دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 23 تیر ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " تيمسار را خاك نكنيد ! "

"اگر بر فرض محال مدعیان اصلاح طلبان هر دو نهاد مقننه و مجریه را نیز قبضه کنند و شرایط طلایی پس از دوم خرداد 76 راتکرار نمایند. خوب با بودن ولی وقیح و قدرت پاسداران که مداخله گری را حق قانونی خود می داند. مگر نتیجه جز تکرار آزمون آزمون شده و شکست خورده ی پس از دوم خرداد 76می تواند باشد؟"

قلم بر دستان یادداشت روز نویس به جز هنر پاسداری و طلبگی و بازجویی و اعتراف گیری و تحریف گر ی و پرونده سازی کردن که دارند . از سوی دیگر ضریب سر سپردگی شان به مراکز قدرت ودر اختیار کامل شان بودن است تا که دست شان برای تهید وتوهین کردن و اتهام زدن به منتقدان و رقبا بطور کامل باز باشد. آنگونه که برای شان مهم نیست که حتی در میان قلم بر دستان و یا منتقدان و رقبا باند وجریاناتی وجود دارند که تا مدتی پیش مورد حمایت مراکز قدرت به خصوص رهبر ولی وقیح نا مشروع بودند و خود اینان نیز ثنا گوی و ستایش گرشان بودند . ولی اکنون بدلیل رشد اختلاف و شکاف ناشی از جنگ قدرت و ثروت روابط شان شکرآب و آلوده شده است . این قلم بر دستان وامدار هم به تبع از مراکز قدرت نوک قلم های زهر آگین نیشدار اتهام زنی و تهدید و وارونه گویی کردن شان را چرخانیده و شیپور را از در گشادش می نوازند و بدتر ین توهین واهانت همراه با لمپن وهذیان گویی را نصیب مخاطبان خود می کننند . آنگونه که نه انگار خودشان جزو مبلغان و مدافعان بقدرت رسانیدن شان بوده اند که اکنون بطور دربست انکار و تکذیب می کنند . یاا ینکه اینان در این رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع جزو مسئولان این رژیم ضد بشری و قرون وسطایی نبودند و از اول نفوذی دشمن و ستون پنجم و پیاده نظامش بوده اند. در این همین رابطه است که قلم بر دست هم لهجه سربازجو پاسدار حسین شریتعمداری همچون همتایانش ابتدا روضه خوانی مبسوط کرده سپس به گریز به صحرای کربلا زده است تا که به دعا و ثناگویی ولی وقیح نا مشروع رسیده است . البته در ابتدا همکار سابقش مسعود بهنود را دراز کرده است تاا ز وی پل و کانال بزند به اکر گنجی و مهاجرانی و مخملباف و ابراهیم نبوی و امثالهم برسد . بنابراین از بازگویی خاطره ی هنرپیشگی سینمایی مسعود بهنود به کودتای نوژه وصل شده است آنگاه آن را به کودتای 22 خرداد 88 پیوند زده است . سپس آن را بطور وارونه بر گردان وترجمه کرده به فتنه 88 و متهمانش رسیده است تا که چنین نتیجه گیری کرده باشد که اینان خواب دیده که کیسه گشاد دوخته اند که با مقدمه سازی حضور در صحنه ی نمایش بازار مکاره ی دوره ی نهم می توانند این چنین به صحنه قدرت رؤیایی شان برسند:

"«من سيلي برادران پاسدار را به مرحمت اجنبي ترجيح مي دهم». آيا حال و روز جفاكاران به ملت در دو كودتاي مخملين سال هاي 1378 و 1388 غير از فضاي كلي حاكم بر «خانه عنكبوت» است؟. گارد بسته برخي جريان هاي سياسي در برابر نامحرمان و سپس بيگانگان گشوده شد.. پس، استفاده از معاضدت منافقان و مفسدان و منحرفان را مباح شمردند يا چشم بر آن بستند حال آن كه طيفي ديگر از همين ها، كاملا با «ضدانقلاب» و بيگانگان رانده شده از ايران بسته بودند. تنيدن در تارهاي عنكبوتي از نو آغاز شد درحالي كه در اين فرايند شبكه گستري، طمع كردگان وطني (جبهه بعدي اصلاحات،) خود طعمه اي بيش نبودند. نردباني بودند كه مي شد پس از بالا رفتن از ديوار، به دور انداخت يا هيزمش كرد و سوخت. سند مي خواهيد؟ ماجرايي از آقاي گنجي- مجسمه بلاهت- را كامران قصه خانه عنكبوت با شما باز خواهد گفت. بي دليل نيست كه همين روزها گنجي عملا رفقاي سابق خود را دروغگو و فرصت طلب مي خواند حتي اگر بشنود كه عاشقانه هايي نظير «عوضي، دون كيشوت، موجودي كه سم بر زمين مي كوبد و...» را نثارش مي كنند. كار بيخ پيدا كرده است. درست مانند فرداي 5 ارديبهشت 1359 كه پنجه عقاب در صحراي طبس با سجّيل ابابيل درهم شكست. حالا به جاي اسب ترواي اصلاح طلبي، جامعه مدني، جنبش مسالمت آميز و بدون خشونت و...، نام «درازگوش تروا» در همان حلقه هاي معارضان شنيده مي شود. و نيز اعترافات فراواني شنيده مي شود كه نه به واسطه بازجويي است و نه از جايگاه پاسخگويي در دادگاه. فعلا ماجراي كامران (بهنود) و مهاجراني و گنجي و مخملباف و ابراهيم نبوي و قطاري از مشابهان آنها را تا همين جا داشته باشيد، تا دوباره به روايت خانه عنكبوت بازگرديم.همين روزها جماعتي سياست باز كه با گندم نما و جوفروشي به نام خاتمي از خرداد 76 به عرصه قدرت بازگشتند و در فتنه خيانت بار سال هاي 78 و 88 نقش «لولا» را ايفا كردند، هوس حضور دوباره در عرصه سياست و انتخابات را در سر مي پرورانند. براي براندازي اول بايد چاه را مي كنديد و پس از آن مناره را مي دزديديد. مناره به اين بزرگي را مگر مي شود پشت در گذاشت و بعد گفت چاكر خانواده! ما رفتيم و برگشتيم!"

در ادامه معرکه گیری وتهدید و توهین کردن یا تحلیل گری و گزارش دادن هم لهجه ی سربازجو حسین شریعتمداری سبک بازجویی درون سیاه چال ها می باشد به سراغ تاج زاده و موضع گیری اخیرش رفته است که پیرامون شرط و شروط حضور در نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی نهم پس از خاتمی است و با استناد اعتراف گیری های زیر شکنجه وی در بازداشتگاه و گزینه بر داری کردن از آن و مقایسه کردن با موضع گیری جدیدش که پس از موضع خاتمی بود . آنگاه یقه مصطفی تاج زاده را دو دستی چسبیده است و با کله به سروصورت وی حمله کرده است . سپس با تهدید وتوهین و لمپن گویی غلط کردی بهش گفته و این چنین تناقض گویی گذشته و کنونی اش دروغ و راست تقلبات در کودتای 22 خرداد 88 را به رخش کشیده است:

"خوب گفته آقاي تاج زاده كه راه ميانه اي وجود ندارد. با اين توضيح كه حضرات يا راست گفته اند كه در انتخابات رياست جمهوري نهم و دهم، و انتخابات مجلس هفتم و هشتم آن هم به شكل سازمان يافته تقلب شده، كه پس غلط مي كنند به رقابت در انتخابات بيايند. يا اينكه دروغ گفته اند- به بزرگي مناره دزديده شده- كه در آن صورت اهليت حضور در رقابت مربوط به حوزه مدنيت را ندارند و به جاي شاخه به شاخه كردن، بايد از گذشته خود اعلام توبه و برائت كنند. راه ميانه اي وجود ندارد. نظام و مردم همه تخفيف هايشان را داده و بيش از قاعده، عفو و اغماص كرده اند. با خيانتكار كه معامله نمي كنند. همين آقاي تاج زاده سال گذشته به محسن صفايي فراهاني و عبدالله رمضان زاده گفت- و ويدئوي آن همچنان در اينترنت موجود است- «براي بنده كه تجربه انتخابات رو دارم، مي دونم كه در انتخابات تقلب نشده، ممكنه يكي دو ميليون عقب جلو بشه [!] ولي ما انتخابات رو باختيم. حالا به جاي 52 ميليون و 41 ميليون، شده باشد 41 ميليون و 52 ميليون مثلا». حوادث تلخ و بي سابقه پس از خرداد 8138 را از همين نقطه بايد بازخواني كرد؛ ادعاي دروغ و خيانت آلود «تقلب» به عنوان اسم رمز آشوب و كودتاي آژاكس 2. رفتار آنها كه مي دانستند و دروغ به اين بزرگي گفتند، رفتار ملامت آميز يهوديان است"

هم لهجه و هم قلم سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری که همچون وی مثل ماهی نیازمند به آب است که بدون آن حیات ندارد . اینان نیز بدون بهانه و سوژه با روش مچ گیری کردن هر گز امکان قلم فرسایی و روده درازی و مخ زنی ندارند . مگر اینکه آویزان به گزینه و گفته ای شوند تا آنگونه که خود می خواهند یا مأموریت پیگیری کردنش را دارند علیه ی رقبا مانور جنگ روانی تبلیغاتی دهند و برای شان عربده کشی کنند تا به حساب خودشان با چوب دو سرطلا کردن اینان با چوب و پیاز به خوردشان دادن ادعای خودشان را به کرسی بنشانند . برای همین هم لهجه پاسدار حسین شریعتمداری پرونده ساز بخشی از خاطرات روزنامه نگاری زمان شاه و اعترافات پس از آن مسعود بهنود و ابراهیم نبوی و... را دست آویز اثبات تدارکاتچی بودن خاتمی و تعریف و تمجید از خامنه ای ولی وقیح نامشروع و منفور کرده است و در پایان اینگونه اینان متهم و مفتخر به به همكاران ستون پنجم دشمن وژنرال ها و تيمسارهايت زیر خاک رفته کرده که خواري و ننگ براي آنها عذاب آورتر از مرگ است :

پتكين آذرمهر از عناصر ضدانقلاب مقيم لندن، اخيراً در پاسخ به بهنود كه او را شعبان بي مخ توصيف كرده بود، روايتي از هم نشيني و ملاقات هاي مكرر خود با بهنود در لندن را باز گو مي كند. «آذرمهر»كه همچنين با افرادي نظير اميرعباس فخرآور و برخي آشوبگران متواري فعال در فتنه تيرماه87 ارتباط ارگانيك دارد، درباره زندگي واقعي «كامران» خانه عنكبوت مي نويسد: «بهنود را پاي صندوق رأي در لندن [سال48] ديدم و از او پرسيدم براي رأي دادن آمده؟ او هم تأييد كرد كه آمده بود به مصطفي معين رأي بدهد. آن موقع بهنود مانند من يكي از امضاكنندگان طرح رفراندوم بود كه شركت در انتخابات را تحريم كرده بود..2سال پيش از انتخابات و در جلسه اي از بهنود سؤال شد كه تقلب بشود چي؟ او پاسخ داد جمهوري اسلامي تقلب نمي كند، نكرده و نخواهد كرد. بيرون از جلسه ديدم به برخي از دور و بري هايش مي گفت مخالفان جمهوري اسلامي 5درصد هستند نه بيشترهويدا هر سال كه شاه به سن موريس براي اسكي مي رفت، سردبيرها را مي خواست و مي گفت شاه دو ماهي مي خواهند استراحت كنند و خسته شده اند. اگر جواديه آب ندارد و يا بم نان ندارد، هميشه نداشته اند. در اين 2ماه هيچ خبر منفي ننويسيد... هويدا مي گفت اشكالي ندارد مردم حتي 04هزار تا از روزنامه شما را نخرند، پولش را مي دهيم. بعد از انقلاب حتي در بدترين دوران مطبوعات، موقعي كه ماها مخفي شده بوديم، سانسور اين طوري نشد، يعني به اين ترتيب كه نماينده ساواك بيايد بغل دست من، تيتر بخواند... من نمي دانم چرا اكبر گنجي الان مانده زندان. اگر امكان داشتم بهش مي گفتم ماندن يا نماندن تو در زندان براي كسي مهم نيست. اين دفعه كه از زندان مرخصي گرفته بود، من بهش تلفن كردم... گفت دو سال پيش شما بوديد و آمديد، همه آمدند ديدن. الان كسي نيست اينجا... براي جامعه، بودن يا نبودن اكبر توي زندان فايده اي ندارد.... تازگي ها ابراهيم نبوي يك نامه تندي نوشته به شادي صدر. در آنجا نوشته كه در آن روز [دوره اصلاحات] همه تسمه پاره كرده بوديم. بهنود مي گفت همه باهم از چراغ قرمز رد نشويم... از حق نگذريم آقاي خامنه اي ايستاده، تا حالا نگذاشته خاتمي را بخورند. وگرنه مي خورندش، اگر آقاي خامنه اي نباشد... آقاي خاتمي در دنيا به هيچ كس به اندازه آقاي خامنه اي بدهي ندارد. يعني اگر هر 9روز يك بحران درست كردند، او در هر 5روز يك بار نجاتش داده. يعني در هر پنج روز يك بار دستش را گرفت جلو و از حداكثر نفوذش استفاده كرده تا خاتمي را نخورند. ما به همكاران ستون پنجم دشمن نمي گوييم ژنرال ها و تيمسارهايتان را زير خاك كنيد- خواري و ننگ براي آنها عذاب آورتر از مرگ است- اما دست كم به اين وضعيت ارّه نشيني خاتمه دهيد. يا زنگي زنگ يا رومي روم. براي نجات دير نيست. توبه كنيد، اعتراف كنيد، جبران كنيد. النجاه في الصدق. راهي جز اين، به سرنوشت يهودياني ختم مي شود كه حق را با باطل پوشانند و درحالي كه آن را مي دانستند و مي شناختند، كتمان كردند تا سزاوار لعنت خداوند شدند. آنجا كه ايستاده ايد موضع لعنت است نه موقف انتخابات و شايستگي حضور در آن"

در خاتمه اینکه با این کالبد شکافی مختصری که هم لهجه ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری انجام داده است که مر بوط به بر خی از حامیان مدعیان اصلاح طلبان دوم خردادی ها و جنبش سبز می باشد و مرتبط به پیشنهاد جدید خاتمی است که پیرامون حضور در نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی نهم است که در اسفنده ما بر گزار می شود که وی شرط و شروط گذاشت که زندانیان با ید آزاد شوند و انتخابات هم آزاد باشد . البته بدون آنکه گفته شود مگر کوسه و ریش پهن می شود . یعنی گذشته از اینکه تجربه ی عملی 33 ساله به خصوص آزمون پس از کودتای 22 خرداد وجود دارد که دیگر جای هیچگونه ابهامی باقی نمی گذارد که نه تقلبات گسترده برای حذف رقیب تدارک دیده شد ، بلکه جریان مغلوب مورد تهاجم وتوهین و بازداشت با اتهامات بسیار سنگین مواجه شد و ولی وقیح نا مشروع هم نه گوش به انتقاد منتقدان و معترضان نکرد ، بلکه کودتا و تقلب و سرکوب را تأیید نمود. سئوال است که چگونه با وجود ولی وقیح نا مشروع و پاسداران کودتا گر که خاتمی را بدلیل این پیشنهاد متهم به ه گامی با فتنه گران و تهدید به توبه و ندامت و برائت کرده است به ویژه اینکه اکنون هم هم لهجه ی سربازجو حسین شریعتمداری هم همین موضع تهدید و تحقیر وتوهین آمیز رئیس گزمکان پاسداران کودتاگر را تأئید و تکرار کرده است . بنابراین دیگر جای هیچگونه خوش بینی برای مدعیان اصول گرا باقی مانده است که می خواهند زیر سنگر شرط و شروط گذاشتن که بدون تضمین و اعتبار است شانس ورود خود به صحنه نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره را آزمایش کنند تا بازهم آزمون 33 سال شکست خورده را آزمون کنند .تازه اگر بر فرض محال اگر چنانچه به مدعیان اصلاح طلب حضور در این نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم و ریاست جمهوری دوره ی یازدهم مجوز داده شود و باز هم بر فرض محال اینان هر دو نهاد مقننه و مجریه را نیز قبضه کنند و شرایط طلایی پس از دوم خرداد 76 راتکرار نمایند. خوب با بودن ولی وقیح و قدرت پاسداران که مداخله گری را حق قانونی خود می داند .مگر نتیجه جز تکرار آزمون آزمون شده و شکست خورده ی پس از دوم خرداد 76می تواند باشد؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900423/2.htm#other201

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 23 تیر ماه سال 1390

تيمسار را خاك نكنيد ! (يادداشت روز)