گزیده خبرهای 9 شهریور 90 قسمت - 3

فرم نظرسنجي پرسود براي مردم

خوب وقتی نماینده ی مدعی اصول گرای بازار مکاره برای اینکه وارد بازار مکاره شود اینگونه هدیه می دهد . مشخص است که نوعی سرمایه گذاری برای بازگشت چندین برابر اصل و فرع برایش می باشد . بنابراین چرا نباید که تاجر تازه پا ماهیانه چنین میلیارد تومان اجاره مغاره بدون پرداخت مالیات نگیرد؟

شنيده شده يکي از کانديداهاي انتخابات مجلس در اسفندماه با توزيع برگه هاي نظرسنجي در اين حوزه انتخابيه از آنها خواسته به دو سوال شامل مهمترين مشکل شهر و راه حل رفع آن پاسخ دهند. علي رغم اينکه قرار بوده به صورت قرعه کشي جوايزي به مردم اهدا شود اما همه شرکت کنندگان شامل اين لطف بدون چشمداشت اين کانديدا شده اند!

يك تاجر تقريباً تازه پا تنها چند ميليارد تومان اجاره ماهانه از مغازه‌هايش در يكي از بازارهاي شهر دريافت مي‌كند

فتح الله آملي

http://www.ettelaat.com/index2.asp?code=fadisplay&fname=/ettelaat/etbupload/data/2011/08/08-15/92.htm&title=%DD%CA%CD%20%C7%E1%E1%E5%20%C2%E3%E1%ED

از یک سو بازار پارچه فروشان تهران بدلیل روش مالیات گیری دولت در حال اعتصاب بسر می برد . از طرف دیگر خبرگزاری ایسنا گزارش داده است که سهم رانت خواری وارد کنندگان پارچه چادری مبلغ نا چیز 3 میلیارد دلار در سال است که جزو باند مافیایی غارتگر انگلیسی مؤتلفه ی عسگر اولادی هستند . اکنون نیز مقاله نویس روزنامه اطلاعات آخوند دعایی خبر از تاجر تازه نوپایی داده است که یک قلم مبلغ چند میلیارد تومان اجازه ی ماهانه مغازه هایش می باشد که مالیات هم نمی دهد . حال اینگونه در آمد ها اگر چنانچه با مبلغ 330 هزار تومانی دستمزد نا چیز کار گران محروم و تهی دست مقایسه شود که اختلاف یا فاصله طبقاتی چگونه می باشد ؟ تازه اگر کار گران خوش شانس باشند که حقوق شان به تعویق نیفتاده باشد یا اخراج نشده یا در خطر تهدید اخراج نباشند این مبلغ بسیار ناچیز است . زیرا که تازگی پاسدار محسن رضایی فاش ساخته است که سوار تاکسی می شود و به درد دل مردم گش می دهد که چه دل پرخونی از گرانی و فقر دارند و گفته است که حد اقل حقوق باید یک میلیون تومان باشد . آنگاه عمق آشفته بازار و غرتگری و صاحب ثروت های باد آورده و نهضت فقیر سازی که شامل 80% جمعیت کشور می شود که محصول قول خمینی شیاد است که گفته بود اقتصاد مال خر است و حکومت آینده از آن مستضعفان می باشد

اخيراً در جايي خواندم كه يك تاجر تقريباً تازه پا تنها چند ميليارد تومان اجاره ماهانه از مغازه‌هايش در يكي از بازارهاي شهر دريافت مي‌كند. جالب اينكه فرد مورد نظر اين درآمد را تنها از محل اجاره ملك دريافت مي‌كند و از درآمدهاي ديگرش اخباري در دست نيست. قدر مسلم فردي كه چند ‌ميليارد تومان در ماه فقط اجاره ملك مي‌گيرد، فعاليت‌هاي اقتصادي ديگري هم دارد. شايد پيش خودتان بگوييد اين ميزان درآمد چندان جاي شگفتي ندارد. هستند افرادي كه در اقتصاد بيمار كشور صاحب درآمدهاي كلان مي‌شوند و احتمالاً بيش از اين مقدار هم درآمد ماهانه دارند اما آنچه كه مايه تعجب است اينكه با وجود تمام ادعاهايي كه در دولتمردان، بخصوص در اين دولت در مورد برقراري عدالت در جامعه وجود دارد چرا هنوز شاهد تحصيل درآمدهايي چنين درشت آن هم نه از طريق ايجاد كار يا اشتغال يا توليد، بلكه صرفاً از محل دريافت اجاره ملكي هستيم و جالب اينكه چگونه صاحبان درآمدهايي چنين هنگفت، كمترين ميزان ماليات را مي‌پردازند؟بگذاريد برايتان مثالي بزنم. اگر يكي از دوستان شما كه چندسال قبل خانه و زندگي‌اش را در شهر فروخته و مثلاً يك واحد مرغداري در فلان شهرستان راه انداخته شما را ببيند و بگويد الحمدلله كار و بارش خوب شده و سرمايه‌اش كم كه نشده هيچ، تازه افزايش هم پيداكرده و توانسته واحدهاي جديدي راهم راه‌اندازي بكند. كارگران و كارمندان جديدي هم استخدام كند و ساختمان جديدي هم براي كارگاهش بسازد چه احساسي به شما دست خواهد داد؟ شما هم ترغيب مي‌شويد تا با او شريك شويد و يا در اين كار و يا كارهاي مشابه سرمايه‌گذاري كنيد. وقتي دوست شما توضيح بدهد كه دولت مبلغی به او كمك كرده، وام به او داده، موارد اوليه مناسب و منابع بانكي در اختيارش گذاشته و كمك‌حال او بوده، شما هم اميدوار مي‌شويد كه سرمايه خود را در اين مسير به كار اندازيد. مسيري هم كه شما را از دود و دم تهران دور مي‌كند، هم چند نفري را مشغول كار مي‌كند وهم كمكي به توليد و توسعه كشور است. و حال به عكس اگر دوست شما بگويد كه تمام سرمايه‌اش به دليل عدم حمايت دولت و يا گرفتاري‌هاي فراوان كار و توليد از دست رفته و او خسته و مستأصل و درمانده شده و يا كارش به زندان كشيده،‌ پشت دستتان را داغ مي‌كنيد كه مثل او نشويد. پس نوع رفتار و برخورد دولتمردان، گرايش ايجاد مي‌كند و اين نكته بسيار مهم است. از سوي ديگر وقتي شما مي‌شنويد كه فلاني از راه خريد چند مغازه بي‌آنكه هيچ خطري سرمايه‌اش را تهديد كند، هم درآمد ماهيانه خوبي دارد و هم سرمايه‌اش مرتب به خاطر افزايش قيمت ساختمان و سرقفلي مغازه هر روز بيشتر و بيشتر مي‌شود و بدون دغدغه بيمه و تأمين‌اجتماعي و وزارت كار و سر و صدا و غرولند كارگر و كارمند و بي‌واهمه به خاطر بالا و پايين رفتن قيمت مواد اوليه و بيچاره شدن به دليل واردات فلان و بهمان محصول و صدها گرفتاري و دردسر ديگر سرمايه‌گذاري در بخش توليد و صنعت و حتي خدمات، مي‌توان به راحتي عيش كرد و اكسير زندگي و جواني نوشيد و با ثروت افسانه‌اي رو به تزايد و همواره در حال تكثير و زاد و ولد، هم «قدرت» خريد و هم «شهرت» آفريد و هم آسودگي و رفاه و سلامت و امنيت داشت، قاعدتاً همه اينها ايجاد انگيزه مي‌كند و به سرمايه جهت‌ مي‌دهد.يكي از دلايل عمده تمركز ثروت در شهرهاي بزرگ و به ويژه در تهران همين عامل مهم است. يعني انگيزه بسيار بالاي سرمايه‌گذاري و به ويژه سرمايه‌گذاري ملكي و به ويژه املاك تجاري در اين شهر... و همين چرخه معيوب باعث مي‌شود كه در اين شهر كه دهها و صدها مركز تجاري و بازار بزرگ دارد همچنان ساخت مجتمع‌هاي تجاري و پاساژهاي بزرگ و بازارهاي جديد پررونق و سودآور باشد. چون هيچوقت زياني در آن نيست و نكته عجيب اين كه اين حجم چشمگير از محل‌هاي عرضه كالا، هيچ نسبت و تناسبي با ظرفيت و حجم توليد ندارد. يعني اصولاً ما با اين حجم از توليد و تنوع توليد كالا روبرو نيستيم كه براي عرضه آن نيازمند اين حجم گسترده از مراكز تجاري و پاساژ و... باشيم و در كمال تأسف بخش اعظمي از كالاهاي عرضه شده در اين اماكن گران‌قيمت تجاري كه صاحبانشان را فقط از محل اخذ كرايه مغازه به ثروت‌هاي كلان مي‌رسانند، توسط كارگران خودي، ساخته و توليد نشده‌اند و اكثر آنها كالاهاي خارجي وارداتي هستند. مزيت نسبي بالاي ملك و ساختمان و مغازه و پاساژ و سرقفلي در اين مترو پل و در اين كشور، در مقايسه با هر سرمايه‌گذاري ديگري باعث شده است كه ما در اندام و بدنه اقتصاد وحتي در شكل و شمايل جغرافياي شهرهاي كشور، صاحب و شاهد اعضاي موزوني نباشيم. اين مغازه‌ها و سوپرماركت‌ها و بازارها و پاساژهاي شيك و مدرن و گران به همراه اين همه شعبه‌هاي بانك مدرن و خوش‌نما و خوش برورو، خوشبختانه يا متاسفانه نشانگر اين‌همه رشد اقتصادي و يا افزايش توليد نا خالص و يا كاهش فاصله‌هاي طبقاتي و يا رشد صنعتي و كشاورزي و... و خلاصه در يك كلام، رشد توليد و ثروت ملي و رفاه عمومي نيست. چندان به ايجاد اشتغال و نيز به رشد توليد كشور كمك نمي‌كند. نشانه‌اي است از نتيجه نوع و نحوه رفتار حكومت و دولت با فعالان اقتصادي و ايجاد گرايش‌هاي اقتصادي در آنان و مسير سرمايه‌گذاري و... به نظر شما اگر از كسي كه چند ميليارد تومان در ماه، تنها بابت اجاره مغازه مي‌گيرد، تا پنجاه درصد ماليات مي‌گرفتيم و ماليات‌هاي جمع شده از اين طريق را به مدد عاشقاني مي‌رسانديم كه در امر توليد و صنعت و اشتغال كشور نيازمند حمايت دولت به سر مي‌برند و يا حداقل در امر تهيه مواد اوليه و يا تسهيلات بانكي مناسب و لازم و يا كمك به بيمه‌ كارگران و... به آنها كمك مي‌رسانديم آيا باز هم اين حجم عظيم از سرمايه و سرمايه‌گذاري صرفاً صرف ساخت پاساژها و مجتمع‌هاي تجاري مي‌شد و اين همه سرمايه‌دار تجاري گردن كلفت با نفوذ پنهان و آشكار و پدرخوانده‌هاي اقتصادي زير سايه قد علم مي‌كردند؟

روزنامه اطلاعات :چه‌طور مردمي‌ترين دولت، حتي نرخ تورم و بيكاري را هم محرمانه كرد.درياچه اروميه و تقريبا همه تالاب‌هاي كشور دارد خشك مي‌شود و كسي هم پاسخ نمي‌دهد؟پ

اینهم نمودی دیگر از یک سرمقاله ی این روزنامه است که بیلان عملکرد دولت نهم و دهم استد در حقیقت نوعی کیفر خواست تنظیم شده علیه ی کودتاگران مدعی اصول گرایی می باشد. البته درست است که مخاطب پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور خالی بند و وارونه گوی می باشد. ولی باید گفت که اگر چنانچه حمایت ولی وقیح نامشروع و منفور و پاسداران کودتاگر و بازار مکاره از وی ودولت های نهم و دهم نبود مگر امکان داشت که این پاسدار گماشته احمدی نژاد بتواند روند رو به رشد واردات را گسترش دهد تا زیرآب تولیدات داخلی زده شود و رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری با صارات مغز ها جایش را بگیرد. از سوی دیگر این شرایط یک شبه و 6 ساله به وجود نیامده است ، بلکه محصول 33 ساله می باشد که پس از کودتای آشکار 22 خرداد 88 که همراه با حذف رقیب مغلوب که با یک دست شدن رژیم تغییر و اصلاح ناپذیر بود . اما بدلیل اعتراض مردم و ایستادگی و مقاومت شان منتهی به علنی شدن جنگ قدرت و ثروت و شکاف و اختلاف میان کودتا گران شد. پس از آن رقبا برای انحصاری کردن قدرت دست به مچ گیری و روشنگری علیه ی همدیگر می زنند که منجر به فضای کنونی شده است که اکنون آنگونه سئوال و پرسش و انتقاد و روشنگری شده است که قبلاً از سوی مخالفین و منتقدین مطرح می شد ولی انکار می شد. بهر حالتا زمانی که این رژیم ضد بشری و قرون وسطایی غارتگر حاکم باشد چشم انداز رو به بدتر شدن می باشد تا اینکه جای امید برای شرایط رو به بهبود باشد.

اگر فضاي مناسب و استقبال نقد شوندگان و اساسا پذيرش نظر ديگران در اين جغرافيا مرسوم و بلكه رويه شود، آنگاه مي‌توان هر هفته‌اي را ـ از جمله هفته دولت ـ به نقد سازنده آن كه هفته به نامش است، همت گماريم. مثلا در هفته دولت، بخواهيم دولت بيلاني ارائه دهد كه درآمد تزايدي و تصاعدي نفت در اين سال‌ها چه شد و چگونه هزينه شد. وقتي متوسط درآمد نفتي دولت در سال به 80 ميليارد دلار رسيده است، تفاوتش با زماني كه 20 ميليارد دلار بود يا حتي 20 ميليارد دلار هم نبود، چيست؟ چگونه مي‌توان اين تفاوت را حس كرد؟مي‌توان پرسيد كه چه‌طور شد در دوره‌اي كه درآمد نفتي روند صعودي پرشتاب گرفت، رشد اقتصادي روند نزولي پرشتاب‌تر گرفت؟دولتي كه شعار استقلال و اتكاي به داخل و اتكاي به مردمش از همه دولت‌هاي پيشين بلندتر و زنگ‌دارتر است، چگونه است كه آمار محصولات وارداتي‌اش ركورد تاريخ را شكسته است؟چه‌طور است كه مردمي‌ترين دولت، حتي نرخ تورم و بيكاري را هم محرمانه كرد و چرا مردم نامحرم آمارهاي اقتصادي و عملكرد دولت خود شد‌ه‌اند؟چه‌طور شد كه آموزش و پرورشمان كه متحول نشد، اعتياد هم در مدارس شيوع و گسترش يافت. دانشگاه‌هايمان هم دچار افت كيفي شد و طبق آمار سالانه 180 هزار تن از افراد سرآمد كشور، ترك ديار كردند؟چه‌طور شد كه پس از خودكفايي نمادين در توليد گندم، دوباره واردكننده شديم. چه‌طور شد كه برنج‌هاي هندي و پاكستاني را در تعاوني‌هاي روستاهاي شمال توزيع كرديم؟چگونه شد كه بيكاري هم كاهش نيافت. اصلاً دولت كه اعلام كرده بود امسال 5/2 ميليون شغل ايجاد مي‌كند، چرا اكنون آمار 5 ماه نخست سال را نمي‌دهد تا بدانيم چه قدر به‌وعده‌اش وفادار است؟طرح محيرالعقول انتقال ضربتي 40 درصد از كارمندان دولت به خارج از تهران و آن همه شعار و هياهو و پز و تعارف و وعده اصلا چه شد؟! كجا رفت؟ انتقال 5 ميليون نفر از جمعيت تهران چه شد؟ چه‌طور است كه اين شهر هر روز شلوغ‌تر و بي‌نظم‌تر و آلوده‌تر مي‌شود؟ چه‌طور است كه درياچه اروميه و تقريبا همه تالاب‌هاي كشور دارد خشك مي‌شود و كسي هم پاسخ نمي‌دهد؟دولت براي ارتقاء سطح فرهنگي جامعه چه كرد؟ چرا خشونت اينچنين مهار گسيخته شد؟ چرا بزهكاري افزايش و احساس امنيت مردم كاهش يافت؟ چرا اعتياد و فساد فزوني گرفت؟و بالاخره اينكه چرا مردم، در سراسر كشور، در شهرها و روستاها تا اين حد مشكل دارند كه تا رئيس‌جمهوري پا به آنجا مي‌گذارد، هزاران و بلكه دهها هزار نفر كاغذ به دست به سوي او مي‌شتابند. هرچند اين هجوم را دولت علاقه‌مند است از سر اشتياق بداند، اما آيا آن نامه‌ها هم از روي اشتياق و براي ابراز دلتنگي است؟! چه‌طور شد كه اين‌طور شد؟!