نقد و بررسی سرمقاله آفتاب يزد>مردهبادها و زندهبادها براي چه؟!
"معلوم است که عاقبت 31 سال فریاد مرگ و نابود باد زندگان درود وزنده باد مردگان به اینجا ختم می شود "
اوضاع آنگونه دگر گونه شده است که پس از 31 سال که از عملکرد رژیم عوامفریب شیاد غارتگر و جنگ افروز و دین فروش سپری شده است . البته از همان ابتدای آغازش با فریبکاری و نیرنگ ووعده های دروغین به مردم ایران ساد انگار و خوش باور و با ابزاری کردن دین ومذهب شروع شد . در دنباله مکمل آن برای فراموش کردن مطالبات مردم و پاک کردن صورت مسئله فریاد درود و زنده باد مردگان و مرگ و نا بود باد زندگان هم چاشنی جنگ خانمان برانداز نعمت الهی شد . اما اکنون که دامنه ی جنگ قدرت جناحی و باندی مهار نا پذیر شده است . البته این جنگ قدرت موازی با طنین انداز شدن فریاد همه گیر شده ی پژواک مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه در سراسر ایران مواجه شده است . زیرا که پس از سپری شدن 31 سال مردم خسته از وعده های دروغین و تحمل شرایط خفقان و سرکوب و سانسور جان شان بر لب رسیده است آنگونه که برای مبارزه با دستگاه دروغ پرداز حاکم مبلغ جنگ و منادی جهل و خرافه و دین فروشی بپا خواسته و آمادگی پذیرش ضرب و شتم و زندان و شکنجه و تجاوز ومرگ برای تغییرات بنیادین دمکراتیک در ایران شده اند . در چنین این اوضاع و احوالی سرمقاله نویس روزنامه ی آفتاب یزد متوجه لورفتن شعار های تاتیکی و منحرف کننده ی اذهان عمومی مرده باد ها و زنده بادها در بستر جنگ قدرت شده است و پیرامون این جنگ قدرت برای هشدار دادن به طرفین در گیر جنگ قدرت با ابراز نگرانی از شرایط موجود و چنین تحللیل داده و روشنگری کرده و پرسش نموده است :
"بعيد است هيچ كس در ايران نگاهي به آينده اميدوار كننده كشور داشته باشد و نسبت به حوادث هفت ماه اخير، احساس رضايت كند. اين عدم رضايت از بعضي بحثها و ادعاها در جريان رقابتهاي انتخاباتي آغاز شد و همچنان ادامه دارد. گروهي از اصلاحطلبان همچنان نسبت به بعضي حواشي انتخابات و فضاسازيهاي قبل و بعد از آن اعتراض دارند. عدهاي از افراد معتدل در جريان اصولگرا هم از يك سو نگراني خود از برخي مقدمات انتخابات و ادعاهاي مطرح شده توسط تيم حاكم در انتخابات را اعلام مينمايند و از سوي ديگر، عدم تمكين اصلاحطلبان معترض به خواستههاي جناح حاكم براي فراموش كردن مسائل انتخاباتي را موجب نگراني ميدانند. دولتيها هم هر چند وقت يكبار فرصتي مييابند تا همه جناحها- جز فراكسيون دولتي- اصولگرايان را مورد حمله قرار دهند كه چرا قدر دولت و رئيس آن را نميداند؟ آنها حتي قواي رسمي كشور را از طعن و اعتراض خود مصون نميدارند زيرا ظاهرا كساني از حاميان دولت معتقدند همه قواي كشور بايستي چشم به دهان دولتيها بدوزند و آنچه را كه دولت- يا به عبارت بهتر، رئيس دولت و حلقه مشاوران او- ميخواهند تصويب و تاييد نمايند"
.
سر مقاله نویس در ادامه برخلاف ادعای کر کننده ی قانون مداری دولت مردان اشاره سرپیچی کردن شان از قانون دولت مدعی عاشق خدمت گزاری به مردم ایران و اصول گرائی مخالف ادعای شیفتگان ی قدرت بودن نموده است .البته با نادیده گرفتن و فراموش کردن نقش و جایگاه لوطی جماران و حمایت بی چون و چرای وی از دولت نا مشروع و تقلبی و قلابی رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد به خصوص اینکه با اختیارات ولی فقیه و صدور نامه های حکومتی علنی و شفاهی و کتبی و غیر علنی که بطور دربست زیرآب قانون رازده است :
"اما درگيرشدن در همين اعتراضات، باعث شده كه بعضي موضوعات اصلي از دايره توجه، انتقاد و اعتراض دور بماند. مگر اعتراض اغلب اصلاحطلبان به دولت نهم چه بودو چه چيزي باعث شد بسياري از اصولگرايان تا چند هفته قبل از انتخابات، تمايل خود به معرفي كانديدايي غير از احمدينژاد را به نمايش بگذارند؟ كدام شرايط حاكم بر كشور به محسن رضايي جرات داد تا تداوم شرايط مديريتي آن زمان را موجب افتادن كشور در ورطه سقوط بداند؟ اصلاحطلبان و اصولگرايان منتقد دولت و حتي تعدادي از همكاران اوليه دولت نهم معتقد بودند كه دولت نهم، آنگونه كه لازم است به برخي از احكام قانوني توجه نميكند و استفاده نهادهاي رسمي كشور همچون مجلس از اختيارات قانوني خود را برنميتابد. عجولانه بودن تصميمات و عدم توجه كافي به ديدگاههاي كارشناسي مستقل، از ديگر انتقادهايي بود كه معترضان دولت نهم - اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل- را به شدت نگران ميساخت و همين نگراني، در اظهارنظرهاي متعدد آنها، متجلي ميشد."
همچون توضیح و تأکید ادامه ی خود سری های 7 ماهه ی دولت نا مشروع که نه دهان کجی به فریا دهای مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه و احمدی نژاد معترضان ناراضی می باشد ، بلکه ادامه ی سیاست عاملان و آمران قتل های زنجیره ای برای حذف حتی فیزیکی معترضان و مخالفان و منتقدان و به سکوت و تسلیم کشانیدن سران رقیب مغلوب می باشد . زیرا که کودتا گران کودتا گر حاکم هر گز خواهان کناره رفتن از قدرت قبضه و انحصاری شده در بستر هر چه بیشتر انباشت ثروت خود نمی باشند بهمین دلیل سرمقاله نویس روز نامه آفتاب یزد به عدم تغییر رفتار دولت نامشروع نسبت به شرایط اتفاق افتاده پس پس از 7 ماه تظاهرات اعتراضی مردم چنین اشاره کرده است :
" اكنون با گذشت حدود 7 ماه از انتخابات و بيش از چهار ماه از استقرار كامل دولت دهم، به نظر ميرسد تغيير قابل توجهي در رفتار سران دولت ايجاد نشده كه بهترين نمونه در اين مورد، بلاتكليفي عرصه برنامهريزي كشور است. مثلا دولت موظف بوده كه حداكثر تا پانزدهم آذر ماه لايحه بودجه ساليانه كشور را تقديم مجلس نمايد تا نمايندگان مجلس به نمايندگي از موكلان خود دستورالعملهاي لازم را تهيه و دولت را به استفاده بهينه از امكانات محدود كشور وادار نمايند. اما با گذشت 4 هفته از مهلت قانوني، نه تنها هنوز از انجام وظيفه قانوني دولت- كه حداقل با سرنوشت يك سال كشور سر و كار دارد- خبري نيست، بلكه برنامه پنج ساله كشور كه نقشه راه براي تدوين بودجه ساليانه ميباشد نيز تقديم مجلس نشده است."
مضحک تر سر در گمی آلت فعل های وکیل الدوله های بازار مکاره ی کمدی و دکوری و انتصابی مجلس هشتم است که نه هرگونه کوچکترین توجه و مسئولیتی نسبت به تعویق اندر تعویق افتادن مطالبات مردم ندارند . بلکه همچنان درگیر جنگ قدرت و باندی و جناحی و لشکر کشی و صف آرائی در برابر لایحه های تأخیری و تحمیلی دولت نا مشروع همچون لایحه تأخیری همچون لایحه ی بودجه ی دولت در اینبازار مکاره می باشند که هر ساله پس کلی کلنجار رفتن و بحث و جدل کردن و سگ دعواهای باج گیرانه ی زرگری که می شود عاقبت پس از چانه زنی و صدور حکم حکومتی لوطی جماران اینگونه مورد پذیرش و توافق طرفین در گیر نگ زرگری واقع می شود :
"البته تجربه هميشگي و به ويژه تجربههاي به جا مانده از چهار سال گذشته نشان ميدهد كه نمايندگان مجلس نهايتا در دورهاي كوتاه به بررسي و تصويبلايحه بودجه خواهند پرداخت كه اين اقدامِ همراه با عجله مجلس تنها به كار دولتي ها خواهد آمد تا هرگاه با نقصاني در اداره كشور مواجه شدند توپ را به زمين مجلس بيندازند؛ بدون آنكه مجلس از اختيارات خود در زمينه تدوين بودجه و رفع نگرانيهاي مردم استفاده كافي به عمل آورده باشد:
جالب تر اینکه سر مقاله نویس روز نامه ی آفتاب یزد فاش ساخته است که اکنون جنگ قدرت و ثروت آنگونه کشدار شده است که باند های مافیائی – کودتائی حاکم برای خفه کردن صدای اعتراضی رقیب مغلوب البته با هدف اصلی و بزرگتر ترساندن و منفعل و خاموش ساختن معترضان ناراضی و خشمگین می باشند تأسف خودش را نسبت به اشتغال داشتن فضاسازان در خدمت سناریو وپرونده سازان علیه ی رقیب مغلوب را اینگونه بیان و آشکار کرده است :
"متأسفانه اشتغال بعضي از اصولگرايان به شعارسازي عليه اصلاح طلبان و سرگرمي افراطي تعدادي از آنها به امور سياسي، موجب غفلت - و شايد چشم بستن عمدي - آنها به موضوعي شده كه هم وضعيت مديريتي و اقتصادي كشور در سال 89 را با خطراتي مواجه ميكند و هم تاثير اجتناب ناپذير آن بر سالهاي بعد از همين امروز قابل پيشبيني است.در معركه سياسي موجود، يك مصوبه نسبتا عجيب كميسيون طرح تحول اقتصادي نيز از ارزيابي نقادانه كارشناسان اقتصادي به دور مانده است. بنابر آنچه روز چهارشنبه گذشته توسط خبرگزاري ايسنا و به نقل از رئيس كميسيون ويژه طرح تحول اقتصادي اعلام شد براساس ماده 8 مصوبه كميسيون «دولت ميتواند در زمينه باز توزيع يارانهها بين توليد كنندگان، براي سالهاي آينده، تعهد ايجاد كند.» مفهوم اين مصوبه آن است كه دولت همچنان قادر خواهد بود مجلسيها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد و نظارت مجلس بر روند تشخيص و تخصيص درآمدها و تصويب هزينهها را از ميزان حداقلي فعلي نيز پايين تر بياورد.اين در حالي است كه رئيس مجلس قبلا از علاقه بعضي دولتيها براي كاهش يا حذف نظارت مجلس بر درآمدهاي ناشي از هدفمند كردن يارانهها - كه ممكن است از رقم كل بودجه فعلي بيشتر باشد - ابراز نگراني كرده بود. "
بالاخره در پایان سرمقاله نویس به حلقه ی مفقوده یعنی فراموش شدن پیگیری مطالبات مردم و بر طرف نکردن مشکلات و موانع حکومتی برای بهبود اوضاع اقتصادی کشور و وضعیت نا بسامان معیشتی مردم تذکر داده و هشدارداده است که چگونه هر دو سمت و سوی جنگ و دعوای قدرت حاکم و مغلوب از یادبرده اند در صورتیکه خودشان قبلاً اینگونه به مرم ایران قولش را داده بودند:
"در يك كلام، به نظر مي رسد اصلاح طلبان، اصولگرايان و بسياري از فعالان سياسي كه در قالب هيچ يك از دو جناح رسمي كشور نميگنجند فراموش كردهاند كه همه اعتراضها يا حمايتها، براي رفع نابسامانيها در كشور و حل مشكلات مردم بوده است نه آنكه سرگرمي به «مرده باد» و «زنده باد»ها، همه را از هدف اصلي دور و نظارت برعملكرد مديران را از ميزان غيرقابل توجه فعلي نيز كمتر كند. در اين مورد سخن بسيار است كه اگر بعضي مديران دولتي به جاي حمله به اين قلم، خود را موظف به پاسخگويي و توضيح بدانند باز هم به اين موضوع مهم خواهيم پرداخت."
در خاتمه اینکه سرمقاله نویس ضمن اشاره کردن به بخشی از ریشه ی نزاع و جنگ قدرت جناح ها و باندهای مافیائی کودتائی حاکم و رو کردن شگرد و تا کتیک های گوناگون شان که بعنوان ابزار قدرت برای حذف رقیب بکار برده می شود. در نهایت با خلاصه کردن قول های فراموش شده به مردم ایران گفته است که گذشته از نوعی روشنگری نمودن است . از سوی دیگر فاش کردن شیادی و عوامفریبی حاکمان نیز می باشد. زیرا که در اصل جنگ قدرت ریشه ی اصلی جنگ جناحی و باندی است که مصداق عینی این ضرب المثل عامیانه است که جنگ اسب و الاغ پایمال شدن حق یابویا قاطر است و تا اینرژیم ودتائی ضد بشری نا مشروعبر سر کار باشد طبق تجربه ی 31 سال گذشته هیچگونه گشایش و بهبودی به نفع اوضاع نابسامان اقتصادی کشور ووضعیت خراب با معضلات معیشتی مردم محروم ایران در کار نخواهد بود .
هوشنگ – بهداد
12 دیماه سال 1388