دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 3 مرداده ماه سال 1390
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان چه كسي پشت در است ؟!
" سرباز جو پاسدار شریعتمداری شکنجه گر دست به باز گویی قصه آقا گرگه و شنگول و منگول و حبه انگور زده است . چرا نگفته که داستان آقا گرگه و شنگول و منگول و حبه ی انگور نه دیگر آنگونه قصه ی تخیلی نیست که وی روایت نموده است ، بلکه یک سناریوی تراژدیک 33 ساله است که در ایران قدرت گرفته و حاکم شده است ."
اکنون چرا سرباز جو پاسدار شریعتمداری شکنجه گر دست به باز گویی قصه آقا گرگه و شنگول و منگول و حبه انگور زده است . چرا نگفته است که داستان آقا گرگه و شنگول و منگول و حبه ی انگور نه دیگر آنگونه قصه ی تخیلی نیست که وی روایت نموده است ، بلکه یک سناریوی تراژدیک 33 ساله است که در ایران قدرت گرفته و حاکم شده است . فاجعه بار تر اینکه اشتهای آقا گرگه آنقدر زیاد شده است که نه دیگر قانع به دریدن شنگول و منگول ها و حبه انگور نیست ، بلکه باغات انگور را با پنچوی کشیدن ها شخم زده و با صدا در آوردن همه نوع صداهای حیوانات درنده ی باغ وحش و اجرای نقش مظلوم نمایی و فریبکاری و دجالی و رمالی و جن گیری با اشک تمساح کاذب و قلابی برای این و آن ریختن دندان های تیز و خونین اش را تیز کرده و متوجه تهاجم برای شکم پاره کردن ودریدن سایر گرگ های هار شنگول و منگول خور نشانه رفته است؟
"ماجراي معروف «شنگول و منگول و حبه انگور»! و گرگي كه در آرزوي دريدن آنها هر روز به حيله اي متوسل مي شد«آقا گرگه پشت در ايستاد و زنگ زد. شنگول و منگول و حبه انگور پرسيدند كيه؟ و آقا گرگه در حالي كه با هزار زحمت، صداي خود را تغيير داده بود گفت؛ منم، مادرتون، در را باز كنيد! و پاسخ او قهقهه بلند خنده بود و صدايي كه مي گفت؛ آقا گرگه! خجالت بكش! برو پي كارت! حالا ديگه ما آيفون تصويري داريم»!"
سربازجوی خبره در بکار گیری شگرد چماق و حلوا استاد است . همینطور متخصص در کار برد 3 روش تهدید و شکنجه روحی و روانی و تطمیع و دلسوزی و حد واسط میان بخش 1 و2 درون سیاه چال ها می باشد . همچنین همچون گل آفتاب گردان است که مدام در جهت نورآفتاب حرکت می کند فرصت طلب و موقعیت شناسی می باشد که می داند چگونه در بستر مرکز قدرت حرکت کند تا بتواند جایگاهش را حفظ نماید . بنابراین فرصت طلبی و دگر دیسی و پشتک و وارو زدن یا جل و پالان عوض و نو کردن بخشی دیگر از خصلت وتخصص و استعداد وی می باشد . برای همین تبدیل به عنصری منفور کتمان کننده ی وقایع و تحریف گر و مداح و مرثیه خوان ومتملق و چابلوس با وارونه گویی وهتاک و فحاش و لمپن پرونده ساز شده است . لذا از این منظر است که برای پاک کردن صورت مسأله سناریوی آقا گرگه و شنگول و منگول و حبه انگور را باز سازی کرده است تا که توجیه گر کودتای 22خرداد 88 و تقلبات گسترده ی حذف رقیب است. سپس سرکوب و ضرب و شتم شدید معترضان نا راضی را با اتهامات پس از دوم خرداد سال 76 را تکرار و به خاتمی و خیانت و فتنه ی 88 و تظاهرات ضد حکومتی نسبت داده است و بر روی تظاهرات 25 خرداد متمر کز شده است البته بدون آنکه اشاره ای به محتوای شعار های تظاهر کنندگان 88 کند .یا اینکه کلامی از شبیخون ز دن ارگان های سرکوبگر در خدمت کودتاگران به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران 25 خرداد 88 بگوید چنین تلاش نموده تا وقایع پس از کودتای 22 خرداد 88 محو وفراموش شود: .
"به عنوان مثال، «تقلب در انتخابات»، خيانت به رأي مردم است و همه وجدان هاي پاك از خيانت در امانت بيزارند. بنابراين، اگر فرماندهان جنگ نرم - در نمونه مورد مثال، جين شارپ، جرج سوروس، ريچارد رورتي، جان كين و... كه سوروس دو ملاقات خصوصي با خاتمي داشته و رورتي و جان كين به ايران سفر كرده و با مدعيان اصلاحات، جلسات طولاني داشته اند- بتوانند از يك انتخابات سالم و مومنانه، تصويري مخدوش ارائه داده و «انگاره تقلب» بسازند، مي توانند از كساني كه اين انگاره را باور كرده اند براي اعتراض و مخالفت با نتيجه انتخابات بهره كشي كنند. در اين حالت افراد معترض -انگاره پذيرها و نه مديران صحنه- به چيزي اعتراض مي كنند كه وجود خارجي ندارد و فقط يك انگاره است. حضرت اميرعليه السلام در كلامي حكيمانه به اين وارونگي در برداشت- انگاره- اشاره داشته و مي فرمايند «شماري از مردم، دشمن جهل خويش هستند» يعني با چيزي دشمني مي كنند كه برداشت و تصوير غلطي از آن دارند.- نظريه پردازان عمليات رواني تقريباً اتفاق نظر دارند كه عمر انگاره كوتاه است و در صورتي كه حريف به روشنگري دست زده و حالت انفعالي نداشته باشد، انگاره خيلي زودتر از نقطه پايان عمر كوتاه خود، فرو مي ريزد و در اين حالت دو رخداد با احتمال بسيار زياد اتفاق مي افتد. اول؛ بازگشت «انگاره پذيران» به واقعيت و دوم؛ رسوايي انگاره سازان و بي اعتمادي انگاره پذيران به آنها. اين دو رخداد در جريان فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 خيلي زودتر از آنچه دشمن تصور مي كرد اتفاق افتاد و در پي روشنگري هاي نظام و بصيرت برگرفته از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب، جماعتي كه روز 25 خرداد 88 در پي انگاره تقلب در انتخابات و زمينه سازي هاي قبلي فتنه گران به ميدان آمده بودند، با حركتي پرشتاب از اطراف فتنه گران پراكنده شدند تا آنجا كه در فاصله اي كوتاه پس از آن و در فراخوان هاي مشترك سران فتنه و رسانه هاي آمريكايي و اسرائيلي و انگليسي، جز معدودي به ميدان نيامدند و در حماسه 9 دي، آخرين ميخ بر تابوت فتنه 88 كوبيده شد. از سوي ديگر سران پيدا و پنهان فتنه با رسوايي بزرگ دروغگويي و خيانت و وطن فروشي روبرو شدند تا آنجا كه بسياري از عوامل حلقه دوم فتنه به خارج از كشور گريخته و پرده نفاق از چهره فرو انداختند و يا پس از بازداشت به خيانت و جنايت خود اعتراف كردند و..."
سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در دنباله از خاتمی عبور کرده و کروبی و موسوی را نیز وصل به خاتمی نموده و اینان را متهم به سران فتنه کرده است و گفته که اینان در قد وقواره ی راه اندازی فتنه ی 88 نبودند که طراح جریان فتنه معرفی شوند . اما چون نماینده ی ویژه ی آقا گرگه فقط پیگیری گول زدن و ربودن و دریدن شنگول و منگول نیست ، چونکه سناریو پردازی اش ارتباط به رقابت و بر گزاری نمایش بازار مکاره ی دوره ی نهم دارد . بنا براین با پیون زدن جریان فتنه با جریان انحراف درون دولت سیاست چوب و پیاز خوراند ن و تحقیر کردن و فاش نمودن تاکتیک تبلیغاتی شان را رو کرده که می گویند ما می آئیم و نمی آییم، ولی می آیند اینگونه با شیوه ی از ریش بریدن و پیوند سبیل زدن اهداف پرونده سازی کردن با تهدید و توهین و اتهام وخوار و کوچک کردن شان را دنبال کرده است :
"همين جا، اشاره به اين نكته ضروري است كه سران اسمي فتنه نظير موسوي و كروبي و خاتمي و حلقه هاي بعدي آنها هيچ كدام در قد و قواره اي نيستند كه طراح فتنه 88 تلقي شوند. آنها افراد دست چندمي هستند كه به علت دارا بودن زمينه خيانت از سوي دشمنان بيروني شكار شده و به خدمت گرفته شده بودند. اين عده حتي درك نمي كردند كه وقتي آمريكا و متحدانش طي سه دهه گذشته با بهره گيري از همه توان خود نتوانسته اند به قول حضرت امام(ره) عليه انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي برخاسته از آن هيچ غلطي بكنند از دست چند آدم دم دستي مانند آنها، هيچ كاري ساخته نيست.اين روزها با نزديك شدن زمان انتخابات مجلس نهم، نگاهي به جبهه مشترك فتنه گران 88 و جريان انحرافي كه بار ديگر با حمايت آشكار بيروني به صحنه آمده اند، درس آموز و عبرت انگيز است. درباره اين جبهه مشترك - منهاي برخي از مدعيان اصلاحات كه به وطن فروشي و خيانت آلوده نشده اند- اشاره اي گذرا و كوتاه به چند نكته ضروري است و براي پيشگيري از اطاله كلام، شرح و بسط بيشتر را به بعد مي گذاريم. انشاءالله الرحمن.الف: سران اين جبهه مشترك به وضوح مي دانند كه در ميان توده هاي عظيم مردم كمترين جايگاهي ندارند و به علت ننگ پاك نشدني وطن فروشي و همراهي با بيگانگان، مورد نفرت و انزجار ملت هستند و اين انزجار و نفرت را بارها - از جمله در حماسه 9 دي 88- به چشم ديده و به گوش شنيده اند. به همين علت است كه تصميم گرفته اند با چراغ خاموش وارد انتخابات شوند و به قول خودشان «نامزدهاي سفيد»! معرفي كنند. گفتني است كه سران جبهه مدعي اصلاحات از چند سال قبل به دليل حضور وفادارانه و خدمات پرحجم و بي نظير اصولگرايان در مراكز تصميم ساز و سياست پرداز نظام، با رويكرد منفي مردم روبرو شده بودند تا آنجا كه در جريان انتخابات مجلس هشتم از فهرست 30 نفره «ياران خاتمي» در تهران فقط آقاي عليرضا محجوب كه بيشتر چهره كارگري داشت به مجلس راه يافت. اين ماجرا مربوط به قبل از فتنه 88 بود و به آساني مي توان حدس زد كه بعد از فتنه 88 نامزدهاي مورد حمايت فتنه گران در صورت شناسايي از سوي مردم- كه دشوار نيست- با چه رويكردي روبرو خواهند شد. و اما، با توجه به اين نكته، چرا خاتمي و برخي ديگر از عوامل نشان دار فتنه 88 درباره انتخابات مجلس نهم و حضور احتمالي در آن اظهارنظر مي كنند؟ به پاسخ اين سؤال كه انگاره سازي ناشيانه اي است، در همين نوشته، خواهيم پرداخت.ب: ترانه دوصدايي اين جبهه مشترك با ترجيع بند دوگانه «در انتخابات شركت مي كنيم» و «در انتخابات شركت نمي كنيم» فقط يك «جنگ زرگري» است. آنها به يقين در انتخابات شركت كرده و رأي خود را به صندوق ها خواهند ريخت چرا كه، درباره سلامت انتخابات كمترين ترديدي ندارند. بنابراين، اگرچه به ظاهر و به گونه اي ناشيانه «شرط» مي گذارند و افراد ساده لوحي نظير امام جمعه محترم فلان منطقه حومه تهران مي گويد «مردم بايد سلامت انتخابات را با تمام وجود احساس كنند»! ولي به قول آقاي مسعود بهنود؛ اگرچه گفته بوديم انتخابات را تحريم مي كنيم ولي شركت كرديم، چون يك رأي هم يك رأي است! و اساساً به اعتراف آقاي تاجزاده! با توجه به ساختار قانوني جمهوري اسلامي، تقلب در انتخابات امكان پذير نيست.ج: «شرط گذاري» برخي از سران فتنه براي شركت در انتخابات از روي استيصال و ناشي از تناقض شكننده اي است كه با آن روبرو هستند، دوم؛ فتنه گران با اسم رمز تقلب در انتخابات وارد فتنه شده اند و اكنون كه در پي شكست و رسوايي قصد عقب نشيني دارند، اگر سلامت انتخابات را تاييد كنند با اين پرسش روبرو خواهند شد كه چرا انگاره تقلب را به ميدان آوردند؟ و چنانچه سلامت انتخابات را زير سؤال ببرند، سؤال بعدي آن است كه چرا از شركت در انتخاباتي سخن مي گوئيد كه سلامت آن را زير سؤال مي بريد؟! پيش كشيدن خنده دار «شرط» براي فرار از اين تناقض شكننده است. اكنون به پاسخ اين پرسش نزديك مي شويم كه جبهه مشترك ياد شده با وجود اطمينان از ناكامي خود در انتخابات مجلس نهم، چرا وارد صحنه اي شده است كه شكست ديگري در پي دارد؟ پاسخ آن است كه اين حركت، يك ترفند از نوع «انگاره سازي» است و فتنه گران در پي آن هستند كه؛ از يكسو، پايان قطعي عمر سياسي خود را با اين «انگاره» انكار كرده و تلقي موجوديت خويش را به اذهان القا كنند و از سوي ديگر با فرض و انگاره «حضور» زمينه اي براي تفرقه افكني در ميان اصولگرايان داشته باشند. به بيان ديگر؛ جبهه مشترك فتنه 88 و جريان انحرافي، برخلاف آنچه ادعا كرده و با انگاره سازي دنبال مي كنند از رويكرد مردم نااميدند و ورود خود به خانه ملت را با تابلوي اصلي ناممكن دانسته و به عنوان نقطه هدف در پي آن نيستند، بلكه، تنها اميدواري آنان به ايجاد تفرقه در صف اصولگرايان است. توضيح بيشتر در اين باره و نيز درباره نقش هريك از دو جريان فتنه و انحرافي و نقاط پيوند آنها با يكديگر را به بعد موكول مي كنيم با اين پيش بيني قطعي كه چهره واقعي فتنه گران و جريان انحرافي از پشت آيفون تصويري- ترجمان بصيرت مثال زدني مردم- به وضوح ديده مي شود"
در خاتمه اینکه ادامه ی جنگ قدرت و ثروت میان باند های مافیایی کودتایی غالب با جریان مغلوب از یک سو و تضاد و رقابت و شکاف و جنگ قدرت و ثروت میان باند مافیایی کودتایی ولی وقیح نا مشروع و منفور با پاسدار گماشته احمدی نژاد و حامیان شان از طرف دیگر تبدیل به این مثل شده است گه گفته می شود اگر چنانچه گوشت همدیگر را بخورند ولی استخوان های شان برای هم دیگر باقی می ماند . یعنی اینکه با همه اختلافات و رقابت و تهدید و اتهامات و هتاکی و توهین هایی که میان شان رد و بدل می شود به ویژه شامل جریان مغلوب می شود . بنابراین نه جریان غالب ونه مغلوب ، هیچیک از دو جریان خواهان تغییرات دمکراتیک در ایران و جمع شدن بساط دین فروشی و عوامفریبی در ایران نمی باشند . زیرا که هدف شان نه آزادی، نه دمکراسی، نه عدالت ،نه احترام به حقوق بشر و جامعه مدنی می باشد . چونکه می دانند که ساختار رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ارتجاعی و نا متعارف است وتغییر و اصلاح پذیر نمی باشد . بنا براین به جز سهم خواهی از قدرت و ثروت و پایمال کردن هرچه بیشتر حق و حقوق مردم و تبدیل کردن شان به سیاهی لشکر برای گرم کردن تنور بر گزاری نمایشات بازار مکاره و ریاست جمهوری نا چار روی به سیاه بازی و تبلیغات منحرف کننده می آورندتا که امکان تقلبات گسترده برای ادعای مشروعیت کاذب بخشیدن وجود داشته باشد. برای همین سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری با لیست کردن اتهامات و توهین های تکراری علیه ی رقیب مغلوب بازهم اینان را به ریشخند گرفته است که شرط و شروط می گذارند که اگر پذیرفته نشد ، حضور در نمایش خیمه شب بازی دوره ی نهم را تحریم می کنیم . در صورتیکه این یک نمایش و سیاه بازی است . زیرا که در این نمایش خیمه شب بازی حضور می یابند چون هدف شان ایجاد اختلاف میان جریان غالب در گیر جنگ قدرت و ثروت برای روزنه حضور شان می باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/900503/2.htm
دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 3 مرداده ماه سال 1390
چه كسي پشت در است ؟! (يادداشت روز)