"دلیل نامگذاری تروریست بودن مجاهدین از سوی وزارت امور خارجه آمریکا و دلیل اخراج نام شان از این لیست "

امروز 28 مرداد سال 90 است که یاد آور کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 است که 58 سال پیش در چنین روزی دولت دمکراتیک زنده یاد دکتر محمد مصدق بوسیله کودتاگران ارتجاع داخلی ودربار و استعمار خارجی سقوط کرد و جای پیر استعمار انگلیس در ایران را آمریکا پر کرد . البته از آن تاریخ تا حال تغییر وتحولات ژرف در ایران ومنطقه وجهان رخ داده است که همچنان جریان و ادامه دارد. ولی متأسفانه همان سیاستی که از سوی کودتای ننگین 28 مرداد سال 1332 علیه ی حکومت ملی زنده یاد دکتر مصدق در آمریکا اعمال و موجب شد تا جای دولت دمکراتیک مصدق را یک حکومت استبداد ی و وابسته بگیرد و برای 25 سال ادامه داشته باشد تاا ینکه منتهی به انقلاب مردم در 22 بهمن سال 57 شد و منجر به سقوط حکومت استبدادی وابسته شاه شد و فریاد مرگ بر آمریکا نیز بدلیل طرح کودتای 28 مرداد سال 32 و حمایت از شاه در ایران طنین انداز شد .گرچه مسیر واهداف انقلاب با نقش خمینی شیاد واژگونه شد. ولی از خاطره ها محو نشده است که چگونه فضای ضد آمریکایی در ایران طنین انداز شدکه ناشی از نقش کودتای 28 مرداد و حمایتش از شاه مستبد بود. طوریکه خمینی شیاد فرصت طلبانه با پیروانش برای اینکه نیروهای انقلابی و سیاسی راا ز صحنه حذف و دولت موقت بازرگان را به سقوط بکشانند وخود وحامیانش قدرت را قبضه نمایند . بنابراین در 13 آبان سال 58 طرح اشغال سفارت آمریکا در تهران را طراحی کردند و از آن تاریخ تا کنون حاکمان ایران با سیاست توبره و آخور خوری کردن از تبلیغات ضد آمریکایی بهره ها برده اند . زیرا از یک طرف یک ریزشعارهای ضد آمریکایی زده می شود و در مراسم های گوناگون تصاویر رؤسای جمهور آمریکا پاره و پرچم این کشور آتش زده می شود . از طرف دیگر اهداف پشت پرده با سیاست مماشات گری و زد و بند با آمریکا هم دنبال شده است. چونکه این سیاست ادامه همان اشتباه سیاست کودتای 28 مرداد 32 است که از 57 تا کنون از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا تکرار و دنبال شده است آنچنانکه اکنون هم موجب درد سر جدی برای مقامات آمریکا در منطقه و هم معضلات و مشکلات عدیده ای برای مردم ایران شده است. چونکه با گنجانیدن نام سازمان مجاهدین خلق بر توی لیست گروه و سازمان های تروریستی از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا که بدستور مقامات ایران انجام شد . در صورتیکه مجاهدین یک اپوزیسیون جدی رژیم قرون وسطایی و ضدبشری می باشد. ولی کلینتون رئیس جمهور وقت آمریکا که از طریق لابی ها منحرف شد . چون فکر می کرد از طریق حمایت کردن خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان دروغین امکان مهار ولی وقیح و کنترل اهداف هسته ای امکان پذیر می باشد .اما با این اقدام وزارت امور خارجه ی آمریکا بهترین هدیه را به حاکمان ایران داده آنچنان که موجب چوب و پیاز خوردن مقامات آمریکایی به خصوص وزارت امور خارجه شده است . چونکه حاکمان ایران بطور پیوسته سیاست تبلییغاتی ضد آمریکایی را دنبال کرده اند . طوریکه خودشان را پرچمدار پیشتاز مبارزه با آمریکا و اسراییل در منطقه و جهان می دانند . از طرف دیگر سیاست مماشات گری و زد و بند پشت پرده با آمریکا را با شدت پیگیری و به پیش برده اند. مهمتر اینکه بازده ی این سیاست منتهی به پیش بردن تقویت اهداف پروژه ی هسته ای شده است. همینطور بخش دیگر دستآورد این سیاست منجر به همکاری مشترک در اشغال نظامی افغانستان و عراق شد. طوری که رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه های خود در تهران به این همکاری در زمان بوش اعتراف نمود . سپس مشابه همین سیاست در مورد اشغال نظامی عراق تکرار شد. البته گذشته از ساقط شدن دو دشمن حاکمان ایران در افغانستان و عراق شرایط برای حضور و یکه تازی پاسداران وهمکاری شان با طالبان افغانستان و القاعده در عراق فراهم شد . برای اینکه بمباران هوایی قرار گاه های نظامی مجاهدین در عراق که در ادامه خلع سلاح هم شدند. مکمل هدیه ی قبلی گنجانیدن نام این سازمان بر توی لیست سیاه تروریستی به حاکمان ایران شد . جالب و عجیب اینکه همانگونه که رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران خود پیش بینی کرده بود عراق برای نظامیان آمریکا ویتنامیزه شد و بقول وی از تاریخ اشغال نظامی عراق تا کنون مردم آمریکاا جساد کشته شدگان شان در عراق را تحویل می گیرند . البته کشته شدن نظامیان آمریکاییان فقط منحصر به عراق نیست ، بلکه وضعیت مشابهی در افغانستان وجود دارد . بدتر اینکه حاکمان ایران از موضع طلبکارانه خواهان اخراج نظامیان آمریکایی از این دو کشور می باشند .

فاجعه آمیز اینکه پس از طرح مشترک خائنانه ی تهاجم نظامی به مجاهدین اشرف در6 -7 مرداد 88 و 19 فروردین 90 از سوی خامنه ای – مالکی که با چراغ سبز آمریکا همراه بود . تبدیل به اسناد جنایات محرز علیه ی بشریت شده است. عذر بدتر ازگناه و فاجعه آمیز تر اینکه پس از آن تهاجم جنگی 19 فرودین که جنایت جنگی علیه ی بشریت است. موضع گیری لورنس باتلر است که همسو وموازی با لابی های اعزامی مقیم آمریکا بود که ضمن رذیلانه و دروغ و وارونه بودنش بوضوح ثابت می کند که چگونه همان سیاست دست اندر کاران کودتای ننگین 28 مرداد 32 همچنان در وزارت امور خارجه فعال می باشد و از تاریخ عبرت نگرفته اند و فریاد های ضد آمریکایی و پرچم آمریکا آتش زدن آمریکا از سوی عوامل رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ایران را فراموش کرده اند . آنگونه که اکنون همنوا با همان دانشجویان سابق پیرو امام ضد امپریالیست شده اند که 13 آبان از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتند و آن را اشغال نمودند و کار کنان سفارت آمریکا را به گروگان گرفتند که برخی از اینان با یدک کشیدن القاب گوناگون پروفسور و کارشناس و... مقیم سر زمین شیطان شدند و بهمان خصلت و شیوه ی خمینی شیاد و جانشین وی مشغول سیاست توبره و آخوری هستند وتأکید می کنند که نکند وزارت امور خارجه ی آمریکا نام مجاهدین را از توی لیست سیاه تروریست ها خارج نماید . چونکه وانمود می کنند که این اقدام خواست کودتاگران حاکم و بمنزله ی آمادگی جنگ است وبه زیان جنبش سبز تمام می شود. آنهم جنبش سبزی که نه رهبرانش ونه این به اصطلاح حامیان مقیم آمریکا یشان نه حاضر شده اند نسبت به قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان سال 67 موضع گیری و محکوم کنند ، بلکه بشدت تلاش می کنند با عدم اخراج نام مجاهدین از توی لیست گروه و سازمان های سیاسی از سوی وزارت امور خارجه ی آمریکا شرایط مشابه قتل عام سال 67 در مورد مجاهدین اشرف تکرار شود. بنا براین همانگونه که تجربه ی عملکرد 33 ساله نشان داده است که نه رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ایران تغییر و اصلاح پذیر است و نه فرقی بنیادین میان مدعیان اصول گریان غالب و اصلاح طبان مغلوب وجود دارد . چونکه وقتی رهبران جنبش سبز اعتراف آشکار می کنند هم قانون اساسی این رژیم را قبول دارند. هم اینکه متعهد به ولایت فقیه مطلقه هستند که همکاره است که اقدامات ماورای قانون می کند. بسادگی ثابت می کند که اختلاف ناشی از جنگ قدرت و ثروت وسهم خواهی می باشد ونه اختلاف دیگر.

مشروط بر اینکه دست اندرکاران نگهداشتن نام مجاهدین بر توی لیست گروه و سازمان های تروریستی تصور می کنند که شرایط همچون 58 سال پیش است که با صرف هزینه ی چند ده هزار دلاری می توان کودتا کرد و مهره های دست نشانده ی مستبد مورد نظر را حاکم نمود . غافل از آنکه پس از اشغال نظامی عراق آمریکا یک قلم بیش از 1000 میلیارد دلار فقط متحمل هزینه در این کشورشده است و بیش از 4500 نفر نظامیانش در این کشور کشته شده اند. عجیب اینکه از سوی حامیان وعوامل همان کشوری کشته شده اند که از طریق سیاست مماشات گری وفعال بودن لابی های مقیم آمریکایش همراه با زد و بندهای پشت پرده پیشنهاد گنجانیدن نام مجاهدین بر توی لیست سیاه را به مقامات آمریکایی به خصوص وزارت امورخارجه ی آمریکاتحمیل کرد و همچنان اصرار بر توی لیست بودن شان کرده است. مهمتر اینکه نه وعده های داده شده صلح و آزادی و دمکراسی تجاوز گران نظامی عراق و افغانستان جامه عمل نپوشیده است ونه مهره های قابل اعتمادشان در این دو کشور قدرت نگرفته اند، بلکه شرایط بطور کلی وارونه شده است . از طرف دیگر رشد وشتاب تغییر و تحولات خاور میانه که جای خود دارد . زیرا که شبکه های ماهواره ای و شبکه ی اینترنتی موجب رشد آگاهی نسل جوان وسرعت انتقال اخبار و اطلاعات شده که موجب شده است نه سیاست های کودتایی و نه حمایت از کودتا گران همچون گذشته جواب ندارد که شرایط مصر نشان داده که بر ضد خودش تبدیل شده است .

در خاتمه اینکه اگر چنانچه مقامات آمریکایی خواهان ثبات سیاسی و امنیت در عراق و افغانستان و خاورمیانه می باشند . اولاً : می بایست یک تعریف منطقی از تروریست وریشه و علت آن بیان کنند که چیست؟ دوماً : فرق میان تروریست دولتی و دفاع از آزادی و دمکراسی و عدالت را تفکیک و ترسیم نمایند تا مرز این دو با هم دیگر مغشوش نگردد که همچون تهاجم جنگی به مجاهدین اشرف 6و7 مرداد 88 و 19 فرودین 90 جای قاتل و مقتول یا جلاد و قربانی عوض شود. سوماً: هیچ راه منطقی جز تلاش همه جانبه برای تحکیم و تثبیت حکومت های دمکراتیک سکولار در منطقه وجود ندارد . اما بدلیل موقعیت سوق الجیشی حساس ومهمی که ایران در منطقه دارد . بنابراین ابتدا می بایست حکومت دمکراتیک در ایران مستقر شود .صد البته پیش مقدمه اش قطع ریشه ای تمام عیار سیاست نخ نما و آزمون و شکست خورده ی طرح کودتای نزدیک 60 ساله با سیاست مماشات گری و زد و بندهای پشت پرده بیش از 32 با رژیم ضد بشری و قرون وسطایی تغییر و اصلاح ناپذیر حاکم بر ایران می باشد . در عوض باید بدون هرگونه قید وشرطی از جنبش های دمکراتیک درایران حمایت شود . بنابراین می بایست برای جبران خطا و اشتباهات گذشته با فاصله گرفتن از سیاست مماشت گری گذشته بدون درنگ نام مجاهدین را از توی لیست تروریستی خارج گردد و تلاش شود تا هرگونه محاصره و محدودیت و تهدیدهای مجاهدین اشرف بر طرف گردد وحق و حقوق انسانی و مبارزاتی شان برسمیت شناخته شود . در غیر اینصور ت هر گونه باشد وبیش از این به سیاست مماشات گری و آوانس دادن به حاکمان ایران ادامه داده شود نه تهاجم نظامی کنونی پاسداران به کردستان عراق همراه با گلوله باران روستاهای کردستان عراق گسترش می یابد ، بلکه همچنین موازی با آن اقدامات تروریستی در عراق فزونی می گیرد و نظامیان آمریکایی بیشتری نه در عراق که در افغانستان کشته می شوند . همینطور با مداخله گری در امور داخلی سوریه بعید نیست دامنه ی نا آرامی های سوریه به درون خاک ترکیه و لبنان و اسراییل کشانیده شود تا ضمن تلاش برای راه اندازی جنگی دیگر حزب الله لبنان و حماس با اسراییل خاورمیانه خیلی بیشتر از شرایط کنون ناامن شود . زیرا که هدف حاکمان ایران گسترش هرچه بیشتر سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز و باج گیری ومداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه است تا که با بسط و تعمیم دادنش جنگ افروزی وناامنی و بی ثباتی در منطقه فراگستر شود و فضای مناسب برای عبور از بحران ها به خصوص بحران هسته ای به وجود آید و شانس دستیابی به سلاح هسته ای تقویت شود و تضمین پشتوانه ی عملی از وعده ی جهانی شدن حکومت مهدودیت قطعی شود.در آن زمان سایه ی شوم تهدید صلح و ثبات جهانی آنگونه خواهد شد که خواب و آرامش از چشمان مقامات آمریکایی و هم پیمانان غربش به خصوص اسراییل ربوده خواهد شد.

هوشنگ بهداد

28 مرداد ماه سال 1390