گزارشی از برنامه ی دو هفتگی انتقاد کردن و انتقاد پذیری رادیو دیدگاه ها در سیدنی
مرتبط به موضوع دیدگاه ها در سیدنی زیر عنوان انتقاد کردن و پذیرش انتقاد و علت بر خورد های مختلف با انتقاد چیست که در دو هفته گذشته از این رادیو پخش شد و مکمل برنامه ی دو هفته قبل این رادیو است که پیرامون مجاهدین و 30 خرداد و مقاومت مسلحانه بود که سئوال شده بود آیا مبارزه ی مسلحانه ی مجاهدین در 30 خرداد سال 60 کمک به مبارزه با استبداد بود یا نه؟ نا گفته نماند که بر گزیدن موضوعات هفتگی از سوی مجری و گوینده ی این رادیو که پس از مقدمه ی نیم ساعت این رادیو آنتن، آزاد هم دارد. بر خلاف ادعای صوری مجری و گوینده ی این رادیو که تلاش می شود وانمود کنندبیطرفانه و غیر جانبدارانه و صرفاً برای آگاهی رسانی است . باید گفت که هدف نه ریشه یابی و علت و معلولی بر خورد کردن با موضوعات و اطلاع رسانی سالم که نوعی تلاش ردانه برای پاک کردن صورت مسأله است که ناشی از ترکیب و تفکر و اندیشه ی توده ای و وابستگی به نظام پیشین و تمایل و گرایش به بخشی از جناح رژیم قرون وسطایی و ضد بشری حاکم بر ایران گوینده و مجری این رادیو می باشد که با ترفند دزد چو با چراغ آید گزیده تر برد کالا اهداف خود را دنبال می کنند. آنگونه که روش شان تصویر مار کشیدن و مار نشان دادن است که داستان معلم و ملای روستا می باشد. که گفته می شود ملای روستایی متوجه شد از روزی که پای معلم به روستا باز شده است و مشغول سواد آموزی به فرزندان اهالی روستا شده است . روی طرز تفکر اهالی روستا اثر گذشته و دارد برروی عوامفریبی کردن وی اثر منفی بر جای می گذارد وبازار ود کان دین فروشی اش را کساد می کند . بنابراین تصمیم گرفت که زیرآب معلم را بزند و از روستا بیرونش نماید . پس روزی اهالی روستا را در مدرسه جمع کرد . آنگاه در حضور اینان به معلم گفت . مار بکش . معلم نوشت مار ، سپس ملا تصویر مار کشید و خطاب به اهالی روستا گفت به نظر شما کدامیک مار است . اهالی چون بی سواد بودند گفتند آن تصویری که تو کشیدی مار است ونه آنکه معلم کشیده است.
بنابراین مجری پشت صحنه و گوینده ی روی صحنه ی رادیو بدون آنکه بطور مقایسه ای عملکرد همه احزاب و سازمان های سیاسی و عملکرد حاکمان ایران را به نقد بکشانند و بصورت رابطه ی علت و معلولی عملکرد همه را نقد و بررسی کنند و توضیح دهند که دلیل عدم رایج شدن انتقاد کردن و پذیرش انتقاد در جوامع دمکراتیک با ایران چیست؟ ولی اینان بدلایل خاص بطور گزینه بر داری اینکار را پیگیری می کنند. یعنی یک طرفه به قاضی می روند تا راضی بر گردند . چونکه بدون اینکه کوچکترین اشاره ای به حزب توده و فرزند خوانده اش اکثریت کنند که موضع اینان مقابل نظام و سرکوب مخالفانش چگونه بوده است؟ یا چه سهمی اینان در بقای این رژیم و شرایط کنونی داشته اند؟ یا بدون توجه به شرایط شیوه ی مبارزه ی مخالفین که از سوی نظام و حامیان شان حمیل شده است . یا به شیوه ی خفقان و سانسور سیستماتیک 33 ساله ی حاکمان اشاره ای کنند که در همه سطوح اعمال شده است . طوریکه این سیاست تحمیلی و اجباری بر روی ساختار اجتماعی و فرهنگی و آموزشی و تعلیم و تربیت وحتی اقتصادی تأثیر گذار بوده است . ولی آنگونه خط و خطوط داده می شود که گویا اپوزیسیون در قدرت و حاکمیت می باشد و مقصر شرایط کنونی می باشد که می بایست پاسخگوی باشد . بنابراین اگر چنانچه مدعیان مجری و گوینده صداقت در گزینه ی انتخابی خود داشته باشند . البته می بایست از خود شروع می کردند . یعنی نگرش فکری و وابستگی حزبی و غیرو خود وتوان پذیرش انتقاد از خود را به محک آزمایش می گذاشتند چونکه ریش و قیچی در اختیار خودشان می باشد. آنگاهموضوع را بطور عام مطرح یا به سراغ دیگران می رفتند . زیرا که اصل انتقاد پذیری و ا نتقاد کردن همچون جاده ی نه یک طرفه که دوطرفه می باشد . یعنی اینکه تا مدعی خود انتقاد پذیر نباشد نمی تواند این کمبود را با گلچین و گزینه برداری کردن نظرات دیگر ان از موضع طلبکارانه و دمکرات منشانه پشتوانه انتقاد به دیگران کند.
برای اینکه اصل انتقاد پذیری و انتقاد کردن جزو سازمان های انقلابی قبل از انقلاب بوده است. مشخص است که در سیستم های استبدادی وتک صدایی همچون سیستم گذشته و کنونی این مقوله هیچ جایگاهی نداشته و ندارد. چون اینگونه سیستم ها وابسته به ارگان های سرکوبگر و تفتیش عقاید و سانسوری می باشند که به جای آوردن کلاه منتقد، پیوسته سر منقدبرای حاکم آورده اند. مثل جایگاه ولایت فقیه مطلقه همکاره که بالاتر از قانون است و به هیچ مرجع و مقامی هم پاسخگوی نمی باشد. بنابراین جریاناتی که دارای منافع اقتصادی و وابستگی به چنین نظامی دارند. هرگونه ادعا که در ظاهر داشته باشند . نمی توانند پای بند اصل انتقاد کردن و انتقاد پذیری باشند. نتیجه اینکه انتخاب کردن چنین موضوعاتی گذشته از اینکه پنهان یا عادی کردن با فرافکنی نمودن مدعیان می باشد از طرف دیگر می خواهند پیام به منتقدانی منتقل کنند که گول این نمایش را نخورده ودر دام بازیگران نیفتاده اند . مشروط بر اینکه بستر سازی کردن این بهانه که چون تماس گیرندگان رادیو زیاد بودند . یعنی ماگزیمم 2-3 نفر ثابت هستند پیش مقدمه تکرار موضوع می کنند تا باز همین نفرات شرکت و همان گفته های شان را بازگو نمایند. البته انتقاد کردن بیشتر پیرامون نظر و عقیده رایج و مسأله ساز می باشد . پس انتقاد کردن می بایست مستند ومستدل و منطقی و راه گشا وبن بست شکن وبدون غرض و مرض باشد تا که مؤثر و سازنده باشد. نه از روی کینه ورزی و تخریب شخصیت و عقده گشایی وخود بزرگ نمایی باشد. یعنی انتقاد کردن که می بایست با نقل قول کردن بخشی از نظر یا موضوع مورد انتقادباشد . باید برجسته کردن مسیر غلط و گفته اشتباه و نا درست و ترسیم کردن راه پاسخ و صحیح واصولی باشد .
بگذریم شکی نیست که همه چیز را همگان دانند. همانگونه که گفته می شود آنانکه پر کار تر هستند بطور نسبی اشتباهات بیشتری هم مرتکب می شوند .چون سایه نشین همیشه داسش تیز است. بنابراین هر کار و اقدامی می تواند دارای اشتباه و همراه با انتقاد باشد . همچنان که از سوی منتقد هم باید انتقادش همراه با پیشنهاد برای رفع تضاد وحرکت به جلو باشد . فراموش نشود که شخصیت افراد جامعه ای که در محیط بسته دیکتاتور و استبداد زده شکل می گیرد و ساخته می شود چون همه چیز زیر کنترل حاکمان مستبد است بس ضربه و آسیب پذیر می باشد . برای اینکه گفته می شود اگر برای زمان طولانی دو اسب در یک مکان بسته شوند هم خون نمی شوند ، ولی هم خوی می شوند. به ویژه در ایران که تاریخ بس طولانی استبدادی وتک صدایی دارد. مشخص است که رابطه و بالانس معقول میان انتقاد کردن و انتقاد پذیری وجود ندارد. زیرا که خط غالب از سوی حاکمان مستبد مطلقه دیکته و تحمیل شده است که جایی جز تسلیم و اطاعت وپذیرش بدون سئوال و پرسش و انتقاد از سوی زیر دستان باقی نمانده است . آنچنانکه گفته می شد در ارتش آقا وجود ندارد . چون بدون چون وچرا همه باید مطیع فرمانده باشند. اکنون جای آن ارتش و این فلسفه ی تقبل بدون چون وچرا را ولی وقیح گرفته است. بهر حال مشخص است که در شرایطی که در ایران سنگ بسته و سگ رها شده است . حامیان وهم پیمانان خطی وتا کتیکی چنین رژیمی همچون توده ای ها و هم پیمانان شان از چه جایگاه و اهدافی درر ادیو دیدگاه ها در صبح یکشنبه های هر هفته در سیدنی موضوعات همچون انتقاد کردن و پذیرش انتقاد را مطرح و دنبال می کنند؟
هوشنگ بهداد
31 تیر ماه سال 90