گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 5 شهریور 90
پوست هندوانه(گفت و شنود)
گفت :هدف است تعبیرخواب نوکر و ارباب
چگونه نوکر بازگو کردخواب خودباآب وتاب
گفته دیده اربابش بوده سوار اسب سفید
چگونه در ابرها حرکت می کرد و می خندید؟
اربابش خوشش آمده گفته اختیار دارین
به نوکر گفته ادامه بده این خواب شیرین
نوکر گفته کلاهت بودنیمه پوست هندوانه
ناگهان ارباب قاطی کرد ه و شد دیوانه
فریاد زده گفته تو غلط کردی مراخواب دیدی
نوکر گفته تو غلط کردی به خواب من آمدی
گفت: يكي از سايت هاي ضدانقلاب با اشاره به حضور ميليوني مردم در روز قدس، خطاب به گروههاي اپوزيسيون نوشته است «دوستان! رفقا! برادران! و به قول كيهان اجق وجق ها! بايد قبول كنيم كه نه سر پيازيم، نه ته پياز».
گفتم: فلان فلان شده، شكسته نفسي كرده! تمام امورات منطقه و جهان روي كاكل اپوزيسيون مي چرخه! يعني چي كه مي گويد اپوزيسيون نه سر پياز است و نه ته پياز!؟
گفت: همين سايت نوشته است؛ هم اپوزيسيون و هم رهبران اپوزيسيون، همه در خواب و خيال زندگي مي كنيم و درگيري ها و خوشامدهايمان هم خواب و خيال است.
گفتم: نوكري به اربابش گفت؛ من ديشب شما را خواب ديدم كه سوار يك اسب سفيد بوديد و روي ابرها حركت مي كرديد. ارباب كه خيلي خوشش آمده بود گفت؛ اي بابا، اختيار داريد! خب! ديگه چي؟ و نوكر گفت؛ اما به جاي كلاه، پوست هندوانه روي سرتان بود. ارباب با عصبانيت گفت؛ تو غلط كردي كه خواب مرا ديدي! و نوكر كه انتظار اين حرف را نداشت، گفت؛ تو، خودت غلط كردي كه به خواب من آمدي!
گفت: سربازجوی معتاد و بیمار
زمانی نشئه است گاهی خمار
همچون پاک باخته در بازی قمار
روی آورده به تصویر کشی مار
تا با داستان معروف گنجشک و منار
مدعی شود گلابیست محصول چنار
گفتم : چرا سرباز جو با وارونه گویی؟
روی آورده است به دروغ گویی
گفت : در حالت نشئگی دیده خواب
مشغول فال گرفتن است با کتاب
در روز جهانی قدس کرده تبلیغات
تامیلیونهانفردست زنندبه تظاهرات
البته وضو نگرفته خوانده است نماز
چون خودش بوده پس و پیشنماز
موقع دعابا رهبرش کرده راز و نیاز
دانسته چیست فرق سرپیازباته پیاز
گفتم : برای چه سربازجوی بیق؟
دست زده به چنین کار ِ تحقیق
گفت : چون این تحقیق کرده معیار
تا بداند کیست دشمن و که یار؟
گفتم : هدف از این کار تحقیقی چیست؟
مخاطب یا مخاطبین مورد نظرش کیست؟
گفت :هدف است تعبیرخواب نوکر و ارباب
چگونه نوکر بازگو کردخواب خودباآب وتاب
گفته دیده اربابش بوده سوار اسب سفید
چگونه در ابرها حرکت می کرد و می خندید؟
اربابش خوشش آمده گفته اختیار دارین
به نوکر گفته ادامه بده این خواب شیرین
نوکر گفته کلاهت بودنیمه پوست هندوانه
ناگهان ارباب قاطی کرد ه و شد دیوانه
فریاد زده گفته تو غلط کردی مراخواب دیدی