روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 5 شهریور ماه 1390

نقد و بررسی : سرمقاله ی روزی نامه ی حکومتی جمهوری " غرب، بازنده اصلي"

تعریف دیکتاتور چیست و چه می کند که شامل حال حاکمان ایران نمی شود ؟ فرق دیکتاتور ها با همدیگر چیست؟ چرا می توان با روش تصویر مار کشیدن و مار غالب کردن وانمود نمود که تغییر و تحولات اوضاع منطقه به زیان رهبران منطقه و اسراییل و آمریکا و اروپا ومثل همیشه برنده ی اصلی این تغییر و تحولات منطقه حاکمان ایران می باشد ؟

چرا همه اش از دیکتاتورهای منطقه گفته می شود و قصه سرایی یک جانبه از دیکتاتورهای ساقط شده باز خوانی و تکرار می شود و و خبر ازسقوط به زودی سقوط سایر دیکتاتور های عربی منطقه روضه خوانی می شود . اما کلامی از دیکتاتور های حاکم بر ایران نمی شود . مگر تعریف دیکتاتور چیست و چه می کند که شامل حال حاکمان ایران نمی شود ؟ فرق دیکتاتور ها با همدیگر چیست؟ چرامی توان با روش تصویر مار کشیدن و مار غالب کردن وانمود نمود که تغییر و تحولات اوضاع منطقه به زیان رهبران منطقه و اسراییل و آمریکا و اروپا می باشد و به جز رژیم قرون وسطایی ضد بشری ایران که مثل همیشه برنده ی اصلی این تغییر و تحولات منطقه می باشد کشور دیگری سود نبرده است . در صورتی که اعتراف شده است که دليل حضور ملت های قیام کننده در منطقه نا شی از فشارهاي شديد ديكتاتورها بوده است که پس از شکستن دیوار اختناق و فرصت حضور ملت های معترض موجب ساقط شدن دیکتاتور شد . یعنی پذیرفته شده است که دلیل افزایش فشار همه جانبه در ایران ناشی از کدامین وحشت و نگرانی ولی وقیح نا مشروع و منفور و پاسداران کودتا گر می باشد . البته تنها فرقی که میان حاکمان رژیم ضد بشری و قرون وسطایی ایران با دیکتاتور های منطقه دارد. این است که رهبران کشور های دیکتاتوری منطقه یااز طریق کودتا قدرت را قبضه کرده اند یا بشکل موروثی صاحب قدرت شده اند . در صور تیکه در ایران حاکمان با بحران آفرینی و عوامفریبی و دین فروشی برروی موج انقلاب سوار شده و آن را مصادره و منحرف و انحصاری اش کردند. بنابراین مردم ایران انقلاب کرده از ربوده شدن انقلاب مأیوس شده اند . از سوی دیگر در زیر بدترین نوع یکتاتوری و ارگان های گوناگون سرکوبگر بسر می برند . به ویژه اینکه هزینه ی مخالفت و مبارزه کردن هم بسیار سنگین می باشد . مهمتر اینکه آمریکا و اروپا خواهان پیگیری سیاست مشابه در مصر وتونس و لیبی در مورد ایران نیستند . برای اینکه خواهان تغییرات دمکراتیک در منطقه نیستند . برای همین نام اپوزیسیون اصلی اش را وزارت امور خارجه آمریکا توی لیست سیاه تروریستی نگهداشته اند. چون غرب بخاطر حفظ منافع اقتصادی شان و بردن نفت ارزان و فروش تسلیحات در منطقه نیاز به رژیم های بحران آفرین و جنگ افروز همچون ایران دارد تا که بتواند با تغییر مهره های دیکتاتور مانع از تغییرات دمکراتیک در منطقه شود. ولی چشم انداز تغییر دیکتاتور ها در منطقه نمی تواند جوابگوی مطالبات ملت های به پا خواسته در منطقه شود . آنگونه که سرمقاله نویس وسوسه شده است تا که از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی و دفاع از ملت فلسطین قیام های ضد دیکتاتوری منطقه را به نفع حاکمانا یران مصادره کند:

"وضعيت امروز خاورميانه و جهان اسلام از هر نظر به زيان رژيم صهيونيستي و حاميان آن است. شرايط اكنون بگونه‌ايست كه ملت‌هاي عرب، كه به دليل فشارهاي شديد ديكتاتورها جرأت اظهارنظر نداشتند، با تمام وجود عليه همان ديكتاتورها قيام كرده و يكي پس از ديگري آنها را سرنگون مي‌كنند و در پي به دست آوردن حقوق از دست رفته خود هستند. اين وضعيت، آينده‌اي درخشان را نويد مي‌دهد كه در آن جائي براي حكومت‌هاي خودكامه وجود ندارد و سرنوشت مردم به دست خود آنها رقم زده خواهد شد. حسني مبارك نيز با چنين تصوري، هر كاري كه مي‌خواست انجام مي‌داد و خود را در برابر هيچكس پاسخگو نمي‌دانست. برخورد او با جنگ 22 روزه غزه و همكاري همه جانبه با صهيونيست‌ها در اين جنگ، بستن گذرگاه رفح، ايجاد ديوار زيرزميني براي مسدود كردن تونل‌هائي كه مسير امدادرساني به مردم تحت محاصره غزه بودند و مواضع ضد فلسطيني كه در ماه‌هاي آخر حكومت خود گرفت همگي نشان مي‌دادند كه او حكومت خود را پايدار مي‌داند بطوري كه حتي زمينه را براي موروثي كردن قدرت و ادامه حاكميت بر مصر توسط اعضاي خانواده خود مناسب مي‌ديد! آنچه در 22 بهمن سال گذشته در قاهره رخ داد و موجب شد سلطه 30 ساله حسني مبارك بر مصر پايان يابد، ملت‌هاي ديگر كشورهاي عرب را به قيام عليه ديكتاتور تشويق كرد كه به فرار علي عبدالله صالح ديكتاتور يمن به رياض و سقوط خفت‌بار سرهنگ قذافي ديكتاتور ليبي منجر شد. شرايط بگونه‌اي به پيش مي‌رود كه ترديدي در عقب‌نشيني ديكتاتورها و پيدايش تغييرات عميق در ساختار حكومت‌هاي اين كشورها وجود ندارد. دولت‌هاي اروپائي و آمريكا هر چند با نگراني شديدي كه از تحولات جهان عرب و شمال آفريقا پيدا كرده اند، درصدد تصاحب انقلاب‌ها و مهار آنها هستند، لكن بيداري ملت‌ها در اين كشورها بقدري گسترده و عميق است كه ترفندهاي غرب در برابر آن كاري از پيش نخواهد برد. اكنون كه روزگار به قذافي پشت كرده آنها نيز تا مي‌توانند عليه او تبليغ مي‌كنند تا جاي پاي خود را در ليبي محكم نمايند و اين كشور را به نيم قرن قبل برگردانند كه در چنگ استعمارگران بود. بمب‌هائي كه طي چند ماه اخير توسط جنگنده‌هاي ناتو بر سر مردم ليبي ريخته شد هر چند در ظاهر براي ساقط كردن قذافي بود اما از همان آغاز كاملاً مشخص بود كه هدف غربي‌ها از اين اقدام، سهم خواهي از ليبي بعد از قذافي است. غربي‌ها خوب مي‌دانستند كه قذافي هم مثل حسني مبارك و بن علي رفتني است و مردم ليبي به چيزي كمتر از رفتن او قانع نمي‌شوند. به همين دليل از طريق بمباران‌هاي بظاهر ضد قذافي ولي در واقع منهدم كننده زيرساخت‌هاي ليبي، تلاش كردند از يكطرف خود را شريك آينده ثروت‌هاي اين كشور نمايند و از طرف ديگر به بهانه ترميم خرابي‌ها و بازسازي ليبي، پول‌هاي كلاني به جيب بزنند. خيزش عمومي ملت‌هاي عرب و مسلمان در روز جهاني قدس امسال، كه با سالهاي قبل متفاوت بود، نشان داد بيداري مردم بسيار گسترده‌تر و عميق‌تر از آنست كه غربي‌ها اينبار هم بتوانند مانند قرن‌هاي گذشته به اهداف پليد استعماري خود دست يابند. اكنون رژيم صهيونيستي، كه غربي‌ها آنرا در قلب جهان اسلام كاشتند تا در چنين مواقعي از آن استفاده نمايند، ضعيف‌تر از هميشه و رو به زوال است، مهره‌هاي اصلي غربي‌ها در منطقه، كه حسني مبارك درشت‌ترين نمونه آن بود، از صحنه خارج شده‌اند و ملت‌ها اعلام كرده‌اند كه تا رسيدن به مطالبات اصلي خود، كه استقلال و آزادي و دردست گرفتن سرنوشت كشورهايشان است، حاضر نيستند كوتاه بيايند. در چنين شرايطي قطعاً غربي‌ها بازنده اصلي تحولات منطقه هستند و چه بخواهند و چه نخواهند بايد بپذيرند كه اين ملت‌هاي بيدار هرگز حاضر نيستند به دوران استعمار برگردند."

در خاتمه اینکه همانگونه که گفته شد غرب هرگز خواهان تغییرات دمکراتیک در منطقه نیست . زیرا که قرار نیست چاقو دسته ی خودش را ببرد . برای اینکه گفته شد که غرب نفت و گاز ارزان می خواهد و هیچ علاقه ای ندارد که پولش صرف هزینه های زیر ساخت های اقتصادی و صنعتی و کشاورزی و جاده سازی و سایر طرح های خدماتی و رفاهی اجتماعی در کشور های نفت خیز منطقه شود .چونکه ترجیح می دهند تاکه سلاح های پیشرفته ی مخرب به جای پول نفت و گازبفروشند تا صنایع تسلیحاتی خود شان فعال و پول ساز باشد که جوابگوی تورم و بیکاری باشد . بنابراین غرب نیاز به مترسک و آدمک هایی دارد تا که به جای در خدمت کشور وملت خود بودن حافظ منافع غرب باشند . همچنین با پیگیری سیاست های تحریک آمیز و تنش زا به جای صلح و امنیت و ثبات سیاسی منطقه فعال باشند تا که منطقه دچار التهاب و بحران و نا آرامی شود. بهمین دلیل در ظاهر جنگ زرگری با حاکمان ایران پیرامون پروژه ی هسته ای که وجود دارد. ولی عملکرد موش وگربه بازی غربب ه خصوص آمریکا در عمل موجب تقویت رژیم قرون وسطایی و ضد بشری شده است تا که با سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه که هم بستر ساز اشغال نظامی افغانستان وعراق شد . هم در ادامه به آنجا رسید که نمونه همین لیبی است که سناریوی عراق در این کشور تکرار شد . چون در هر دو کشور نفت وجود دارد و هردو کشور ویران شد تا تسلط بر چاه های نفت امکان پذیر شود. مهمتر اینکه چون معمای صلح اسراییل و فلسطین حل نشده است . بنابراین اگر راه حل اصولی و منطقی برای این معما یافت نشود. تغییر و تحولات منطقه نه اینکه موجب بیشتر پیچیده تر شدن معمای فلسطین و اسراییل خواهد شد، بلکه فرصت مناسبی برای حاکمان ایران به وجود می آوردت تا با راه اندازی تظاهرات روز جهانی قدس و اشک تمساح برای ملت فلسطین ریختن از موضع ضد آمریکایی و اسراییلی وانمود کنند که قیام های ضدد یکتاتوری ضد اسراییلی و آمریکایی با گرایش اسلامی می باشد که سرنخ آن بیت جماران در تهران است . بهرحال چون فضای حکومت های دمکراتیک در خاور میانه تثبیت نشده است همانگونه که سرمقاله نویس اعتراف کرده است شرایط مساعد برای مانور تبلیغاتی ضد آمریکایی و اسراییلی برای حاکمان ایران در منطقه وجود دارد .

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900605/13900605_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 5 شهریور ماه 1390

غرب، بازنده اصلي