روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 21 تیر ماه 1390
نقد وبررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " درك فوريتها، گمشده امروز كشور "
"گفته می شود . پیش نمازی که باد از شکم رها کند. معلوم است که پس نمازان توفان بر پا می دارند"
هرچه زمان از آشکار شدن شکاف و اختلاف میان ولی وقیح نا مشروع و پاسداران کودتا گر و حامیان شان با پاسدار گماشته احمدی نژاد و مشاوران و یاران وی سپری می شود . از سوی دیگر زمان هم به بر گزاری نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی دوره ی نهم نزدیک تر می شود . بر دامنه ی تبلیغات و تهدید ها و روشنگری های متخاصمین در گیر جنگ قدرت و ثروت هم افزوده می گردد و متنوع تر می شود. به خصوص در شرایط کنونی که موضوع رشد گرانی وتورم و فقر وبیکاری تبدیل به یکی از موضوعات روز شده است که منتقدان دولت مدعی اند که این موضوع اصلی از سوی مسئولین دولتی فراموش شده است . زیرا که جایش را ادعای واگذاری 1000 متر زمین برای ساختن ویلا و باغ و باغچه گرفته است که یک موضوع حاشیه ای و انحرافی می باشد که هدف برای فراموش کردن یا به حاشیه بردن مسائل اصلی همچون گرانی و تورم است که مطرح می شود. اما چون پرداختن به این دو موضوع عجیب شباهتی میان یادداشت روز امروز سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در دروغ نامه ی کیهان با این سرمقاله وجود دارد . بنابراین چون از موضع ضدیت و انتقاد به سیاست های دولت و نشان دادن نوعی سمپاتی و دلسوزی نسبت به معضلات و مشکلات مردم ایران پیگیری شده است به سادگی قابل فهم است که باید مراکز تصمیم گیر ی درپشت پرده وجود داشته باشد که چون خود وابسته به مراکز قدرت اصلی و کودتاگران هستند . لذا در مورد بر گزیدن و بررسی و تحلیل کردن اینگونه مسائل بعنوان مسائل روز و دیکته کردنش به مطبوعات وابسته تصمیم گیری می کنند که بدون شک بی ار تباط به ادامه ی جنگ قدرت و ثروت میان ولی وقیح نا مشروع وپاسدار گماشته احمدی نژاد نمی باشد. برای همین سرمقاله نویس لو داده است آنانی که از پشتوانه ی دیوار امنیتی آهنین بر خوردار نمی باشند بدلیل وحشتی که از سرازیر شدن سیل تهمت و اتهامات به سوی شان دارند جرأت انتقاد کردن ندارند . بهر حال پیرامون وحشت از انتقاد از دولت کردن و وضعیت طاقت فرسای اقشار آسیب پذیر کم در آمد و شرایط بد اقتصادی و تعطیلی کارگاه های تولیدی و اوضاع نا به هنجار پولی و تورم و گرانی آزار دهنده و نگران کننده و دل مشغولی های حاشیه ای مسئولین که وجود دارد که سرمقاله نویس ترسیم کرده است. پس در این مورد اوضاع و احوال را چنین بررسی و تحلیل نموده و در پایان هم رهنمود هشدار گونه به مسئولین داده است که تأخیر و بی توجهی بیش از این جایز نیست ، چون بیم آن می رود بيم آن ميرود كه اگر امروز در اين زمينه اقدام عاجل، جدي، مؤثر و متناسب با ابعاد بحران ها صورت نگيرد، چه بسا كه فردا بسيار دير باشد. برای اینکه در علم پزشكي، مسائلي وجود دارند كه با عنوان "فوريتهاي پزشكي" شناخته ميشوند. اين بدان معني است كه اگر بيتفاوتي و يا قصوري صورت گيرد، ممكن است بعداً قابل جبران نباشد.
"دغدغههاي فكري مردم و مسئولان در قبال مسائل جاري و روزمره، تدريجاً دچار فاصلهاي معنيدار شده است، بطوريكه مردم يعني بدنه اصلي جامعه و صاحبان اصلي انقلاب و نظام و كشور در زير بار سنگين مسائل روزمره به حال خود رها شدهاند و در همين حال، شاهد هستيم كه مسائل حاشيهاي و كم اهميت نسبت به آنچه بايد و شايد، ذهن مسئولين را به خود مشغول كرده، وقت آنها را پر ميكند و حتي در مسيري حركت ميكنند و ديگران را هم به دنبال خود ميكشانند كه خود را مستحق ستايش و تجليل ميدانند و از همگان دعوت عام به عمل ميآورند كه آنها نيز به اين جماعت بپيوندند و به مسائلي بپردازند كه از ديدگاه مردم، "دست چندم" تلقي ميشود. قصد كوچك شمردن دلمشغوليهاي مسئولين را نداريم ولي انصافاً در كشوري با اينهمه مسائل و مشكلات پيچيده در قلمرو اجرائي، آيا براي رئيس نظام اجرائي فرصتي قابل تصور است كه فكر و ذهن و فرصتهاي محدود خود را به تخصيص هزار متر باغ براي هر ايراني بينديشد و با محاسبات سرانگشتي كه معلوم نيست چگونه و بر چه مبنائي انجام شده، قيمت تمام شده براي هر خانواده را گمانه زني كند و به طور مقطوع! آنرا اعلام نمايد؟ يا دلمشغوليهاي مجلس و حتي طيف دلسوزان مجلسي را ملاحظه كنيد كه بالاترين سطح توقع و دلواپسي آنها در حد طرح سئوال از رئيس جمهوري متمركز است و براي راضي كردن ديگران و شايد هم تبرئه كردن خودشان كه قصد تخفيف و تحقير رئيسجمهور را ندارند، تصريح ميكنند كه در پايان اظهارات رئيسجمهور هيچگونه راي گيري صورت نخواهد گرفت و ديگر هيچ! حتي هنوز هم سئوالات مطروحه از رئيسجمهور به اطلاع مردم نرسيده و احتمالاً مردم غريبهاند و شايسته نيست كه بدانند سئوال از رئيس جمهور، حاوي كدام محورها و مسائل بوده است! مردمي كه در اين سالها و به ويژه اين روزها، سختي و حجم فشار بار اقتصاد خانواده بر دوشهاي نحيف خود را كاملاً حس ميكنند و با سيلي صورت خود را سرخ كردهاند و به خاطر حفظ نظام و بخاطر عفاف ذاتي خود سكوت معنيداري كردهاند. بيم آن ميرود كه تنظيم فهرستي از اين موارد را به حساب "سياه نمائي" بگذارند و بيان كننده آنرا به انواع و اقسام تهمتها و برچسبهاي چسبنده و ناچسب متهم سازند كه قصد به زير سئوال بردن امور جاريه را دارد و حسابش با كرام الكاتبين است. آيا كساني كه سرمايههاي ملي، فرصتهاي طلائي و استعدادهاي شگرف ملت و كشور را در چنين شرايطي به هدر ميدهند و به مسائل حاشيهاي پرداخته اند، نبايد بيشتر و با دقتي افزونتر مورد بازخواست قرار بگيرند؟ آيا سكوت ما به منزله "مهر تاييد" گذاشتن بر اين راه انحرافي كه متأسفانه ديگر حتي به تركستان هم نميرود، نيست؟ تلخ است ولي واقعيت دارد كه ما با سكوت غيرقابل توجيه خود و مهمتر از آن با توجيهات بدتر از تأييد و رضايت خود، آب به آسياب دشمناني ميريزيم كه چنگ و دندان براي دريدن تيز كردهاند.بيم آن ميرود كه فردا با بلاتكليفي و بلاتصميمي و دفع الوقت، دريابيم كه غدههاي سرطاني را فرصتي براي رشد و نفوذ دادهايم كه در ميان اندامهاي سالم و شاداب انقلاب و نظام و كشور همچنان با چراغ خاموش رخنه كنند و عضوگيري نمايند و كار را به جائي برسانند كه راه برگشتي در كار نباشد. آنها كه از مسائل اقتصادي و كارگري آگاهند، بهتر ميتوانند گواهي دهند كه بسياري از خطوط توليد، كارگاهها و مراكز صنعتي در بخش دولتي و خصوصي، يا تعطيل هستند يا در شرف تعطيل و يا با حداقل نيرو و زمان كاري، براي حفظ وضع موجود، تقلا ميكنند. كم نيستند شركتها و صنايعي كه در زير آوار ديون تقسيط شده و سررسيد شده، دست و پا ميزنند و بعضاً بخاطر ناتواني در تأمين و پرداخت ديون خود، الباقي ديون آنها نيز "حال" شده است. چرا دولتي كه در ششمين و آغاز هفتمين سال حكومتش قرار دارد هنوز هم وعده ميدهد كه قرار است چنين و چنان كنيم و حال آنكه ميداند وعدههايش عملي نيست؟ قصد ملامت و شكوه در كار نيست ولي برخي عناصر خوش بين تصور ميكنند از اين وعدهها بوي انتخابات ميرسد درحالي كه ميتواند روشي تدريجي براي بالا بردن سطح توقعات مردم و بويژه تحريك اقشار محروم و كم درآمد عليه نظام باشد آنهم دقيقاً در موقعي كه آقايان، مصدر امور نخواهند بود! كارگاههاي تعطيل و در شرف تعطيل بايد روند رو به معضل و بحراني در قلمرو اقتصاد كلان در باب مسائل مالي - پولي - توليد كشاورزي و صنعتي و بالاتر از آن، عدم تحمل بازار نسبت به آثار و تبعات پمپاژ بيحساب و كتاب پول بدون پشتوانه در جامعه را هم افزود.. در مباحث اجتماعي حساسيت نشان دادن به ضرورتها و فوريتها همين جايگاه را دارد و كساني كه براي مصالح كشور دل ميسوزانند با درك شرايط و اوضاع، راهكار خروج مسئولانه را جستجو ميكنند. اين، همان گمشده امروز كشور است. "
در خاتمه اینکه با تشابه نوع گفتمان و انتقاداتی که پس از نمایان شدن شکاف و اختلاف ناشی از جنگ قدرت و ثروت میان ولی وقیح نامشروع با پاسدار گماشته احمدی نژاد فضایی به وجود آمده است که از شخص رئیس جمهور و سیاست های دولت به خصوص از جریان انحرافی درون دولت که همان مشاوران و یاران نزدیک پاسدار رئیس جمهور هستند انتقاداتی مطرح می شود که قبل از آن نهامکان پذیر نبود که دارای هزینه بود . اما اکنون چون ولی وقیح نا مشروع و پاسداران کودتاگر نه همچون گذشته از رئیس جمهور و دولت حمایت و پشتیبانی نمی کنند ، بلکه خودشان جزو منتقدان شده اند که تداعی کننده ی این مثل است که گفته می شود . پیش نمازی که باد از شکم رها کند. معلوم است که پس نمازان توفان بر پا می دارند . برای همین است که اکنون برخی از منتقدان کنونی جزو حامیان رئیس جمهور ودولت مدعی اصول گرا و ساده زیست بوده اند . جالب است با وجود اینکه دیگر جای ابهامی باقی نمانده است که در ر ژیم فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم بر ایران نه قانون ارزشی دارد ، نه قول دادن ها اعتباری دارند ، نه مردم محلی از اعراب دارند ، نه اینکه به مطا لبات اینان پاسخ داده می شود . ولی هر گاه که رقابت و تبلیغات عوامفریبانه میان جناح ها و باندهای در حال جنگ قدرت و رقابت ها حاد می شود . ناگهان صحبت از مردم و مطالبات شان می شود و برای شان دلسوزی می شود واشک تمساح ریختن برای شان هم رایج می گردد و طرفین متخاصم تلاش می کنند که در این مورد و سخنگوی مردم به خصوص محرومان و تهی دستان شدن از هم دیگر گوی سبقت بربایند.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900421/13900421_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 21 تیر ماه 1390
درك فوريتها، گمشده امروز كشور