گزیده خبر های 1 شهریور 90 قسمت 3

درامتدادتاريکي منجلاب بدبختي!نويسنده: غلامرضا تديني راد

اینهم یک گزارش از رشد اعتیاد خانمان بر اندازانه در روزنامه ی خراسان است که آشکار اعتیاد همزاد فقر شده است که نه موجب پاشانیدن کانون خانواده ها و آسیب جبران نا پذیر وارد نمودن به روحیه و روان عناصر به اعتیاد کشانیده شده است آنگونه که نه اینکه فرد معتاد شده دچار پیمودن مسیر اجباری مرگ تدریجی شده است . بلکه موجب آسیب رسانی جبران نا پذیر به سایر اعضای خانواده ها از جمله فرزندان قربانی معتاد شده است . نمونه گرازش چگونه قرببانی شدن کودک 11 ساله و سپی خواهرش می باشد که ابتدا در دام اعتیاد پدرش کشیده می شود . آنگاه فراری می شود و شرایط سخت تر را تجربه کرده است . عجیب است که اینگونه داستان های تراژدیک ادامه دار در حال رشد وگسترش است و روزانه در مطبوعات زیر تیغ سانسور بدون آنکه به علت و ریشه اشاره شود . بازتاب داده می شود . آنهم درست بر خلاف بوق وکرنای تبلیغاتی گوش کر کن دستگاه های تبلیغاتی رژیم قرون وسطایی ضد بشری نتبلیغاتی می باشد که مسئولانش 33 سال است که مدعی اند دارند مبارزه با قا چاقچیان مواد مخدر و معتادین می کنند. ولی عملکرد آنگونه بوده است که موجب رشد تصاعدی اعتیاد در جامعه و کاهش سنین مصرف کنند گان مواد مخدر شده است . زیرا بدلیل اهداف گوناگون از جمله پول بسیار هنگفت باد آورده ناشی از وارود کردن وتوزیع و فروش مواد مخدر که نصیب باندهای مافیایی مواد مخدر می کنند . به خصوص اینکه در اختیار انحصاری پاسداران است که سر نخ اصلی هدایت گری لش در بیت رهبری می باشد.

شما که گزارش همکاران خود را مطالعه کرديد و متوجه شديد براي چه دستگير شده ام، ديگر چه چيزي مي خواهيد بدانيد؟ حتما دوست داريد بدانيد چرا از خانه فرار کرده ام؟ يا مي خواهيد بپرسيد با اين مرد غريبه چه رابطه اي داشته ام؟ شايد فکر کنيد چون لباس هايم کهنه و رنگ و رو رفته و کفش هايم پاره است از سر فقر فرار کرده ام اما نه اين طور نيست. اجازه بدهيد برايتان تعريف کنم چه زندگي نکبت باري دارم. ما تا چند سال قبل زندگي قشنگي داشتيم و پدرم کارمند يک شرکت بزرگ بود اما افسوس که او در اثر ارتباط مخفيانه با خانمي معتاد به دام موادمخدر افتاد و به کراک آلوده شد. پدرم در کمتر از يک سال آن قدر خودش را تابلو کرد که از محل کارش اخراج شد. بيچاره مادرم از آن به بعد مجبور بود براي تامين مخارج زندگي، در خانه هاي مردم کلفتي کند.دختر نوجوان با صدايي بغض آلود در دايره اجتماعي کلانتري جهاد مشهد افزود: پدرم مرا در سن ۱۱سالگي طعمه قرار داد تا بتواند هزينه هاي موادمخدرش را تهيه کند. شرم دارم که بگويم او وقتي با مقاومتم براي تن دادن به فساداخلاقي روبه رو شد خودش مرا مورد آزار و اذيت قرار داد تا نتوانم حرفي بزنم. از ترس پدر چيزي در اين باره به کسي نگفتم و به منجلاب بدبختي فرو رفتم اما از روزي که فهميدم پدرم، خواهر ۹ساله ام را نيز طعمه نقشه شيطاني خود کرده است ديگر نتوانستم طاقت بياورم وموضوع را به مادرم اطلاع دادم. مادرم با اطلاع از اين واقعيت تلخ اعلام شکايت کرد و با حمايت قانون و برعهده گرفتن حضانت من وخواهرم از پدرم جدا شد. او ۲سال بعد به طور موقت با مردي که قرار گذاشته بودند پس از گذشت مدتي باهم ازدواج رسمي کنند محرم شد اما آن مرد نيز نسبت به من و خواهرم احساس بدي داشت و به مادرم مي گفت اگر مي خواهي با هم زير يک سقف زندگي کنيم بايد اين ۲ بچه مزاحم را به پدربزرگشان بسپاري و ... «راحله» افزود: من با اين تصور که هيچ کس ما را دوست ندارد مرتکب اشتباه بزرگي شدم و از خانه فرار کردم. چون جايي نداشتم بروم چند روزي توسط يک مرد غريبه در تعميرگاهش مخفي شدم و سپس آن مرد هوس باز مرا به خانمي معرفي کرد که او نيز با همدستي مادرش مخفيگاهي براي دختران فراري درست کرده بود و...! زماني که چهره واقعي اين مادر و دختر برايم نمايان شد از خانه آنها فرار کردم و به پارک کوهسنگي آمدم. حدود ۲ساعت در پارک سرگردان بودم و گريه مي کردم که مرد جواني جلو آمد و علت دلتنگي ام را جويا شد. ما در حال گفت وگو بوديم که ماموران کلانتري سررسيدند و دستگيرمان کردند.

پیام های مردم

اینهم دو پیام درج شده در روز نامه ی خراسان است که بوضوح وضعیت نا بسامانی اقتصادی و معیشتی و عدم امنیت شغلی و سکوت کردن از ترس و وحشت اخراج شدن از کار می باشد

دختري هستم دانشجو که پدر و مادرم فوت کرده اند از بي پولي نمي توانم ازدواج کنم هيچ کس به من کمک نمي کند ديگر از زندگي کردن با اين بدبختي خسته شدم. چرا کسي به ايتام و آدم هاي ناچار کمک نمي کند؟مگر شما به داد ما برسيد ترس از اخراج ما را از حقوقمان محروم کرده جهاد نصر حقوق نمي دهد.

هشدار درباره کم شدن قد بچه‌ها

http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=71526

این گزارش هم بشکلی مکمل گزارشات خبری و پیامی فوق می شود. زیرا که بدلیل عدم بهداشت و تغذیه که ناشی از فقر اقتصادی و رفاهی می باشد. اعتراف شده است که در 20 سال گذشته میان قد کودکان 5 سانتیمتر کوتاه شده است که تأکید شده است عزای عمومی اعلام شود که دلیل وارونه ی ادعای عدم یک فقیر در کشور و عدم یک شکم گرسنه بدون نان شب است که پاسدار گماشته احمدی نژاد مدعی شده است که در ایران کسی گرسنه بر سر بالین بر بالش نمی گذارد..

به گفته این فعال حقوق کودکان، اگر به خاطر کاهش 5 سانتی متری قد کودکان کشور، عزای ملی برگزار شود روا خواهد بود.خبرآنلاین: قانون حمایت از کودکان و نوجوان در طول 5 سال گذشته، مهجور مانده و دولت برای رعایت حقوق کودکان کار و خیابان، کارچندانی نکرده است.یک فعال حقوق بشر می گوید در 20 ساله اخیر به دلیل مشکلات اقتصادی، 5 سانتیمتر از قد کودکان کم شده و بجاست برای این موضوع، عزای عمومی اعلام شود.وحیدکاظم زاده، دبیر منطقه 7 کمیسیون حقوق بشر اسلامی که در نخستین جلسه کارگروه حمایت از حقوق کودکان شمال غرب کشور سخن می گفت با بیان اینکه تغذیه ناصحیح و غیراستاندارد کودکان در کشور ، حقوق کودکان را نقض می کند، توضیح داد: " طی دو دهه اخیر به دلیل پایین بودن مصرف سرانه فرآورده‌های لبنی در کشور 5 سانتی متر از قد کودکان کشور کاسته شده است فاجعه بار است."به گفته این فعال حقوق کودکان، اگر به خاطر کاهش 5 سانتی متری قد کودکان کشور، عزای ملی برگزار شود روا خواهد بود.گفته می شود در سال‌های 1997-1960 ژاپنیها با استفاده از برنامه های دولتی گسترده در بهبود تغذیه کودکان، توانستند دو سانتیمتر به متوسط قد کودکان خود اضافه کنند و در پایان این برنامه، جشن ملی در آن کشور برگزار شد.بی اعتنایی به حقوق کودکان در 5 سال اخیر.این فعال حقوق بشر، همچنین با انتقاد از دولتهای نهم و دهم که در پنج سال گذشته، قوه اجرایی را در کشور در اختیار داشته اند، می افزاید: "آیین نامه ساماندهی کودکان خیابانی و قانون حمایت از کودکان و نوجوانان در کشور مهجور مانده و در طول 5 سال گذشته اقدام درخوری جهت تحقق آن صورت نپذیرفته است."دولت شعار ندهد.در جلسه کارگروه حمایت از کودکان شمال غرب کشور، انتقادات دیگری نیز از دولت شد. فعالان حقوق کودک در این نشست تاکید کردند بازی کردن و لذت بردن از دوران کودکی، آموزش و تحصیل در سنین پایه، امنیت روانی توام با محبت والدین یا سرپرست قانونی و از همه مهمتر، نداشتن دغدغه تامین معیشت در دوران خردسالی، از جمله اساسی ترین حقوق هر کودکی است که باید توسط دولت ها رعایت شود.آنها می گویند دولت نباید با تبلیغات و شعارهای توخالی، مانع از کمک کردن مردم به کودکان کار و خیابان شود. یکی از این فعالان تاکید دارد: "با تبلیغات و شعارهایی دال بر این که نباید از کودکان دستفروش حمایت کرد تا پدیده کودکان خیابانی حل شود، نمی توان مشکلات این کودکان را مرتفع کرد و نباید از مردم توقع داشت وقتی که دولت ازاین کودکان حمایت وافی به عمل نمی‌آورد، آنان نیز حمایت های انسانی و بشر دوستانه خود را از این کودکان بر باد رفته قطع کنند و تنها در صورتی می توان از عموم مردم انتظار داشت که به کودکان خیابانی یاری نرسانند که مردم قانع شوند نهادهای رسمی از کودکان خیابانی حمایت های قانونی، عملی و دلسوزانه به عمل می آورد."با این همه، رشد فزاینده عوامل آسیب زا به خانواده ها، منجر به افزایش کودکان کار و خیابان شده و امروزه نه تنها در کلانشهرهای کشور، بلکه در مناطق دور افتاده نیز شاهد حضور کودکان در خیابانها هستیم. کودکانی که از سوی نهادهای حمایتی مانند سازمان بهزیستی نیز به درستی، پشتیبانی نمی شوند. تا جایی که مقامات قضایی نیز از عدم حمایت سازمانهای دولتی از کودکان خیابانی، انتقاداتی را مطرح کرده اند.به طور مثال، چندی پیش سرپرست دادسرای زاهدان از اداره کل بهزیستی در سیستان و بلوچستان انتقاد کرده بود چرا کودکانی را که به حکم قضایی به این سازمان تحویل می دهند، فردا در خیابانها مشاهده می کنند. برخی از منتقدان سازمان بهزیستی از جمله خباز، نماینده کاشمر معتقد است سازمان بهزیستی توان مالی برای پذیرایی از اقشار مختلفی که مطابق قانون، نگهداری از آنها بر عهده این سازمان است، ندارد. ولی سازمان بهزیستی می گوید این توانایی را دارد. با این همه هنوز مشخص نیست چرا کودکان کار و کودکان خیابانی، هر روز افزایش پیدا می کنند.

رئيس جمهور در مراسم روز صنعت دفاعي:تجهيزات دشمن را پيش از رسيدن به آسمان كشور زمين‌گير مي‌كنيم.خبرگزاری فارس: رئيس جمهور با اشاره به توانمندي هاي دفاعي جمهوري اسلامي ايران گفت: سياست ما به گونه‌اي است كه تجهيزات نظامي دشمن در نقطه عزيمت زمين‌گير شود. بنابراين بايد طوري برنامه ريزي كنيم كه تجهيزات دشمن قادر به عمل نباشد

http://naghdematboat.blogspot.com/2011/08/1-90.html

البته فراموش نشود زمین گیر کردن تهاجم دشمن قبل از آنکه تجهیزاتش به آسمان کشور نزدیک شود بهمانن سبتی که پاسدار کمدی و گماشته احمدی نژاذ بت دو انگشت خود نشان داده است زمین گیر می شود. چون این شعار ژستی حرفی و شعاری و کمدی می باشد.

خفگی کارگر کارخانه فولادسازی به دلیل نداشتن تجهیزات ایمنی

اینهم یک گزارشی دیگر از وضعیت طاقت فر سا ووضعیت اسفبار کارگران فولاد خوزستان که بدون امکانات امنیتی مورد بهره کشی تبعیض آمیز واقع می شوند آنگونه که در نهایت می بایست که جان شان را نیز بدهند و اجازه اعتراض کردن یا فیلم از صحنه گرفتن را نداشته باشند . در غیر صورت از کار خانه اخراج می شوند. حال داشته باشید که چه کسانی به هتل میلاد تهران می روند و شام بالای 200 دلاری و بستنی 250 دلاری در ظرف با رو کش طلا می خورند و چه کسانی با حقوق یکماهه یک بستنی 250 دلاری می بایست موقع تخلیه لجن و گاز متان از چاه دچار گاز گرفتگی و خفگی شوند؟

برخی کارمندان کارخانه فولاد کاویان از وجود حوضچه‌ای در این کارخانه خبر داده‌اند که تاکنون جان چند نفر از کارگران را گرفته است. به گفته آنها کارگرانی که برای تمیزکردن مسیر دفع فاضلاب حاوی لجن‌های همراه روغن صنعتی و گاز متان به داخل حوضچه می‌روند به دلیل‌نداشتن تجهیزات ایمنی دچار حادثه می شوند.به گزارش خبرنگار مهر، برخی از کارمندان شرکت فولاد کاویان در استان خوزستان در نامه ای اعلام کرده اند در این شرکت حوضچه ای وجود دارد که روزانه سه کارگر داخل آن می روند تا لجن هایی که باعث گرفتگی مسیردفع فاضلاب شده را بیرون بکشند.عمق این حوضچه 8 متر است که 3 متراول دهانه و در 5 متر بقیه لجن همراه روغن صنعتی و گازمتان وجود دارد اما کارگران این بخش، در حالی که تنها تجهیزاتی که به آنها داده می شود چکمه و دستکش است، هیچ اطلاعی از فشار و مقدار آب و لجن متراکم شده در سرتاسر لوله و خطرمرگی که گازمتان می تواند برایشان ایجاد کند؛ ندارند و دچار حادثه می شوند.با این حال به دستور و تهدید رئیس خدمات هرکس نخواهد کاری که آنها می گویند انجام دهد اخراجش می کنند. چند روز پیش بعد از تخلیه تمام لجن ها و روغن های درون حوضچه یکباره دهانه لوله ورودی به حوضچه با فشار گازمتان باز شده و کارگری به نام سعیدخانی پور قبل از اینکه آب و لجن ها حوضچه را پرکند به دلیل گازگرفتگی هنگام فرار از داخل حوضچه بیهوش شده و به داخل حوضچه سقوط کرد و دچار خفگی شد. نفرسوم نیز که در ورودی دهانه سه متری بود بیهوش شد و به اغما رفت."این کارمندان در نامه خود مقصراصلی این حوادث را مدیران شرکت فولاد کاویان دانسته و گفته اند که تجهیز نکردن کارگران برای این اقدام به دلیل کم کردن هزینه های شرکت است.در بخش دیگری از این نامه آمده که " یکی از بستگان سعید خانی پور که درحال فیلم گرفتن با موبایل بود مورد سوال حراست قرار گرفت. مسئولان حراست گفتند فیلم می گیری و فردا می رود در اینترنت. او هم گفت: اینهمه کشتید و زدید عکس و فیلمش هم رفت توی اینترنت کسی کاری با شما کرد؟ با این جواب آنها تمام موبایل ها را جمع کردند. "اما با گذشت حدود 50 روز از فوت سعید خانی پور و به دنبال پیگیری خبرنگار مهر، احمدی مسئول بخش خدمات این شرکت با عادی قلمداد کردن این اتفاقات در کارخانه ها به خبرنگار مهر گفت: در طول 35 سال از راه اندازی شرکت، تنها دو سه مورد از این اتفاقات داشته ایم درحالی که در معادن و یا شرکتهای فولادسازی دیگر هر روز یک نفر کشته می شود!وی همچنین مواردی که در نامه اعتراض آمیز کارمندان آمده است را تکذیب کرد و گفت: هیچ یک از این گفته ها صحت ندارد اما مرگ آقای خانی پور را به دلیل یک اتفاق تایید می کنم.با این حال یکی از کارمندان شرکت فولاد کاویان که به دلیل ترس از اخراج شدن نخواست نامش فاش شود در گفتگو با خبرنگار مهر عنوان کرد: متاسفانه کارگران بخش حوضچه این شرکت بینوایانی هستند که به دلیل ناآگاهی و درآمد کم حاضرند هر خطری را به جان بخرند.این کارمند گفت: مواردی مانند مرگ سعید خانی پور تا به حال چندین بار اتفاق افتاده و هر لحظه کارمندان بخش حوضچه در خطر مرگ و خفگی هستند.تلاش مکرر خبرنگار مهر برای دریافت پاسخ مدیرعامل شرکت فولاد کاویان هنوز به نتیجه نرسیده است.خبرگزاری مهر بر اساس رسالت خود آماده انتشار توضیحات شرکت فولاد کاویان درباره حوادث ذکر شده است.

بیش از 70 روز بی خبری از وضعیت و شرایط یک زندانی سیاسی مبتلا به سرطان

آخرر ژیم جنایتکار ضد بشری و قرون وسطایی که کار نامه ی بسیار ننگین نقض مستمر حقوق بشر دارد . به خصوص اینکه هرروز از اینگونه ی خبر های ضد انسانی ضیمه شده از درون سیاه چال هایش مخابره می شود . چگونه با مرتکب شدن دایمی این چنین اعمال ضد انسانی که نسبت به قربانیان ضد انسانی ایرانی مرتکب می شود . می تواند دلسوز مخالفان قذافی و مدافع آزادی در این کشور باشد . یا اینکه دوستدار ملت عراق و فلسطین و لبنان باشد . در صورتیکه همزمان که وانمود می کند از مخالفان قذافی حمایت می نماید . از طرف دیگر از همتای قذافی بشار اسد در دمشق با تمام توان و قدرت حمایت و پشتیبانی می کند که تناقض آشکار دارد شکارآآشکاررآآآاآآاآش؟

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" بی خبری کامل از وضعیت و شرایط زندانی سیاسی علی معزی که بیش از2 ماه است در سلولها انفرادی بند 209 زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات بسر می برد.زندانی سیاسی علی معزی 58 ساله که مبتلا به سرطان پیشرفته مثانه می باشد.بیش از 70 روز است که با یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزلش دستگیر و به سلولها انفرادی بند 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل شده است. از زمان انتقال تاکنون از وضعیت و شرایط او هیچ خبری در دست نیست.خانواده معزی از زمان ربودن عزیزشان تا به حال هیچگونه تماس یا ملاقاتی با او نداشته اند .آنها تقریبا بصورت روزانه به دادستانی تهران و زندان اوین مراجعه می کنند.اما عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران و از سرکوب کنندگان زندانیان سیاسی حاضر به روبرو شدن با این خانواده و پاسخگویی به آنها در مورد وضعیت و شرایط عزیزشان نمی باشد.زندانی سیاسی علی معزی بدلیل تومور مثانه تا به حال 2 بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است.آخرین باری که مورد عمل جراحی قرار گرفت مدتی قبل از بازداشت وی بود او در حال گذراندن دوران نقاحت و زیر نظر پزشکان متخصص قرار داشت و هر هفته می بایست آمپولی به وی تزریق می شد.اما از زمان انتقال به سلولهای انفرادی بازجویان وزارت اطلاعات حاضر به گرفتن آمپولهای وی نیستند. عدم تزریق به موقع این آمپولها جان او را در معرض خطر جدی قرار خواهد داد.وضعیت نامناسب جسمانی مجید دری در زندان بهبهان.وضعیت جسمی مجید دری، دانشجوی ستاره دار که در زندان بهبهان به سر می برد نامناسب گزارش می شود.به گزارش کلمه، وی که از تیرماه ۸۸ در زندان به سر می برد و بیش از یک سال از تبعید او به زندان بهبهان و دوسال از حبس وی در زندان های اوین و بهبهان می گذرد وضعیت جسمی بسیار نامناسبی دارد. او در این مدت از یک روز مرخصی هم محروم بوده است.مجید دری که به بیماری میگرن مبتلا است به دلیل عدم رسیدگی پزشکی در زندان بهبهان دچار بیماری های دیگری از جمله حالت تهوع مداوم و سرگیجه شدید شده است. تاجایی که به گواهی همبندانش در زندان بهبهان، طی روزهای اخیر چندین بار دربند بیهوش و به بهداری زندان منتقل شده است، اما به دلیل کمبود امکانات درمانی بهداری این زندان بهبودی در شرایط او دیده نشده است.خانواده مجید می گویند: «وضعیت تغذیه این دانشجوی محروم از تحصیل به دلیل غذای نامناسب زندان بهبهان، بسیار بد است و او روز به روز وضعیت جسمانی بدتری پیدا می کندمجید دری، دانشجوی ستاره دار، بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بازداشت شد. او یک سال را در زندان اوین گذراند، بدون اینکه حتی یک روز از حق مرخصی استفاده کند. او تابستان سال ۸۹ به زندان بهبهان تبعید شد. دری در این زندان در شرایط بسیار دشواری نگهداری می شو