آش آنقدر شور شده است که آشپز ورق پاره ی ابتکار مجبور به دست زدن ابتکار شده تا که بتواند گوشه ای از این شوری را نمایان کند که دست کمی از نمکین شدن دریاچه ی ارومیه به جای آب ندارد" به نظر می رسد که قلم بر دستان مطبوعات مربوط به باند وجناح های غالب و مغلوب زیر فشار سیستماتیک و کنترل می باشند تاهمچون حاکمان و مسئولان رژیم ضد بشری قرون وسطایی و رسانه ی خبر رسانی اش طوطی وار قلم فرسایی و موضع گیری کنند. چونکه هیچگونه اجازه ای ندارند تاکه از خط قرمز ترسیم شده همچون موضوع هسته ای عبور کنند. یا اینکه پا فراتر بگذارند . آنگونه که حتی حق ندارند نام بر خی از کشور های منطقه را در تحلیل و تفسیر های خبری شان پیرامون بهار کشورهای عربی ببرند . برای اینکه مجبورند با تقبل سانسور جغرافیای منطقه را تغییر دهند . آنچنانکه می باید وانمود کنند که سوریه و عراق جزو کشور های منطقه نمی باشند و مردم معترض و ناراضی این دو کشور همچون ملت های دیگر منطقه که در قیام های ضد دیکتاتور حضور ندارند . به آری دلیل نهادینه شدن سانسور خبر رسانی،اخبار تظاهرات مردم سوریه علیه ی بشار اسد و مردم عراق نوری مالکی مزدور و خائن و دست نشانده سانسور می شود؟ زیرا که این دو کشور یکی هم پیمان حاکمان تهران در منطقه است و دیگری آلت دستی است که عراق را حیات خلوت حاکمان تهران نموده است. همچنین این کشور را تبدیل به کانون باج گیری از آمریکا با تهدید کشتن نظامیان آمریکا در عراق برای حاکمان تهران کرده است . همینطور عراق تبدیل به پیگیری سیاست خائنانه ی زد و بند پشت پرده با آمریکا و پیش برد توطئه ی مشترک علیه ی مجاهدین اشرف شده است . همانگونه کانون اصلی صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به خاورمیانه برای حاکمان تنران شده است . بعلاوه اگر پخش اخبار تظاهرات مردم این دو کشور علیه ی بشار اسد و نوری مالکی سانسور نشود و بدون سانسور پخش یا گزارش شود که چگونه مردم معترض و ناراضی این دو کشور سوریه و عراق عصبی وناراضی از مداخله گری در امور داخلی این کشور حاکمان ایران می باشند . آنگونه که تظاهر کنندگان دو کشور تصاویر خامنه ای شیاد و پاسدار گماشته احمدی نژاد همراه با شیخ حسن نصر الله رهبر حزب الله لبنان را با پرچم ایران پاره کرده و به آتش می زنند و خواهان عدم مداخله گری در امور داخلی کشور شان می باشند که آشکارا ثابت می شود که نه ادعای کمدی و وارونه ولی وقیح نا مشروع و سایر نهاد های دیگر رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران واقعیت ندارد بل که این ادعا چه اندازه مسخره است که رهبریت قیام های منطقه از ایران حمایت می شود . زیرا که ماهیت اسلامی و ضد آمریکایی و اسراییلی دارد که ناشی از انقلاب اسلامی خمینی شیاد در 33 سال پیش و جانشین وی ولی وقیح نا مشروع می باشد.. بهر حال [سيدعلي محقق: در سرمقاله ی خود در روزنامه ابتکار با عنوان "ديپلماسي روي دو خط موازي " محوربهار کشور های عربی و اوضاع آشفته با سیاست شتر گاو پلنگی حاکم در وزارت ترور و جاسوسی امور خارجه راا ین چنین تحلیل و تفسیر کرده است : |
"حدود هفت ماه است دکترعلياکبر صالحي، سياستمدار فيزيکدان کشور، سکان دستگاه ديپلماسي کشور را در اختيار گرفته. در اين مدت بهار عربي بهسرعت همه خاورميانه را فرا گرفت و سير تحولات سياسي داخل کشور هم چيزي کم از وقايع منطقه نداشته است. تحتتأثير اين وقايع داخلي و خارجي، رويکرد جديد دستگاه ديپلماسي کشور بيشازپيش زير ذرهبين و نگاه کنجکاو تحليلگران داخلي و خارجي قرار گرفته است. " اما پرداختن به ریشه ی اخلتاف در وزارتخانه ی کلیدی ترور و جاسوسی امور خارجه که منجر به رفتن منوچهر متکی آدم ربا شد . آنهم در شرایطی که وی در حال اجرای مأموریت درکشور های آفریقایی بود که نامه حکم عزلش به وی داده شد. سپس جانشین وی علی اکبر صالحی عراقی شد به امید آنکه انتخاب وی که عراقی است است و به زبان عربی آشنایی دارد موجب ایجاد رابطه با مصر شود. ولی این اقدام بمنزله ی چشم کور کردن به جای زیر ابرو بر داشتن بود چونکه سکوت ولی وقیح موجب خیز مشابه ی بعدی برداشتن برای اشغال وزارت بد نام اطلاعات بود زیرا که مرتبط با بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره دوره ی نهم و قبضه ی اکثریت اعضای بازار مکاره است که نقش سکوی پرش اشغال سکوی ریاست جمهوری دوره ی یازدهم می باشد . ولی این عزل با مخالفت ولی وقیح مواجه شد وآخوند طوطی صفت وزیر بد نام اطلاعات حیدر مصلحی را مجدداً نصب کرد که یک قانون شکنی آشکار و تجاوز به حریم قانونی رئیس جمهوربود .سر انجام منتهی به آشکار و علنی شدن شکاف و اختلاف وجنگ قدرت و ثروت میان رئیس جمهور وولی وقیح نا مشروع شد که مقاله نویس ابتکار پیرامون این موضوع چنین گزارش تحلیلی داده است: "بهنظر ميرسد اکنون و با گذشت هفت ماه از تغيير در وزارت خارجه، پنج ماه از آغاز تحولات سياسي منطقه و سه ماه از بروز اختلافات سياسي داخلي در دولت، بالاخره زمان مناسب براي بررسي و وراندازي عملکرد و سمتوسوي جديد سياست خارجي دولت فرا رسيده باشد.صالحي در اوضاعي کليد دفتر وزارت را تحويل گرفت که دولت دهم احمدينژاد در همه حوزههاي داخلي، از سياست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ و اموراجتماعي، از همان ماههاي اول پس از استقرار، راهي جداي از احمدينژاد دولت نهم در پيش گرفت. در اين مدت دولت بهشکلي بيسابقه متهم به موازيکاري و عمل دوگانه در سياست خارجي نيز بود. آنان که از پشت پرده مناسبات در نهاد رياستجمهوري خبر داشتند، در محافل خصوصي و بعداً عمومي، از ديپلماسي با دستان بسته وزير امورخارجه و جولان مشاوران رئيسجمهور در امور مربوط به ديپلماسي رسمي کشور سخن ميگفتندهرچند تغيير نگاه دولت در امور داخلي از همان سال 88 محسوس بود، اما رسانهايشدن حکايت دستان بسته وزير و رتقوفتق امور سياست خارجي از پاستور، اولين نشانههاي تغيير نگاه قوه اجرايي کشور به روابط با کشورهاي جهان و بهخصوص منطقه بود.اين تفاوت نگاه که از آن به موازيکاري در حوزه عمل سياست خارجي تعبير ميشد، درنهايت به رفتن متکي و استقرار صالحي بهعنوان معتمد معتمدان احمدينژاد در وزارت امورخارجه انجاميد. درحقيقت با اين تغيير، موازيکارها خود را به دستگاه ديپلماسي تحميل کردند تا اختلاف در درون دولت بر سر مسائل سياست خارجي جاي خود را به اختلاف در سطحي کلانتر، يعني در حوزه سياست خارجي نظام بدهد. از بدو حضور صالحي، سفرهاي ديپلماتيک مشاوران ويژه رئيسجمهور منتفي شد و در اين اوضاع وزير و معاونان موظف شدند اهداف بازنگريشده پاستور را پيگيري کنند. اما مناسبات منطقهاي بهواسطه تحولات سياسي بسياري از کشورها، از مصر و تونس گرفته تا يمن و بحرين، دچار تغيير و پيچيدگيهاي جديد شد که طبيعتاً رويکردها و مواضع جديدي را طلب ميکرد. هرچه زمان ميگذشت، کار براي صالحي و رويکرد دگرگونشده ديپلماسي کشور سخت و سختتر ميشد. تازگي وضعيت منطقه، پيشبينيناپذيري حوادث بعدي، تغيير رفتار حاکمان منطقه و تشديد اختلافات در داخل، ازجمله عواملي بود که اوضاع را براي دستگاه ديپلماسي کشور پيچيدهتر ميکرد. ديپلماتهاي جديد در اين مدت دچار سادهانگاري روند تحولات و اوضاع و ذوقزدگي ديپلماتيک شده و در مواردي با ناهماهنگي تصميمات با سياستهاي کلان نظام و همراهينکردن پارلمان مواجه شدند. بهطور طبيعي اينهمه دست به دست هم داد تا باوجود فعالبودن وزارت و تحرکات ديپلماتيک زياد، نتايج حاصلشده ملموس نباشد يا اگر نتيجهاي حاصل شد، چندان در راستاي سياستهاي کلان نظام قرار نداشته باشد.روزي وزير امورخارجه در نهايت شتابزدگي از بازگشايي قريبالوقوع سفارتخانههاي ايران و مصر در قاهره و تهران سخن گفت و روزي ديگر باوجود اختلافنظر در رويکرد کلان نظام در قبال دخالتهاي رياض در بحرين، بليت سفر سريع و بدون هماهنگي خود را به عربستان اوکي و در دقايق آخر بهاجبار کنسل کرد" اما زیر سئوال بردن دیپلماسی کشور در بیش از 3 دهه گذشته که اذعان شده دچار مشکل بوده است . البته گفته نشده است که دلیل چیست؟ یعنی اذعان نشده است که رژیم ضد بشری قرون وسطایی حاکم بر ایران رژیم نا متعارفی است که نه هیچگونه همخوانی با دنیای مدرن کنونی ندارد ، بلکه علیه ی آن می باشد . بهمین دلیل چون حاکمان شان می دانند که پایگاه اجتماعی ندارند و بقای شان بستگی به تهدید و جنگ افروزی دارد . آنهم جنگی که نعمت الهی نامیده شد . بنابراین چون وحشت از قیام مردم دارند . پس می بایست که به سیاست روز افزون خفقان و رعب و وحشت در داخل کشور روی آورد و موازی آن سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع را به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و کشور های همسایه دنبال کند آنچنانکه این سیاست تبدیل به دیپلماسی خارجی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی حاکمان تهران شده است که طبق اعتراق مقاله نویس در 3 دهه گذشته دچار مشکل بوده است و در پایان افزوده که این سیاست شتر گاو پلنگی این چنین منجر به ایجاد کانال های گوناگون انقال سیگنال های متناقض به برون مرز شده است: "نگاهي به سه دهه ديپلماسي در نظام جمهوري اسلامي نشان ميدهد که در همه مقاطع، دستگاه ديپلماسي کشور با مشکل اختلافنظر در شيوه و حتي رويکرد مواجه بوده و دخالتهاي از بيرون همواره در کار سياست خارجه وجود داشته است. اما شدت و برجستگي اين پديده در يک سال اخير، بيش از هر زمان ديگري ظهور و بروز داشته و به انفعال و موازيکاري در رايزنيهاي خارجي دامن زده است. حرکتهاي زيگزاگي، غير يکنواخت، سليقهاي و غير مؤثر در سياست خارجي باعث شده تا قرائتهاي ديگري از روابط خارجي در درون نظام به گوش برسد. بهطور مشخص در اين مدت، نهادهاي مؤثري مانند مجلس شوراي اسلامي و نيروهاي مسلح و مقامات ارشد نظام، واکنشهايي متفاوت از دولت را به کشورهاي منطقه منتقل کردند. بهعبارتديگر پيامهايي که ديپلماسي پارلمان يا ديپلماسي نظامي و امنيتي کشور به کشورهاي خارجي منتقل ميکنند، در مواقعي با پيامهاي دستگاه اصلي و رسمي متولي سياست خارجي کشور منطبق نبوده و خواه ناخواه به نوع ديگري از موازيکاري در سياست خارجي مبدل شده است. اين مسئله باعث شده تا سيگنالهاي ضد و نقيضي از درون کشور بهطرفهاي خارجي برسد و در اين ميانه، منافع ملي کشور و مصالح عالي نظام قرباني اختلافات داخلي و موازيکاريها شود. همانگونهکه بارها تأکيد شده، هرچقدر چندصدايي و تکثر ديدگاه در مسائل داخلي و بهخصوص در حوزه سياست پسنديده و باعث رشد و تعالي کشور است، تکثر و چندصدايي و موازيکاريهايي از اين دست، زيانبار و مخل منافع ملي کشور خواهد بود" در خاتمه اینکه تعجبی ندارد که با وجود دستگاه خفقان وتفتیش عقاید و سانسور و سرکوبگری که در مطبوعات و رسانه های خبری رژیم ضدبشری و کودتایی وجود دارد. به خصوص نسبت به مطبوعات رقیب مغلوب که بطور مضاعف این فشار و تهدید و سانسور اعمال می شود . ولی بدلیل اینکه در دستگاه عریض و طویل ترور وجاسوسی وزارت امور خارجه اوضاع آنقدر بهم ریخته وخرت وخر شده است .یا بقول معروف آش آنقدر شور شده است که آشپز ورق پاره ی ابتکار مجبور به دست زدن ابتکار شده است تا که بتواند گوشه ای از این شوری را نمایان کند که دست کمی از نمکین شدن دریاچه ی ارومیه به جای آب ندارد. چونکه فضای ترسیم شده در این ارگان همانگونه که اشاره شد محصول سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه می باشد که اکنون این سیاست شتر گاو پلنگی منجر به ایجاد بحران جدی درون نظام و دولت و مکمل جنگ قدرت و ثروت از یک سو و شدت بخشیدن بر انزوای منطقه ای و جهانی رژیم ضد بشری از طرف دیگر شده است . هوشنگ بهداد 23 تیر ماه سال 1390 |