دروغ نامه کیهان دو شنبه 12 بهمن ماه سال 1388

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " نشانه هاي زوال "

پس از 31 سال سپری شدن از انقلاب بهمن 57 جای مردم و مطالبات شان کجاست و چرا هر دو حذف شده اند؟

اکنون در چه ایام و شرایطی قرار داریم؟ در 31 سال پیش در چنین روزی چه اتفاق افتاد؟ قبل از آن مردم بر توی خیابان شهر های کشور و یا در دانشگاه ها و کار خانجات و به خصوص صنعت نفت چه خبر بود و معترضین چه می گفتند و فریاد می زدند و چه اهدافی را دنبال می کردند؟ چرا در چنین روزی خمینی در شرایط حکومت نظامی با تضمین بالای پشت صحنه که هیچ زمان تا این تاریج بیان و آشکار ناشده پس از 15 سال تبعید هواپیمایش که از پاریس عازم تهران بود بدون هیچگونه خطر و محدودیتی در فرود گاه تهران برزمین نشست و از میان دیوار گوشتی که مردم معترض از فرود گاه تا بهشت زهرای تهران برایش ساخته بودند با هلیکوپتر وارد بهشت زهرا شد که مملو از جمعیت معترضی بودند که خواهان آزادی بودند . البته قبل از اینکه خمینی شیاد وارد بهشت زهرا شود از بی احساس بودنش درون هواپیما سخن گفت. سپس در بهشت زهرا سخنرانی کرد . منهای قول های داده شده اش که پس از آن فراموش شد ، بلکه بر ضد آنچه گفته شد در 31 سال گذشته از سوی وی و جانشین و پیروان شان تا حال دنبال و اجر شده است . اما خمینی شیاد مگر در سخنرانی خود در بهشت زهرا خطاب به شاه و روی سخن به مردم تجمع کرده از اطراف و اکناف ایران و تهران که در بهشت بودند نگفت که مگر محمد رضا شاه خبیث به جز آباد کردن قبرستان ها چه کرد؟ مگر نیفزود که پدران ما چه حقی داشتند که برای ما قانون تعیین نمودند؟

اما اکنون چرا قلم بردست یادداشت روز نویس مدعی پیرو خمینی شیاد و جانشین وی لو طی جماران خامنه ای به چنین روزی اشاره نکرده و نگفته است که پس از 31 سال چه اتفاقی افتاده است که آنگونه جنگ و جدال قدرت و کسب ثروت میان جناح و باند های مافیائی حامیان خمینی شیاد و لوطی جماران بالا گرفته و آشتی نا پذیر شده است که وی مجبور به اعتراف شده است که پس از تدارک کودتای تقلباتی پاسداران در 22 بهمن و حذف رقیب که منجر به اعتراضات ضد حکومتی 8 ماهه شده است و پیرامون این واقعیت آنگونه که به این مأمور قلم بر دست تکلیف و دیکته شده قلم فرسانی و تحلیل نماید؟

البته بدون آنکه این قلم بر دست توضیح دهد که فتنه چیست و فتنه گر کیست ؟ یا اینکه از ضرب و شتم ها و بگیر و به ببند ها و شکنجه ها برای اعتراف گیری تلویزیونی در 8 ماه گذشته سخنی بگوید. یا اینکه بیان کند که پرونده سازی برای چه بازجویان پاسداران کودتا گر و مأموران سازمان اطلاعاتی پاسداران موازی با وزارت بد نام اطلاعات در مورد باز داشت شد گان انجام داده و می دهند تا شوی مضحک محاکمه در بیدادگاه تلویزیونی اجرا و ادامه یابد و آدم کش حرفه ای و جانشین قصاب منفور و معدوم زندان اوین اسدالله لاجوردی بنام دژخیم صلواتی که همراه دژخیم دیگر با عنوان نماینده دادستانی با اتهام ساختگی محاربه تشکیل دهند و بطور کیلوئی و صلواتی احکام اعدام صادر نمایند که در مورد 2 متهم به مرگ اعدام اجرا شد و گفته می شود که اعدام های بیشتری هم در راه می باشد.ولی یادداشت روز نویس قلم بر دست همکار اینان خطاب به سران رقیب مغلوب اینگونه ادعا کرده که از مرده ی فتنه چیزی باقی نمانده است:

پس از حدود 8 ماه، نشانه هاي واضحي وجود دارد كه فتنه پس ازانتخابات مرده است. تنها چيزي كه باقي مانده اين است كه طراحان و مجريان آن سخت در تلاش و تكاپو هستند تا خود راهي و مجالي براي ادامه حيات بيابند. مسئله اكنون «بقا»ست نه «نتيجه»، در شرايطي كه موضوع مرگ و زندگي مطرح باشد، بقا بهترين و احتمالا تنها نتيجه اي است كه ارزش سعي و تلاش دارد.

معلوم نیست که این چگونه رژیم غیر متعارف وضد بشری می باشد که 31 سال است که رهبران و مسئولانش به جای پاسخگوئی به خواست و مطالبات مردم که آشکار دشمن شان شده اند . برای اینکه بتوانند سیاست خفقان و سانسور و حذف فیزیکی مننتقدان و ناراضیان را دنبال کنند فقط دستگاه تولید خود کفائی توطئه سنج و خنثی کردنش فعال بوده است؟آنگونه که هر گونه انتقاد از درون باند های خودی را نیز به دشمن بیگانه و دستگاه ساز مان های جاسوسی سیا آمریکا و موساد اسرائیل نسبت داد شده است . بهمین دلیل است که با چشم پوشی عمق جنایات 8 ماهه و ادامه ی سیستماتیک نقض حقوق بشر در ایران که مورد اعتراض جدی نهاد های مدافع حقوق بشر واقع شده است . همچنین بر خی از رهبران کشور های غربی هم به این موضوع انتقاد کرده اند . اما قلم بردست مأمور از موضع باز جوی پرونده و سناریو ساز چنین اتهامی به رهبران رقیب مغلوب و معترضان ناراضی زده است:

"امريكايي ها و اسراييلي ها تصميم گرفته اند بر خلاف مشي گذشته خود حمايت از سران داخلي فتنه را علني و صريح كنند."

در دنباله یادداشت روز نویس ضمن وابسته کردن سران رقیب به بیگانه از 3 طرح مشترک شان گفته که از8 ماه پیش بطور پنهان شروع شد .ولی اکنون دشمن بیگانه از رهبران رقیب مغلوب بطور علنی و آشکار دفاع می کند . آنگاه از ترفند پیشنهاد آشتی ملی رقیب مغلوب برای فرار از مخمصه قرار گرفتن شان گفته است و در نهایت از عدم مرز بندی اش با ضد انقلاب یا مخالفان گفته است که چون لبیک تمام عیار به لوطی جماران و کودتا گران پاسدار طالبانی نگفته اند مدعی شده این چنین تتمه ی اعتبار و اجتماعی شان اگر برای شان باقی مانده باشد در تظاهرا ت ضد حکومتی 22 بهمن از بین خواهد رفت :

"علت ظاهرا اين است كه امريكايي ها دريافته اند جنبش به اصطلاح سبز در ايران كه ناشيانه همه سرمايه هاي اطلاعاتي خود در ايران را پيش پاي آن هدر دادند، در حال مرگ است و تصور مي كنند تنها راه براي شارژ مجدد آن اين است كه به صراحت و علنا به حمايت از ناآرامي ها در داخل بپردازند به اين اميد كه معدود اوباش باقي مانده پاي كار فتنه خيال كنند «جامعه جهاني» (؟!) پشت سر آنهاست و به پيمودن راه بي حاصلي كه تا به حال مي رفته اند ادامه بدهند. برخي مراجع تصميم ساز در تهران اكنون اسنادي روشن در اختيار دارند كه نشان مي دهد اين چرخش استراتژيك در مواضع امريكايي ها رخ داده است.در فضاي داخلي در مورد پروژه آشتي و حكميت پيش از اين به قدر كافي سخن گفته ايم. برخي نكات كليدي كه بايد به تحليل هاي قبلي اضافه كرد چنين است. اولا واضح است كه فتنه گران تا جاني در بدن داشتند و به تعبير راديو اسراييل دندانشان به گوشت نظام گير كرده بود هيچ به ياد نقد افراطي گري و سر دادن نداي و وحدت و مطالبه آشتي و حكميت نيفتادند. حالا جنگ مغلوبه شده و نه فقط مردم از فتنه گران جدا شده اند بلكه مطالبه برخورد همچنانكه در 9 دي آشكار شد، بدل به مهم ترين درخواست مردم از نظام شده است، و چانه زنان درون حاكميت هم راهي براي باج گرفتن از نظام باز نكرده اند، به يكباره ياد فضائل اخلاقي افتادن ودم از وحدت زدن بيشتر نشان از فرصت طلبي دارد تا خير خواهي. ثانيا اين نكته واضح است در خوش بينانه ترين حالت سران فتنه اكنون در مرز انقلابي ماندن و ضد انقلاب شدن ايستاده اند (اگرچه همه شواهد نشان مي دهد كه فتنه گران مدت هاست از اين مرز گذشته اند). اين ايستادن سر مرز، بانيان فتنه را دچار نوعي پارادوكس كرده است. از يك سو، اگر بخواهند درون خانواده نظام باقي بمانند لاجرم بايد به مرزبندي با ضد انقلاب بپردازند و اين مرزبندي موجب خواهد تتمه حاميان خياباني خود را هم از دست بدهند. و از سوي ديگر اگر نخواهند درون نظام باقي بمانند -كه ظاهرا نمي خواهند- آن وقت تمامي اختلافات درون حكومت كه تا امروز از آن تغذيه كرده و سرپا مانده اند از بين خواهد رفت و اجماعي كامل در مورد برخورد با آنها شكل خواهد گرفت."

بازهم قلم بر دست همچون اسب عصاری بر دور خودش چرخیده و آویزان به تظاهرات نمایشی فرمایشی ساندویجی ساندیسی ده ها برابر بزرگ شده در 9 دی شده است و با آن ما نور تبلیغاتی علیه ی رقیب مغلوب داده است که بلی این نمایش دکوری با اهدای چیز های بیشتر از ساندویج و ساندیس در 22 بهمن قرار است که خیلی شکوهمند تر از نمایش فرمایشی ساندویجی ساندیسی 9 دی بر گزار شود. البته با این ضرب سیلی صورت سرخ کردن ، سران رقیب مخاطب قرار داده شده است که چرا از آشتی ملی سخن می گویند ولی هنوز بطور دربست تسلیم نشده اند وحشت خود و رهبر لوطی جماران و پاسداران کودتائی – طالبانی از تظاهرات گسترده ی ضد حکومتی مردم ناراضی در 22 بهمن به نمایش گذاشته و اینگونه از علائم نشان اجماع داخل و خارج و جوانمرگ شدن فتنه ی متعلق به سران رقیب مغلوب گفته است :

"اين پارادوكس سران فتنه را بر سر دوراهي يك انتخاب سخت قرار داده و اين انتخابي است كه بالاخره تكليف آن بايد تا 22 بهمن امسال كه يقينا همايشي شكوهمند تر از 9 دي خواهد بود يكسره شود. اگرچه در ظاهر به نظر مي رسد بعضي از سران فتنه اراده اي براي كوتاه آمدن و آشتي از خود نشان داده اند ولي واقعيت اين است كه فعلا چيزي بيشتر از يك بازي منافقانه در كار نيست. علت نرمش هايي كه اخيرا از جانب چهره هايي چون كروبي، موسوي و خاتمي مشاهده مي شود بيش از آن كه يك تنبه واقعي و تلاش براي جبران خساراتي باشد كه به نظام وارد آورده اند -كه تازه همين هم مجازات آنها را منتفي نمي كند- اين است كه مي خواهند با نوعي فاصله گذاري صوري ميان خود و ضد انقلاب، گريبان خويش را از تبعات اقدامات احتمالي آنها در آينده برهانند. بالاخره اين اكنون واقعيتي است كه جريانات ضد انقلاب هيچ ارزشي براي رهنمودهاي امثال اين آقايان قائل نيست و تا جايي كه بتواند به تلاش خود براي صدمه زدن به نظام ادامه خواهد داد. اما مهم اين است كه نظام همه هزينه اينگونه اقدامات را بر عهده سران فتنه مي داند چرا كه اگر نبود تهمتي كه اين افراد به نظام زدند و بستر و زمينه اي كه فراهم آوردند ضد انقلاب هرگز چنين گستاخ نمي شد و مجال تحرك نمي يافت، نهايتا دو علامت نشان مي دهد كه نوعي اجماع داخلي و خارجي در اين مورد وجود دارد كه فتنه سبز جوانمرگ شده است. حاميان خارجي اش اكنون به داد و فرياد كردن روي آورده اند تا شايد به عدد فريب خوردگان چند نفري اضافه شود و بانيان داخلي هم در به در به دنبال راهي مي گردند كه از مهلكه بگريزند. سوال اين است: صورت اين جنازه مرده را تا كي به رنگ و لعاب بزك مي توان كرد؟ "

در خاتمه همانگونه که در ابتدا اشاره شد این چگونه رژیم استثنائی و نا متعارفی می باشد که با سوء استفاده ابزاری از نام مردم ایران 31 سال است که بطور سیستماتیک وعده های دروغین سر خرمنی به اینان داده است واز نام مردم علیه شان استفاده شده است. پس بی جهت نیست که اکنون که 31 سال از بقدرت رسیدن آخوندها و شرکای غارتگر شان می گذرد هیچ خبری نه اینکه از ارائه ی بیلان عملکرد دولت مردان نمی باشد ، بلکه حتی به مطالبات این مردم نیز اشاره ای نمی شود. در عوض مسائل پیگیری شده پیرامون جنگ قدرت و ثروت و چگونه حذف رقیب مغلوب و خفه و خاموش کردن صدای اعتراضی مردم است که چکیده ی تحمل 31 سال شرایط سخت و طاقت فرسای تحمیل شده ی حاکمان به مردم ناراضی و خشمگین در پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه خلاصه شده است . اما از آنجائی که ولی فقیه خیمه نظام می باشد بنابراین فریاد مرگ علیه اش زدن مشخص است ک ناراضیان معترض با اینگونه فریاد زدن چه هدفی را دنبال و بیان و عیان می کنند ؟ به خصوص اینکه با وجود استفاده کردن از همه ابزر ها و نیروهای سرکوبگر با امکانات موازی و تکمیلی اش همچون ضرب و شتم و بازداشت و شکنجه و تجاوز برای اعتراف گیری و شرکت در بیداد گاه های نمایشی فر مایشی و صدور احکام سگنین محکومیت زندان و اعدام و اجرا و عملی کردن شان که اجرا شده است ،مع الوصف چون 8 ماه است که مردم معترض تسلیم شرایط نشده و مبارزه و اعتراض ضد حکومتی شان با فریاد رساتر مبارزه مرگ بر دیکتاتور و خامنه ی گفتن شان ادامه داشته است. این ایستادگی نشان از عمق ضریب تنفر و نارضایتی عمومی نسبت به حاکمان و عزم جزم شان برای تغییرات دمکراتیک در ایران است . بهمن دلیل وحشت از فریاد دگرگونی تغییرات دمکراتیک است که قلم بر دست یادداشت روز جرأت نکرده به اهداف مردم در 31 سال پیش به پر دازد که مردم چه می گفته و فریاد می زدند وچه نصیب شان شده است و دلیل وحشت پنهان شده چیست که چرا نامی از اهداف مبارزه ی 8 ماهه اشان برده نشده است؟ زیرا که بخوبی می داند شرایط نا متعین است که تثبیت شده نی باشد و امکان اتفاق هر وقایعی برای سرعت بخشیدن به تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد. لذا تلاش می شود هر طوری شده از حضور مردم خشمگین و ناراضی در تظاهرات 22 بهمن کاسته شود . همینطور شعار و فریاد ها ی شان نیز منحرف یا کنترل و مهار شود.

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/881112/2.htm#other200

دروغ نامه کیهان دو شنبه 12 بهمن ماه سال 1388