چرا لابی های رژیم قرون وسطایی ایران تلاش می کنند نام مجاهدین از توی سیاه تروریستی وزارت امور خارجه ی آمریکا خارج نشود؟
گفته می شود هیچ ارزانی بی علت و هیچ گرانی بی حکمت نیست. بنابراین معلوم است که عریضه نویسان 37 نفره ی لابی های رژیم قرون وسطایی مقیم آمریکا که اصرار دارند وزارت امور خارجه ی آمریکا نام مجاهدین را همچنان بر توی لیست سیاه تروریستی نگهدارد . بی دلیل نیست . چونکه اینان نمایندگان آن جنش سبزی است که سپتامبر سال گذشته تظاهرات 100 نفر شان جلوی سازمان ملل در نیویورک در کنار تظاهر کنندگان چند هزار نفره ی مجاهدین بود که مدعی اند مجاهدین پایگاه اجتماعی ندارند! برای اینکه اینان نه جزو گره هایی نیستند که برای رضایت خدا موش بگیرند. بلکه متخصصان حرفه ای بازی موش و گربه می باشند که خوب می دانند چه موقع و کجا نقش موش یا گربه را بازی کنند. پس نیاز است تاکه مو شکافی یا ریشه یابی شود که دلیل پیگیری این مأموریت جدید شان علیه ی مجاهدین چیست؟ بخشی از ریشه یابی ارتباط به نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات و تقلبات ریاست جمهوری دوره ی نهم دارد. چونکه فراموش نشده است که چگونه پس از اینکه جو سازی ها پیرامون خاتمی بالا گرفت. طوریکه وی موجب شک و تردید شد تا که وارد رقابت ریاست جمهوری دوره ی دهم بشود یا نشود. زیرا که از سوی باندهای رقیب غالب تلاش می شد تا رقیب جدی مقابل پاسدار گماشته احمدی نژاد وجود نداشته باشد. پس خواهان حضور خاتمی در صحنه نبودند .تاا ینکه بخشی از مدعیان اصلاح میر حسین موسوی حسابگر را وسوسه کردند تا وارد صحنه شود . به خاطر اینکه وی پس از نخست وزیری در دوران جنگ تا آن زمان کنار گود بود و وارد رقابت قدرت نشده بود . لذا جریان مدعی اصول گرا کاری با وی نداشتند . البته میر حسین موسوی تصور می کرد که ریسک کردن و وارد گود شدن نه وی را خطری تهدید نمی کند ، بلکه می تواند هم از حمایت مدعیان اصلاح طلبان وهم از حمایت بخشی از پیروان خمینی شیاد مدعی اصول گرایان بر خواردار شود. بهر حال مدعی اصلاح طلبان فکر می کردند که در صورت بسیج نیرو وتبلیغات داخلی و بیرونی همچون دوم خرداد سال 76 حماسه سازی دیگری می شود و ولی وقیح نا مشرروع خامنه ای و پاسداران مجبور به پذیرش شکست و تقبل رئیس جمهور شدن میر حسین موسوی خواهند شد و حماسه ی مشابه ی دیگر دوم خرداد 76 تکرار می شود و زمینه ساز مانور تبلیغاتی از داخل و خارج می شود . از طرف دیگر ولی وقیح نا مشروع و پاسداران بخوبی می دانستند که عملکرد 4 ساله ی ریاست جمهوری احمدی نژاد و دولت نهم بشکلی نبوده است که قابل دفاع و تضمین پیروزی وی باشد و آگاهی داشتند که مردم هم علاقه ی چندانی برای حضور در صحنه ی نمایش خیمه شب بازی ریاست جمهوری را ندارند . بنابراین اینان برای پیشبردن سیاست و اهداف خود اشراف داشتند که بشدت به سیاهی لشکر برای داغ کردن تنور نمایش خیمه شب بازی انتخابات – انتصابات – تقلبات دوره ی دهم ریاست جمهوری نیازمند هستند .
بنابراین این نیاز موجب شد که اجازه ورود میر حسین موسوی به صحنه داده شود . جدی بودن موسوی برروی صحنه ی رقابت منجر به کنار رفتن خاتمی شد و موسوی جایگزین وی گردید. اما چون رقبای دیگر همچون پاسدار محسن رضایی و کروبی هم وجود داشتند . سبب شد تا که سمت و سوی محتوای شعارهای تبلیغاتی رقبا شتاب بگیرد.طوریکه جنبه روشنگری به خود گرفت . به خصوص اینکه سازمان پشم و شیشه ی پاسدار ضرغامی برای اینکه بازار این نمایش خیمه شب بازی را هر چه بیشتر داغ نماید. پس بطور کور کورانه دست به تقلید و الگو برداری شیوه ی تبلیغات مناظره های تلویزیونی نمایندگان حزب جمهوریخواه و دمکرات آمریکا زد . غافل از آنکه مناظرات تلویزیونی کپی شده مدل غربی با فضای منقبض همراه با سانسور شدید رژیم ضد بشری و قرون وسطایی هر گز نه همخوانی ندارد بلکه مغایرت دارد . پس پخش این مناظرات موجب درد سر شدید برای برنامه ریزان پشت صحنه خواهد شد . زیرا که برای جلب بیشتر آرا آنگونه ترمز بریده ودنده عقب کنده پاسدار گماشته احمدی نژاد روشنگری کرد که موجب شد آشکارازیرآب عملکرد 30 ساله ی دولت مردان زده شود ومهر تأیید بر افشاگری های بیش از 3 دهه مخالفان به ویژه مجاهدین زده شود که تا آن موقع تکذیب می شد . ولی اکنون این روشنگری ها از زبان پاسدار گماشته احمدی نژاد بیان و تکرار می شد .
خلاصه این روشنگری ها موجب شد تا هم ضریب آگاهی مردم و هم توقع مطالبات به خصوص نسل جوان و دانشجویان بالا رود به ویژه اینکه زنان و دختران هم عجیب فعال شدند . مهمتر مناظرات تلویزیونی موجب شد تافضای رقابت نامزدان ریاست جمهو ری سمت و سوی رادیکارانه به خود بگیرد . گرچه هدف نهایی برنامه ریزان پشت صحنه حذف موسوی و کروبی وخاتمی و رفسنجانی از موضع چوب و چماق یا چوب و پیاز با حداقل هزینه بود . ولی فضایی که در 22 خرداد 88 و واکنش های اعتراضی که پس از آن به وجود آمد . موجب شد که توطئه های طراحی شده پشت صحنه وارونه شود . به ویژه اینکه حضور معترضین در صحنه و تند وتیز شدن سمت و سوی شعار های مرگ بر دیکتاتور و حتی خامنه ای و اصل ولایت وقیح و ادامه دار شدنش تبدیل به عاملی شد تا که موسوی و کروبی مجبور شوند که نه اینکه تسلیم کودتا گران نشوند وعقب نشینی نکنند ، بلکه وادار شدند تابرروی صحنه بمانند واطلاعیه و بیانیه حضور دهند . اما موضوع کلیدی این بود که ادامه ی تظاهرات های ضد حکومتی و رادیکال شدن فضا به نفع مجاهدین بود که بازیگران غالب و مغلوب هرگز خواهانش نبودند. بنابراین مشخص بود که ادامه ی تظاهرات ها هر روز بیشتر مشکل ساز می شد . از سوی دیگر با بهانه عدم بصیرت رفسنجانی و عدم موضع گیری علنی علیه ی کروبی و موسوی موجب فشار و تهدید بر روی وی و فرزندانش جدی شد ،تا آنجا که برادر همسرش حسین مرعشی بازداشت و زندانی شد .
بنابراین پس از اینکه عطاء مهاجرانی به لندن اعزام شد و به مسعود بهنود در لندن پیوست.حضورشان در لندن سرپلی شد تا مهدی رفسنجانی هم به اینان به پیوندد تا که از طریق شبکه ی ماهواره ای بی بی سی تظاهرات های ضد حکومتی داخلی و برون کشور زیر پوشش جنبش سبز کنترل شود و تبدیل به سیاست مشابه ی آزمون شده ی فشار از پایین و فشار از بالا سعید حجاریان شود. بهمین دلیل شاهد بودیم که این تظاهرات های برون مرزی حامیان جنبش سبز تا آنجایی ادامه یافت که می شد شعارهای ساختار شکننانه اش را کنترل نمود تا بتوان بعنوان اهرم فشار چانه زنی داخل کشور در مرحله ی اول برای کاهش فشار برروی رفسنجانی و فرزندانش و مرحله ی بعدی کاهش فشار وتهدید بر روی کروبی و موسوی کار ساز باشد .ولی به محض اینکه شعار تظاهرات های داخلی و خارجی رادیکال شد و می رفت که از کنترل خارج شود. بلافاصله با پایین کشیدن فتیله ی تظاهرات در برون مرز یواش یواش گردهمآیی های اعتراضی و تظاهرات جنبش سبز تعطیل شد .تا اینکه آخوند کدیور و امیر ارجمند هم به عطاء الله مهاجرانی پیوستند و تشکیل میز گردهای بی بی سی و رادیو فردا با حضور عطاء مهاجرانی و کدیور و گنجی و سروش و حتی نوریزاده جایگزین تظاهرات های جنبش سبز برون مرزی خیابانی شد . این سیاست همزمانی با موج دستگیری و بازداشت و ضرب وشتم تظاهر کنندگان و زندانی ومحاکمه کردن ومحکوم به زندانی کردن شان از سوی ارگان های کودتایی و سرکوبگر همراه بود تا یک نوع همآهنگی میان داخل و برون مرز برای کنترل فضای رادیکالی جنبش ومهار آن فراهم شد . بهمین دلیل موضوع قبول داشتن قانون اساسی و ولی وقیح از سوی رهبران جنبش سبز مطرح شد .در عوض فشار وتهدید بر روی مجاهدین افزایش یافت تا بابالا بردن هزینه ی سنگین مبارزه اوضاع به نفع اینان تمام نشود . بنابراین برای منحرف کردن اذهان عمومی و چرخش فضا به نفع کودتاگران 22 خرداد 88 توطئه 3 جانبه ی استعمار خارجی و ارتجاع حاکم بر ایران و عراق با تهاجم جنگی به مجاهدین اشرف یا جنایت علیه ی بشریت در 6 و7 سال 88 مرداد تدارک دیده شد تا که پیگیری این تهاجم تبدیل به موضوع اصلی مجاهدین شود و پیگیری مسایل داخل ایران در ر ده بندی بعدی برای شان قرار گیرد. همچنین مکمل فضا سازی حصر خانگی موسوی و کروبی شود . البته از یاد نرفته است که کروبی و موسوی برای اینکه از اعتبار کسب شده ناشی از ایستادگی کاسته شود مجبور شدند علیه ی مجاهدین موضع گیری کنند . تا که جو سرکوب بیشتر معترضان داخلی ومهار شرایط انفجاری با سرکوب هرچه بیشتر هواداران مجاهدین امکان پذیر شود و فشار روی خودشان کم شود. مشروط بر اینکه از سوی کودتاگران برای اینکه هزینه ی مبارزه و پرونده سازی علیه ی معترضان بازداشت شدگان سنگین شود. بنابراین اتهام منافق ومحارب هم چاشنی شده است.از طرف دیگر مشخص است که هدف دیگر گروگان گیری موسوی و کروبی بستر سازی جراحی کردن رفسنجانی از رأس سیرک مجمع خبرگان رهبری بود . همچنین مرتبط با بر گزاری نمایش خیمه شب بازی دوره ی نهم بازار مکاره است. بهمین دلیل بود که دوباره توطئه ی مشترک 3 جانبه علیه ی مجاهدین اشرف در 19 فروردین 90 تکرار شد ومنتهی به سند دیگر جنایت علیه ی بشریت شد . سپس به جای پیگیری این پرونده ی جنایت آمیز زمان بر اخراج مجاهدین اشرف تا پایان سال میلادی جاری تأکید شد. از طرف دیگر همزمان مجاهدین تلاش همه جانبه برای خروج نام شان از توی لیست سیاه تروریستی وزارت امور خارجه ی آمریکا می کنند . موازی آن تلاش لابی ها و مأموران اعزامی و عوامل شان در آمریکا و اروپا علیه ی مجاهدین وخنثی کردن تلاش شان فعال شدند و مشغول عریضه نویسی های گوناگون شده اند و بطور علنی تقاضا می کنند که وزارت امور خارجه آمریکا نمی بایست نام مجاهدین را از توی لیست تروریستی خارج کند.
البته هدف خوشرقصی فعالیت این لابی ها علیه ی مجاهدین نوعی زد وبند ومعامله گری پشت پرده می باشد. برای اینکه سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در خبره ویژه ی مورخ 2 شهریور فاش ساخته است که حزب كارگزاران و ائتلاف قانون برخلاف برخي تكذيب هاي رسانه اي که می شود. ولی در حال سرمايه گذاري گسترده مالي براي تشكيل ستاد انتخاباتي و سايت ها و روزنامه هاي مورد نياز در اين زمينه است.طوریکه طيفي از كارگزاران مي كوشند ائتلافي انتخاباتي در پوشش شعارهاي قانون و اعتدال راه اندازي كنند و مقدمات اين كار نيز با تدارك راه اندازي چند سايت و روزنامه فراهم و حميد-ق از همكاران نشريات زنجيره اي شبه اصلاح طلب نيز براي سردبيري يكي از اين روزنامه ها نامزد شده است. همینطور كه 35 نماينده فعلي مجلس تحت پوشش حمايتي ستاد ياد شده قرار خواهند گرفت. همچنین افزوده است که با سوخته شدن مهدي هاشمي در ماجراي فتنه 88 و لو رفتن تخلفات وي در زمينه تحريك به فتنه گري و پولشويي و...، عملاً ايفاي نقش آشكار از سوي وي منتفي است و احتمالاً ايفاي نقش هماهنگ كننده، به يكي از نزديكان وي منتقل مي شود تا شعار قانون و اعتدال زير سؤال نرود. ناگفته نماند رژیم ضد بشری قرون وسطایی که تجربیات زیادی از روش شناخته ونخ نما شده ی گروگان گیری دارد که در مورد این مدعیان جنبش سبز فراری یا مأموران اعزام شده در برون مرز هم صدق می کند واز اهرم گروگان گیری از اینان علیه ی مجاهدین استفاده می کند . برای همین چون اینان وامدار یا به نوعی گروگان می باشند . بنابراین مجبورند بر اساس دستورات دریافتی اجرای وظیفه کنند. چون موی دماغ همگی شان مجاهدین است . لذا همه توطئه و دشمنی های ارتجاع داخلی و استعمار بیرونی علیه ی اینان طراحی و اجرا می شود .
هوشنگ بهداد
دوم شهریور ماه سال 1390