روزی نامه ی حکومتی دو شنبه 27 تیر ماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری "تزلزل در پايههاي "استراتژي شرقي" آمريكا"
"فراموش نشود که جنایتکار ترین و ضد انسانی ترین رژیم منطقه ، رژیم بربر منش خرافاتی دین فروش و عوامفریب قرون وسطایی حاکم بر ایران است که رتبه ی اول جهانی محکومیت نقض حقوق بشر می باشد ولی سر مقاله نویس موازی با رهبر و مسئولان این ر ژیم ضد بشری وارونه پیوسته با ترفند تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن از موضع طلبکارانه و فرار به جلو بر خورد می کند"
مشخص نیست کشوری که ادعای مذهبی دارد و آنگونه متحجر وواپسگرا می باشد و دین را ابزار قدرت و ثروت و سیاست و تجارت و توجیه گر غارت و جنایت و خیانت و سرکوب و سانسور کرده است که حتی رقبا و منتقدان و باندهای مافیایی مدعی اصول گرایی را تحمل نمی کند . اما پیوسته از موضع نخ نما شده ی پیگیری سیاست ضد آمریکایی مانور جنگ روانی تبلیغاتی داده می شود . به خصوص اینکه کار برد این سیاست ضد آمریکایی بدانجا رسیده است که اکنون برای ادامه جلب حمایت دو سیستم کمونیستی غیر مذهبی چین و کره شمالی از رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی آویزان به این دو کشور شده است.در صورتیکه این رژیم ضد بشری قرون وسطایی دشمن جدی سکولاریسم می باشد . اما بدلیل در ماندگی و استیصال شدید که گرفتا شده نیاز به حمایت این دو کشور دارد . بنا براین سر مقاله نویس بدلیل انتقاد سیاست آمریکا نسبت به این دوکشور که برخی اقدامات را انجام داده است بطور تاکتیکی سرمقاله نویس سیاستی علیه ی آمریکا بر گزیده است که جانبدارانه است . زیرا که بخوبی آگاهی دارد چون رژیم ضد بشری قرون وسطایی در منطقه و جهان ایزوله شده است . پس با باج دادن های بس کلان به این دو کشور می بایست چنین سیاست حمایتی از این دو کشور اتخاذ شود تا با دنبال کردن چنین سیاستی حمایتی ازاین دو کشور کمک به برون رفت از انزوای منطقه ای و جهانی رژیم ضد بشری و قرون وسطایی حاکم بر ایران کرده باشد:
"سياستهاي واشنگتن در قبال چين و كره شمالي ابعاد تحريك آميزي به خود گرفته است. فروش جنگ افزارهاي مدرن و فوق مدرن به تايوان در مقياس 5/6 ميليارد دلار، ديدار با "دالائي لاما" رهبر جدائي طلبان تبت و برگزاري مانورهاي نظامي متعدد در پشت مرزهاي آبي چين، رهبران پكن را عليه سياستهاي واشنگتن، بيش از هر زمان ديگري بدگمان كرده و آنها از اهداف آشكار و نهان آمريكا به شدت خشمگين به نظر ميرسند. حتي فشارهاي فزاينده عليه كره شمالي و تحولات مشكوك در جهت ايجاد تعارضات نظامي بين 2 كره و مانورهاي نظامي در درياي زرد و درياي چين، پيامدهاي نامطلوبي را به همراه داشته است
ناگفته نماند که سر مقاله نویس این سیاست جانبداران نسبت به کره شمالی و چین که از موضع ضد آمریکایی دنبال کرده است . موازی و مشابه همین سیاست را از موضع رادیکال و تهاجمی و پرخاشگرانه تر علیه ی آمریکا و در دفاع از هند و پاکستان و افغانستان و روسیه این گونه پیگیری کرده است:
"اوضاع درخصوص جهت گيري آمريكا به سوي هند و فاصله گرفتن تدريجي از پاكستان هم سياست ناكارآمدي بوده كه به همراه طيفي از اقدامات جنايتكارانه آمريكا در مناطق شمالي و قبائلي پاكستان و استفاده از حملات هواپيماهاي بدون سرنشين در صفحات مرزي و شمالي، تحريك احساسات مردمي و حتي حكومتي عليه واشنگتن را به "نقطه انفجار" رسانيده است. چرخش سياسي آمريكا، رهبران پاكستان را نسبت به اهداف واقعي واشنگتن دچار ترديد و سردرگمي كرده و بدبيني را به اوج خود رسانيده است. اوضاع در افغانستان به مراتب وخيمتر است. مقامات آمريكا اعم از سياسي و نظامي مرتباً اهداف و برنامههاي متفاوت و حتي متناقضي را اعلام كردهاند كه هيچكدام براي يك دوره قابل ذكر، نشانگر ديدگاه رسمي واشنگتن تلقي نشده است. افزايش نيروها، كاهش تعداد نظاميان، خروج نيروهاي ائتلاف از افغانستان، تلاش براي سركوب طالبان، مذاكره با طالبان، طبقه بندي تروريستها به خوب و بد، تجليل از كرزاي، لجن مال كردن وي و تمامي دولتمردان كابل و متهم ساختن آنها به فساد مالي و دخالت در قاچاق مواد مخدر و... طيف وسيعي از سياستهاي متغير و بيثبات واشنگتن در افغانستان را فهرست ميكند. ديپلماسي واشنگتن در قبال روسيه نيز دقيقاً از نوعي بلاتكليفي و فرصت طلبي حكايت دارد
بالاخره اینکه سرمقاله به استناد اینکه چون ولی وقیح نا مشروع مدعی رهبریت ام القرای جهان اسلام است و حق خودش می داند تا بر اساس سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه به ویژه کشور های همسایه جزو حق رهبریت داعیه ی جهان اسلام داشتن ولی وقیح نا مشروع منفور می باشد . لذا سر مقاله نویس با سخنگویی از کشور های عرب و مسلمان و نمایندگی تسخیری شان باز هم از موضع ضد آمریکایی و رهبران کشور های عربی و مدافع قیام های منطقه یا بهار انقلاب کشورهای عربی اینگونه روضه خوانی ضد آمریکایی و رهبران کشور های عربی خوانده است :
"همين رفتارهاي دوگانه و پرتناقض در قبال كشورهاي عرب و مسلمان هم در مقياس وسيعتري عيناً تكرار و مشابه سازي شده است. تقريباً بدون استثناء، هيچ يك از مواضع رسمي آمريكا در قبال حوادث مصر، تونس، عربستان، يمن، بحرين، لبنان، عراق، اردن و ليبي را نميتوان يافت كه دستكم در چند مورد نقض نشده باشد يا موضعي مخالف و مغاير با آن اعلام نشده باشد و يا در عمل، رفتار ديگري متفاوت با آن اعمال نشده باشد. آمريكا در يك موضع سالوسانه و عوامفريبانه مدعي است كه از حركت ملتهاي عرب در جهت كسب آزادي و دستيابي به حقوقشان حمايت ميكند ولي در لبنان با مقاومت اسلامي به عنوان "برآيند غالب" شديداً در تضاد و تقابل است و براي نابودي مقاومت از هيچ جنايت و خيانتي، حتي به قيمت بدنامي روزافزون آمريكا هم ابائي ندارد. واشنگتن هنوز هم عليرغم ادعاي همراهي با ملتها، از پليدترين رژيمهاي ديكتاتور و موروثي عرب جانبداري و با آنها همراهي و همفكري ميكند كه مانع پيروزي قطعي ملتها در بهار عربي شود. اگر قرار باشد حقيقت امر بازگو شود، حتي هنوز هم آلترناتيو مطلوب آمريكا براي تمامي كشورهاي عربي و اسلامي، همچنان رژيمهاي خونخوار، ديكتاتور، موروثي و بدنامي هستند كه همگي در كارنامه سياه خود بدترين انواع روياروئي با ملتها را با بيشرمي كامل ثبت كردهاند ولي هنوز هم واشنگتن در موضع گيري رسمي خود مدعي همراهي با ملتها است! البته ملتها بيدار شدهاند و چنين رفتارهاي پرتناقضي را نميپسندند و به آن تمكين نميكنند. همين پديده باعث تزلزل در پايههاي استراتژي شرقي آمريكا شده است."
در خاتمه اینکه سر مقاله نویس کههمچون همتایان قلم بر دستان رسانه های خبری ومطبوعات وابسته به رژیم ضد بشری و قرون وسطایی حاکم بر ایران است و از موضع ضد آمریکایی و اهانت و توهین و پرخاشگری کردن به رهبران کشور های مسلمان و عربی مأمور موظف به اجرای شوی نمایش با پاک کردن صورت مسأله می باشد که همراه با آدرس غلط دادن است . ولی سرمقاله نویس با فراموش کردن موقعیت متزلزل رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی در گیر جنگ قدرت و ثروت لو داده است که چرا مجبور است که تظاهرات مردم معترض دو کشور مستبد سر کوگر سوریه و دست نشانده نوری مالکی خائن و مزدور را سانسور کند و از قلم بی اندازند . در صورتیکه کار نامه ی ننگین و شیوه ی رفتار این دو دیکتاتور و آلت دست که یکی هم پیمان و دیگر دست نشانده ی حاکمان ایران می باشند نسبت به دیکتاتور های منطقه بسیار ننگین و خصمانه تر نسبت به مردم معترض و ناراضی این دو کشورمی باشد . ولی همانگونه که اشاره شد چون این دو رئیس کشور سوریه و نخست وزیر عراق هم پیمان و آلت دست و حیات خلوت حاکمان ایران می باشند. پس بطور عمدی سرمقاله نویس مجاز نیست که سخنی از این دو کشور ببرد و از تظاهرات مردم دو کشور یاد نماید . یا اگر هم نا پرهیزی کند و سخنی بگوید . به شیوه ی متهم کردن آمریکا و اسراییل و حمایت از این دو کشور نا م می برد . فراموش نشود که جنایتکار ترین و ضد انسانی ترین رژیم منطقه ، رژیم بربر منش خرافاتی دین فروش و عوامفریب قرون وسطایی حاکم بر ایران است که رتبه ی اول جهانی محکومیت نقض حقوق بشر می باشد ولی سر مقاله نویس موازی با رهبر و مسئولان این ر ژیم ضد بشری وارونه پیوسته با ترفند تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن از موضع طلبکارانه و فرار به جلو بر خورد می کند.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900427/13900427_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی دو شنبه 27 تیر ماه سال 1390
تزلزل در پايههاي "استراتژي شرقي" آمريكا