دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 5 مرداد ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " راز جذابيت هندسه سياسي ايران"

"چرا قلم بر دست مجیز گوی و وامدار و وارونه گوی تصور کرده است که گویا امثال وی با جامعه ی کوران سر و کار دارند و مردم ایران در جریان مسایل روز مره ایران نیستند ؟ یا اینکه فکر می کنند که هنوز کسانی وجود ندارند که از تجربه ی 33 سال گذشته بر خوردار باشند ، به خصوص اینکه همه یا جوانان لا اقل تجربه ی کودتای 22 خرداد 88 را ندارند. یا خود در صحنه حضور نداشته و شاهد نبودند و گزارشات خبری و تصویری را ندیده و پیگیری نکرده اند که پس از آن چه اتفاقی افتاد که اکنون قلم بر دست وامدار دست به مداحی ونوحه گری و مرثیه خوانی بر سر گوری زده که در آن مرده ای نیست؟"

مثالی است که گفته می شود آنکه به وی نر ... بود، کلاغ پشت دریده بود. اکنون در رژیم ضد بشری نا متعارف و وارونه که بویی از انسانیت نبرده است، آنگونه که حتی به قاموس کلمات هم رحم نمی کند تا چه رسد به انسان ها. برای اینکه رژیم جهل وجنگ ومرگ زی و خرافاتی و دین فروش که رهبر بنیانگذارش پیام نوروز باستانی اش حضور در گورستان ها به جای بر پایی مراسم جشن نوروزی در منازل داد . چونکه مروج مرگ و منادی و طراح آباد کننده ی گورستان ها بود . مشخص نیست که برای چه اکنون قلم بر دستان مداح و ثناگو و چابلوسان وارونه گوی که کتمان کننده ی حقایق هستند که یکی از اینان همین یادداشت روز نویس است که هم لهجه پاسدار سربازجو حسین شریعتمداری شکنجه گر می باشد .برای اثبات پررویی و وقاحتی که دارد مدعی مهندسی نظم سیاسی رژیم ضد بشری قرون وسطایی شده است. همچنین با دریدگی بیشتر ا فزوده است که معمولاً این موضع گیری یا مهندسی سیاسی این رژیم ضد بشری و قرون وسطایی در کانون توجه تحلیل گران داخلی و خارجی قرار می گیرد و دلیل مضحک و کمدی مورد توجه واقع شدنش را این چنین ترسیم و تشریح و بیان کرده است :.

"نوع مهندسي نظم سياسي جمهوري اسلامي، معمولا در كانون توجه تحليلگران داخلي و خارجي قرار دارد. اين مهندسي غالبا به چند دليل به چشم آمده است. اول اينكه نظم و نظام سياسي در ايران شاداب است به اين معنا كه نظام سياسي مانند يك موجود زنده و بالنده ضمن حفظ اصالت و هويت خويش همواره مشغول پوست اندازي بوده است، همچنان كه انسان در فرايند رشد و نمو خود، پوست مي ريزد. شادابي سياسي در ايران- از جمله به واسطه انتخابات- به اين معناست كه مطابق مهندسي انجام گرفته، روند پويايي و تغيير سازنده در متن اين نظم تعبيه شده است. نكته دوم اين است كه نظام سياسي جمهوري اسلامي در متن متلاطم حوادث بزرگ نه تنها حيات و بقاي خود را تضمين كرده بلكه بر سرعت پيشرفت خود در ميان همين تلاطم ها افزوده است. از طرف سوم فارغ از «استحكام» و «حركت وصيرورت»، داراي روحي است كه امكان رشد و ارتقا و بالندگي را به او مي دهد. اين روح البته يك روح جمعي و متعالي است"

مگر پس از ردیف کردن اینگونه اراجیف نا مربوط ونا موزون وغیر منطقی ووارونه جز این است که مدعی باید از مخ و شعور و فهم ودرک و تجربه رها و آزاد شده باشد که قادر است چنین هذیان گویی کند؟ یا اینکه از آن معجونی استفاده کرده و توی رگ زده باشد که همچون مدیر مسئول نماینده ی ویژه ی ولی وقیح نا مشروع و منفور استفاده می کند . چونکه در ستون گفت و شنود این دروغ نامه ی کیهان اشاره کرده است که برای گردش و سوت زدن و رؤیت تصویر خمینی شیاد به کره ماه رفته بود که رفیق همکارش که باید همین یادداشت روز نویس باشد موقع بازگشت از سیاره مریخ وی را دیده که در کره ماه ایستاده و مشغول سوت زدن می باشد . یا اینکه باید آنگونه در خواب عمیق رفته یا خود را به خواب زده باشد که نمی داند یا فراموش کرده که همین دو سال پیش بود که بدلیل تقلبات گسترده در نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری دوره ی دهم موج تظاهرات های ضد حکومتی شروع شد که برای 18 ماه هم ادامه یافت. آنچنان که مردم ناراضی پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر دادند و عدم مشروعیت این عمود خیمه ی نظام ولی وقیح نامشروع و منفور را عریان ساختند . ولی اکنون این مأمور معذور وارونه گوی در وصف علت شادابی سیاسی و رابطه ی نزدیک و نا گسستنی ولی وقیح نامشروع منفور با مردم روضه خوانی مشمئز کننده کرده است واز مهندسی سیاسی عبور کرده و به تعارض هندسی مخالفان ورقبا ومنتقدان در نمایش خیمه شبب ازی 88 رسیده و به آنان پرداخه است . سپس برای مشروعیت دادن به ادعای کمدی وو ارونه اش آویزان به نقل قول کردن از گویا نیوز و باز تولید گفته های مسعود بهنود و ابراهیم نبوی و امثالهم شده است و این چنین از اینان بعنوان دم شاهد روباه نقل قول نموده است:

"تحليلگراني كه نظرشان به اين مهندسي پيچيده و چندلايه قلاب شده و نگاهشان داشته تا عميق تر در اين هندسه پويا- و در عين حال صاحب اصالت و هويت- مطالعه كنند، با يك پرسش كليدي روبرو هستند و آن اينكه اين طراوت توأم با صلابت و پويايي همراه با استحكام از كجا آمده است؟ اگرچه متخصصان علوم سياسي و تئوريسين هاي انقلاب يا حقوقدانان و جامعه شناسان و روانشناسان به اين پرسش از زاويه دل مشغولي هاي تخصصي خود مي نگرند.در يك كلام كوتاه مي توان گفت علت چشم نوازي نظم و نظام سياسي ايران جديد (ايران پس از انقلاب) و پايايي و پويايي توأم با طراوت آن، در قاعده مندي دو ضلع مهم سياست ايران يعني «مردم» و «رهبري» است. به اين معنا كه دو ضلع «امت» و «امام» بر قاعده «امامت و ولايت» هويت يافته اند و تا اتصال اين اضلاع به يكديگر باقي است، آن ثبات و امنيت در كنار تغيير و بالندگي و پيشرفت هم مصون از بحران هاست. با اين وصف، اگر سخن از فعاليت احزاب و گروه هاي سياسي و رسانه ها مي رود يا موضوعاتي نظير انتخابات و رقابت هاي سياسي پيش مي آيد، طبيعتا نمي تواند گفتار و رفتاري بي نسبت يا معارض با هندسه جمهوري اسلامي به معنايي كه گفته شد، باشد. بدين معنا گروه ها و جريان هايي نظير نهضت آزادي، سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و جريان هاي شبه اسلامي كه بعدها- تا امروز- به اباحي گري پرداخته اند، به طور اتوماتيك خود را از آن نظم مشروع و معقول عزل كرده و تبديل به زائده اي نچسب و ناهماهنگ با متن شده اند. پاسخ اين سؤال را كه فتنه سال 88 چرا به آن سرنوشت عبرت آموز و رسوا ختم شد، مي توان در همين تعارض با متن و ناهمخواني گروه خوني فتنه گران با گروه خوني نظام سياسي امت- امامت جست وجو كرد. همچنين با فهم اين مدل منطقي است كه مي توان افق انتخابات مجلس نهم را روشن تر ديد.همين حباب ها به سرعت تركيد. پريروز سايت ضد انقلابي گويانيوز درباره همين واقعيت نوشت «حركت اپوزيسيون در عاشوراي 88، با دريايي از آب كه بر اين آتش ريخته شد، مواج گرديد. آن ماجرا توسط لباس شخصي هايي[مردم] كه حيدر حيدر مي گفتند، جمع شد».فلان روزنامه نگار تندروي فراري كه روزگاري مي گفت «ما پس از دوم خرداد تسمه پاره كرديم و با هم از چراغ قرمز گذشتيم» و امروز با وجود انباشتگي بغض و كينه، به اعتدال و ميانه روي مقتداي انقلاب اذعان مي كند يا تأكيد مي ورزد كه تندروي و ساختارشكني ضدانقلاب باعث نشان دادن مشت نظام و شدت عمل شده، در گفته و اعتراف خود تنها نيست كه بگوييم مربوط به بي ثباتي شخصيتي يا ترسيدن وي است. مگر فراري ديگري كه اتفاقا ميانه خوبي با نفر اول ندارد، سال گذشته اعلام نكرد كه اپوزيسيون در ادعاي تقلب دروغ گفته است؟ و مگر خيلي هاي ديگر از همان ها كه اتفاقا در خارج كشور هم به سر مي برند مكررا نگفتند و در رسانه ها نيز منتشر شد كه برخلاف انگاره هاي تبليغاتي ما، همچنان اكثريت ملت پاي جمهوري اسلامي ايستاده اند و همين موجب مي شود كه ما نقش براندازي را بر آب بزنيم؟

در ادامه قلم بردست وامدار بازهم با دجالی و رمالی و تصویر مار کشی و مار قالب کردن تلاش نموده است تا که زمین و آسمان بهم بدوزد زیرا که هدف ماستمالی کردن غارتگری ولی وقیح نامشروع و منفور و رانت خواری نجومی هم منقلی و فامیلش غلامعلی حداد عادل است و همچنین پوشش سفید سازی مسدود کردن بیش از 2 میلیاردی حساب بانکی مجتبی خامنه ای در یک بانک در لندن است که برای تطهیر کردن ولی وقیح نامشروع منفور سخن از ایجاد رابطه ی تنگاتنگ وی با مردم کرده است تا که بتواند آلوده بودن فرزندان رفسنجانی مکار رابرجسته نماید . آنهم با نقل قول کردن از مهره های اعزامی دوم خردادی ها به برون مرز دست به تبرئه و سفید سازی زده است . برای اینکه هدف از انتقال این ادعا پیام به مرز بندی شفاف با رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلبان و عدم مخدوش کردن مرز باندهای مدعی اصول گرایی برای حضور در نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره دوره ی نهم می باشد که شرایط ورود به این بازی را چنین ترسیم کرده است :

چرا چنين پيوند استواري وجود دارد؟ يك دليلش را «سراج- م» از مديران كل وزارت كشور دولت اصلاحات كه اكنون در پاريس با اپوزيسيون همكاري مي كند، 15 تيرماه 1389 در وبسايت راديو فردا يادآور شد. او در اين نوشته تاكيد مي كند «از انتقاداتي كه متوجه آقاي [...] است، ورود فرزندان وي به فعاليت هاي اقتصادي است. اين در حالي است كه رهبري ايران مانع از ورود فرزندانش به پست هاي سياسي و نيز فعاليت هاي اقتصادي شد، امري كه براي توده هاي فرودست جامعه ايراني امتيازي براي [آيت الله] خامنه اي و نكته منفي براي [...] تلقي مي شود. از سوي ديگر بخش قابل توجهي از طبقات فرودست جامعه ايراني همچنان ترجيح مي دهند سران نظام، آن چنان كه رهبري عمل مي كند، بيشتر روي زمين يا صندلي و مبلمان ساده به ديدارهاي عمومي بپردازند و عدم رعايت اين مسئله از سوي ديگران، زمينه اتهام تجمل گرايي و اشرافيت را براي آنها فراهم كرده است» منافقين دروغ مي گويند». مجازات چنين دروغي بس سنگين است چرا كه حق را مي دانند و شهادت مي دهند اما ظرف وجودشان چنان آلوده است كه نمي تواند همان حق را به جان بخرد و تحمل كند.ما هيچ ترديدي نداريم كه دشمن و تمام آنها كه روح خود را به شياطين فروخته اند، بيكار نخواهند نشست و براي انتخابات بعدي نيز سناريو دارند. فرصت طلبي ها و كيسه دوزي ها و رفتارهاي نوك دماغي را هم مي بينيم و بهنگام و به قاعده بايد به هر كدام آنها بپردازيم. مرز درون و بيرون نظام به ويژه با دو فتنه سال هاي 78 و 88 كاملا روشن شده و جاي ابهامي ندارد كه كسي بتواند از آن ابهام براي عبور از حريم ها بهره ببرد. اين چارچوب روشن، «شرط بردار» و اما و اگر پذير نيست. آنها كه به اين حريم خيانت نموده و بار دشمن را سبك كرده اند، صرفا با شرمندگي و عذرخواهي و اعلام برائت مي توانند اميد بازگشت داشته باشند.آنها كه هزينه بدمستي قدرت خويش را پاي ملت شريف و نظام نجيب ما نوشتند، اصالتا نشان داده اند كه اهل تعهد و مسئوليت شناسي نيستند و پيش از هر چيز بايد اثبات كنند كه از اين «مسئوليت نشناسي» فاصله گرفته اند. اصحاب انبوه انقلاب نمي گذارند مرز بين فتنه گران و نظام ذره اي كمرنگ شود. به هر حال لفظ كشدار و مبهم و شاعرانه «اصلاح طلبي» به اعتبار رفتار آنها كه خود را با اين تابلوي سياسي معرفي كرده اند، امروز هيچ اعتباري ندارد و نه تنها سالبه به انتفاي مصاديق است بلكه اين مصاديق نقض غرض اصلاح طلبي هستند. لفظ اصلاح طلبي بالاتر از مسجد ضرار كه نيست، هست؟ عنوان اصلاح طلبي بيش از اين تحمل رفتارهاي شترمرغي و شتر گاوپلنگي را ندارد. مگر يك آدم را چه قدر مي شود اتساع داد و كشيد و همزمان او را از دو راه كه از هم جدا مي شوند، برد؟! اين دو پارگي معنايي، حكايت امروز اصلاح طلبان است.اولويت قائل شدن براي قبيله گرايي، گروكشي و سهم خواهي يا چيدمان سازمان براساس مدل شركت سهامي طبيعتا نقض غرض اصولگرايي است. شخصيت هاي سياسي اين مجموعه تا آنجا محترمند كه در كليت سازماني و جبهه اي تعريف شوند نه اينكه چون رجل سياسي و رئيس جمهور و رئيس مجلس و شهردار و دبير مجمع تشخيص و... هستند يا زماني نامزد فلان انتخابات بوده اند و حالا دسته و روزنامه اي دارند بنابراين حق آب و گل دارند و نقشه پيچ و خم راه بايد براساس موضع و موقف آنها چيده شود. تك تك اين رجال سياسي بايد خود را با سازمان اصولگرايي در حال تكوين منطبق كنند نه اينكه- خداي نكرده- جبهه در حال تأسيس به اعتبار ذوقيات و اميال برخي از آنان، به چپ و راست خم شود."
در خاتمه اینکه سئوال است که چرا قلم بر دست مجیز گوی و وامدار و وارونه گوی تصور کرده است که گویا امثال وی با جامعه ی کوران سر و کار دارند و مردم ایران در جریان مسایل روز مره ایران نیستند ؟ یا اینکه فکر می کنند که هنوز کسانی وجود ندارند که از تجربه ی 33 سال گذشته بر خوردار باشند ، به خصوص اینکه همه یا جوانان لا اقل تجربه ی کودتای 22 خرداد 88 را ندارند. یا خود در صحنه حضور نداشته و شاهد نبودند و گزارشات خبری و تصویری را ندیده و پیگیری نکرده اند که پس از آن چه اتفاقی افتاد که اکنون قلم بر دست وامدار دست به مداحی ونوحه گری و مرثیه خوانی بر سر گوری زده که در آن مرده ای نیست؟ زیرا که از معمای مهندسی شادابی سیاسی و رمز گشوده شده پیوند نا گسستنی میان مردم و ولی وقیح نامشروع منفور یاد کرده است . البته یک نمونه از این پیوند فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح معترضان است . همچنین مدل و الگوی شادابی سیاسی جنایت ضد انسانی بازداشتگاه کهریزک می باشد . همینطور مدعی وارونه گوی از تعارض مخالفان و منتقدان و رقبا در 88 سخن گفته است . البته این وامدار جارچی نگفته است که چگونه ادامه ی شادابی سیاسی 88 چه بر سر کروبی و موسوی آورده است؟ یا چه تعداد خانواده ها را داغدار و عزادار کرده است؟ همچنین رئیس گزمکان پاسدار محمد علی جعفری چگونه با خاتمی بر خورد نموده و وی را تحقیر و متهم کرده است؟

هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/900505/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 5 مرداد ماه سال 1390

راز جذابيت هندسه سياسي ايران (يادداشت روز)