دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 5 بهمن ماه سال 1388
نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " فرار به محيط مجازي "
"چرا برای تشخیص درست فرق ادعای دنیای واقعی با مجازی مجوز یک راهپیمائی مسالمت آمیز به موافقان و مخالفان و منتقدان داده نمی شود؟"
رژیم کودتائی نامشروع حاکم که متحجر وواپسگرا و انحصار طلب و پر مدعا و عوامفریب ودروغگومی باشد. مشخص است که نه از آگاهی مردم وحشت دارد که دشمن آن می باشد . برای همین است که از 31 سال پیش دشمنی سیستماتیک با قشر آگاه جامعه شروع شد همچنان ادامه دارد . از سوی دیگر فعالانه تبلیغ و ترویج برای ارتجاع حاکموو خرافات پرستی شده است. در مقابل نه آزادگان و آزایخواهان به بند و زنجیر تخت و تعزیر و اعدام کشانیده شده اند که قلم ها شکسته و زبان ها بریده و صدا ها خفه و خاموش شده است و سرکوب ارعاب و خفقان و سانسور نهادینه و تقویت شده حرف اول ونهائی رازده است. همچنین برای توجیگری اصطلاحات شبیخون فرهنگی و جنگ ما هو اره ای و مبارزه با بد وبی حجابی بکار گرفته شده است . اکنون نیز جنگ نرم افزاری و انقلاب مخملین و کنترل ایمیل و ام اس ام ها و کند کردن سرعت اینترنت و اصطلاح مجازی هم افزوده شده است . زیرا که آمران و عاملان قتل های زنجیره ای کودتا کرده این خفاشان خون آشنام گریزان از نور و روشنائی نیاز به فضای خفقان و رعب و وحشت و سانسور برای مانور دادن خودشان دارند . برای همین پاسداران کودتا گر شرکت مخابرات را اشغال و مصادره کرده اند و اکنون جنون وار نسبت به تهدید وزیر امور خارجه ی آمریکا نسبت به کاربرد اقدامات سانسور اینترنتی هشدار داده است وتر مز بریده کان و کف بر دهان آورده و دست به تیغ کشی و عربده کشی زده اند . از جمله این تیغ کشان مدافع سانسور و خفقان و سرکوب قلم بر دست یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان است.
البته این تئوری پرداز با روش بازجوئی وپرونده سازی و وارونه گوئی که با همکارانش بیش از 4 سال است که در اینگونه یادداشت روز های تکرار ی ونخ نما و سوخته شده این تاکتیک مورد مصرف واقع شده است که چاشنی و پوشش سرکوب و خفقان و سانسور سیستماتیک زنجیره ای می باشد که چکیده ی اقدامات باندهای مافیائی سرکوبگر حاکم است که حاصل تلاش توطئه آمیز شان حذف رقیب وقبضه دربست قدرت وانباشت ثروت بوده است. البته این اقدامات توطئه آمیز شان نوعی اهرم اعمال فشار با سانسور خفقان سازی است که اعتراف شده تاریخچه حد اقل 10 ساله دارد .ولی بطور وارونه به رقیب مغلوب نسبت داده شده است . به خصوص چون کینه و دشمنی خاص که با جنبش دانشجوئی یا قشر آگاه و نخبگان جامعه وجود دارد تأکید شده که دانشجو یان حامی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حزب مشارکت قبل از کودتای خاموش و خزنده ی 3 تیرماه 84 اینان این جریان معارض این چنین در حال واگذار کردن کشور به دشمنان غرب بوده اند :
"بحثي كه چند سال قبل توسط برخي از منابع مرتبط با سرويس هاي امنيتي غرب آغاز شد و بعدها چنان بسط يافت كه عملا همه ديگر بحث هاي غربي ها در مورد جنبش غربگرا در ايران به حاشيه هايي بر آن بدل شد. پس از سال 84، و در يك ارزيابي كلي، نگاه كشورهاي غربي -كه دوستانشان در حال واگذار كردن دولت در ايران به جريان معارض با غرب بودند- اين بود كه مهم ترين مانع پيش روي آنها براي ايجاد يك چالش جدي براي جمهوري اسلامي پديده آماتوريسم در ميان اپوزيسيون است. تعريف آماتوريسم دراينجا تعريف دقيقي است: «اپوزيسيون آماتور كسي است كه عموما به موقع عمل نمي كند، وقتي گاهي به موقع عمل مي كند، عملش موثر نيست و وقتي در موارد بسيار نادر، موثر عمل مي كند حاضر به هزينه كردن براي آن تا حصول نتيجه نهايي نيست». از ديد غربي ها 18 تير 78، نمايشگاه عملي ناكامي هاي اين جريان و هاديان آن در ايران بود چرا كه بوضوح نشان داد انسجام دروني، توان عملياتي و روحيه اپوزيسيوني دوستان امريكا در ايران در مقابل سلحشوري ملت و توانايي هاي بي نظير جمهوري اسلامي در مديريت بحران، چيزي بيش از يك شوخي بي مزه نيست. اگر به آن ايام مراجعه كنيم، مي توان ردپاهاي كمرنگ ولي مهمي از پروژه ايجاد اپوزيسيون حرفه اي را -كه اول از همه گروهك ملي مذهبي به عنوان پل داخل و خارج در ميان اصلاح طلبان آن را مطرح كرد- يافت. ساخت ميليشيا از درون شاخه هاي جوانان و دانشجويي احزاب اصلاح طلب آغاز شد. اصلاح طلبان خودشان هم نمي دانستند اين كار را براي چه زماني انجام مي دهند اما در هر حال ماموريتي بود كه بايد انجام مي شد. كار به جايي رسيد كه مثلا در گروهي چون سازمان مجاهدين شاخه هاي جوانان و دانشجويي تبديل به پاتوق هايي شدند كه هر كسي از هر فرقه و گروهي كه فقط به دنبال جايي براي اقدام عليه نظام مي گشت، وارد آنها شد و به تدريج -پس از يك دوره 3-2 ساله جذب بي حساب وكتاب- سران سازمان دريافتند كه ميان شاخه هاي تهران و شهرستان ها شكافي عجيب و غريب بوجود آمده و بدتر از آن شاخه هاي دانشجويي و جوانان آنها پر است از آدم هايي كه نه امام و انقلاب بلكه حتي اسلام را هم قبول ندارند و فقط چون جاي بهتري براي فعاليت عليه نظام نيافته اند به عضويت اين گروه درآمده اندعين همين وضعيت در حزب مشاركت هم وجود داشت، جايي كه تلاش براي ساختن اپوزيسيون حرفه اي از يك مدل شبكه اي بهره مي برد و سازمان هاي غيردولتي نقشي اساسي در پيشبرد آن داشتند"
درشرایطی قلم بر دست علیه ی شبکه ی اینترنت موضع گیری کرده است که کفتر های پر قیچی وابسته به وزارت بد نام اطلاعات بیشترین فرصت طلبی وسوء استفاده از شبکه ی اینترنتی برای حضور و کانال ارتباطی و فعالیت شان و گزارش جاسوسی اطلاعاتی دادن و خط و خطوط گرفتن از طریق همین شبکه ی اینترنتی انجام می دهند . اما اکنون چون کنترل مطبوعات از طریق وزارتخانه فرهنگ سانسور و تفتیش عقاید ارشاد به آسانی دنبال می شود . از سوی دیگر رسانه تلویزیونی خبررسانی هم مکملش شده است ولی چون کودتا گران حاکن نمی توانند اینترنت و تلفن و مبایل را بطور کامل قطع و سانسور کنند چون وضعیت ارتباطی خودشان مختل می شود . بنابراین قادر هم نیستند که شبکه اینترنت را تعطیل کنند . لذا برای اینکه ایجاد وحشت نسبت به اقدام هشدار دهنده ی وزیر امور خارجه نسبت به سانسور اینترنتی از خود نشان داده باشند . اینگونه وراجی و حلاجی جنگ آموزش اپوزیسیون سازی وراه اندازی جنگ نرم افزاری اینترنتی از سوی آمریکا را مطرح کرده اند :
"در اين مرحله بود كه اينترنت كاركردهاي واقعي خود را در پيشبرد پروژه اپوزيسيون حرفه اي نشان داد. پس از مراحل شناسايي، جذب، آموزش و سازماندهي به عنوان مراحل مقدماتي اين پروژه، گام آخر -و مهم ترين گام- اين بود كه همه اين گروه هاي خرده اپوزيسيون با كنار گذاشتن مرزهاي عقيدتي و حزبي به هم پيوندند و يك «شبكه» ايجاد شود. شبكه سازي از «خرده اپوزيسيون ها» طبعا نمي توانست در محيط واقعي انجام شود چرا كه نظام مي توانست به آساني تلاش هاي صورت گرفته در اين راستا را رصد كرده و آن را خنثي كند، بنابراين طراحان خارجي پروژه سعي كردند كل فرايند شبكه سازي را به محيط مجازي منتقل كنند تا امكان هيچ پي گيري يا برخورد موثري با آن وجود نداشته باشد و ضمنا خود بتوانند از بيرون ايران فرايند را مديريت كنند"
قلم بر دست کتمان کننده ی حقایق که بطور عمدی تلاش کرده است ضریب بالای نارضایتی عمومی و آگاهی و شناخت بیش از 30 ساله مردم ایران از عملکرد دولت مردان عوامفریب و دروغگویان غارتگر و جنگ افروز را محو کند. در عوض تظاهرات های ضد حکومتی و فریاد های مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه که بیش ااز 7 ماه است که ادامه یافته است با توهین به فهم و شعور مردم آگاه و معترض کردن آن را طراحی و سازمان دهی شده از سوی آمریکا و جنگ نرم افزار شبکه ی اینترنتی جا بزند و برای توجیه این ادعا از بی تفاوت بودن مردم عادی نسبت به رقیب مغلوب بدلیل عدم دسترسی به اینترنت گفته است و در دنباله با آویزان شدن به تظاهرات نمایشی فرمایشی ساندویجی ساندیسی 9 دی که جایگزین شعار تبلیغاتی حمایت 86% مردم از رژیم کودتاگر نا مشروع در نمایش خیمه شب بازی کودتائی تقلباتی 22 خردادشده است بقول خودش علیه پروژه ی اپوزیسیون سازی مجازی ساخته شده ی اینترنتی از سوی آمریکا اینگونه تحلیل به حساب غیر مجازی داه است :
"ناآرامي هاي پس از انتخابات 22 خرداد يك درك بسيار دقيق از جزئيات اين پروژه، دستور العمل هاي آن و بازيگران اصلي اش ايجاد كرده است. غربي ها چون دريافته اند در ايران به دليل پيوند ويژه بين مردم و نظام، امكان يك بسيج توده اي گسترده وجود ندارد تصميم گرفته اند انرژي خود را روي ايجاد يك هسته خشن و راديكال متمركز كنند كه عنداللزوم مي تواند مجموعه اي از فعاليت ها از خرابكاري در حاشيه تجمعات عمومي گرفته تا ترور را انجام دهد. به طور مشخص حوادث روز عاشورا نشان داد كه سرمايه گذاري امريكا روي اين موضوع خصوصا پس از قطعي شدن اين نكته كه ناآرامي ها درايران ديگر بدنه اجتماعي ندارد، جدي تر خواهد شد. برخي مقام هاي مسئول پس از حادثه روز عاشورا گفته اند كه تقريبا همه آنها كه در آن روز به خيابان آمدند در فضاي مجازي با يكديگر هماهنگ شده بودند و از ابزارهايي مانند توئيتر و فيس بوك استفاده مي كرده اند. استفاده از فضاي مجازي براي تكامل بخشيدن به آنچه غربي ها حرفه اي كردن اپوزيسيون در ايران مي خوانند دو عيب عمده دارد. اول اينكه غوطه ور شدن در امكانات اينترنت به طور كاملا واضح به اين معناست كه «شبكه هاي واقعي» كاركردهاي خود را از دست داده اند و مردم عادي ديگر با هيچ اقدام راديكالي همراهي نشان نمي دهند بلكه برعكس با فهم حقيقت آنچه در انتخابات و پس از آن رخ داده همانطور كه در حماسه 9 دي نشان دادند تصميم به دفاع قاطع از كشور و آرمان هاي خود در مقابل هتاكان و خرابكاران گرفته اند. به همين دليل، اگر خانم كلينتون درمورد استراتژي آينده امريكا درباره ايران صادق باشد- كه ظاهرا غير از اين نيست چرا كه امريكا چاره ديگري جز فرار به محيط مجازي ندارد- از اين پس روز به روز شاهد شكاف بيشتري ميان دنياي واقعي و دنياي مجازي خواهيم بود كه امريكا و دوستانش در آن دائما براي همديگر قصه مي گويند و روياهاي هم را تاييد و تمجيد مي كنند. عيب دوم هم اين است كه رواج هويت هاي مجازي در اينترنت باعث مي شود امكان شناساندن اجزاي شبكه به يكديگر و در نتيجه ايجاد هماهنگي و تقسيم كار ميان آنها بالاتر از يك سطح حداقلي امكان پذير نباشد و در نتيجه شبكه اي كه روي محيط مجازي بسيار قدرتمند جلوه مي كند، عملا چيزي بيش از تفريح ناسالم براي عده اي بيكار از آب درنيايد. "
در خاتمه اینکه فضای مجازی اصطلاح جدید ساخته شده یاز سوی خبر گزاری دروغ پرداز پاسداران کودتا گر فارس است که همچون نقل و خرما و حلوای فاتحه خوانی سر قبرستان بکار می برد که اکنون هم قلم بر دست یادداشت روز نویس که همتا و همکار قلم زنان این خبر گزاری دروغ پرداز فارس است این اصطلاح را در دروغ نامه ی کیهان بکار برده است . البته استفاده کردن از این اصطلاح " مجازی " برای لوث کردن واقعیت است . در غیر اینصورت اگر مدعی یادداشت روز نویس به آنچه بلغور کرده است که دنیای واقعی با دنیای مجازی هویت اپوزیسیون اینترنتی فرق دارد باور دارد . اولاً چرا شبکه ی اینترنتی فیلتر گذاری می شود؟ دوما ً چرا فرمانده ی ناجا پاسدار سردار احمدی مقدم تهدید کرده است که ایمیل ها و پیامک های ام اس ام چک و کنترل می شوند؟ سوماً همچنین چرا مدعیان اگر همانگونه که اشاره شد آنچه که ادعا می کنند قبول دارند و خالی بندی و وارونه گوئی نمی باشد . برای چه نماز شک دار می خوانند و پیشنهاد یک همه پرسی آزاد نمی دهند؟ اما اگر چنانچه بر گزاری این همه پرسی هزینه اش بالا می باشد راه ساده و کم هزینه تری هم وجود دارد که حالت مقایسه ای هم دارد که حتی می توان با بستن شبکه های خبررسانی ماهواره ای و تعطیل کردن شبکه ی اینترنتی و خطوط تلفن، فراخوان مجوز بر پائی دو روز مشخص و پشت سرهم بدون سرکوب و تهدید و فشار حضور موافقان و مخالفان مسالمت آمیز ازطریق صدا و سیما داده شود تا آنگاه مشخص شود که فرق دنیای واقعی با مجازی چیست . ضمن اینکه رسوا می شود هر که در اوغش باشد.
هوشنگ - بهداد
http://www.kayhannews.ir/881105/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 5 بهمن ماه سال 1388