دروغ نامه ی کیهان شنبه 11 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " دستمال هايي كه خواهند سوخت ! "
" تنها راه اصولی برای خلاصی از شرایط موجود که نتیجه عملکرد وارونه گوئی و فریبکاری 32 ساله ی حاکمان ایران است که زیر چتر دین ابزاری ود ین فروشی دنبال شده است. مبارزه ی بی امان برای تغییرات حکومت دمکراتیک غیر دینی در ایران می باشد"
تابلوئی که عضو حزب الله و قلم زن یادداشت روز نویس ترسیم کرده است بدون اینکه بگوید که شرایط کنونی محصول کدام عملکرد 32 ساله ی گذشته می باشد؟ ولی با این وجود که به ریشه و علت جنگ قدرت جناحی و باندی اشاره نکرده و نپرداخته است . اما همینقدر که مجبور به اعتراف شده است . بیانگر اوج روشنگری جنگ قدرت و بی آیندگی رژیم ضد بشری کودتائی می باشد . آنگونه که نا خواسته اذعان بر بی اعتباری و منقبض شدگی رژیم ضد بشری کودتائی کرده است که نه اینکه مسئولان بلند رتبه ی گذشته ی رژیم ضد بشری که پیروان اصلی خمینی شیاد بوده اند تحمل نمی شوند، بلکه تبددیل به مترسک یا شمشیر داموکلس شده اند که پس سر هر منتقد و ناراضی و مخالف و دگر اندیش فرو می آیند. وحشت از بی آیندگی طوریست که وظیفه و مأموریت ولی وقیح و رؤسای سه نهاد حکومتی با هر آخوند و منبر ومداح و مسجد و تریبون این است همآهنگ و همراه با پاسدار ان اطلاعاتی و امنیتی قلم بر دست همسو با دستگاه تبلیغات خبررسانی و رسانه ای و مطبوعات علیه ی رقیب مغلوب فعال شوند و شب و روز در این مورد مرثیه و نوحه خوانی و تهدید کنند و اتهامات سنگین به اینان بزنند. برای همین اکنون ادعا شده است که جریان فتنه 88 یا همان بر گردان کودتای پاسداران در 22 خرداد و تظاهرات های ضد حکومتی میلیونی نا راضیان پس از 22 خرداد در سال 88 می باشد که مترادف عبرت شده است. زیرا که در توضیح و تحلیل این اصطلاح بدون آنکه گفته شود ضریب نارضایتی بس بالاست که هر لحظه امکان قیام عمومی می رود . اما با پاک کردن صورت مسأله اعتراف کرده که سران جریان فتنه از صحنه حذف شده اند . ولی تأئید نموده که تکرار فتنه ی مشابه ی 88 از سوی دیگران وجود دارد . پس عضو حزب الله چماقدار و همکار و هم قلم سر باز جو حسین شریعتمداری یادداشت روز نویس برای دفع خطر توصیه نموده است که می بایست از عبرت 88 برای آینده بهر ه گرفت . یعنی اینکه می بایست بدون وقفه سیاست سرکوب و اختناق و قلع و قمع و ضرب و شتم و بگیر و به بند و بازداشت ها همراه با اعتراف گیری و پرونده سازی و صدور احکام سنگین همچون احکام اعدام هر چه بیشتر ادامه یابد. به خصوص اینکه چون در داخل کشور با تحمیل کرن فضای حکومت نظامی و افزایش ضریب سرکوب و خفقان و سانسور تا اندازه ای حضور مخالفان و نا راضیان در صحنه مهار شده وفتیله ی تظاهرات علنی با فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح پائین کشیده وکنترل شده است . ولی اذعان شده که احساس خطر از برون وجود دارد. زیرا که همچون شرایط داخل کشور امکان سرکوب و خفقان و سانسور در برون مرز وجود ندارد . لذا طرح برای اعمال انتقال شرایط مشابه ی داخل کشور به برون مرز داده شده است که زیر چتر کلید خوردن پروژه ی باز سازی در برون مرز اینگونه توجیه و تشریح شده است :
"در حالي كه هنوز فاصله چنداني از ايام فتنه نگرفته ايم و رنج آنچه در آن روزهاي سخت گذشت هنوز از دل و جان بسياري از اهل ايمان بيرون نرفته است، يك «پروژه بازسازي» كليد خورده است. اين پروژه، كه اين بار ديگر بدون هيچ ابهام و ترديد سررشته آن جايي در خارج از ايران قرار دارد، تلاش مي كند «گفتمان ضد فتنه» و «بصيرت محور» فعلي در صحنه سياسي كشور را به حاشيه ببرد و آرام آرام از جان و رمق آن كم كند. كليد خوردن اين پروژه قبل از هر چيز محصول آخرين برآورد راهبردي است كه پدرخوانده هاي خارجي فتنه 88 از وضع و حال آنها انجام داده اند"
ناگفته نماند که هدف قلم بر دست یادداشت روز نویس ازاینگونه تحلیل و توصیه دادن ها در اصل برای حذف مردم نا راضی از صحنه و مرتبط کردن نارضایتی شان به سران رقیب مغلوب است که در ادامه ی سیاست وابسته کردن این جریان به دشمن بیگانه برون مرز است که نتیجه گیری شودخط و خطوط را اینان ترسیم و القاء می کنند . یعنی جای انداختن این ترفند وارونه که مردم ناراضی ایران که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل می دهند نه اینکه مشکلی با حاکمان رژیم ضد بشری کودتائی نامشروع ندارند ، بلکه حامی اش می باشند. اما گاهی از طریق توطئه ی رقیب مغلوب و حامیان بیگانه ی دشمن در دام می افتند. چونکه تلاش می شود که اینان منحرف شوند. بهرحال چون اوضاع اقتصادی نا بسامان و ورشکسته شده است . آنگونه که رشد نرخ تورم و گرانی لجام گسیخته همراه با رشد فقر و بیکاری در حال افزایش می باشد که وحشت از حذف یارانه های دولتی هر چه زمان اقرام این طرح به جلو رود علائم و آثار و تبعات آن بگونه ای منتهی می شود ه کارشاسان اقتصادی رژیم اخطار داده اند که نرخ تورم از مرز 50% عبور خواهد نمود و موجب اعتراضات مهار نا پذیر عمومی خواهد شد . ولی قلم بر دست یادداشت روز نویس وارونه گوی برای معکوس کردن این شرایط و متهم کردن توطئه ی مشترک رقیب مغلوب و دشمن بیگانه که علیه ی حذف طرح یارانه های دولتی تبلیغ و اقدام می کنند . این چنین سفطه گری حوزوی با تحلیل بازجوئی زندان اوینی ارائه داده است:
"
طرف خارجي عقيده دارد جريان فتنه اكنون كاملا فاقد بدنه اجتماعي است و آن بخش از ضدانقلاب كه تلاش مي كند خود را به عنوان بخش اجتماعي فتنه جا بزند، در واقع تلفيقي از گروه هاي بي ريشه است كه اولا به لحاظ تعداد بسيار قليلند، ثانيا به لحاظ ايدئولوژيك اساسا جايي خارج از گفتمان اسلام و انقلاب به عنوان گفتمان عمومي مردم ايران تعريف مي شوند و ثالثا قدرت عمل و توان بازي سازي، سياسي، اجتماعي و امنيتي آنها بسيار محدود و عملا غير قابل اعتناست. نكته جالب اين است كه غربي ها ظاهرا به اين جمع بندي رسيده اند كه همين عده معدود هم توان تحرك خود را از دست داده و ناپرهيزي هاي سال 88 شبكه و تاكتيك هاي اجرايي آنها را سوزانده است. مهم ترين شاهد براي اين موضوع هنگامي نمايان شد كه اجراي طرح هدفمندي يارانه ها در ايران نه فقط هيچ اعتراضي برنيانگيخت، بلكه جلوي چشم هاي خيره دشمن خارجي و فتنه گران داخلي تبديل به صحنه اي براي نمايش اعتماد مردم به نظام و قدرت همبستگي اجتماعي موجود در كشور شد. كارنگي ديروز در گزارشي نوشت كه اگر هدفمندي يارانه ها مردم ايران را به تحرك وانداشته، بيانيه هاي موسوي و كروبي براي آنها ارزش مسخره كردن هم نخواهد داشت!بحران دوم فتنه گران از ديد آمريكايي ها اكنون اين است كه اين جريان فاقد هرگونه دستاورد سياسي است. هيچ كدام از پروژه هاي مد نظر آن به نتيجه نرسيده و اميدي هم نيست كه بتواند موفقيتي هرچند نصفه و نيمه در صحنه سياست داخلي ايران به دست بياورد. آمريكايي ها اكنون فهميده اند جرياني كه در تعريف اهداف سياسي براي خود، به توان و بنيه اش توجه نمي كند، معلوم است كه جايي در ميانه راه، زير باري كه برداشته له خواهد شد.بحران بعدي فتنه گران اين است كه تمامي تكيه گاه هاي سياسي خود درون نظام را كه چند ماه اول كمك هاي فراوان به آنها كرد از دست داده اند. آمريكايي ها در همان يكي دو ماه اول بعد از آغاز فتنه گفتند كه به اين حركت اميدوارند چون براي اولين بار مي بينند كه تكيه گاه هايي نيرومند درون حاكميت دارد. ولو در آن مقطع چيزي وجود داشت، حالا ديگر دشمن هم فهميده است كه بسط اقتدار سياسي رهبري جايي براي غير باقي نگذاشته و جامعه هم نسبت به هر گونه نداي مخالف يا مسئله دار با اين خط اصيل، بسيار سخت تر و آشتي ناپذيرتر از گذشته واكنش نشان مي دهد. مهم ترين علتي هم كه باعث شد پراكندگي مقطعي خواص به سرعت از ميان برود اين بود كه جريان فتنه با سر در آغوش ضد انقلاب شيرجه رفت و به فاصله كمتر از 6 ماه سر از فاجعه اي چون اهانت به سيدالشهدا (ع) درآورد كه هيچ كس را ياراي توجيه آن نبود، چه رسد به حمايت و پشتيباني كه ديگر محال مي نمود. برداشته شدن مرزهاي فتنه گران با آمريكا، اسرائيل، نفاق، ضد انقلاب و... هرگونه حمايت درون سيستمي از آنها را منتفي كرد و فضايي بوجود آورد كه در آن جز مطالبه مرزبندي و بعد هم برخورد، هر مطالبه ديگري از جانب كساني كه نام خود را خواص گذشته اند، به آبروريزي منجر بحران آخر، به هم ريختگي دروني بسيار حاد و علاج ناپذير اين جريان است. بهترين تشبيه شايد اين باشد كه بگوييم در مجلس ختم مرحوم فتنه، بستگان و آشنايان اكنون به جان هم افتاده اند و از هيچ فرصتي براي متهم كردن يكديگر صرف نظر نمي كنند. يكي مي گويد كه فلاني سياست را زنانه كرده و همه اختيارش را به كسي سپرده كه از اداره امورات خودش عاجز است! ديگري بقيه را متهم مي كند كه كم آورده اند و در حال خيانت به اهداف جنبش هستند! سومي خشمگين است كه اگر مسابقه اي براي التماس به نظام وجود دارد چرا او جامانده است!
در خاتمه اینکه رژیم ضد بشر بحران ساز و بحران آفرین که بر همین اساس 32 سال است که به حیات ننگین خود ادامه داده است . اکنون به مرحله ای از عدم مشروعیت و وحشت از واکنش های اعتراضی اقشار گوناگون رسیده است که که بسیار شدید تر از گذشته به بحران سازی برای پاسخگوئی به بحران ها و عبور از بحران های درونی و برونی نیاز دارد تا جائی که مجبور است با توطئه ی کودتا رقیب را از صحنه حذف نماید و متهم به همسو با دشمن بیگانه ی بودنش نماید تا که بتواند با دراز کردن روزانه همه کاسه و کوزه هاو ضعف و نا توانی هایش را بر سرش بشکند و آوارنماید . غافل از آنکه این شگرد تداعی کننده مثل بر سر شاخ نشستن و بن بریدن یا خود زنی کردن آشکار می باشد . برای اینکه مردم ایران از یاد نبرده اند زمانی نه چندان دور که شامل مرور زمان شده و حافظه ی تاریخی شان پاک شده باشد آنچنان که به خاطر نیاورند که طرد و متهم و محکوم شدگان کنونی جزو مسئولین سابق بالای رژیم ضد بشری بوده که مورد تأئید ولی وقیح همکاره بودند. ولی اکنون دامنه ی جنگ قدرت و ثروت و حذف رقبا و انحصاری کردنش چنین بالا گرفته است که این مهره های سابق و حتی کنونی در مسند کار همچون رفسنجانی تحمل نمی شوند . بنابراین وقتی این چنین با پیروان خمینی شیاد زیر نام وی و با حمایت جانشین وی ولی وقیح بر خورد می شود . مشخص است که مردم ایران و مطالبات فراموش شده شان هیچگونه محلی از اعراب ندارند . همینطور نقش دایه مهربان تر از مادر شدن یا تمساح برای مردم فلسطین و لبنان و عراق و افغانستان و... ریختن اقدامی شیادانه و عوامفریبانه و دین فروشانه است که مر تبط با سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز است.چون که شگرد و تلاش مذبوحانه در راستای سیاست بقای رژیم ضد بشر کودتائی می باشد. بهر صورت تنها راه اصولی برای خلاصی از شرایط موجود که نتیجه عملکرد وارونه گوئی و فریبکاری 32 ساله ی حاکمان ایران است که زیر چتر دین ابزاری ود ین فروشی دنبال شده است. مبارزه ی بی امان برای تغییرات حکومت دمکراتیک غیر دینی در ایران می باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891011/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان شنبه 11 دی ماه سال 1389
دستمال هايي كه خواهند سوخت ! (يادداشت روز
)