تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت پانز دهم
تواب و بازجووتحریف گر بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به ضریب و شیوه های شکنجه گری تا حدمرگ اشاره ای بکند که در سال هایپس از 30 خرداد سال 60 درزندان اوین بازجویان شببه انسان وهار وشلاق بر دست در سلول ها و اتاق شکنجه در زندان چه می کردند وچه بر سر قربانی اسیر یا طعمه می آوردند تا اینکه آنان را وادار به توبه واعتراف وهمکاری کردن با بازجویان کنند که همرزمان خود را لو دهند وحتی بازگوئی اتهامات دروغ که به اینان تحمیل می شد تا در شوی های اعتراف گیری تلویزیونی تکرار کنند و داد وهوار ابراز ندامت وپشیمانی و تقاضای عفو وبخشودگی نمایند. ولی بدتر اینکه بازهم تیرباران می شدند و بدون آنکه بازجوی روزنامه نگار رژیم تروریستی آخوندی توضح دهد که چرا رژیم تروریستی و ضد بشری آخوندی تنها کشوریست در جهان که اینهمه سازمان وحزب و... گوناگون مخالف دارد و در طول عمر این رژیم جنایتکار حتی یک روز یافت نمی شود که توانسته باشد بدون بحران وزندان وشکنجه و اعدام وصدور تروریسم وبنیادگرائی سپری شده باشد واگر چنانچه این رژیم مردمی و دولت بازجو گری و صدا خفه کنی اش ناشی از قدرت مردمی می باشد پس چه دلیل داردکه این همه تنوع ارگان ها و سازمان ونهادهای گوناگون سر کوبگری در این کشور و جامعه وجود داشته باشد؟ یا در کجای تاریخ جهان یافت می شود که از جنگ خانمان برانداز که 8 سال به مردم ایران و عراق تحمیل شد با آنهمه خسارات مادی و انسانی که به هردوکشور وارد شد، نعمت الهی نامیده شود.از سوی دیگر این جنگ ابزار برقراری حکومت نظامی وسر کوبگری سراسری در کشور تبدیل شده باشد؟ یا مهمتر اینکه چرا در میان 3 نهاد اساسی مقننه و مجریه و قضائیه، فقط این نهاد قضائی می باشد که اولاً چرا باید رئیس آن یک آخوندی عراقی انتصابی باشد ونه انتخابی؟! ، دوماً چرا فقط این نهادمی بایست فعال باشد و صرفاً بخش ماشین سرکوبگری و صدور احکم جنایات اعدام وقطع اندام وستگسار کردنش بطور دائمی فعال باشد که درست در پاسخ به مطالبات و نیازهای انباشت شده وپرداخت ناشده ی مردم ایران است که بیش از 28 سال است که سران رژیم جنایتکار و تروریستی آخوندی به مردم ایران بطور عوامفریبانه قول داده شده ولی هرگز اجرا نشده است و برای اینکه از اعتراض ووکنش مردم پیوسته وحشت داشته اند، بنابراین دست به این جنایات سستماتیک ضد انسانی زده می شود تا که با فضای خفقان وارعاب و وحشت در جامعه مانع از حرکت های اعتراضی اقشار ناراضی مردم ایران شوند .
ولی اکنون در عوض بازجوی تاریخ نگار تئایج عملکرد سران رژیم جنایتکار با بازجویان آدمخوار زندان اوین ودادستانی ضد انقلابی تهران وابسته به زندان اوین را جزو افتخارات پدیده شدن ارتجاع خطاب کرده است و این بازجو وتاریخ نگار به عنوان سند افتخار، عملکرد جنایتکارانه ی دادستانی ضد انقلاب در سال 62 در زندان اوین علیه ی مجاهدین وهسته های مقاومت در این سال یاد کرده است ولی نگفته که چگونه شکنجه گری واعتراف گیری وتواب و سناریو سازی می شده است تااینکه بیشتر به هسته های مقاومت ضربه زده شود که وی بتواند با باد به غبغه انداختن از ضربه خوردن هسته های مقاومت در سال 62 با صدور احکام جنایات آمیز اعدام ها در این سال به عنوان قدرت لایزال ارتجاع گزارش دهد . آنهم احکامی که در شماره های پیشین اشاره شده بود که حتی با نام مشابه قرانیان را اعدام کردند یا حکم اعدام برای زنان بار دار و تجاوز به دختران باکره قبل از تیرباران صادر می شد که اکنون جزو افتخارات وقدرت نمائی ارتجاع می باشد.
اکنون پرسش است که آیا صدور احکام اعدام های دسته جمعی از سوی دادستانی ضد انقلاب، ناشی از ابراز افتخار و قدرت رژیم تروریستی و دارای پایگاه مردمی بودن و ضعف مخالفین می باشد یا نه اینکه از نظر کمیت یک سند محرز جنایت علیه ی بشریت وننگی می باشد که هرگز این ننگ پاک ناشدنی با هیچ ر نگی نیست که بشود از پرونده بسیار ننگ آور سران این رژیم جنایتکار زدوده شود. بلکه از محتوا و شیوه و انواع و اقسام شکنجه های اعمال شده درون سیاهچال ها، آنگونه است که در بدنام ترین رژیم های جنایتکار گذشته در ایران وحتی تاریج بشر مشابه تاریخی نداشته است که اکنون تواب بازجو وشکنجه گر تاریخ نگار شده بدون آنکه حتی به این مورد آمار اعدام ها واندیشه کشی ها وریشه وعلت آن اشاره ای کوچک کند، ولی از اینگونه جنایات ضد بشری به عنوان برگ برنده وافتخار پدیده ی ارتجاع علیه ی مبارزین آزادیخواه نامبرده است و با همان موضع سربازجو گری و قلمزنی همکار شکنجه گر و همکار سعید امامی قلمزنی وتحلیل گری و تاریخ نویسی وتحریف گری شبیه پاسدار حسین شریعتمداری شده و با وی سازگاری و همخوانی نشان داده شده است. اکنون در شرایطی که رژیم جنایتکار به آن درجه از ضریب نامشروع و ضد مردمی بودن رسیده است که پس از مجموعه ای از تاریج جنایات آمیز و ضد انسانی 28 سال گذشته ای که در پرونده ی خیانت آمیز دارد . بازهم نیاز دارد که اکنون آخوند جنتی دبیر شوای نگهبان می بایست در نمازجمعه ی تهران حضور یابد و فریاد بزند و خطاب به نیروی انتظامی و ماشین کشتارش آفرین ها بگوید که خوب کار کردی که سرکوب و دستگیر کردی که قوه ی قضائیه اعدام کرده و تأکید نموده است که جامعه البته به خوان ر ژیم تروریستی آخوندی نیاز به امنیت دارد که یی مورد بر قراری این امنیت ، سند جنایت سنگسار کردن یک مرد در تاکستان قزوین است و مورد دیگر شیوه اجرای رقص مرگی 3 قربانی می باشد که در ملاء عام در مورد نگون بخت دو مرد و یک زن در تبریز اجرا شد که نوار ویدئوئی آن بر روی سایت های اینترنتی می باشد. یا اینکه در کرج زمان دار زدن یک قربانی دیگر است که قبل از بر دار کشیدن فریاد می زد که رژیم تروریستی آخوندی به نا حق می کشد یا اینکه در میان موج اعدام شدگان اخیر حکم اعدام برای کسانی صادر شده است که میانگین آنان از دو سال تا 8 سال در زندان بوده اند که به اتهام اراذل و اوباش بر دار کشیده شدند و مشابه های فراوان که هرروز در سراسر ایران تکرار می شود. ولی این تواب بازجو تحریف نگر از زمان دستگیری خود ش گفته است که چگونه باز جویش با این شیوه ی طنزگونه نسبت به مجاهدین برخورد کرده و گفته در رعایت مسائل امنیتی و ضربه پذیر بوده اند و در ادامه از ضربه خوردن هسته های مقاومت در سال 62 گفته که چگونه به ضرب شکنجه واعدام تواب سازی کردن که از سوی نفود دادستانی ضد انقلاب و بازجوها اعمال می شده ، به نقل از بازجویش نقل قول کرده است که چگونه ارتجاع تبدیل به پدیده شده است ؟! جالب است که بازجوی وی به جای اینکه با شیوه ی بازجوئی همچون زندانیان دیگر باوی برخورد کند آنگونه بوده است که کاملاً اعتراف آزادانه کرده است که چگونه زندانی یا در حقیقت شیوه بازجوئی وارتجاع پدیده شده است . تا اینکه با سایر زندانیان فرق داشته است که اکنون بتواند تاریخ نگار شود به تاریخ بدهد و اسامی هم که نامبرده است نام و مشخصات هم ندارند تاکه معرفی کند وچونکه واقعی نیستند بنابراین وظیفه دارد که می بایست که با پاک کردن صورت مسئله دست به تحریف گری بزند تا توانسته باشد در شرایط بسیار خطیر و حساس کنونی بااتهام زدن به مجاهدین وپرونده سازی کردن برای شان انجام وظیفه کرده باشد.
هوشنگ - بهداد
دوشنبه 8 مردادماه سال 1386