دروغ نامه ی کیهان شنبه 25 تیر ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی حکومتی " نگاه آمريكايي به مسئله انتخابات در ايران "
"تلاش شده تا که هیچگونه اشاره ای به تعیین شرط و شروط برای حضور در برگزاری نمایش خیمه شب بازی دوره ی نهم از سوی رقیب مغلوب نشود . در صورتی که بر اساس تجربه کودتای 22 خرداد 88 رقیب مغلوب تهدید به تحریم این نمایش کرده است . اما قلم بردست یادداشت روز نویس بادور زدن تهدید تحریم ، بطور عمدی آن را به فراموشی سپرده است"

.رژیمی که مدعی است که قدرت برتر نه منطقه که جهان می باشد ومی خواهد فضا راتسخیر کند و جهان را تغییر دهد و اصلاحش نماید. همینطور ادعای رهبریت ام القرای جهان اسلام رادارد . مهمتر اینکه با گرد و خاک بر پا کردن تبلیغات عوامفریبانه و وارونه و فرصت طلبانه ادعای می کند که رهبر قیام های منطقه یا بهار کشورهای عربی می باشد . زیرا که این قیام ها نه دمکراتیک و سکولار که ضد آمریکایی و اسراییلی و مذهبی هستند. البته با گرایش به آن مذهبی که 33 سال در ایران حاکم شده است و خون مردم ایران را بر توی شیشه کرده است. گذشته از این رهبر ولی وقیح نا مشروع منفور با پاسداران فاشیست دست به طرح کودتا و حذف رقیب زدند تا که رژیم ضد بشری قرون وسطایی کودتایی یکپایه شد . اما اکنون پس از 2 سال از این کودتا سپری شده بزبان ساده اعتراف شده است که حکومت کودتایی قرون وسطایی نه یکپایه که طوری شده است که حداقل دارای 4 باز یگر دارد و اذعان شده است یکی از این 4 بازیگران دشمن بیگانه است . یکی هم رقیب حذف شده است. دو تای دیگر کودتاگران حاکم در گیر جنگ قدرت و ثروت می باشند که قلم بر دست یادداشت روز نویس در مورد نقش این 4 بازیگر پیرامون بر گزاری نمایش خیمه شب بازی 8 اسفنده بازار مکار دوره ی نهم نظریه پردازی کرده است . به ویژه نقش بازیگری آمریکا و اهدافش در این نمایش این چنین بررسی کرده و تحلیل داده است :

" 4بازيگر عمده بر انتخابات مجلس در ايران تاثير خواهند گذاشت. نخست، طرف خارجي كه به اين انتخابات به مثابه فرصتي براي بازآرايي راهبرد خود در مقابل ايران مي نگرد. دوم، جريان فتنه كه تصور مي كند در آستانه انتخابات مجالي براي خروج از وضعيت آچمز ناشي از فتنه 88 قرار خواهد داشت. سوم، جريان انحرافي كه انتخابات مجلس را مقدمه اي ضروري براي از پيش پا برداشتن برخي مشكلات ساختاري پيش روي خود در محيط سياست داخلي و سكويي براي برداشتن گام هاي بعدي ارزيابي مي كند و نهايتا اصولگرايان كه لاجرم بايد در اين انتخابات مدلي نو، كارآمد و اصلاح شده از اصولگرايي به نمايش بگذارند كه درعين حال كه با جريان انحرافي به روشني مرزبندي مي كند، به آرمان سوم تير وفادار بماند.نتيجه اين انتخابات پروژه آمريكا درباره ايران را به چه نحو جابجا خواهد كرد.پيش از ورود به بحث، تذكر دو نكته كلي مهم است. نكته اول اين است كه همه طرف هاي درگير با مسئله دريافته اند كه برنامه هاي سياسي آينده خود بويژه طراحي براي انتخابات رياست جمهوري يازدهم را بايد به وقتي موكول كنند كه نتيجه انتخابات مجلس روشن شده باشد. اين انتخابات مجلس است كه ميزان دقت محاسبات بازيگران مختلف و همچنين وزن اجتماعي و سياسي كه آنها مي توانند در انتخابات رياست جمهوري به ميدان بياورند را روشن خواهد كرد. درست است كه تقريبا همه طرف ها تلاش مي كنند انتخابات مجلس را در چارچوب طرحي بزرگتر قرار بدهند كه انتخابات رياست جمهوري را هم در بربگيرد اما همگان اين احتمال را در نظر گرفته اند كه نتيجه اين انتخابات ممكن است چنان غيرمنتظره باشد كه آنها را وادار به بازنگري در آن طرح كلان بكند. دومين نكته هم اين است كه به جز اصولگرايان ولايي، بقيه طرف هايي كه درباره آنها سخن گفتيم احساس مي كنند «روند جاري امور» به نفع آنها نيست و اگر قرار باشد آنها در انتخابات مجلس به نان و نوايي برسند، بايد بتوانند در ماه هاي آينده وضعيت سياسي در كشور را از حالت نرمال خارج كرده و آن را به نوعي در وضعيت شوك قرار بدهند. بنابراين، سوق دادن امور به سمت يك روند غير عادي و اضطراري، برنامه اي است كه هر سه طرف جريان فتنه، خارجي ها و فرقه انحرافي در آن اتفاق نظر دارند.اكنون مي توان مستقيما سراغ اصل مسئله رفت. آمريكايي ها به انتخابات مجلس هشتم در ايران چگونه نگاه مي كنند؟ در يك جمله سناريوي آمريكا كه انبوهي از شواهد آن را تاييد مي كند اين است كه يا جريان فتنه به عنوان نزديك ترين جريان سياسي در ايران به آمريكا مجددا احيا شود و اختيار مجلس را در دست بگيرد و يا اينكه منازعه قدرت در ايران چنان شديد شود كه بازنده فرايند انتخابات كليت نظام باشد نه اين يا آن جريان سياسي خاص.يكي از مهم ترين پديده هايي كه اخيرا در محيط سياست خارجي ايران شكل گرفته و احتمالا در ميان مدت ادامه هم خواهد يافت اين است كه آمريكايي ها درباره مسائل داخلي ايران و حمايت خود از افراد و جريان هايي كه آنها را مطلوب تشخيص مي دهند، كاملا صريح حرف مي زنند. اين صراحت طبعا با اصول و موازين ديپلماتيك و همچنين با آن اصل كليدي سياست خارجي آمريكا درباره ايران كه مي گويد: «اصلاح طلبان در ايران هرگز نبايد آمريكايي به نظر برسند» منافات دارد. دولت آمريكا اكنون هفته اي نيست كه بيانيه اي در حمايت از دوستان ايراني خود -با ذكر نام- صادر نكند يا چند مقام ايراني را در حمايت از آنها تحريم نكند. چرا آمريكايي ها اينقدر بي پرده عمل مي كنند؟ ظاهرا چند دليل ساده وجود دارد: 1- نخستين علت اين است كه آمريكايي ها دريافته اند جريان فتنه در ايران هم پشتوانه اجتماعي و توان بسيج گري خود را از دست داده و هم پشتوانه سياسي خود درون حكومت را. اگرچه اخيرا آمريكايي ها به اينكه در اثر افزايش تحركات جريان انحرافي، حمايت سياسي از فتنه گران مجددا اوج بگيرد اميدوار شده اند، اما اين اميد چندان پر رنگ نيست چرا كه آمريكايي ها مي بينند مكانيسم هاي كنترلي درون نظام اجازه بازي كامل را از جريان انحرافي گرفته است. تحت اين شرايط، تحليل غربي ها اين است كه اگر جريان فتنه در داخل ايران احساس كند پشتوانه خارجي خود را هم از دست داده است، ديگر اميدي به بقاي سياسي آن نمي توان داشت. 2- دومين علت، وابسته به شناخت تكاملي است كه غرب به تدريج از ماهيت جريان فتنه در ايران به دست آورده است. اين جريان وقتي در اوايل كار خود قرار داشت اصرار مي كرد كه خود را جرياني داخلي و انقلابي و حتي ميراث دار حقيقي انقلاب اسلامي معرفي كند اما به تدريج -يا شايد هم بايد گفت «به سرعت»- اين ظاهر فريبي را كنار گذاشت و اعلام كرد كه از حمايت هاي جامعه جهاني استقبال مي كند. - علت سوم چيزي است كه برخي تحليلگران آن را نوعي فرايند آدرس دهي به افكار عمومي داخلي ايران ناميده اند. در واقع آمريكايي ها نمي خواهند هيچ ابهامي دراين باره باقي بماند كه در ايران طرفدار چه گروهي هستند و به اين ترتيب اين آدرس به افكار عمومي داخلي ايران منتقل شود كه تنها گرايش به سمت اين جريان است كه مي تواند فشارهاي آمريكا ر ا كم كند"

آنگاه مدعی قلم بردست اعتراف به وحشت از بیان و تکرار کودتای 22 خردا 88 کرده است که چرا همچنان مورد کالبد شکافی واقع می شود و از ضریب بالای تقلب گسترده در نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات – تقلبات ریاست جمهوری یاد می شود که منتهی به حذف رقیب شد . بنابراین اکنون تلاش کرده است برای لوث کردن این اقدام روشنگرانه آن را اینگونه به توطئه ی طراحی شده از سوی آمریکا و بازیگری رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلب وصل نماید:

"قبل از هر چيز آمريكايي ها در پي آن هستند كه خاطره فتنه 88 در ايران از ياد نرود و به اصطلاح «سال 88» به لحاظ زماني كش پيدا كند. دقيقا به همين دليل است كه در هفته هاي گذشته مجددا بحث هاي مربوط به تشكيك در سلامت انتخابات يا احتمال مداخله دولت در آن از جانب محافل ضد انقلاب به عنوان يك پروژه روتين در دستور كار قرار گرفته و متاسفانه برخي اصولگرايان هم به خيال اينكه در حال مبارزه با جريان انحرافي هستند در اين دام افتاده اند. آمريكايي ها اكنون مشغول كدگذاري در ذهن افكار عمومي هستند، درست مثل كاري كه ماه هاي منتهي به انتخابات رياست جمهوري 88 كردند. هدف هم اين است كه با توليد انبوهي از كدهاي ريز و درشت و كشاندن برخي خودي هاي غافل به ورطه عمليات رواني خود، زمينه را براي زير سوال بردن اصل انتخابات در روزهاي پس از برگزاري آن فراهم كنند. تحليل هاي منابع غربي نشان مي دهد، از ديد طراحان امور ايران در آمريكا افزايش منازعه قدرت چند فايده مهم خواهد داشت: اول اينكه باعث مي شود كارهاي جاري زمين بماند و روند خدمت رساني به مردم اگر نگوييم متوقف لااقل كند شود. براي كامل شدن همين موضوع است كه آمريكايي ها اخيرا تحريم هاي خود را روي حوزه هايي متمركز كرده اند كه تصورمي كنند بيشترين مقدار نارضايتي در ايران را به دنبال خواهد داشت (تحريم ايران اير، تحريم اپراتور تايد واتر ، ميدل ايست و تحريم هاي بانكي). دوم، تصور آمريكايي ها اين است كه افزايش منازعه قدرت در ايران باعث خواهد شد جناح هاي مختلف عليه يكديگر دست به افشاگري بزنند و در اثر تشديد اين افشاگري ها به تدريج اسرار نظام برملا شود. و سوم، تصور آمريكايي ها اين است كه افزايش منازعه قدرت در ايران مجال استفاده از فرصت هاي بر هم انباشته منطقه اي را از آن خواهد گرفت و براي آمريكا زماني ايجاد مي كند تا بتواند حداقلي از مديريت را بر تحولات منطقه اعمال كند"

در خاتمه اینکه عضو حزب الله چماقدار و یادداشت روز نویس تلاش چند هدفه کرده است تا که هم فاش شدن تقلبات گسترده ی 22 خرداد 88 را ماستمالی کند که منتهی به حذف رقیب مدعی اصلاح طلب تبدیل به جنبش سبز شده شد . آنهم پس از اینکه تقلبات و رأی قلابی سازی منجر به اعتراضات ضد حکومتی شد که نه اینکه رهبر ولی وقیح بطور مستقیم مورد مخاطب معترضان واقع شد ، بلکه علیه اش فریاد مرگ زده شد که پژواک این اعتراض نه در ایران و منطقه که در جهان طنین انداز شد. آنچنانکه پیش مقدمه ی خیزش و قیام و انقلاب ضد دیکتاتوری در منطقه یا بهار انقلاب در کشور های عربی شده است. از سوی دیگر باندهای مافیایی کودتا گر حاکم پس از اینکه دچار شکاف و اختلاف و جنگ قدرت و ثروت شده اند. بخشی از این باندهای مافیایی حامی ولی وقیح نامشروع و منفور و پاسداران کودتاگر اعتراف می کنند که آرای 24 میلیون پاسدار گماشته احمدی نژاد غیر واقعی و ساختگی یا تقلباتی می باشد . بعلاوه مدعی قلم بر دست برای اینکه دهان رقیب مغلوب را به بندد که دست به انتقاد و افشاگری نزند . اینان را وابسته به آمریکا کرده و متهم شان نموده است که محور بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی نهم بطور مشترک دارند وجو سازی تبلیغات می کنند تا که نتایج آمار تقلبات 22 خرداد 88 را مخدوش سازند تا زمینه منحرف کردن اذهان عمومی آماده شود . همینطور دست دولت توی پوست گردو گذاشته شود تا در راستای اقدام و طرح های رفاهی و... مردم از سوی دولت اخلال به وجود آید . مهمتر اینکه تلاش شده اشت تا که هیچگونه اشاره ای به تعیین شرط و شروط برای حضور در برگزاری نمایش خیمه شب بازی دوره ی نهم از سوی رقیب مغلوب نشود . در صورتی که بر اساس تجربه کودتای 22 خرداد 88 رقیب مغلوب تهدید به تحریم این نمایش کرده است . اما قلم بردست یادداشت روز نویس بادور زدن تهدید تحریم ، بطور عمدی آن را به فراموشی سپرده است.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900425/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان شنبه 25 تیر ماه سال 1390

نگاه آمريكايي به مسئله انتخابات در ايران (يادداشت روز)