرف نمی باشد ، بلکه بولتن نویسی اطلاعاتی – امنیتی – پاسداری می باشد که از رقیب درونی گرفته تا هر منتقد و دگر اندیش و نا راضی و مخالف را همه بمثابه دشمن می داند که نه فقط داخلی اند ، بلکه عامل و پیاده نظام بیگانه و آلت دست عوامل جاسوسی دشمن نیز می باشند که نه اراده ای از خود دارند ونه دل شان به حال مردم ایران و کشور می سوزد چونکه ضد انقلابی ووطن فروش و ...می باشند که می بایست بهر شیوه و تاکتیک و ابزاری که وجود دارد از سر راه بر داشته شوند. به خصوص اینکه اکنون 7 ماه است که جنگ قدرت سختی میان کودتاگران غالب با رقیب مغلوب ادامه دارد . زیرا که با حضور مردم معترض در صحنه ی تظاهرات با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه لرزه براندام حاکمان و پیکر پوسیده و لرزان رژیم تروریستی فاشیستی کودتائی نا مشروع انداخته است. البته کودتا گران تقصیر شرایط کنونی را بر گردن سران رقیب مغلوب می اندازند که چرا در برابر اعلام نتایج کودتای تقلباتی 22 خردادسکوت نکرده و تسلیم نشدند تا که موجب باز شدن روزنه و یا شکاف برای حضور مردم ناراضی و خشمگین نشوند که بیش از 31 سال است با سیاست سرکوب و خفقان و سانسور و ممیزگری مجبور به تحمل سکوت اجباری و تحمیلی شده بودند.

بنابراین اکنون که برخی از مسئولین و رهبران میانه باز دو طرف متخاصم ، جدی بودن اوضاع خطر را دریافت کرده و در شرف راه حل عبور از بحران شریط موجود با پیشنهاد آشتی ملی بر آمده اند تا بقول خودشان تند روهای دو طرف متخاصم را اینگونه مهار و کنترل نمایند که اکنون درباغ آن با پخش برنامه های زنده مناظره های تلویزیونی میان نمایند گان دو جناح غالب و مغلوب آغازشده است . ولی چون موج مخالفت و انتقادات نسبت به پخش اینگونه مناظره های تلویزیونی شروع شده است که قلم زنان یادداشت روز نویس و کارکنان دروغ نامه ی کیهان وبه خصوص پیام های کیهان و خوانندگان جزو پیشتازان و خط دهندگان اینگونه انتقاد کنندگان می باشند . از جمله پاسدار قلم بر دست این شمار یادداشت روز جزو همین منتقدان است که پس از گزینه بر داری کردن دو بیت شعر از بوستان سعدی آن را پیش مقدمه ی هدف خود کرده که در دنباله خطاب به پیشنهاد دهندگان طرح آشتی ملی اینگونه گفته وهشدار با تیغ جراحی برای درمان درد لا علاج داده است :

"شباني با پدر گفت اي خردمند- مرا تعليم ده پيرانه يك پند بگفتا نيك مردي كن نه چندان- كه گردد خيره گرگ تيزدندان.درشتي و نرمي به هم در، به است.چو فاصد كه جراح و مرهم نه است.كساني از سر آزردگي و دلسوزي و خيرخواهي، و ديگراني كه اصرار دارند خيانت نيمه تمام و ناكام را به نام مسالمت و آشتي به پايان برسانند. بايد بين اين دو طيف فاصله گذاشت همچنان كه طيف اول بايد مراقب باشند ناخواسته فرصت و پوششي براي طيف دوم نشوند و متهمان، با شلوغ و غبارآلود كردن دوباره فضا، فرصت خنجر كشيدن و زخم زدن پيدا نكنند. درمان جستن و نسخه پيچيدن خوب است اما مقدمه اين كار، شناسايي درد و علت آن است. درد با همه تلخي، از بيماري خبر مي دهد. درد ظاهر ماجراست، پس بايد باطن و علت آن را جست و درمان كرد. مسكّن براي درد خوب است به شرط آن كه موقت باشد و جاي درمان را نگيرد و بيمار را معتاد خود نكند تا كار از كار بگذرد. درمان براي تسكين است اما مسكّن به تنهايي درمان نيست. درمان گاه به دارويي تلخ است تا بيماري و عفونت را مهار كند و گاه به جراحي است تا عامل عفونت و مانع سازوكار طبيعي بدن را برطرف كند. فراوان نسخه پيچاني بوده اند كه بيمار دردمند را با مسكّني به خانه فرستاده و رنج او را جدي نگرفته اند تا خبر آمده بيمار به خاطر يك بيماري قابل علاج جان باخت. براي درمان ابتدا بايد علت درد و كانون توليد آن را بازشناخت و سپس از سر ضرورت و منطق- و نه جوزدگي يا صرف عواطف و هيجانات- چاره جست"

در دنباله قلم بر دست یادداشت روز نویس همچون و نیم سال گذشته به خصوص 7 ماه پیش تا کنون بدون ایننکه کلامی از حق و حقوق و مطالبات مردم بگوید . یا اینکه حتی سخنی بگوید که شرایط مردم از نظر اقتصادی چگونه است و عاقب تقول های دروغین داده ی شده ی مسئولین مدعی اصول گرائی و ساده زیس تو عاشق خدمت گزاری به مردم ایران به خصوص تهی دستان و محرومان به کجا رسیده است یا چه شد ؟ اما در روند ادامه ی جنگ قدرت و ثروت و متهم و محکوم کردن سران رقیب مغلوب که چرا کما کان تسلیم کودتا گران حاکم پاسدار و لوطی جماران پشتیبان شان نشده است اینگونه اینان را متهم به همکاری با بیگانگان نموده است:

اين جريان در يك نقطه مهم با موج بيگانه هماهنگ شد و آن نقط كانوني، رويكرد همه جانبه و بي پروا به آنارشيسم مبتني بر ترويج شكاكيت (Scepticism) و مغالطه در كنار اباحي گري و لاقيدي مطلق بود. منطق «بزن زير همه چيز» اگرچه پس از انتخابات، هويت خود را تماماً نشان داد اما قبل از انتخابات، رگه هايي از ماهيت خود را عيان كرده بود. جريان مذكور آخرين متد سفسطه و مطالعه را در مجادلات انتخاباتي به كار بست اما تصرف انتخابات همه ماجرا نبود. تسخيرطلبي آنارشيستي، قانون اساسي و ولايت فقيه، اسلام و امامت و ولايت، امنيت و منافع عمومي، و حتي عقلانيت و خرد جمعي را يكجا نشانه رفته بود. به ويژه طي 7 ماهه پس از انتخابات همه سرمايه ها و داشته هاي يك ملت، از سوي جريان ائتلافي نفاق مورد انكار يا ترديد و تشكيك قرار گرفت. آيا كسي در اين روند 7ماهه، كورسويي از انصاف و تعديل و عقلانيت و تدبير و مسالمت جويي و خيرخواهي مي بيند؟ ديگر كدام خيانت و حرمت شكني مانده كه مرتكب نشده باشند و نگران باشيم آن خيانت را نيز انجام بدهند؟! آنها كدام ظرفيت خيانت و جنايت را عملي نكرده اند؟! اگر كسي ظرفيت خالي نشده براي فتنه گري سراغ دارد بگويد؟ يعني تشديد ساختارشكني و انجام رفتارهاي انتحاري تا آنجا كه ضدانقلاب حرمت شكن و محارب روز عاشورا را مردم خداجو (يكي از نامزدها) و مردم نجيب (نامزد ديگر) لقب دهند، سيگنال ها و علايم پشيماني است؟! آيا ابراز محبت به اشخاصي كه خون به دل امام امت(ره) كردند و آلت دست دشمنان براي انتقام كشي از ملت ايران شدند، نشانه توبه است؟! يا فراهم كردن فضاي فتنه و ترور و لطمه براي دشمن بوي مسالمت جويي مي دهد؟ بانيان اصلي فتنه در آن سوي مرزها، در حوادث پس از انتخابات بيش از همه نقطه كانوني «ولايت» را نشانه رفتند و از هيچ توهين و افترا و ترور شخصيتي مضايقه نكردند و متأسفانه برخي عناصر داخلي نيز همراه شدند. عقده هاي انباشته چند دهه بود كه فرصت بيرون ريختن پيدا كرده بود"

همچنین قلم بر دست تحریف گر ووارونه گو باباترفند آویزان شدن به گفته لوطی جماران تاکه هم سپر با اهرم تهاجم علیه رقیب داشته باشد . همینطور برای اینکه لوطی جماران را تبرئه کرده باشد . بعلاوه هم زمینه منحرف کردن اذهان عمومی را فراهم کرده باشد . یعنی اینکه تلاش مذ بوحانه کرده است تا که لوطی جماران رااز زیرتیغ فریاد پر خروش مرگ بردیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقی بر هاند و به حاشیه ی امن ببرد. بدتر اینکه اقدامات و توطئه و جنایات سپاه پاسداران کودتا گر و ارگان های سر کوبگر در اختیارش را به رقیب مغلوب نسبت داده باشد تا که در نهایت توانسته باشد اینگونه سران رقیب را همسو با بیگانگان و متهم به خیانت به قانون و ملت با جرم سنگین نموده باشد که افزوده حتی توبه کردن شان هم تاکتیکی وبی اثر است:

"اما در عين حال همان مقتداي فرزانه بارها به درستي و به اقتضاي قانون و عقل تصريح كرده اند «جرم بزرگ» در حوادث پس از انتخابات نبايد لوث شود. با ماشين حساب معمولي نمي توان برآورد كرد كه مرتكبان اصلي اين جرم بزرگ چه قدر هزينه به كشور و ملت و نظام و روند قانون گرايي و عقلانيت و همدلي تحميل كردند و چه سودهاي كلاني به آغوش دشمن ريختند. پشيماني و توبه را نمي توان با فريب- و زمان گرفتن براي خيانت هاي بعدي- يكي انگاشت.به قول سعدي، نيك مردي بايد اما نه با گرگ تيزدندان. براي درد بايد درمان جست اما نه با مداهنه و مصانعه و باقي گذاشتن استخوان لاي زخم. طبيب صادق استخوان از لاي زخم بيرون مي كشد نه آن كه لاي زخم باقي گذارد و اسباب ارتزاق خويش از اين زخم را فراهم كند! "

در پایان قلم بر دست مدافع بی قانونی و سانسور و ممیز گری و مروج سرکوب و خفقان و خفه کننده صدای اعتراضی و منادی قبضه ی انحصاری قدرت و ثروت و حذف رقیب با زور و قدرت و کودتا، برای اینکه اوج دجال گری و هذیان و وارونه گوئی خود را به نمایش گذاشته باشد .اینگونه مجبور به خود زنی شده و شیپور را از در گشادش نواخته است و شعاری را فریاد زده که 31 سال است در عمل خلاف آن را حاکمان از جمله لوطی جماران و حامیان و کودتا گران پاسدار و همقطاران این قلم بر دست اثبات کرده اند. ولی وی عمدی چنین ترجماران وارونه کرده و مدافع قانون و آرامش و نظرگاه های گوناون بدون اشاره به آزادی شده است:

"زنده باد قانون. زنده باد مسالمت. زنده باد آرامش. ملت نستوه و بزرگوار ما اهل قانون بود، اهل آرامش، اهل دموكراسي. چاره تفاوت سليقه هاي سياسي را هم نهايتاً در صندوق رأي مي دانست و مي داند. اما كساني زير ميز قانون و آرامش و دموكراسي و رأي اكثريت زدند و كار را به اردوكشي و آشوب خياباني كشاندند. ملت ما جز براي انزجار از دشمنان به خيابان نيامد و نمي آيد. دشمن خيال كرده بود، خيابان خالي است اگر كه سخن از جمهوريت و انتخابات است. عمله دشمن روز عاشورا آمدند و رعد و برقي زدند و قيام 9 دي ماه 88، پاسخ يك ملت به غرش نابه جاي دشمن بود. ملت ما اهل مسالمت و آرامش و قانون است و نمي گذارد كسي اين نرخ را بشكند و مجازات مجرمان نيز مرّ قانون است و تضمين كننده آرامش"

در خاتمه اینکه روزی یک نمایده ی مجلس ارتجاع وضعیت رژیم ضد بشری را به شلوار پوسیده ونخ نماشده ای تشبیه کرده بود که می گفت هر کجای این شلوار جیگر زلیخا شده وصله و پینه می شود. سریع یک جتای دیگر آن آن جر می خورد و پاره می شود. اکنون آن شلوار سیستماتیک وصله و پینه و استفاده شده همچون معتاد مزمن تزریقی شده است که دیگر رگ سالم برای تزریق شن ندارد. بد تر اینکه به بیماری لا علاج ایدز هم مبتلا شده است که قوز با لا قوز شده است . زیرا که گذشته از رشد اختلافات و تضاد های درونی که به رو در روئی آشکار رقبای متخاصم کشیده شده است که هم دیگر را خائن و قاتل و عامل بیگانه و همکار دشمن یا منافق و محارب که باید اعدام گردد معرفی ومتهم می کنند . از سوی دیگر لحظه ای فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه از سوی معترضان ناراضی قطع نمی گردد و شاخ و شانه ی عمود خیمه نظام در هم شکسته شده و قداست و ریش و پشم و ابهتی دیگر برایش باقی نمانده است . بنابراین نه تهدید تیغ جراحی پند آموز سعدی برای در مانش مؤثر است ونه پیشنهاد طرح آشتی ملی کار ساز می باشد . زیرا که مخاطب و طرف حساب هر دو جناح غالب و مغلوب مردم معترض هستند که وارد صحنه ی مبارزه شده اند زیراکه پس از 31 سال به این نتیجه قطعی رسیده اند که این رژیم کودتائی فاشیستی تروریستی نا مشروع کودتائی هر گز اصلاح و تغییر پذیر شدنی نمی باشد و عزم جزم کرده اند تا که به مبارزه برای تغییرات دمکراتیک خود در ایران ادامه دهند. لذا همه تهدید و توطئه ها هم ناشی از این جدیت مردم معترض است که تلاش می شود به شیوه های گوناگون در مسیر این هدف مقدس و بزرگ و انسانی مانع تراشی و سنگ اندازی شود.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881029/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 29 دی ماه سال 1388