دروغ نامه ی کیهان شنبه اول مرداد ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " وقتي محاسبات ترك مي خورد "

" جالب است که سران رقیب ر ا سران فتنه همسو با جریان انحرافی درون دولت و وابسته به آمریکا شده و این وضوع باز تولید و تکرار می شود . طوری که تر جیح بند هر مداح و مرثیه خوان و قلم بر دست و روضه خوان ومنبر و بلند گوی نهاد های حکومتی و رسانه خبری و مطبوعاتی و منابر ولی وقیح نامشروع منفور و پاسداران کودتا گر شده است"

قلم بر دست عضو حزب الله و یادداشت روز نویس هنوز تو حال و هوای پس از 13 آبان سال 58 اشغال سفارت آمریکا به سر می برد که خمینی شیاد گفته بود آمریکا هیچ غلطی نمی توان بکند و هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید که از ادامه ی جنگ ده ساله اخیر با آمریکا یاد کرده است . البته این جنگ منتهی به اشغال نظامی افغانستان و عراق دو دشمن حاکمان ایران مدعی در حال جنگ با آمریکا شده است . همچنین خودش اعتراف کرده است که رقیب مغلوب متهم به فتنه و جریان انحرافی درون دولت آمریکایی هستند. آری تصور کرده است که معجون یا مسکن برجسته کردن ضدیت و دشمنی آمریکا و ادعای مبارزه کردن با آن همچنان پس از 3 دهه حلال مشکلات حاکمان رژیم ضد بشری قرون وسطایی در بن بست فرو رفته ومحاط شده در بحران و پشتوانه دفاع از اهداف هسته ای می باشد. آنگونه که هر جارچی و مداح و مرثیه و روضه خوان و پاسدار قلم بر دست شده ای می بایست که همچنان حول و حوش همین مقوله موضع ضد آمریکایی مداحی وتعزیه گردانی یا قلم فرسایی نماید تا که عملکرد 33 ساله ی گذشته حاکمان ضد بشری قرون وسطایی که منتهی به نا رضایتی سراسری در ایران شده است وانمود شود که بطور دربست زیر سر شیطان بزرگ آمریکا و عوامل پیاده نظام و ستون پنجم و جاسوس های داخلی اش بوده است . به خصوص اینکه تاریخ پیدایش این رژیم ننگین ضد بشری نه پس از 22 بهمن 57 نیست که پی ریزی و بنا شد ، بلکه آغاز عمر ننگین اش از 22 خرداد 88 شروع شده است . زیرا که فتنه 88به جای 13 آبان 59 اشغال سفارت آمریکا در تهران را گرفته است . برای همین است که قلم بر دست عضو حزب الله چماقدار و یادداشت روز نویس ابتدا از آمریکا بعنوان پیش مقدمه شروع و در ادامه دفاع از پروژه ی هسته ای کرده و از خنثی کردن توطئه و تهدید های آمریکا محور تلاش پیگیری اهداف هسته ای گفته که چگونه رژیم ضد بشری قرون وسطایی از این موانع عبور کرده است . آنچنانکه نه منجر به دست کشیدن از پیگیری اهداف هسته ای و کاهش آن که بر عکس سرعت پیگیری اش نشده است .تا اینکه بالاخره به فتنه 88 یا تظاهرات ضد حکومتی پس از 22 خرداد 88 رسیده است . سپس نتیجه گیری کرده که پیگیری محاسبات کلان راهبردی تهدیدهای آمریکا موجب به شکست شده است. آنگونه که آمریکا چاره ای جز باز بینی عملکرد محاسبات كلان راهبردي در دو سال گذشته و دست بر داشتن از این سیاست و کنار آمدن با حاکمان رژیم ضدبشری قرون وسطایی ندارد و محور این ادعا این چنین توضیح داده است:

"آمريكايي ها بويژه از فتنه 88 به اين سو بارها گفته اند كه محاسبات ايران را هدف گرفته اند. ادبيات ايجاد تغيير محاسباتي در ايران از سال 88 به بعد جدي تر شد به اين دليل كه آمريكايي ها فكر مي كردند در اثر حوادث پس از انتخابات، ايران ديگر آن قدرت و توان سابق را براي پي گيري راهبردهاي قبلي اش ندارد. هدف هم اين بود كه با افزايش يكباره فشارها از طريق «تركيب اهرم هاي مختلف فشار» ايران مجبور به «محاسبه مجدد» درباره هزينه هاي برنامه هسته اي و منطقه اي خود بشود و اين بار به اين نتيجه برسد كه هزينه هاي اين برنامه ها از منافع آن پيشي گرفته است. پيش فرض آمريكايي ها اين بود كه به محض اينكه اين اتفاق رخ بدهد، علائم تغيير رفتار ايران آشكار خواهد شد. اين راهبرد بيش از دو سال با سرسختي و جديت از جانب آمريكا دنبال شده است اما اكنون گله همه محافل سياستگذاري در آمريكا اين است كه نه فقط تغيير محاسبه اي در ايران رخ نداده بلكه حتي ايران ضرورتي به محاسبه مجدد درباره برنامه هاي هسته اي، موشكي و منطقه اي خود هم احساس نمي كند. اكنون نشانه هاي بسيار مهمي وجود دارد كه آمريكايي ها به ناچار تصميم گرفته اند در برخي محاسبات تاريخي خود درباره ايران بازنگري كنند . آمريكا از اينكه «ايران تغيير كند» نااميد شده و خود را با واقعيتي مواجه مي بيند كه ناچار بايد راهي براي كنار آمدن با آن بيابد"

قلم بر دست عضو حزب الله باز هم پیرامون فتنه 88 بیشتر روضه خوانده است و با پاک کردن صورت مسأله و فرار به جلو روند رو به رشد لجام گسیخته ی نرخ تورم و گرانی و فقر و بیکاری و مخابره روزانه ی خبر های تعطیل شدن واحد های تولیدی و بیکاری کار گران و اعتراضات کار گران نسبت به اخراج و بیکاری و تعویق دستمزد نا چیزشان را وارونه جلوه داده است و مدعی شده که بلی راهبرد سیاست تحریم آمریکا موکول به شکست و نا کامی شده است . در صورتی که پیآمدهای تحریم مکمل فضای تحمیل حکومت نظامی اعلام ناشده باا فزایش رعب و وحشت و خفقان و سانسور در جامعه شده است . همچنین با نا دیده انگاشتن شکاف و اختلاف جنگ قدرت و ثروت که هرروز دامنه ی آن گسترده تر به خود می گیرد . این اختلافات جدی را متهم به جریان انحرافی درون دولت کرده است و پس از پیوند زدن جریان انحرافی به جریان فتنه آن را اقدامی از سوی آمریکا دانسته است . سپس با کمال پررویی دست به وارونه گویی زده و مدعی شده است که آمریکا در پیگیری اینگونه محاسبه کلان راهبردی استراتژیکی تحریم ها و ایجاد تضاد درون دولت و بستر سازی فضای نا راضایتی داخلی موفق نشده است تا با این سیاست تغییراتی در عقب نشینی اهداف هسته ای به ایران به وجود آورد :

"نخستين محاسبه استراتژيك آمريكا درباره اين در سال هاي گذشته (كه از سال 88 به اين جدي تر هم شد) اين بوده است كه تحريم به مثابه يك ابزار، اگر با ابزارهاي ديگري مانند ايجاد تهديد معتبر نظامي، حمايت از جريان فتنه در داخل ايران، عمليات اطلاعاتي و مذاكره، تركيب و در مدت زماني مناسب همراه با اجماع بين المللي اعمال شود، حتما بر محاسبات ايران تاثير خواهد گذاشت. اما آنچه آمريكايي ها اكنون مي بينند اين است كه تحريم ها در شديدترين وجه ممكن تصويب شده، در مواردي هم اين تحريم ها با جديت اجرا شده و فشارهايي به ايران وارد آورده اما هيچ خبري از تغيير محاسبات ايران نيست. غني سازي در ايران نه تنها كند نشده بلكه سرعت بيشتري هم پيدا كرده و اقتصاد ايران راه هايي مناسب براي عبور از محدوديت هاي ايجاد شده و جلوگيري از تاثيرگذاري آن بر زندگي روزمره مردم پيدا كرده است- محاسبه دوم -و البته قديمي- آمريكايي ها درباره ايران همواره اين بوده است كه در نهايت آن اتفاقي كه مي تواند همه چيز را درباره رفتار ايران تغيير بدهد در داخل ايران و از سوي نيروهاي داخلي رخ خواهد داد. اين يك باور قديمي و البته بسيار كليدي است كه هيچ وقت از دستور كار آمريكا درباره ايران خارج نشده است. برخي از مقام هاي آمريكايي در گوشه و كنار گفته اند كه همه اهرم هاي فشاري كه عليه ايران به كار گرفته اند در واقع ابزارهايي فرعي است و ابزار اصلي براي تغيير محاسبات ايران نيرويي است كه انتظار دارند در اثر اين فشارها در داخل ايران جان بگيرد و بر تصميم هاي راهبردي نظام اثر بگذارد. در ايام فتنه 88 آمريكايي ها واقعا تصور مي كردند به هدف مطلوب خود رسيده اند و به همين دليل اصرار داشتند تاكيد كنند كه ناآرامي هاي خياباني در ايران نتيجه تحريم ها و فشارهاي آنهاست. حتي در محافل تحليلي آمريكا بحثي به راه افتاد كه آيا لازم است تحريم ها فورا عليه ايران تشديد شود يا نه كه البته تا ژوئن 2010 (زمان تصويب قطعنامه 1929) به نتيجه نرسيد. آمريكايي ها همه تلاش خود را كردند براي اينكه جريان فتنه در ايران لااقل به بخشي از اهداف خود در مقابل نظام دست پيدا كند چرا كه عقيده داشتند تنها با تفوق اين جريان در داخل نظام است كه احتمالا سياست هاي راهبردي نظام تغيير خواهد كرد و ايران به «دوران خوش پس از دوم خرداد» -به تعبير جرج بوش- باز خواهد گشت. مهار فتنه 88 با همكاري مشترك مردم و نظام آمريكايي ها را به شدت نااميد كرد طوري كه سوگوارانه پاي ميز مذاكرات با ايران بازگشتند و گفتند كه منتظر آينده خواهند ماند. حدود يك سال بعد، آمريكا دوباره احساس كرد جرياني درون دولت بناي ناسازگاري با نظام دارد و برنامه سياسي متفاوت از برنامه سياسي تعريف شده نظام براي خود تنظيم كرده است. بار ديگر اميدهايي در غرب قوت گرفت كه مي گفت جريان سياسي جديدي ظهور كرده كه سياست هايي نزديك تر با غرب را دنبال مي كند. اخيرا و پس از برخورد يكپارچه و اجماعي نظام با اين جريان اميدها دوباره نااميد شده است. در واقع آمريكايي ها احساس مي كنند واقعيت صحنه در ايران اين است كه هر وقت آنها به گروهي دل مي بندند و خيال مي كنند كه اين گروه قادر به تغيير محاسبات نظام از درون خواهد بود، طولي نمي كشد كه نظام برتري واضح و آشكار خود را بر آن گروه نشان مي دهد. نه جريان انحرافي و نه جريان فتنه قادر به پيش برد آنچه در سر داشتند نشدند و اين يعني منتظر ماندن براي اينكه در داخل ايران اتفاقي بيفتد در واقع دنبال نخود سياه رفتن است. به نظر مي رسد اين محاسبه هم كه بايد منتظراتفاقي درون ايران بود ترك برداشته است و آمريكايي ها نااميدانه در حال حركت به اين سمت هستند كه بپذيرند فضاي داخلي ايران در يك زمان قابل پيش بيني در آينده «باثبات» خواهد بود"
در خاتمه اینکه اینگونه قلم بر د ستان وامدار وارونه گوی چون مأمور و معذور می باشند . بنابراین موظف هستند تا که باید وانمود کنند که مخاطبان شان همچون تصویر درون آینه هستند که نمی دانند شرایط کنونی ادامه فضای بلیغاتی دوران ریاست جمهوری دوره ی دهم است که نامزدان ریاست جمهوری در مناظره های تلویزیونی حضور داشتند . احمدی نژاد دیگر نه هیچ اعتباری برای رژیم ضد بشری قرون و سطایی غارتگر عوامفریب باقی نگذاشت ، بلکه بطور شفاف زیرآب همه مدعیان عوامفریب و دروغ را زد و از اذهان عمومی ابهام زدایی کرد و فاش ساخت که چگونه این رژیم از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد و رشوه و رانت خواری و شیادی وباند بازی و فامیل سالاری می باشد . آنگونه که همین روشنگری ومچ گیری های نامزدان رقیب ریاست جمهوری تلویزیونی از هم دیگر که هدف جمع آوری آرای انتخاباتی بود، منجر به رشد شتاب چشم گیر آگاهی اجتماعی شد . آنچنانکه بازتاب واکنشی اعتراضی اجتماعی اش پس از کودتای 22 خرداد 88 نمایان شد که خبر های اعتراضی با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح و نا مشروع بودن رژیم ضد بشری و قرون وسطایی و شکستن عمود خیمه ی نظام نه فراتر از مرز ایران و منطقه رفت ، بلکه جهانی شد. اما دستگاه تبلیغاتی رژیم جهل و جنگ و خرافه و عوامفریب دین فروش وارونه گوی تلاش کرده است تا که اولاً حرکت اعتراضی مردم را تحریک شده از سوی رهبران رقیب مغلوب نسبت دهد و از آن بعنوان فتنه یاد کند . مهمتر اینکه سران رقیب ر ا سران فتنه بنامد و آن را همسو با جریان انحرافی درون دولت و وابسته به آمریکا نماید . و مدام این فتنه 88 و جریان انحرافی درون دولت تکرار و باز تولید می شود . طوری که تر جیح بند هر مداح و مرثیه خوان و قلم بر دست و روضه خوان ومنبر و بلند گوی نهاد های حکومتی و رسانه خبری و مطبوعاتی و منابر ولی وقیح نامشروع منفور و پاسداران کودتا گر شده است.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900501/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان شنبه اول مرداد ماه سال 1390

وقتي محاسبات ترك مي خورد (يادداشت روز)