جنگ سرد با مردم ! (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان دوشنبه اول مردماه سال 1386"چرا گفته شده تبلیغات جناحی و افشا گری وانتقاد ها بازی هجو می باشد؟"
از اینکه مردم محروم ایران به همان میزان که از بی عدالتی وتبعیض تجربه شده ی بیش از 28 ساله که با عوامفریبی وشارلاتان گری همراه بوده است شاکی وتنفر دارند. به خصوص آن اکثریت مردم80 درصدی که در زیر خط فقر شدید اقتصادی زندگی می کنند، ولی در برابرش عطش فراوان در اجرا نمودن عدالت ورفاه اقتصادی ومعیشتی دارند در این دو مورد اشاره شده ی فوق هیچگونه شکی نیست حتی اگر پاسدار شیاد وگمنامی همچون پاسدار غلام سپاه پاسدار وگماشته ی ولی فقیه باشد که با سر دادن شعار مبارزه با مفسدین اقتصادی در وزارتخانه نفت باشد وقول بردن نان برتوی سفره های خالی محرومان ناشی از فروش نفت داده باشد و موفق شده باشد بخشی از مردم محروم ومنتظر کار وخواهان اجرای عدالت ودریافت نان برتوی سفره های خالی اشان را فریفته وگول زده باشد. به دلیل همان ضریب اجرای عدالت به خصوص در زمینه ی اقتصادی می باشد. اما آن سوی دیگران سکه واقعیت های پنهان وبیان ناشده ایست که میان رقابت تضاد های میان دو جنان وباندهای مافیائی وابسته به این جناح وجود دارد که تلاش می شود تا مرز بین شان را مخدوش کنند تابا خاک پاشیدن بر چشم مردم ، از بیان واقعیت فرار کنند. لذا هریک طوری علیه ی رقیب خود دست به افشاگری و تبلیغ می زند که گویا هم تافت جدا بافته ای است . هم اینکه از ریشه واساس با رقیب فرق دارد که این شیوه خود یکی از روش های انحرافی وعوامفربانه ایست که مدعیان و طرفین دعوا وجنگ زرگری علاقه ای ندارند تا که بطور عریان اذعان واعتراف کنند که هیچ فرقی میان هر دو جناح مدعی اصلاح طلبی با اصولگرائی وجود ندارد که اولی متهم به شیفتگان قدرت ودومی خودرا عاشقان خدمت به مردم معرفی کرده است. برای اینکه اولاً بتوانند مردم فریبی کنند که مدعی فرق با رقیب دارد ودخالت و سهمی در غارتگری وسرکوبگری آن یکی ندارد. البته که هدف انحراف کردن اذهان عمومی و سر کار گذاشتن آنان است . همچنین توطئه ودسیسه برای جلب آنان وکشاندشان به پای صندوق های آراء و صحنه های نمایشی انتخاباتی به عنوان سیاهی لشکر ومشروعیت تراشیدن برای رژیم تروریستی آخوندی و برنده شدن خودشان می باشد تا ا ینکه بطور کلی مردم از این رژیم ضد بشری قطع امید نکنند. دوماً اینکه با اجرای اینگونه نقش اپوزیسیون سازی از درون نظام موجب وارد شدن فشار برروی اپوزیسیون برون از رژیم شود ویااینکه با منحرف کردن اذهان عمومی مانع از گرایش و پیوستن ناراضیان داخلی به مخالفان برانداز شوند ودر مجموع با اینگونه مانور دادن ها همان نقشی بر عهده گرفته واجرا می شود که ماشین های قماربازی در کلاب ها و لوتو ها در سیستم های سرمایه داری کاربرد دارند که ضمن اینکه بخشی از درآمد ناچیز طبقه ی محرومان وزحمت شان جامعه از این طریق گرفته بلعید ه می شود ولی در عوض روزنه و شرایطی برایشان ایجاد می شود که بطور کلی امیدوار باشند تا که دل از حاکمیت نکنند که روزی عصبی شوند ودر برابر نظام بایستند ، بلکه مردم محروم را امیدوارش می کنند تاکه امید داشته باشند شاید ممکن است که روزی بلیط لوتو شان برنده شود وصاحب پولی گنده شوند و وضع ا شان سر وسامان یابد واز این وضع فلاکت باری که دارند بیرون می آیند ورها می شوند. به همین دلیل است که یادداشت روز نویس گرچه نامش جدید است، ولی قلمش فرقی با تحلیل های مشابه گذشته ی یادداشت روز ها ندارد به خصوص اینکه محتوای قلم ولهجه اش عجیب شبیه پاسدار حسین شریعتمداری است وسفت وسخت به رقیب تاخته واز مردم وبهبودی اوضاع اقتصادی دولت دفاع کرده است. ولی از طرف دیگر جالب است که آشکارا بازی ویا نمایش رقابت وتبلیغات جناح ها با هم را اینگونه به نوعی شباهت به هجو بودن بازی تعبیر کرده و گفته است:
"آنان طي يك تئوري كه بيشتر به هجو شبيه است، معتقدند كه رويكرد مردم به اصولگرايي به خاطر آن بوده كه اين واژه را چيز نو(!) و نابي ديده و اصولا برايشان ناشناخته بوده است، اما امروز بعد از گذشت چند سال از عمر مجلس و دولت اصولگرا ديگر «اصولگرايي» برايشان جذابيت چنداني ندارد!!با توجه به اينكه اين مورد، اولين باري نيست كه اصلاح طلبان مردم فهيم ايران را بدون بينش و شعور سياسي قلمداد مي كنند و طبعاً با رويه اين گروه و نوع نگاهي كه در آن خود را قيم سياسي مردم تلقي مي كنند، آخرين بار هم نخواهد بود. ذكر چند نكته لازم به نظر مي رسد،1- بخش اول سخن مدعيان اصلاحات قابل قبول است و پذيرفتني است كه مردم در اصولگرايي و شعارهاي عدالت جويانه دولت چيزهاي نو و نابي يافتند كه در هيچكدام از نسخه هاي اجرا شده در دولت هاي قبلي مابه ازاء ندارد. طي سال هاي گذشته، در طراحي و اجراي سياست هاي- خصوصاً اقتصادي- دولت هاي سابق، اقشار ضعيف و آسيب پذير جامعه يا در عمل و بطور جدي مورد توجه نبودند و يا رسيدگي به اين بخش از جامعه با حركتي كند و بطئي همراه بوده است. ولي اكنون مدار شعارهاي دولت و كانون عملي توجه دولتمردان همين ولي نعمت هاي واقعي انقلاب اند. به عنوان نمونه امروز قريب به 60 محصول كشاورزي توسط دولت به روز خريداري مي شود و پول خريد اين محصولات را كه سابقاً شايد طي دوره اي 3 ساله پرداخت مي شد، سه روزه به كشاورزان زحمتكش مي پردازد."
یادداشت روز نویس آنگونه ادعا کرده است که انگار ولی فقیه در این نظام هویج بوده است که مکمل چماق است فقط از این هویج در شکنجگاه ها برای اعتراف گیری وتواب سازی وابراز ندامت در کنار چماق یا شلاق وکابل استفاده می شود و هیچ قدرت واختیاری دیگری ایشان ندارد وهرگز هم ماورای قانون اساسی حرکت واقدام نکرده و نامه ی حکومتی صادر نکرده است و خاتمی رئیس جمهور دو دوره ی اصلاح طلبان یا بقول خودش آبدارچی نظام در دولت پیش از دولت کنونی، ولی فقیه را منتسب به وحی نکرده واراده ی سیاسی برتر نخوانده بودش . مهمتر اینکه گویا رفسنجانی سوگلی وملیجک خمینی نبوده که به دستور ایشان با رابرت مک فارلین نماینده ی ویژه ی ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا از حزب جمهوریخواه در تهران دیدار نکرده بود و همیشه مهره ی دوم نظام در 28 سال گذشته نبوده است یا خاتمی فرزند معنوی ودست پرورده ی خود خمینی نبوده است که اکنون چون اینان از مرکز قدرت تصمیم گیری نظام کنار گذاشته شده اند .گویا اینان از ابتدا هیچگونه ارتباطی با باند مافیای حاکم نداشته اند و ولی فقیه هم هیچگونه اطلاع از عملکرد اینان نداشته و هیچگونه مسئولیت ونظارتی در دوران کارگزاران واصلاح طلبان نداشته است ورئیس جمهور شدن اینان را توشیح وتأئید نکرده است که اکنون پاسدار یادداشت روز نویس شده چنین از بی اطلاعی ولی فقیه از اوضاع آن زمان یاد کرده واز وی به عنوان اعتبار برای دولت کنونی وجماق علیه ی دولت ای پیشین نقل قول کرده است :
"سال هاي پيش اهالي روستاها، شهرستان ها و توده هاي مردم به مديران ارشد دسترسي نداشتند و به قول مقام معظم رهبري؛ دستشان حتي به يك مديركل هم نمي رسيد اما، امروز به بركت سفرهاي استاني دولت به اقصي نقاط كشور، مردم مناطق مختلف امكان دسترسي به وزراء، معاونين وزراء و حتي رئيس جمهور را پيدا كرده اند.مردم طي اين سال ها دنبال يك مسئول شجاع و صريح اللهجه مي گشتند تا روابط ناسالم و غيرمنطقي حاكم بر بعضي از دستگاه هاي دولتي را بشكند و با اين ساختارشكني امكان ارتباط بيشتر و سالمتر بين مردم و حكومت را فراهم نمايد."
یادداشت روز در دنباله بدون آنکه برروی خود بی آورد که رژیم تروریستی آخوندی به دلیل ماهیت ارتجاعی و واپسگرایانه و سرکوبگرانه ای که دارد اساساً اصلاح ناپذیر می باشد. چون گفته می شود که نمی توان توقع داشت که افعی کبوتر بزاید و به دلیل عدم مشروعیت وبی افق و آینده بودن مجبور است که مدام بحران سازی کند ودست به صدور تروریسم وبنیاد گرائی بزند و اگر ایشان فراموش کرده است، ولی بقیه که هنوز فراموش نکرده اند که چگونه زمانی که خاتمی داشت بیلان عملکرد پایان دوره ی اول ریاست جمهوری خودش را می داد از 9 روز یک بحران یاد می کرد وگزارش می داد. ولی در عوض یادداشت روز نویس برای افشا کردن رقیب از بن بست قرار داشتن رقیب گفته و در ادامه به همان سبک بازجوئی چماق وهویج آویزان شده است واصلاح طلبان قلابی وتئوری پرداز معروفش سعید حجاریان را سئوال پیچ کرده که باید جواب دهند و اینگونه از زبان سعید حجاریان در دوران اصلاح طلبان از بن بست اصلاح طلبی یاد نموده وآنان را به فرصت طلبی کردن و ناصادق بودن متهم کرده است :
"- بد نيست برخي از اصلاح طلبان به يكي دو سؤال جواب بدهند. روزگاري كه خيلي هم دور نيست، وقتي آقاي حجاريان از بن بست اصلاحات صحبت مي كرد گفت كه «ما راهي به درون مردم نداريم». واقعاً طي اين چند سال شما براي اصلاح اين نقيصه چه كرده ايد؟ و چطور توقع داريد كه توده هاي مردم به شما روي بياورند؟در جايي ديگر بهزاد نبوي گفته بود؛ كسي كه مي تواند پرچم اصلاح گرايي را علم كند، هاشمي رفسنجاني است. بفرمائيد نسبت شما با آقاي هاشمي چيست؟ مگر همين شما و گروه هاي همفكرتان نبوديد كه دولت سازندگي را متهم به اقتصادگرايي صرف مي كرديد؟ و باز هم مگر جبهه شما از هاشمي رفسنجاني به عنوان «عاليجناب سرخپوش»! ياد نمي كرد و صدها تهمت و افتراء ديگر به ايشان... اكنون چه شده، آيا تغيير عقيده داده و اقتصادگرا شده ايد و يا آقاي رفسنجاني به توسعه سياسي علاقمند شده اند؟ جواب اين است كه؛ هيچكدام. در واقع مراجعه شما به آقاي هاشمي رفسنجاني صادقانه نيست و اين عدم صداقت چيزي است كه بارها به مردم فهيم ايران ثابت شده است. حال چگونه انتظار داريد مردم مجدداً به شما اعتماد كنند؟ آيا همين «عدم صداقت» مشكل اصلي تان نيست و به همين دليل نبايد بي اعتمادي مردم تداوم يابد؟"
پاسدار یادداشت روز نویس ضم نتشبیه کردن رقیب اصلاح طلب به باد مسموم ، دلیل گرایش مردم به اصولگرایان را (البته اگر طرح سیاست خاموش سپاه پاسداران نادیده گرفته شود وسخنی هم از تقلبات گسترده ای که نیروی های بسیج سپاه پاسداران در پای صندوق های آرای نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی نهم نشود که اینانش انجام دادند.) معرفی کرده است ودر عوض به عنوان ابزاری از مردم استفاده کرده وگفته که اینان اجازه نمی دهند که شیفتگان قدرت دوباره به قدرت بازگردند و جای اصول گرایانی را بگیرند که چنین کمر همت را بسته تا عاشقانه در خدمت مردم باشند:
"بازگشت مردم به «اصول» و «ارزش»هاي انقلاب و نظام از سر آن است كه اراده كردند «باد مسمومي» را كه از ميدان عملگرايي سياسي، اقتصادي و فرهنگي 8 سال حاكميت اصلاح طلبان برخاست و آفت سوزان «شجره طيبه» انقلاب اسلامي شد، خاموش و.4- البته تقلاي اصلاح طلبان و طيف هاي همسو با آنان براي تسخير مجدد مراكز تصميم گيري قدرت، امري طبيعي است. ولي فراموش نكنيم ما در نظامي زندگي و حركت مي كنيم كه شأنيت حكومت در آن «شيفتگي براي خدمت، نه تشنگي براي قدرت» است. چشمان بيدار مردم يقيناً اجازه نخواهد داد تشنگان قدرتي كه حاصل دوره حاكميت شان چيزي جز ترويج و بسط ليبراليسم فرهنگي، رانت خواري هاي كلان براي افراد و گروه هاي خاص، كوبيدن بر طبل خالي توسعه سياسي، گفتمان بي حاصل جامعه مدني و سرگرم كردن مردم به اين گونه مسائل نبود، دوباره بر مسند قدرت بنشينند و اسب مراد خويش را برانند. 5- امروز مردم حق طلب و عدالت جو، تحقق آمال و اهداف انقلاب را در افق مجلس و دولت اصولگرا جست وجو مي كنند، هماناني كه دست بر سينه خدمت به خلق دارند و در اين راه شب از روز و سر از پا نمي شناسند."
درنهایت اینکه دیگر ابهامی باقی نمانده است که موب درزش نمی رود که هدف جنگ ونزاع جناح ورقبا با هم بر سر کسب قدرت و ثروت می باشد. گرچه نام بردن از مردم اینهم تبدیل حربه ی تبلیغاتی شده است. ولی خوشبختانه این شگرد هم نخ نما شده ولو رفته است که چگونه در پشت این نام سنگر گرفته شده و اهداف ضد مردمی دنبال می شود . بالاخره اینکه مشخص است وقتیکه مبلغ باند مافیائی حاکم اینگونه تیغ برروی رقبای خودی می کشد که قبل از باندهای مافیائی حاکم، خودش حاکم بوده است . بدون هیچگونه شک وشبهه ای معلوم است که با مردم محروم عاد ی و بی قدرت و پناه وسخنگو، چه خواهد کرد؟ زیرا که مردم به جز کاربرد ابزاری و سیاهی لشکر های باند ها برای حضور در پای صندوق های مارگیری آرای انتخابات نمایشی وفرمایشی نه محلی از اعراب دارند ونه اینکه هیچگونه جایگاه وارزش تعیین کننده ی اجتماعی دارند . چونکه هرمدعی با سوار شدن برروی شانه ها و آرای اینان ، همین که بر اریکه ی قدرت خزیدند بنا بر تجربه ی در دسترس بودن بیش از 28 ساله ی گذشته، دیگر نه اینکه کوچکتری بهائی به خواست ومطالبات مردم داده نمی شود، بلکه حتی هیچگونه تلاشی برای برآورد قول ها ووعده های داده شده به ایان اقدامی نه خواهند شد .
هوشنگ - بهداد
دوشنبه اول مردماه سال 1386
از اینکه مردم محروم ایران به همان میزان که از بی عدالتی وتبعیض تجربه شده ی بیش از 28 ساله که با عوامفریبی وشارلاتان گری همراه بوده است شاکی وتنفر دارند. به خصوص آن اکثریت مردم80 درصدی که در زیر خط فقر شدید اقتصادی زندگی می کنند، ولی در برابرش عطش فراوان در اجرا نمودن عدالت ورفاه اقتصادی ومعیشتی دارند در این دو مورد اشاره شده ی فوق هیچگونه شکی نیست حتی اگر پاسدار شیاد وگمنامی همچون پاسدار غلام سپاه پاسدار وگماشته ی ولی فقیه باشد که با سر دادن شعار مبارزه با مفسدین اقتصادی در وزارتخانه نفت باشد وقول بردن نان برتوی سفره های خالی محرومان ناشی از فروش نفت داده باشد و موفق شده باشد بخشی از مردم محروم ومنتظر کار وخواهان اجرای عدالت ودریافت نان برتوی سفره های خالی اشان را فریفته وگول زده باشد. به دلیل همان ضریب اجرای عدالت به خصوص در زمینه ی اقتصادی می باشد. اما آن سوی دیگران سکه واقعیت های پنهان وبیان ناشده ایست که میان رقابت تضاد های میان دو جنان وباندهای مافیائی وابسته به این جناح وجود دارد که تلاش می شود تا مرز بین شان را مخدوش کنند تابا خاک پاشیدن بر چشم مردم ، از بیان واقعیت فرار کنند. لذا هریک طوری علیه ی رقیب خود دست به افشاگری و تبلیغ می زند که گویا هم تافت جدا بافته ای است . هم اینکه از ریشه واساس با رقیب فرق دارد که این شیوه خود یکی از روش های انحرافی وعوامفربانه ایست که مدعیان و طرفین دعوا وجنگ زرگری علاقه ای ندارند تا که بطور عریان اذعان واعتراف کنند که هیچ فرقی میان هر دو جناح مدعی اصلاح طلبی با اصولگرائی وجود ندارد که اولی متهم به شیفتگان قدرت ودومی خودرا عاشقان خدمت به مردم معرفی کرده است. برای اینکه اولاً بتوانند مردم فریبی کنند که مدعی فرق با رقیب دارد ودخالت و سهمی در غارتگری وسرکوبگری آن یکی ندارد. البته که هدف انحراف کردن اذهان عمومی و سر کار گذاشتن آنان است . همچنین توطئه ودسیسه برای جلب آنان وکشاندشان به پای صندوق های آراء و صحنه های نمایشی انتخاباتی به عنوان سیاهی لشکر ومشروعیت تراشیدن برای رژیم تروریستی آخوندی و برنده شدن خودشان می باشد تا ا ینکه بطور کلی مردم از این رژیم ضد بشری قطع امید نکنند. دوماً اینکه با اجرای اینگونه نقش اپوزیسیون سازی از درون نظام موجب وارد شدن فشار برروی اپوزیسیون برون از رژیم شود ویااینکه با منحرف کردن اذهان عمومی مانع از گرایش و پیوستن ناراضیان داخلی به مخالفان برانداز شوند ودر مجموع با اینگونه مانور دادن ها همان نقشی بر عهده گرفته واجرا می شود که ماشین های قماربازی در کلاب ها و لوتو ها در سیستم های سرمایه داری کاربرد دارند که ضمن اینکه بخشی از درآمد ناچیز طبقه ی محرومان وزحمت شان جامعه از این طریق گرفته بلعید ه می شود ولی در عوض روزنه و شرایطی برایشان ایجاد می شود که بطور کلی امیدوار باشند تا که دل از حاکمیت نکنند که روزی عصبی شوند ودر برابر نظام بایستند ، بلکه مردم محروم را امیدوارش می کنند تاکه امید داشته باشند شاید ممکن است که روزی بلیط لوتو شان برنده شود وصاحب پولی گنده شوند و وضع ا شان سر وسامان یابد واز این وضع فلاکت باری که دارند بیرون می آیند ورها می شوند. به همین دلیل است که یادداشت روز نویس گرچه نامش جدید است، ولی قلمش فرقی با تحلیل های مشابه گذشته ی یادداشت روز ها ندارد به خصوص اینکه محتوای قلم ولهجه اش عجیب شبیه پاسدار حسین شریعتمداری است وسفت وسخت به رقیب تاخته واز مردم وبهبودی اوضاع اقتصادی دولت دفاع کرده است. ولی از طرف دیگر جالب است که آشکارا بازی ویا نمایش رقابت وتبلیغات جناح ها با هم را اینگونه به نوعی شباهت به هجو بودن بازی تعبیر کرده و گفته است:
"آنان طي يك تئوري كه بيشتر به هجو شبيه است، معتقدند كه رويكرد مردم به اصولگرايي به خاطر آن بوده كه اين واژه را چيز نو(!) و نابي ديده و اصولا برايشان ناشناخته بوده است، اما امروز بعد از گذشت چند سال از عمر مجلس و دولت اصولگرا ديگر «اصولگرايي» برايشان جذابيت چنداني ندارد!!با توجه به اينكه اين مورد، اولين باري نيست كه اصلاح طلبان مردم فهيم ايران را بدون بينش و شعور سياسي قلمداد مي كنند و طبعاً با رويه اين گروه و نوع نگاهي كه در آن خود را قيم سياسي مردم تلقي مي كنند، آخرين بار هم نخواهد بود. ذكر چند نكته لازم به نظر مي رسد،1- بخش اول سخن مدعيان اصلاحات قابل قبول است و پذيرفتني است كه مردم در اصولگرايي و شعارهاي عدالت جويانه دولت چيزهاي نو و نابي يافتند كه در هيچكدام از نسخه هاي اجرا شده در دولت هاي قبلي مابه ازاء ندارد. طي سال هاي گذشته، در طراحي و اجراي سياست هاي- خصوصاً اقتصادي- دولت هاي سابق، اقشار ضعيف و آسيب پذير جامعه يا در عمل و بطور جدي مورد توجه نبودند و يا رسيدگي به اين بخش از جامعه با حركتي كند و بطئي همراه بوده است. ولي اكنون مدار شعارهاي دولت و كانون عملي توجه دولتمردان همين ولي نعمت هاي واقعي انقلاب اند. به عنوان نمونه امروز قريب به 60 محصول كشاورزي توسط دولت به روز خريداري مي شود و پول خريد اين محصولات را كه سابقاً شايد طي دوره اي 3 ساله پرداخت مي شد، سه روزه به كشاورزان زحمتكش مي پردازد."
یادداشت روز نویس آنگونه ادعا کرده است که انگار ولی فقیه در این نظام هویج بوده است که مکمل چماق است فقط از این هویج در شکنجگاه ها برای اعتراف گیری وتواب سازی وابراز ندامت در کنار چماق یا شلاق وکابل استفاده می شود و هیچ قدرت واختیاری دیگری ایشان ندارد وهرگز هم ماورای قانون اساسی حرکت واقدام نکرده و نامه ی حکومتی صادر نکرده است و خاتمی رئیس جمهور دو دوره ی اصلاح طلبان یا بقول خودش آبدارچی نظام در دولت پیش از دولت کنونی، ولی فقیه را منتسب به وحی نکرده واراده ی سیاسی برتر نخوانده بودش . مهمتر اینکه گویا رفسنجانی سوگلی وملیجک خمینی نبوده که به دستور ایشان با رابرت مک فارلین نماینده ی ویژه ی ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا از حزب جمهوریخواه در تهران دیدار نکرده بود و همیشه مهره ی دوم نظام در 28 سال گذشته نبوده است یا خاتمی فرزند معنوی ودست پرورده ی خود خمینی نبوده است که اکنون چون اینان از مرکز قدرت تصمیم گیری نظام کنار گذاشته شده اند .گویا اینان از ابتدا هیچگونه ارتباطی با باند مافیای حاکم نداشته اند و ولی فقیه هم هیچگونه اطلاع از عملکرد اینان نداشته و هیچگونه مسئولیت ونظارتی در دوران کارگزاران واصلاح طلبان نداشته است ورئیس جمهور شدن اینان را توشیح وتأئید نکرده است که اکنون پاسدار یادداشت روز نویس شده چنین از بی اطلاعی ولی فقیه از اوضاع آن زمان یاد کرده واز وی به عنوان اعتبار برای دولت کنونی وجماق علیه ی دولت ای پیشین نقل قول کرده است :
"سال هاي پيش اهالي روستاها، شهرستان ها و توده هاي مردم به مديران ارشد دسترسي نداشتند و به قول مقام معظم رهبري؛ دستشان حتي به يك مديركل هم نمي رسيد اما، امروز به بركت سفرهاي استاني دولت به اقصي نقاط كشور، مردم مناطق مختلف امكان دسترسي به وزراء، معاونين وزراء و حتي رئيس جمهور را پيدا كرده اند.مردم طي اين سال ها دنبال يك مسئول شجاع و صريح اللهجه مي گشتند تا روابط ناسالم و غيرمنطقي حاكم بر بعضي از دستگاه هاي دولتي را بشكند و با اين ساختارشكني امكان ارتباط بيشتر و سالمتر بين مردم و حكومت را فراهم نمايد."
یادداشت روز در دنباله بدون آنکه برروی خود بی آورد که رژیم تروریستی آخوندی به دلیل ماهیت ارتجاعی و واپسگرایانه و سرکوبگرانه ای که دارد اساساً اصلاح ناپذیر می باشد. چون گفته می شود که نمی توان توقع داشت که افعی کبوتر بزاید و به دلیل عدم مشروعیت وبی افق و آینده بودن مجبور است که مدام بحران سازی کند ودست به صدور تروریسم وبنیاد گرائی بزند و اگر ایشان فراموش کرده است، ولی بقیه که هنوز فراموش نکرده اند که چگونه زمانی که خاتمی داشت بیلان عملکرد پایان دوره ی اول ریاست جمهوری خودش را می داد از 9 روز یک بحران یاد می کرد وگزارش می داد. ولی در عوض یادداشت روز نویس برای افشا کردن رقیب از بن بست قرار داشتن رقیب گفته و در ادامه به همان سبک بازجوئی چماق وهویج آویزان شده است واصلاح طلبان قلابی وتئوری پرداز معروفش سعید حجاریان را سئوال پیچ کرده که باید جواب دهند و اینگونه از زبان سعید حجاریان در دوران اصلاح طلبان از بن بست اصلاح طلبی یاد نموده وآنان را به فرصت طلبی کردن و ناصادق بودن متهم کرده است :
"- بد نيست برخي از اصلاح طلبان به يكي دو سؤال جواب بدهند. روزگاري كه خيلي هم دور نيست، وقتي آقاي حجاريان از بن بست اصلاحات صحبت مي كرد گفت كه «ما راهي به درون مردم نداريم». واقعاً طي اين چند سال شما براي اصلاح اين نقيصه چه كرده ايد؟ و چطور توقع داريد كه توده هاي مردم به شما روي بياورند؟در جايي ديگر بهزاد نبوي گفته بود؛ كسي كه مي تواند پرچم اصلاح گرايي را علم كند، هاشمي رفسنجاني است. بفرمائيد نسبت شما با آقاي هاشمي چيست؟ مگر همين شما و گروه هاي همفكرتان نبوديد كه دولت سازندگي را متهم به اقتصادگرايي صرف مي كرديد؟ و باز هم مگر جبهه شما از هاشمي رفسنجاني به عنوان «عاليجناب سرخپوش»! ياد نمي كرد و صدها تهمت و افتراء ديگر به ايشان... اكنون چه شده، آيا تغيير عقيده داده و اقتصادگرا شده ايد و يا آقاي رفسنجاني به توسعه سياسي علاقمند شده اند؟ جواب اين است كه؛ هيچكدام. در واقع مراجعه شما به آقاي هاشمي رفسنجاني صادقانه نيست و اين عدم صداقت چيزي است كه بارها به مردم فهيم ايران ثابت شده است. حال چگونه انتظار داريد مردم مجدداً به شما اعتماد كنند؟ آيا همين «عدم صداقت» مشكل اصلي تان نيست و به همين دليل نبايد بي اعتمادي مردم تداوم يابد؟"
پاسدار یادداشت روز نویس ضم نتشبیه کردن رقیب اصلاح طلب به باد مسموم ، دلیل گرایش مردم به اصولگرایان را (البته اگر طرح سیاست خاموش سپاه پاسداران نادیده گرفته شود وسخنی هم از تقلبات گسترده ای که نیروی های بسیج سپاه پاسداران در پای صندوق های آرای نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی نهم نشود که اینانش انجام دادند.) معرفی کرده است ودر عوض به عنوان ابزاری از مردم استفاده کرده وگفته که اینان اجازه نمی دهند که شیفتگان قدرت دوباره به قدرت بازگردند و جای اصول گرایانی را بگیرند که چنین کمر همت را بسته تا عاشقانه در خدمت مردم باشند:
"بازگشت مردم به «اصول» و «ارزش»هاي انقلاب و نظام از سر آن است كه اراده كردند «باد مسمومي» را كه از ميدان عملگرايي سياسي، اقتصادي و فرهنگي 8 سال حاكميت اصلاح طلبان برخاست و آفت سوزان «شجره طيبه» انقلاب اسلامي شد، خاموش و.4- البته تقلاي اصلاح طلبان و طيف هاي همسو با آنان براي تسخير مجدد مراكز تصميم گيري قدرت، امري طبيعي است. ولي فراموش نكنيم ما در نظامي زندگي و حركت مي كنيم كه شأنيت حكومت در آن «شيفتگي براي خدمت، نه تشنگي براي قدرت» است. چشمان بيدار مردم يقيناً اجازه نخواهد داد تشنگان قدرتي كه حاصل دوره حاكميت شان چيزي جز ترويج و بسط ليبراليسم فرهنگي، رانت خواري هاي كلان براي افراد و گروه هاي خاص، كوبيدن بر طبل خالي توسعه سياسي، گفتمان بي حاصل جامعه مدني و سرگرم كردن مردم به اين گونه مسائل نبود، دوباره بر مسند قدرت بنشينند و اسب مراد خويش را برانند. 5- امروز مردم حق طلب و عدالت جو، تحقق آمال و اهداف انقلاب را در افق مجلس و دولت اصولگرا جست وجو مي كنند، هماناني كه دست بر سينه خدمت به خلق دارند و در اين راه شب از روز و سر از پا نمي شناسند."
درنهایت اینکه دیگر ابهامی باقی نمانده است که موب درزش نمی رود که هدف جنگ ونزاع جناح ورقبا با هم بر سر کسب قدرت و ثروت می باشد. گرچه نام بردن از مردم اینهم تبدیل حربه ی تبلیغاتی شده است. ولی خوشبختانه این شگرد هم نخ نما شده ولو رفته است که چگونه در پشت این نام سنگر گرفته شده و اهداف ضد مردمی دنبال می شود . بالاخره اینکه مشخص است وقتیکه مبلغ باند مافیائی حاکم اینگونه تیغ برروی رقبای خودی می کشد که قبل از باندهای مافیائی حاکم، خودش حاکم بوده است . بدون هیچگونه شک وشبهه ای معلوم است که با مردم محروم عاد ی و بی قدرت و پناه وسخنگو، چه خواهد کرد؟ زیرا که مردم به جز کاربرد ابزاری و سیاهی لشکر های باند ها برای حضور در پای صندوق های مارگیری آرای انتخابات نمایشی وفرمایشی نه محلی از اعراب دارند ونه اینکه هیچگونه جایگاه وارزش تعیین کننده ی اجتماعی دارند . چونکه هرمدعی با سوار شدن برروی شانه ها و آرای اینان ، همین که بر اریکه ی قدرت خزیدند بنا بر تجربه ی در دسترس بودن بیش از 28 ساله ی گذشته، دیگر نه اینکه کوچکتری بهائی به خواست ومطالبات مردم داده نمی شود، بلکه حتی هیچگونه تلاشی برای برآورد قول ها ووعده های داده شده به ایان اقدامی نه خواهند شد .
هوشنگ - بهداد
دوشنبه اول مردماه سال 1386