روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 4 مرداد ماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " خود كرده را تدبير نيست "
"اگر چنانچه غرب کوشش برای دمکراتیکزه کردن خاورمیانه و آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین نشود . همچنین تلاش برای تعدیل اقتصادی و ثروت و کاهش شکاف عمیق طبقاتی جهانی نشود تامانع از تقویت و قدرت های مذهبی و رشد افکار مذهبی تند رو و ملی گرایی شونیستی گردد . به ویژه اگر همچنان شکاف طبقاتی و سطح زندگی میان غرب با سایر جهان ادامه یابد . باید منتظر نمونه های بس خونین تر از فاجعه های انسانی نروژ در سراسر اروپا و آمریکا و... بود."
فاجعه ی انسانی که تازگی در دو اقدام بمب گذاری و ترور بطور همزمان در نروژ اتفاق افتاده است که پس از جنگ جهانی دوم در این کشور سابقه نداشته است . در صورتی که این کشور اسکاندیناوی یکی از کشورهای صلح جوی در جهان می باشد . این اقدام می تواند زنگ خطری برای قدرتمندان حاکم جهان باشد که به خود آیند که رشد بی عدالتی و تبعیض نژادی و عدم آزادی رو به رشد در کشور های جهان سوم که دارای حاکمان مستبد و جنگ افروز و سرکوبگر هستند . طوریکه اقدامات شان سبب شده است که هرروز تعداد بیشتری از شهر وندان شان مجبور به ترک کشور شوند و و بسوی کشورهای غربی یا مکان های امن دیگر که دارای رفاه و خدمات اجتماعی هستندروی آور آورند و مقیم شوند . از سوی دیگر مقیم شان در مکان های جدید موجب رشد اختلافات نژادی و فرهنگی و ملیتی ومذهبی شده است که موازی بابحران های اقتصادی و بیکاری شده که گریبانگیر غرب شده است . بنابراین موجب تنش و واکنش های انتقادی و اعتراضی اجتماعی از جمله واکنش های نژاد پرستانه در برخی از این کشور ها شده است. فراموش نشود با سیاستی که غرب به خصوص آمریکا و انگلیس با دور زدن نیروهای دمکرات و سکولار در شکل گیری حکومت فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم بر ایران اتخاذ کردند که بنیانگذارش آشکارا جنگ را نعمت الهی می دانست و در پوشش فتوای مذهبی مدعیحمایت تاکتیکی از فلسطین خواهان نابودی اسراییل شد که جرقه ی ناامنی و بی ثباتی خاور میانه را زد . در ادامه القاعده و طالبان علم شد و بستر ساز تهاجم نظامی افغانستان و عراق شد که موجب تقویت حاکمان ایران و قدرت گیری جریانات تندروی مذهبی حزب الله و حماس و جریانات مشابه ی اینان در عراق و افغانستان و منطقه حامیان شان شد و عملیات انتحاری و استشهادی و تروریستی و خرابکارانه نه در منطقه رایج شد بلکه دامنه ی آن به آمریکا و بوئنو س آیرس ومادرید و لندن و مسکو ... کشانیده شد. اکنون نیز بشکلی دیگری اینگونه اقدامات القاعده و طالبان و عملیات استشهادی علیه ی کماندوهای دریایی آمریکایی در بیروت در نروژ رخ داده است. ولی سرمقاله نویس پیرامون این اقدام صحبت از وحشت در سراسر نروژ واروپا همراه با بحران اقتصادی کرده است و دز ادامه طوری وانمود کرده است که گویا یکی از دلایل این اقدام تروریستی می تواند عدم پیوستن نروژ به اتحادیه ی اروپا باشد . همینطور دلیل دیگر موضع اسلام ستیزی وی همسوئی با موضع ضد اسلامی اسراییل دارد که بقول این مدعی این چنین موجب انتقام گرفتن این ملی گرای مسیحی ضد اسلامی و مهاجر در نروژ شده است :
"وحشت نه تنها سراسر نروژ بلكه اروپا را نيز فرا گرفته و بحران اقتصادي را كه اين روزها همچون طاعون بر پيكر بزرگترين اتحاديه غربي افتاده، از يادها برده و مشكل ناامني و ناكارآمديهاي سياسي و امنيتي را به اولويت اول اين كشورها تبديل كرده است. شايد نروژيهاي خوش نشين و راحت طلب در گوشه دنج اسكانديناوي هرگز تصور نميكردند روزي ناامني به سراغ آنها هم بيايد و آنان را كه حتي حاضر به عدم پذيرش تبعات پيوستن به اتحاديه اروپا و سهيم شدن در مشكلات 17 كشور ديگر اروپايي نشده بودند، دچار چنين تلاطم و شوك بزرگ امنيتي كند. عليرغم گمانه زنيهاي اوليه و القائات رسانههاي غربي كه بدون ارائه هيچگونه شواهد و قرائن و صرفاً براساس ترويج سياست "اسلام هراسي"، از نخستين ساعات وقوع حادثه مسلمانان را نشانه رفته و متهم اصلي معرفي ميكردند، دستگيريها ثابت كرد كه يك شهروند 32 ساله نروژي و از فعالان سياسي جناح راست افراطي عامل اين فاجعه تروريستي بوده است. وي كه داراي تفكرات شديد اسلام ستيزانه بوده و تعصبات صليبي و ملي گرايي حاد دارد، از روحيهاي ضد مهاجرتي و رويكردي ضد اسلامي برخوردار است. از اين رو تلاش رسانههاي غربي كه قصد داشتند با نسبت دادن اين حادثه تروريستي به مسلمانان و معرفي آنها به عنوان عامل وقوع ناامني در غرب، سوژه جديدي براي تبليغات منفي عليه اسلام و دميدن در آتش اسلام هراسي بيابند، نقش بر آب شد و دقيقاً ثابت كرد كه منشأ رفتارهاي تروريستي، خود غربيها و تفكرات صليبي و ضد بشري آنهاست. شايد بهترين گواه بر اين ادعا، اعتراف نشريه "جوئيش تلگراف" متعلق به جناحي از صهيونيستهاي اروپا باشد كه روز گذشته اعتراف كرد "عامل حملات نروژ داراي تفكرات راست افراطي و ضد اسلامي است كه شايد بتوان اين تفكر را به معناي طرفداري از صهيونيسم تلقي كرد." اگر اين اعتراف در كنار سوابق "آندرس برينگ برويك" عامل 32 ساله كشتار نروژ كه چندي پيش بيانيهاي را با عنوان "2083؛ يك بيانيه اروپايي براي استقلال" منتشر كرده قرار داده شود، به روشني مشخص ميشود كه وي علاوه بر روحيه ضد اسلامي و مسلمان ستيزانه، از رويكرد حمايت از صهيونيسم برخوردار بوده و شاخصههاي تفكرات صهيونيستي در او كاملاً عيان و آشكار است. به هر حال اين حادثه به عنوان يك زنگ خطر بزرگ براي نروژ و ديگر كشورهاي غربي تلقي ميشود و بيسبب نيست كه آنها را در يك كماي بزرگ اجتماعي و امنيتي فرو برده است. از يكسو تلاشي كه آنها پس از حادثه تروريستي نروژ پرده از واقعيت بزرگي برداشت كه تاكنون مسلمانان هرچه آن را فرياد ميكردند، صدايش به جايي نميرسيد و اعتنايي به آن نميشد و آن اينست كه تروريسم، ريشه در غرب و افكار فاشيستي، ماكياوليستي، نئونازيستي، ليبراليستي، اسلام ستيزي و قدرت محور آنها دارد درسي كه ماجراي نروژ به غربيها داد اين بود كه افراط گرايي درهر شكل آن اعم از تفكر غرب ستيزانه و تروريستي طالبان يا انديشههاي نئونازيستي راستگرايانه صليبي و صهيونيستي و اسلام ستيزانه، وجه ثابت و دو روي سكه تفكرات سلطه طلبانه و استكباري امپرياليسم غرب است كه دير يا زود، سرانجام بانيان و عاملان اصلي خود را نيز هدف قرار خواهد داد، همانگونه كه ميكروبي آزمايشگاهي به نام "طالبان" كه 28 سال پيش در اتاقهاي فكر "سيا" و "پنتاگون" براي ضربه زدن به احياي تفكرات و خيزشهاي اسلامي ايجاد شده بود، بعدها با تغييرات سرطاني به ميكروبهايي عليه تمدن غرب تبديل گرديد كه امروز مثل خوره موجوديت آنها را تهديد ميكند. حوادث نروژ، نه يك زلزله ساده با 100 قرباني بلكه آغاز حوادث غيرقابل پيشبيني ديگري در غرب با پيامدهاي سونامي گونه مخرب است كه از اين پس به عنوان اصليترين خطر، مقامات سياسي و امنيتي اروپا را در معرض تهديد قرار خواهد داد و آنان چارهاي جز مهار راستگرايان افراطي ندارند. انتظاري غير از اين نبود كه سرطان تروريسم بيش از همه خود غربيها را تهديد كند، زيرا آنها مخترع تروريسم هستند و اين بلا را آنها به جان ملتها انداختهاند. طبق ضرب المثل "خود كرده را تدبير نيست" طبيعي است كه اين پديده خانمانسوز بيش از همه به جان خود غربيها بيافتد."
در خاتمه اینکه فقر و بیکاری و آوارگی و جنگ های رو به رشد همراه با اختلافات مرزی و قبیله ای و... که در گوشه و کنار جهان وجود دارد و عجیب هم در حال گسترش می باشد که عامل ریشه ای فقر و شکاف عمیق طبقاتی و عدم تعیل ثروت و تقسیم عادلانه در پیرایش و رشد این پدیده های شوم بی اثر نمی باشد . همچنین وجود حکومت های دیکتاتوری و استبدادی که منجر به ترک اجباری مهاجران آواره و پناهنده شدن شان همراه بافرار مغزها می باشد که گاهی مواقع خشک سالی و بلیه های طبیعی آن را تشدید می کند . ولی تعجب انگیز است که قدرت های قدرتمند جهانی و سازمان ملل به جای اینکه کوشش کنند تاکه راه حل مناسبی برای اینگونه معضلات و مشکلات بیابند . درست دست به اقداماتی می زنند که موجب تشدید و بسط و توسعه اش شده اند . بطور مثال داستان فلسطین و اسراییل است که نه سر زمین یک کشور اشغال شده است بلکه ساکنین اش مجبور به ترک و آوارگی شده اند . از طرف دیگر به جای اینکه تلاش برای صلح عادلانه و تشکیل کشور مستقل فلسطین شود . ولی با حمایت آشکاری که از اسراییل می شود . نه خاک بر توی چشمان ملت آواره ی فلسطین پاشیده می شود ، بلکه اتخاذ این سیاست موجب شده است که رژیم دین فروش موج سوار و قرون وسطایی جنگ افروز و بحران آفرین حاکم بر ایران فرصت طلبانه وارد صحنه شود و با ادعای دشمنی با اسراییل و مذاکرات صلح و اشک تمساح برای ملت فلسطین ریختن دست به اقدام راه اندازی دو جنگ 33 و 22 روزه با اسراییل بزند و موجب شود تا که منطقه را ناامن و بی ثبات گردد آنگونه که اکنون تبدیل به قیام های ضد دیکتاتوری شده است که مشخص نیست چشم انداز چه خواهد شد . برای اینکه حاکمان تهران به قذافی و بشار اسد کمک می کنند ودر امور داخلی عراق مداخله گری تروریستی می نمایند و با تأکید بر نابودی اسراییل و مبارزه با آمریکا و فشار وتوطئه و تبلیغات هیستریک بر اخراج نظامیان آمریکا از عراق و افغانستان تلاش همه جانبه برای دست یابی به سلاح هسته ای می کنند . بهرحال اگر چنانچه غرب کوشش برای دمکراتیکزه کردن خاورماینه و آفریقا و آسیا و آمریکای لاتین نکند . همچنین اگر تلاش برای تعدیل اقتصادی و ثروت و کاهش شکاف عمیق طبقاتی جهانی نشود تامانع از تقویت و قدرت های مذهبی و رشد افکار مذهبی تند رو و ملی گرایی شونیستی گردد . به ویژه اگر همچنان شکاف طبقاتی و سطح زندگی میان غرب با سایر جهان ادامه یابد . باید منتظر نمونه های بس خونین تر از فاجعه های انسانی نروژ در سراسر اروپا و آمریکا و... بود.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900504/13900504_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 4 مرداد ماه سال 1390
خود كرده را تدبير نيست