دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 15 تیر ماه سال 1390روزی نامه

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " شطرنج ايراني و قمار آمريكايي در منطقه "

"قیام بهار جدید کشور های عربی منطقه که محتوای ضد دیکتاتوری دارد .هر گز نمی تواند که هیچگونه تجانسی با حکومت ایران داشته باشد که بد ترین ومنفور ترین رژیم دیکتاتوری قرون وسطایی فاشیستی نه منطقه که جهان معاصر می باشد"

هرروز که خبر های بیشتری از تظاهرات و قیام هی منطقه به خصوص از سوریه و عراق گزارش می شود که مکمل قیام های ضد دیکتاتوری منطقه می باشد. بر ضریب نا رضایتی حاکمان رژیم کودتایی قرون وسطایی نا مشروع افزوده می شود . بهمن دلیل است که قلم بر دست عضو حزب الله همچون همکاران قلم زنانش با فراموش کردن مطالبات مردم و فضای رشد نارضایتی عمومی و رقابت ها و اختلافات درونی و ادامه ی جنگ قدرت و ثوت که به رأس رژیم آلوده به فساد رسوخ کرده است . اما وی مثل ولی وقیح و پاسداران کودتا گر که عجیب دچار وحشت از قیام های ضد دیکتاتوری منطقه به خصوص اقدام مشابه لیبی در ایران شده است . بنابراین مجبور شده است که این وحشت را بادفاع کردن از قذافی در لیبی مستتر نماید . چونکه این چنین استتار کردن به خاطر وحشت از تکرار صحنه مشابه ی لیبی در سوریه وایران است .همچنین توجیه گری برای لو رفتن کمک های نظامی به لیبی است که تازگی لوموند فاش ساخته است . برای همین پیرامون جنگ ناتو با قذافی این چنین تحلیل پاسداری و ولی وقیح گونه ارائه داده است:

"از ليبي يعني غربي ترين كشور جهان اسلام شروع كنيم. آمريكا و ناتو به اين دليل وارد جنگ ليبي شدند كه تصور مي كردند اولا به آساني قادر به حذف قذافي از صحنه و به چنگ آوردن منابع آن، خواهند بود و ثانيا اين پيام را به مردم منطقه خاورميانه مي دهند كه براي رها شدن آنها از چنگ آنچه در غرب ديكتاتوري خوانده مي شود آماده پول خرج كردن و به خطر انداختن جان سربازانشان هستند. بالاخره اينكه ولو راه حل سياسي در ليبي به نتيجه برسد، هيچ تضميني نيست كه گروه جايگزين در ليبي هماني باشد كه آمريكايي ها مي خواهند. از 30 عضو شوراي انتقالي ليبي، فقط اسامي 10 نفر اعلام شده چرا كه آن 20 نفر ديگر جنگجويان مسلماني هستند كه همانقدر كه با قذافي دشمني مي ورزند آمريكا را هم خصم خود مي دانند. بنابراين دورنما در ليبي (ظرف 6 ماه آينده) اين است؛ تشكيل يك حكومت اسلامي بيخ گوش اروپا"

مدعی قلم بر دست یادداشت روز که تحلیلگر وقایع و تغییر و تحولات منطقه شده است . پس از بررسی شرایط لیبی به سراغ مصر رفته است . در اصل سیاست مداخله گری در امور داخلی این کشور را دنبال کرده است و مدعی شده است که سمت و سوی تظاهرات مردم مصر ضد اسراییلی و آمریکایی با گرایشات اسلامی به پیش می رود و از سرمایه گذاری برروی اخوان المسلمین یاد نموده است. ولی بر خلاف سرمقله نویس همتایش در روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی که علیه نبیل العربی رئیس جدید اتحادیه کشور های عربی به وی انتقاد کرده است که چرا شرط عادی شدن رابطه با رژیم ضد بشری قرون وسطایی را قطع سیاست مداخله گری در امور داخلی کشورهای عربی به خصوص کشورهای همسایه ایران کرده است . اما وی این چنین با آویزان شدن به وی مانور تبلیغاتی علیه ی آمریکا و اسراییل داده است:

"مورد دوم مصر است. در مصر، فضا روز به روز ضد اسراييلي تر، و تا آنجا كه آمريكا در كنار اسراييل باشد، روز به روز ضد آمريكايي تر خواهد شد. علت هم اين است كه با توجه به ضد اسراييلي بودن عميق افكار عمومي مصر، هرچه به سپتامبر يعني ماه برگزاري انتخابات پارلماني نزديك تر مي شويم كانديداها براي جلب بيشتر نظر مردم هم كه شده مجبورند در سر دادن شعارها و اتخاذ مواضع ضد اسراييلي با هم مسابقه بگذارند و همين باعث خواهد شد كه آمريكا هم ديگر (به دليل ملاحظات داخلي) چندان نتواند بر فضاي داخلي مصر اثر بگذارد.اما نگراني اصلي اين است كه اگر انتخابات در شهريور برگزار شود بدون شك گروه هاي اسلامي و در راس آنها اخوان، اكثريت مطلق پارلمان را در اختيار خواهند گرفت. اخوان المسلمين - كه آمريكا دريافته آينده مصر بدون ترديد در اختيار آنهاست- به صراحت گفته است كه اگر به هر دليلي انتخابات به تعويق بيفتد رويارويي سنگيني را با شوراي نظامي به راه خواهد انداخت طوري كه اين شورا هم به مبارك ملحق شود. اخوان عقيده دارند اگر بناست قانون اساسي نوشته شود اين كار بايد بعد از تشكيل مجلس خلق و توسط نمايندگان منتخب مردم انجام شود كه اين البته فاجعه اي براي آمريكا خواهد بود چرا كه معلوم است از درون قانون اساسي كه اكثريت اخواني مجلس مصر بنويسد، جز حكومت اسلامي بيرون نخواهد آمد.نقطه دوم اميد آمريكا اين است كه خيال مي كند توانسته با حذف كردن چهره اي مانند نبيل العربي و جايگزين كردن او با محمد العرابي مصر را از ايران دور نگه دارد. اما اين اميد هم ديري نخواهد پاييد. همانطور كه همه مقام هاي مصري گفته اند تصميم اصلي در مورد نحوه روابط با ايران را پارلمان آينده مصر اتخاذ خواهد كرد كه گفتيم لاجرم اسلامگرايان ضدآمريكايي در آن اكثريت خواهند داشت. وقتي شوراي نظامي منحل شود و پارلمان و دولت آينده مصر شكل بگيرد، آن وقت تازه آمريكايي ها خواهند ديد كه قيام مردم مصر چه بر سر راهبرد منطقه اي آنها آورده است"

باز هم این مدعی قلم بر دست عضو حزب الله همچنان از موضع ضد آمریکایی بحران سوریه را دنبال نموده است. البته از موضع جانبدارانه ی دفاع از بشار اسد لرزان شده که هرروز دستش بیشتر به ریختن خون های بیشتر معترضین سوری آلوده می شود . به خصوص اینکه بدون در نظر گرفتن تظاهرات چند صد هزار نفره ی معترضان سوری در حمام انجام شده است . ولی وی در مجموع مخالفان بشار اسد را اقلیت نامیده است . در صورتی که در این تظاهرات از سوی ارتش و نیروهای امنیتی سوریه تعدادی به خاک وخون کشیده شدند . جالب تر اینکه در این تظاهرات تصویر ولی وقیح و رهبر حزب الله از سوی معترضان پاره و به آتش کشیده و علیه شان شعار داده شد . اما اکنون این مدعی در حمایت از بشار اسد و ادعای شکست اهداف و طرح های آمریکا و اسراییل و عربستان و ترکیه در سوریه کرده است و با چشم دوختن به اخوان المسلمین اینگونه از هشیاری بشار اسد وخنثی کردن توطئه های آمریکا و اسراییل و عربستان و ترکیه یاد کرده و برایش هورا کشیده است :

"سوم، بايد به وضع سوريه هم نظري اجمالي انداخت. روز نخست، راهبرد آمريكا در سوريه اين بود كه با سوء استفاده از فرصت تحولات منطقه اگر توانست دولت اسد را ساقط كند و اگر نه، آن را چنان تضعيف نمايد كه بتواند امتيازهايي كلان در مورد روابط با ايران و حزب الله از آن بگيرد و به تدريج سوريه را از محور مقاومت حذف كند. مهمترين ماموريت براي ايجاد ناآرامي در سوريه بر عهده سعودي و اسراييل گذاشته شد. مجموعه اطلاعات موجود نشان مي دهد ميزان سرمايه گذاري كه سعودي براي زمين زدن حكومت بشار اسد انجام داد تقريبا فقط با اسراييل قابل مقايسه است. به تدريج، آمريكايي ها سعي كردند تركيه را هم وارد بازي كنند. طراحي آمريكا اين بود كه با سوء استفاده از پيوند تاريخي تركيه و اخوان المسلمين، ترك ها را كه همواره با هوشمندي از ورود به بازي شيعه- سنتي در منطقه خودداري كرده بودند، به درون اين پروژه خطرناك بكشاند كه البته تا حدودي هم موفق شد، اما به تدريج مشكلات اين راهبرد خود را نشان داد. نخست اينكه اكثريت مردم سوريه هرگز با معترضان همراهي نكردند و راديكال كردن تحركات اقليت از طريق سوق دادن آن به درگيري مسلحانه با دولت نيز نتوانست جاي خالي اكثريت غايب را پر كند. در نتيجه اعتراضات در سوريه، همواره اعتراض اقليت باقي ماند. در مرحله بعد، آمريكايي ها دريافتند كه يكپارچگي و انسجام طبقه حاكم بويژه ارتش و نيروهاي امنيتي در سوريه به حدي است كه امكان بوجود آوردن هيچ شكافي در آنها وجود ندارد بنابراين امكان كودتا هم منتفي است. اتفاق سوم اين بود كه در پيش گرفتن راهبرد اصلاحات هوشمندانه توسط اسد، همراهي با اعتراضات بويژه در شهرهاي بزرگ مركزي را هر چه كمتر كرد و محور آمريكا-اسراييل- سعودي دريافت كه دورنماي سرنگون شدن اسد در كوتاه مدت مطلقا قابل سرمايه گذاري نيست.:

بالاخره اینکه قلم زن عضو حزب الله و یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان در پایان یادداشت روز خود باز هم از موضع ضد آمریکایی این چنین قیام های ضد کودتایی منطقه را به زیان آمریکا و جریان های اسلامی ترسیم نموده است که بر حسب ادعا می بایست در نهایت تبدیل به حامیان رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران تمام شود . این ادعا را این چنین جمع بندی وتئوریزه کرده است :پ

"آمريكا در هيچ كدام از كشورهاي كليدي منطقه قادر به تغيير دادن بازي به نفع خود نبوده است.2- همچنان نيروهاي مردمي و گروه هاي سازمان يافته اسلامي نقش اصلي را در پروژه هاي آينده دولت سازي در منطقه دارند و هرچه اين نقش برجسته تر شود، منطقه به الگوي ايراني نزديك تر و ازنظم مطلوب آمريكا دورتر خواهد شد.3- هيچ نسخه اي از پروژه دموكراسي سازي آمريكايي براي وضعيت جديد منطقه وجود ندارد و دموكراسي هاي جديد در منطقه به شدت ضد آمريكايي خواهند بود.4- بحران اقتصادي و سوء مديريت متمركز، احتمال انتقال بحران هاي خاورميانه به اروپا و آمريكا را بسيار زياد كرده است. بنابراين، آمريكا و اروپا براي كنترل اوضاع داخلي خود هم كه شده بايد به حضور منطقه اي را كمرنگ كنند.شايد بتوان همه اين تحليل را در اين يك جمله خلاصه كرد: آمريكا در منطقه قمار بازي مي كند و ايران شطرنج"

در خاتمه اینکه معلوم نیست که مدعی تحلیل گر وارونه گوی برای چه فراموش کرده است که خمینی شیاد شطرنج بازی را غیر مجاز کرده بود . مشروط بر اینکه از کی تا کیهان غول قرون سطایی از شیشه بیرون زده شطرنج باز برنده شده است و در مقابل آمریکا قمار باز بازنده است؟ اما از ین شوخی بیمزه گذشته ریشه و علت این هذیان گویی چنین است که پس از شروع قیام های ضد دیکتاتوری منطقه که الگوی شروع و ادامه ی آن تظاهرات ضد حکومتی بود که پس از کودتای 22 خرداد 88 در ایران شروع شد وسریع نه ایران گیر که در سراسر منطقه و جهان فراگیر شد و صدای فریاد های معترضین ایرانی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای اصل ولایت وقیح طنین انداز شد. خلاصه در ادامه ی تظاهرات ضد حکومتی مردم ایران که ابتدا جرقه اش در تونس و سپس در مصر زده شد . آنگاه این قیام های ضد دیکتاتوری منطقه آنگونه گسترده شد که به سوریه و عراق رسید و عجیب موجب وحشت حاکمان رژیم دیکتاتوری فاشیستی مذهبی تروریستی ایران شد. آنچنان که حاکمان رژیم کودتایی قرون وسطایی حاکم بر ایران مجبور شد سیاست رعب و و حشت و سانسور را به شیوه های گوناگون در ایران دنبال و تحمیل نماید تا مانع از سرایت قیام های منطقه به ایران شود . موازی با این اقدام سیاست تبلیغات جنگ روانی ضد آمریکایی و اسراییلی با موج سواری کردن این ادعا که قیام های منطقه دارای ماهیت اسلامی با گرایش الگو برداری شده از مبارزه ی 33 خمینی شیاد و جانشین ولی وقیح نا مشروع می باشد. طوریکه هرروز که از قیام های ضد دیکتاتوری منطقه سپری شده است این ادعا بیشتر تبلیغ شده است . بهر حال بدون چون وچرا این سیاست تبلیغاتی بطور عمدی وارونه شده است . زیرا که اشاره شد ناشی از وحشت سرایت آن به داخل ایران است . برای اینکه قیام بهار جدید کشور های عربی منطقه که محتوای ضد دیکتاتوری دارد .هر گز نمی تواند که هیچگونه تجانسی با حکومت ایران داشته باشد که بد ترین ومنفور ترین رژیم دیکتاتوری قرون وسطایی فاشیستی نه منطقه که جهان معاصر می باشد.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900415/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه 15 تیر ماه سال 1390روزی نامه

شطرنج ايراني و قمار آمريكايي در منطقه (يادداشت روز)