روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 18 تیرماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکوتی جمهوری " آيا اين يك خطر نيست؟! "
"راه حل همان پژواک فریاد ناراضیان ضد حکومتی می باشد که در تظاهرات های ضد حکومتی خودشان مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر دادند . چون آشکارا نشان دادند که نه خواهان ادامه ی حکومت دینی نمی باشند ، بلکه خواهان تغییرات حکومت دمکراتیک در ایران هستند"
سياستمداران اين روزها سرگرم متهم كردن همديگر به قاچاق كالا، جمع آوري ثروت، جاسوسي براي موساد، عمله فراماسونري بودن، مجاز نبودن براي حضور در انتخابات، فقدان شايستگي براي فعاليت سياسي، همكاري با جريان انحرافي، خروج از عدالت، بيبصيرتي، توليد خطرهائي بزرگتر از خطرهاي گذشته، توسل به شعارهاي تبليغاتي، سطحينگري و برخوردهاي غيرعلمي، فرصتطلبي، موج سواري و تلاش براي انحصارطلبي و اقتدارگرائي هستند. اينها همه نسبتهائي هستند كه در چند روز گذشته ميان فعالان سياسي و مسئولان رد و بدل شده و در خروجيهاي خبرگزاريها و رسانههاي مجازي و مكتوب قابل مشاهده هستند و حتي بخشي از آنها در رسانه ملي نيز انعكاس داشته است. صاحبنظران، اين جنگ تبليغاتي را يك نبرد زودهنگام براي انتخابات مجلس ميدانند، جنگي كه ميان عناصر يك جناح در گرفته و چون اين همان جناحي است كه خود را اصولگرا ميداند و قدرت را نيز در دست دارد چارهاي جز اين نيست كه گفته شود اين يك جنگ قدرت است. تصاحب كرسيهاي مجلس براي فعالان سياسي مهم است اما نه آنقدر كه به قيمت تهمت و دروغ و چوب حراج زدن به حيثيت همديگر تمام شود. در بخش اقتصادي هم خبرهاي تازه منتشر شده اينها هستند: افزايش 13 درصدي قيمت سيمان براي دومين بار در 6 سال اخير، ابهام در تصميمات جديد يارانه شير، خداحافظ شير يارانهاي! افزايش تعرفه شكر در آستانه ماه مبارك رمضان، و خبري كه منتشر نشد اما در عمل به زندگي مردم وارد شد اينست كه بستهبنديهاي شير، ماست، پنير، آبميوه و... گاهي نصف و گاهي يك سوم خالي به خريداران تحويل ميشوند تا طبق يك توافق اعلام نشده، جبران افزايش بهاي تمام شده براي توليدكننده در شرايط عدم امكان افزايش قيمت به دليل اجراي قانون هدفمندي يارانهها ميسر گردد. نتيجه اين شده است كه مردم از يكطرف با گرانيهاي سرسامآور مواجهند و از طرف ديگر با مشاهده كمفروشيها رئيس مجمع عالي واردات ميگويد: "قيمتها را كاهش ميدهيم اگر دولت دست از قيمتگذاري بردارد"
درادامه سر مقاله نویس در ادامه گریزی هم به ادعای کمدی و وارونه پاسدار رئیس جمهور احمدی نژاد زده شده که گفته است در هیچ خانواده ای فقیری وجود ندارد یا 1000 متر زمین از سوی به خانوارهای ایرانی واگذار می شود. آنگاه از تهدید خاتمی از سوی رئیس گزمکان محمد علی جعفری یاد نموده است . تا در دنباله توانسته باشد شرایط کنونی را ارزیابی نماید و از ارائه راه حل برای مشکلات حاد سخن گوید تا که به مسئولان در گیر جنگ قدرت و ثروت تفهیم کرده باشد که باید بدانيد آنچه شما ميگوئيد و به همديگر نسبت ميدهيد، هر گز براي مردم آب و نان نميشود. چونکه این شگرد تبلیغاتی برای فرار از پاسخگویی مسئولیت تان به عدم تأمين رفاه و معاش مردم می باشد . برای اینکه اگر معاش مردم تأمين نباشد، فرصتي براي شما باقي نميماند تاكه بتوانيد برای حفظ جایگاه قدرت تان بیش از این عوامفریبی کنید و پاسخ مطالبات مردم را یا با وعده ی دروغ بزرگ تر یا دسیسه و توطئه و تهدید همراه با منحرف کردن اذهان عمومی دهید. برای اینکه فراموش کرده اید که گفته می شود"من لامعاش له لامعادله" سپس توصیه نموده است که مسئولان از دایره ی تنگ محصور شده ی خودشان بدر آیند ودر میان مردم روند و بطور مستقیم و بدون سانسور به درد دل شان گوش دهند تا که بدانند اوضاع مردم چگونه می باشد تا دست از ارائه ی آمار دروغین دولتی با وعده ها یبیشتر دروغ و وارونه دادن بر دارید زیرا که مردم از وعده های دروغ دادن و جنگ قدرت و ثروت و نا هنجاری اقتصادی و معیشتی خسته شده اند که این خستگی و بی اعتمادی شان نسبت به مسئولان چنین علامت خطر است:
به همين چند قلم خبر و اظهارنظر سياسي و اقتصادي اكتفا ميكنيم و وارد مباحث مهمتري از قبيل اين گفتههاي رئيسجمهور كه در ايران هيچ خانواده فقيري وجود ندارد و به هر خانواده 1000متر زمين واگذار ميكنيم! و اظهارات فرمانده كل سپاه پاسداران كه درباره همه مقولات از سياسي و اجتماعي گرفته تا اقتصادي و فرهنگي و هنري و انتخابات و... اظهارنظر ميكند، نميشويم كه مثنوي هفتاد من كاغذ شود شرايط امروز جامعه را ارزيابي نمائيم، قطعا به اين نتيجه خواهم رسيد كه جامعه ما، در سطح فعالان سياسي و مسئولان اجرائي دچار مشكلات حادي است كه هر چه زودتر بايد حل شود. اين را بدانيد كه آنچه شما ميگوئيد و به همديگر نسبت ميدهيد، براي مردم آب و نان نميشود. كار اول شما تأمين رفاه و معاش مردم است و بعد از آن نوبت به بقيه امور ميرسد. اگر معاش مردم تأمين نباشد، فرصتي براي شما باقي نميماند كه بتوانيد به ساير امور جامعه، چه مادي و چه معنوي، بپردازيد كه فرمودهاند "من لامعاش له لامعادله". توصيه ما به مسئولان اينست كه از دايره تنگي كه خود را در آن محصور كردهاند خارج شوند و به ميان مردم بروند و حرفهاي مردم را بدون سانسور بشنوند تا بتوانند از شرايط امروز جامعه ارزيابي درستي داشته باشند. به آنچه بله قربانگوها به شما گزارش ميدهند اكتفا نكنيد و از محدوده گزارشهاي از صافي گذشته عبور كنيد تا به واقعيتهاي جامعه برسيد. مصاحبههاي گزينشي رسانه ملي نيز شما را قانع و راضي نكند. مردم حرفهاي زيادي دارند كه به گوش شما نميرسد از وعدههاي نادرست، از گرانيهاي لجام گسيخته و از فقر و بيكاري و بيعدالتي ناراحت و ناراضي هستنداعتماد مردم را نميتوان با دعواهاي سياسي و همديگر را از ميدان خارج كردن حفظ كرد. براي برخورد با عناصر فاسد و منحرف، قانون و راهكار عملي وجود دارد وتوسل به سخنراني و شعار دادن و تبليغات، راهي انحرافي است كه فقط ميتواند به اعتماد مردم خدشه وارد كند. اگر اينها را انتقاد ميدانيد، چرا آنرا انحصاري كردهايد؟ براي عموم مردم هم اين امكان را فراهم بياوريد تا حرفهايشان را بزنند و به عملكردها انتقاد كنند. ، راه درست اين نيست كه مردم خاموش باشند و مسئولان سخنراني كنند، بهترين راه اينست كه مردم بگويند و مسئولان گوش باشند. اگر با گوش جان به حرف دل مردم گوش كنيد به اين واقعيت خواهيد رسيد كه مردم از دعواهاي سياسي و فشارهاي اقتصادي خسته شدهاند. آيا اين، يك خطر نيست؟! !"
در خاتمه اینکه این اعلام خطر کردن سرمقاله نویس که اذعان نموده است ناشی از بی اعتمادی و خستگی مردم ایران می باشد . این تابلو بطور نا گهانی ترسیم نشده است . برای اینکه ریشه ی 33 سال عوامفریبی و دین فروشی دارد که همراه باو وعده های دروغ نا کجا آبادی دادن بوده است که زیر پرده ی دین ابزاری شده و جنگ قدرت و ثروت باندی و جناحی دنبال شده است . بنابر این بر خلاف نظر سرمقاله نویس فقط منحصر به دولت کنونی مدعی اصول گرا و ساده زیست و عاشق خدمتگزاری به مردم ایران امام زمانی نمی باشد . برای اینکه گفته شد که تاریخچه 33 ساله دارد که همه دولت مردان سابق و کنونی به خصوص خمینی شیاد و جانشین وی ولی وقیح نا مشروع مسئول و مقصر می باشند . به ویژه ایتکه زیر پوشش حکومت مذهبی فاشیستی اهداف خبیث غارتگری و جنایت آمیز وجنگ افروزی و بحران آفرینی و منحرف کردن اذهان عمومی و.... با دادن های سیستماتیک وعده ها و قول های دروغین دنبال شده است . همچنین سیاست تهدید ضرب و شتم و زندان و شکنجه هم بخشی از اهرم پیش برد اهداف شان بوده است که نتیجه ی 33 ساله اشان به شرایط کنونی منتهی شده است . راه حل همان پژواک فریاد ناراضیان ضد حکومتی می باشد که در تظاهرات های ضد حکومتی خودشان مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر دادند . چون آشکارا نشان دادند که نه خواهان ادامه ی حکومت دینی نمی باشند ، بلکه خواهان تغییرات حکومت دمکراتیک در ایران هستند.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1390/13900418/13900418_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 18 تیرماه سال 1390
آيا اين يك خطر نيست؟!