دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 15 دی ماه سال 1388

نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " دويدن در كوچه بن بست "

" انکار واقعیت با وارونه گوئی نا شی از وحشت تحریم های سنگین پاسداران از سوی آمریکا "

پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس برای اینکه بی اعتبار بودن تهدیدات رئیس جمهور آمریکا اوباما را پیرامون پروژه ی هسته ای بر جسته کرده باشد و همچون شاخ آن را توی چشمان وی فرو نموده و ثابت کرده باشد که سیاست خائنانه ی مماشات گری و تجارت خون و نفت ارجحیت بر نقض ادامه دار سیستماتیک حقوق بشر در ایران داشته است . زیرا که منتهی به صدور بیشتر بحران آفرینی و جنگ افروزی به برون مرز و ناامن و بی ثبات شدن منطقه شده است پس خطاب به اوباما گفته است که تاریخ ضرب الاجل تعیین شده باراک او باما محور پروژه ی هسته ای و توافق پیشنهاد انتقال اورانیوم 3/5% اورانیوم غنی شده به خارج رژیم تروریستی و کودتائی نا مشروع در تاریخ پنجشنبه 31 دسامبر 2009به پایان رسید و هیچ اتفاق محسوس پیشرفتی که اوباما در سفر خود به تل آویو در کنار نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهود اخطار کرده بود هم پیش نیامده است. عجیب تر اینکه قلم دست بر پاسدار یادداشت روز نویس برای اینکه بیشتر به رخ اوباما بکشد و وی را تفهیم کند که هنوز نمی داند در صورت تسلیم نشدن رژیم کودتائی نامشروع پاسداری و پاسخ مثبت محور پرونده یا پروژه ی هسته ای ندادن چه می خواهد بکند. در ادامه با سیاست با دست پس کردن و با پا پییش کشیدن و دیکته کردن همین سیاست وقت کشی و استخوان لای زخم گذاشتن تا که بالاخره رژیم تروریستی کودتائی بتواند صاحب سلاح هسته ای شود . بنابراین اوباما را از تکرار شکست مشابه سیاست بوش بر حذر کرده ترسانیده است و تأکید نموده تنها موضوعی که در دوران اوباما اتفاق افتاده است تغییر سیاست چرخشی تأکید اوباما بر انجام مذاکره بدون پیش شرط و مستقیم با حاکمان نامشروع و ضد بشری تهران بوده است . ضمن اینکه سیاست شکست خورده ی بوش را این چنین موجب رئیس جمهور شدن اوباما دانسته است:

"از آن روز تا به امروز، هيچ كدام از امريكايي ها به سوال هايي از اين قبيل كه اگر ايران به ضرب الاجل دسامبر پاي بند نماند دقيقا چه خواهند كرد و چقدر اطمينان دارند كه اقدامات آنها بتواند اراده ايران را تغيير دهد، پاسخ نداده اند. شايد يك علت طفره رفتن از ارائه پاسخ صريح به اين سوال ها همان باشد كه امريكايي ها خود بارها گفته اند يعني اينكه نمي خواهند فضاي مذاكرات را با تندي هاي زودهنگام تخريب كنند، ولي علت مهم تر اين است كه امريكايي ها خود بهتر از هر كسي مي دانند ورود به فاز تحريم ها، قدم نهادن در همان راهي است كه جرج بوش بر پيمودن آن اصرار كرد و نهايتا هم به شكستي چنان فاحش انجاميد كه باراك اوباما توانست در مبارزه انتخاباتي خود در مقابل كانديداي جمهوري خواهان، صرفا با تكيه بر همين يك مورد و تاكيد بر ضرورت «تغيير» آن، همه چيز را به نفع خود تمام كند. اما حالا پس از چيزي حدود يك سال، زمزمه هايي وجود دارد كه اوباما مي خواهد به راه بوش بازگردد. سوال اين است كه اگر آن مسير در دوران بوش جواب نداد چرا بايد در دوران اوباما جواب بدهد؟ آيا اوباما مي تواند از بوش، بوش تر باشد و روشي را كه دولت بوش خود در ماه هاي آخر به ناكارآمدي آن واقف شد و كنار گذاشت-و به همين دليل ويليام برنز را به مذاكرات ژوئن 2008 فرستاد- با موفقيت اعمال كند؟ تنها اتفاق جديدي كه پس از روي كار آمدن اوباما در صحنه مواجهه تهران و واشينگتن رخ داد تاكيد اوباما بر انجام مذاكره بدون پيش شرط و مستقيم با ايران بود "

پاسدار قلم بر دست در ادامه لو داده است که چون اوبامای جایگزین شده ی بوش توانست جایگاه ضربه و آسیب دیده ی آمریکا میان گروه 5+1 را ترمیم و تقویت کند تا که بتواند یک سیاست جمعی همآهنگ فشارعلیه ی رژیم تروریستی آخوندی مرتبط با پروژه ی هسته ای را اعمال کند . بنابراین چون اوباما چشم به نتایج انتخابات انتصابات تقلبات در ایران دوخت و تصور می کرد که موسوی رئیس جمهور می شود و مسیر مذاکره ی هسته ای و رسیدن به توافق هموار می گردد. لذا سپاه پاسداران با طرح کودتای تقلباتی در 22 خرداد آرزو وانتظار مورد نظر اوباما و میز چیده شده را بر هم زد. اما در دنباله بدون آنکه به واکنش های اعتراضی 7 ماهه ی مردم خشمگین ایران که همراه با تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی در روز های حساس بوده است که در 31 سال گذشته ابزاری برای فشار و مانور تبلیغاتی اهداف خاص داخلی و برون مرزی بوده است. اکنون بر ضدخودش تبدیل شده است وموجب ایزوله شدن پاسداران کودتا گر و تضعیف جایگاه لوطی جماران شده است . خلاصه رژیم نا مشروع تروریستی فاشیستی مذهبی کودتائی بشدت تضعیف و ضربه و آسیب پذیر شده است . ولی این پاسدار وارونه گوی بر کناری رقیب از طریق کودتای تقلباتی را موجب تحکیم قدرت و به شکست کشانیدن طرح ایجاد شکاف داخلی اوباما کرده است و دلایل و اهداف این شکست اوباما و اهداف رقیب مغلوب دوم خردادی های تهم به آلت دست شدن آمریکا را این چنین فرموله کرده است:

" 1- پيشنهاد مذاكره مستقيم اوباما به ايران درون نظام ايران شكاف ايجاد كرد 2- اين شكاف در اثر تحولات پس از انتخابات ايران بسيار عميق تر شد 3- در اثر همين شكاف ها بود كه ايران نتوانست پيشنهاد وين را بپذيرد و 4- اكنون بايد از طريق اعمال تحريم هاي جديد اين شكاف را تقويت كرد. دقيقا بر همين مبناست كه اكنون نداي تحريم ايران از جانب محافل صهيونيستي درون و بيرون امريكا بلند شده و دولت اوباما هم در مانده است كه بر سر اين دوراهي چه بايد بكند. پيشنهاد مذاكره اوباما به ايران از ابتدا شكاف چنداني درون حكومت بوجود نياورد، تازه اگر هم اندكي اختلاف تحليل بوجود آمده باشد اكنون كاملا رفع شده و تقريبا كسي از مسئولان نظام -حتي خوش بين ترين آنها- ترديد ندارد كه اوباما چه از حيث اهداف و چه حتي از حيث روش ها ادامه منطقي بوش است و بالاتر از اين شايد بتوان گفت به دليل اعمال برخي پيچيدگي ها در رفتارهاي خود از بوش هم خطرناك تر است. مقام هاي ايران در يك سال گذشته علاوه بر دست دراز شده اوباما به دست ديگر او هم نگاه كرده اند و هرگز چيزي جز خنجر در آن نديده اند. اختلاف بوجود آمده پس از انتخابات هم اساسا ربطي به پيشنهاد مذاكره اوباما نداشت. مسئله به طور ساده اين بود كه پياده نظام امريكا در ايران به دلايلي كه اينجا جاي بحث آن نيست به طمع افتاد كه فرصتي براي وارد آوردن يك ضربه اساسي به نظام به دست آورده و برخي كانديداها و خواص هم به دليل آلودگي و بي بصيرتي فرصت و بستر لازم براي جولان اين پياده نظام را فراهم آوردند كه البته ديديم و ديدند ديري نپاييد. علت رد پيشنهاد وين هم اختلافات داخلي ايران نبود. ايران همان ابتدا كه پيشنهاد 3 كشور فرانسه، روسيه و امريكا را دريافت كرد فهميد كه امريكايي ها به دنبال آن هستند كه از بن بست بوجود آمده درباره برنامه هسته اي ايران با حفظ آبرو خارج شوند و به رفع و رجوع گرفتاري هاي حادتر خود در منطقه بپردازند"

در خاتمه اینکه قلم بر دست پاسدار با مانور دادن طرح های بسته های پیشنهادی دو طرفه گروه 5 +1 و مسئولین هیئت هسته ای رژیم کودتائی نامشروع و ضد مردمی که در مذاکرات آلمان و وین دنبال شد. مدعی شده است که در نهایت معلوم شد که توطئه برای خارج کردن اورانیوم چند در صد غنی شده از ایران بوده است که با عدم تقبل با این پیشنهاد این طرح خنثی شد. دردنباله اشاره به ضرب الاجل مقامات آمریکائی پیرامون تحریم کردن پاسداران کودتا گرنموده و نتیجه گرفته است که این اقدام هم مثل همان تصویب قطعنامه های تحریم گذشته شورای امنیت سازمان بی نتیجه خواهد ماند .چونکه اوباما تلاش می کند با این تحریم ها که فشار بر مردم بی آورد پس منجر به متحد شدن مردم با رژیم نا مشروع خواهد شد .البته نظور از مردم . یعنی همان مردمی که 80% جمعیت کشور را تشکیل می دهند که در 31 سال گذشته بر زیر خط فقر اقتصادی فقر بسر برده اند و نه شرایط بهبودی برای شان در کار نبوده است ، بلکه هرروز شرایط علیه شان بدتر از قبل شده است . به خصوص اینکه شکاف عمیق طبقاتی عمیق تر از گذشته شده است . زیرا که زمانیکه عباس پالیز دار در دانشگاه همدان در جمع بسیجیان لیست 44 نفره ای را فاش کرد که مربوط به نمایندگان و یاران و نزدیکان لوطی جماران و آقازاده های شان است. مشخص شد چگونه چوب تاراج بر ذخایر منابع کشور زده شده است و اینان بیت المال را بالا کشیده اند . به ویژه اینکه در 4 سال گذشته بیش از 330 میلیارد دلار در آمد نفت اصلاً مشخص نشده کجا رفته وچه شده است ؟ جز اینکه از سوی بانک مرکزی اعلام شده است میزان واردات بیش از 3 برابر صادرات شده است و رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند. همچنین یک حساب بانکی سپرده ی مجتبی خامنه ای به مبلغ یک میلیارد و 600 میلیون دلار در یکی ازبانک دولت فخیمه انگلیس مسدود شده است . از سوی دیگر گند انتقال5/ 18 میلیارد دلار نقد و طلا که از کشور خارج ووارد ترکیه شد. هنگام عبور ازمرز ترکیه و سوریه مصادره شد که به جای پیگیری ماستمالی اش کرده اند . مهمتر اینکه اکنون محسن مخملباف سبز شده گزارشی از وضعیت زندگی لوطی جماران به نقل ازنزدیکان وی را در وبلاگ خود بازتاب داده است که اگرتشریفاتی تر از کاخ دوران شاه نباشدکمتر هم نیست . لذا اکنون مشخص است که شتاب بخشیدن به سیاست تحریم پاسداران از سوی مقامات ونهادهای آمریکائی که در رژیم نامشروع و ضد مردم کودتائی قدرت کامل دارند و چنگ برروی تأسیسات هسته ای انداخته و رقیب را حذف کرده و معترضان ناراضی را روزانه سرکوب می کنند و اقدامات تروریستی در عراق و یمن و لبنان و نوار غزه و افغانستان ومصر ... را دنبال می کنند اثر می گذارد و نه برروی زندگی طاقت فرسای مردمی که 31 سال است در حالت محرومیت قرار دارند . بلی تحریم کردن پاسداران کودتاگر حاکم موجب اخلال خرید تجهیزات مدرن برای دستگاه ماشین سرکوبگری داخلی که تازگی زره پوش های چینی مبلغ 650 هزار دلاری وارد خیابان ها و مستقر شدن 4 راه ها برای سرکوب معترضان ناراضی شده است . همچنین پرداخت پاداشت های کلان به مزدوران آدمکش از سوی پاسداران کودتاگر و مشکل تأمین هزینه ی اقدامات تروریستی برون مرزی از طریق حماس و حزب الله لبنان و شیعیان حوثی دریمن و ... به وجود خواهد آمد که پاسدار قلم بر دست بطور وارونه به این واقعیت از موضع نماینده مردم شدن و دفاع از پاسداران مجبور به اعتراف آن شده است.

هوشنگ - بهداد .

http://www.kayhannews.ir/881015/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 15 دی ماه سال 1388