دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 6 شهریور ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " خط پايان "

"چگونه است هرگونه تغییر وتحول در منطقه و جهان که رخ می دهد. یاا ینکه بحران های اقتصادی ومالی و بانکی وپولی به وقوع می پیوندد .نه اینکه هیچگونه آسیب و ضرر و زیانی متوجه ی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران نمی رساند ، بلکه معجزه آسا به سودش تمام می شود؟"

وکیل تسخیری دروغ نامه ی کیهان و قلم زن یادداشت روز نویس همچون کله پزی ها هامی ماند که همه قسمت های کله مثل زبان و چشم و بنا گوش و پاچه و آبش را با نام کله پزی طبخ می کنند و به مشتریان خودمی فروشند . این قلم بردست هم بدون آنکه به مسایل مهم به پردازد و از بازتاب ادامه ی جنگ قدرت و ثروت باندهای مافیایی کودتاگر سخنی بگوید و یا اشاره ای از اوضاع نا مناسب اقتصاد ورشکسته ی کشور وامور معیشتی و زندگی طاقت فرسای تهی دستان و محرومان در ایران کلامی بگوید . اما محور موضوعات یادداشت روزش که معمولاً ثابت هستند و شامل بحران اقتصادی آمریکا و اروپا به خصوص بحران در انگلیس و اسراییل و تغییر و تحولات در منطقه است که بیشتر اوقات حتی رقیب مغلوب را هم درب ر می گیرد . با جابه جایی ها جملات در پوشش یاداشت روز به حساب قضایی و حقوقی و اقتصادی و سیاسی بسته بندی و بیان می کند و پیرامونش مانور تبلیغاتی می دهد. بهمین دلیل بدون توجه به اینکه سرهنگ قذافی سقوط کرده است که چگونه موجب نگرانی شدید حاکمان ایران شده است . زیرا که وحشت از سرنوشت مشابه قذافی برای بشار اسد دارند . در مقابل پیرامون بحران مالی آمریکا و افزایش بدهی اش و وضعیت حاد ونا هنجاری اش نقل قول و قلم فرسایی کرده است . مشروط بر اینکه نقل قول کرده است که آمریکا منفورترین کشور در منطقه است . جالب تر اینکه بدون آنکه از چگونگی ضریب شکاف عمیق فاصله ی طبقاتی در ایران یادی بکند که چه میزان است و اوضاع اقتصادی چگونه می باشد ولی از 273 برابر شکاف طبقاتی بین شمال و جنوب در دولت فخیمه ی انگلیس گفته است و از موج دوم بحران که از آمریکا شروع شده و اكنون دامنه ی آن به يونان، پرتغال، اسپانيا، ايتاليا، فرانسه، آلمان و انگليس رسیده یاد نموده است. بالاخره اشاره به تغییر و تحولات منطقه کرده و نتیجه گرفته است که این بیداری اسلامی در شمال آفریقا و خاورمیانه علیه ی آمریکا و اسراییل شده است . در عوض طبق پیش بینی خمینی شیاد این چنین به نفع رژیم ضدبشری و قرون و سطایی ایران شده است :

"تحولات منطقه خاورميانه و شمال آفريقا نيز در ظرف زماني 8 ماه گذشته حكايت از آن دارد كه افكارعمومي منطقه و ملت هاي مستقل و آزاديخواه دريافته اند كه علت سرسپردگي و دست نشاندگي و ارتجاع حاكمان ديكتاتورشان چيزي جز اين نيست كه آموزه ها و احكام نوراني دين بر مصدر حاكميت، عينيت نيافته است.پيش تر نيز نظرسنجي مؤسسه آمريكايي «پيو» نشان مي داد علاوه بر اينكه آمريكا منفورترين كشور جهان در سال 2011 است، روند بيداري اسلامي سبب كاهش مقبوليت واشنگتن در دنيا شده است.در همين خط است كه رژيم صهيونيستي كه ارتباط در هم تنيده و گره خورده اي با آمريكا دارد از آغاز موج اسلام خواهي در تحولات منطقه به شدت مستأصل و منفعل شده است و مقامات كودك كش تل آويو به صراحت هراس و نگراني فزاينده خود را به زبان آورده و علني مي كنند. ناآرامي هاي اخير در انگليس و برخي از كشورهاي اروپايي كه موج اعتراضات گسترده مردمي را در پي داشته است نيز از مسايلي است كه تنها به مشكلات اقتصادي و معيشتي برنمي گردد.فساد سياسي حاكمان و شيوع سياست هاي تبعيض نژادي از علت هاي اصلي و كليدي است كه سبب شده مردم را به خيابان ها بكشاند.اين نكته گفتني است كه فاصله عجيب و غريب شكاف طبقاتي در كشورهايي مثل انگلستان كه طبق گزارش هاي اعلامي منابع انگليسي حكايت از نابرابري 273 برابري شمال و جنوب لندن دارد نيز ريشه در بي ديني كلان سرمايه داراني است كه تنها به اصالت سود و ربح و ثروت ارزش مي دهند و در قاموس فكري آنها چيزي به نام معنويت و ارزش هاي اصيل و ماندگار و يا دستگيري از مستمندان و مستضعفان وجود ندارد.بالاخره بايد خاطرنشان كرد كه هر چند در 11 سال گذشته نظام سلطه به رهبري آمريكا طرح ها و پروژه هايي را به صحنه آورد تا يك قرن جديد آمريكايي -PNAC- را پايه گذاري كند اما از حادثه خودساخته 11 سپتامبر و قشون كشي و جنگ افروزي به افغانستان و عراق در 2001 و 2003 گرفته تا طرح خاورميانه بزرگ در 2003 و طرح خاورميانه جديد در 2006 طرفي نبسته است و بالعكس «بحران مالي آمريكا و غرب» از سال 2007 به بعد كه موج دوم آن اكنون به يونان، پرتغال، اسپانيا، ايتاليا، فرانسه، آلمان و انگليس رسيده است به اضافه «تحولات منطقه خاورميانه» در بستر بيداري اسلامي بيانگر اين پيام و اين حقيقت است كه هژموني آمريكا به سد مستحكم اسلام گرايي و بخصوص به تعبير «جروزالم پست» با توانمندي و نفوذ و اقتدار ايران اسلامي مواجه شده است چرا كه به تعبير بلند امام راحل عظيم الشأن؛ قرن، قرن غلبه مستضعفين بر مستكبرين است كه نشانه هاي آن آشكار و عريان گرديده است"

در خاتمه اینکه چگونه است هرگونه تغییر وتحول در منطقه و جهان که رخ می دهد. یاا ینکه بحران های اقتصادی ومالی و بانکی وپولی به وقوع می پیوندد .نه اینکه هیچگونه آسیب و ضرر و زیانی متوجه ی رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران نمی رساند ، بلکه معجزه آسا به سودش تمام می شود . مهمتر اینکه ادعا می شود که این اتفاقات و تحولات حاصل و الگوی انقلاب 33 سال پیش در ایران می باشد که خمینی شیاد هم منادی اش بود.هم اینکه این وقایع را پیش بینی کرده بود . در صورتیکه اکنون پیروانش در ایران نه اینکه خیلی سال است که سخت در گیر جنگ و قدرت وحذف کردن هم دیگر و انحصاری کردن قدرت می باشند ، بلکه پیروان نزدیک تر به خمینی شیاد که در زمان زنده بودنش هم مورد توجه ی وی بودند . هم اینکه بر مسند قدرت بودند . اما اکنون نه از صحنه ی قدرت حذف شده اند ، بلکه دو تا از رهبر شان بیش از 6 ماه می باشد که در حصر خانگی بسر می برند و با تحقیر شدن و توهین مورد بدترین اتهامات واقع شده اند . از طرف دیگر جو نارضایتی عمومی آنگونه است که برای کنترل فضای انفجاری جامعه سیاست خفقان و رعب و و حشت و سانسور با شدت دنبال می شود .بطور مداوم احکام اعدام در زندان ها و ملأ عام با شلاق زدن و قطع اندام صادر می شود و مکمل زجر کش کردن زندانیان سیاسی همراه با افزایش فشار های روحی و روانی و تبعید کردن می شود که افزون بر آن ومحدودیت ملاقات ها با عدم رسیدگی بهداشتی ودرمانی هم اضافه می شود . حال این سیاست داخلی چگونه می تواند الهام بخش قیام های ضد دیکتاتوری ملت های منطقه باشد پاسخ آن جزو معمای بدون پاسخ می باشد؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900606/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 6 شهریور ماه سال 1390

خط پايان (يادداشت روز)