" ادعای مبارزه ی دولت علیه باند مغلوب مافیائی صاحب ثروت وقدرت برای بازپس گیری"

اصولگرايي، باز هم پيروز(يادداشت روز) روزنامه ی کیهان چهارشنبه 13 تیرماه سال 1386
" ادعای مبارزه ی دولت علیه باند مغلوب مافیائی صاحب ثروت وقدرت برای بازپس گیری"
وقتی که گفته می شود این رژیم قرون وسطائی می باشد وبا دنیای مدرن ومتمدن امروزی سر سازگاری ندارد نه اینکه بر منبا ومحتوای طرز تفکر واندیشه ی متجر گرایانه وخرافه پرستانه ی آخوندهای حاکم بر ایران می باشد، بلکه در عوامفریبی کردن وشیادی و سوء استفاده ی ابزاری از دین وبهره وری از نا آگاهی مردم می باشد که به خصوص که در جبهه ی خود خوانده اصلاح طلب مغلوب و و اصول گرای غالب خود نمائی می کند . اولی چون قلابی و ساختگی بود و 8سال قدرت داشت عملکردش منجر به حاکم شدن جریان رقیب شده است که خود را اصول گرا نامیده است . البته در دو سال دولت پاسدار احمدی نژاد اصولگرا و یک دست بودن نظام ، آنچه از عملکرد ومفاهیم ومحتوای اصول گرائی تا کنون تفهیم شده است به معنی قول بردن نان بر توی سفره های خالی محرومان و مبارزه با مفسدین اقتصادی کردن در شعار ودر عمل درست ضد آن عمل کردست. همچنین دخالت کردن دو ارگان فاشیست وسر کوبگر سپاه پاسداران وبسیج در پای صندوق های آرای نمایش انتخاباتی ریاست جمهوری ورئیس جمهور کردن یک پاسدار گمنام می باشد که البته نتایج زحمات خود را این دو ارگان سرکوبگر فعلاً در یک قلم بستن قرار دادهای 7 میلیارد دلای با دولت به عنوان پیش در آمد ودستخوش دریافت کرده اند . ناگفته نماند که این رئیس جمهور اصولگرا نه خود را نماینده ی همه ی مردم ایران نامیده است، بلکه مدعی شد که کابینه ی 70 میلیونی امام زمانی تشکل داده است که تعهد دو ساله برای جاده صاف کنی ظهور آقا امام زمان دارد و پس از 3 بار استخاره کردن وبد آمدن بالاخره موفق شد رای اعتماد برای دوره ی چهارم وزیر نفت از مجلس ارتجاع همگام خودش کسب کند اکنون هم با این وزیر غائله ی بنزین سهمیه بندی شده و خیزش هماه آن را اجرا یا در حقیقت به مردم محروم تحمیل کرده است. البته از ویژگی های دیگر این رئیس جمهور همیشه در حال سفر داخلی و خارجی ونامه و عریضه نویسی کردنست که مشغول ارسال پیام ها وخبرهای خوش غنی سازی اورانیوم وجشن هسته ای وتهدید نابود کردن اسرائیل می باشد. حتماً که فراموش نشده است که در حالت نورانی در سازمان ملل عدالت ودانش بومی شده ی هسته ای را بطور مهرورزانه به بندگان خدا در سراسر جهان صادر کرد. ولی امروز سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی نامه به مسئولین قضائیه نوشته است تاکه به خوانند و عدالت را در این دستگاه رعایت کند وجلوی پرخاشگران زنجیر پاره کرده ی بدون کنترل را بگیرد که بهر کس که دوست دارند اهانت وتوهین می کنند. آلبته تحقیر شدگان همچون رفسنجانی است که ستون وعمود نظام و انقلاب می باشد! خلاصه اصول گرائی یعنی سناریو وپرونده سازی بای منتقدان خودی وجناح مغلوب و برچیدن آنتن های ماهواره ای و بسیج نیروی انتظامی با پوشش مبارزه با بی حجابی و فساد اجتماعی و فرهنگی وطرح امنیت ملی نامیده شده وگسترش دخالت گری با سپاه پاسداران در عراق و کودتا در فلسطین کردن و دولت اسلامی حماس در نوار غزه تشکیل دادن وجنگ 33 روزه با حزب ا لله لبنان علیه ی اسرائیل بر پا کردن و همچون عراقی که به باتلاق تبدیل شده است ولبنان را به سر زمین سوخته تبدیل کردن، برای اینکه بتوان بحران هسته ای را بطور موقت حل کرد . البته در دانشگاه ها فضای پادگانی – اطلاعاتی – بسیجی حاکم کردن ونشریات دانشجوئی را تعطیل نمودن ودانشجویان مخالف ومعترض را ستاره دار وشناسائی کردن وسپس آنان را اخراج ومحاکمه وزندانی کردن ، بخش دیگری از عملکرد اصول گرایان حاکم می باشد. اکنون هم خبر رسیده است که بازهم روزنامه ی هم میهن که تازه از زیر تیغ سانسور وتوقیف رها شده بود مجدداً توقیف شد تا فضای آزادی مطبوعات از دید اصولگرئی بهتر برجسته گردد . ناگفته نماند که صاحب این قلم قبلاً هشدار داده بود گزینه هائی که روزنامه ی کیهان پادگانی – اطلاعاتی از این روزنامه وسایر روزنامه های وابسته به رقیب شکست خورده ی دوم خردادی ها بازتاب می دهد سناریو وکیفرخواست برای توقیف آنانست وتأکید شده بود که هر چه زمان به برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس دوره ی هشتم وریاست جمهوری دوره ی دهم نزدیک تر می شود دامنه ی فعالیت وممیزگری و سانسور نهادینه شده نیز گسترده وعمیق تر خواهد شد. بنابراین باید منتظر بود که چه مدت دیگر نوبت توقیف روزنامه ی شرق و اعتماد ملی و...فرا می رسد. اما همانگونه که اکبر اعلمی که نماینده مجلس از تبریز در مجلس است قبل از اینکه سفیر رژیم تروریستی آخوندی در بغداد به مذاکره با سفیر آمریکا در عراق برودافشا کرده بود که جریان غالب خودش می خواهد بطور انحصاری مذاکره وعادی سازی کردن رابطه با آمریکا را دنبال کند. بنابراین برای رقیب خودش پرونده سازی می کند، لذا رفسنجانی در مجمع مصلحت نظام از سالیان پیش شروع به تصویب قطع کردن سوبسید یا رایانه های دولتی اقدام کرد که البته پیش در آمد آماده سازی پیوستن به عضویت سازمان تجارت جهانی بود که از جمله قطع رایانه های دولتی به خدمات وسرویس سوخت رسانی جزو پذیرش بود . ولی حتی دولت اصلاح طلبان نیز از ترس جو سازی رقیب وواکنش اعتراضی مردم اقدام به اینکار نکرد. اما دولت پاسدار احمدی نژاد به پشتوانه ی حمایت کامل ولی فقیه و دفاع وپشتیبانی دو ارگان سرکوبگر و فاشیستی سپاه پاسداران وبسج برای اینکه از دست رفسنجانی ویاران وحامیانش طرح را اخراج کند وخود آن را قبضه کند دست به این اقدام زد واکنون یادداشت روز نویس در دفاع از این طرح سهمیه بندی بنزین و پاسخ دادن به منتقدین وارد میدان شده و از بازنده شدن آن در عرصه رقابت وجنگ روانی شده است که اینگونه یادداشت روز خود را شروع کرده است :
"مخالفان نظام جمهوري اسلامي-خصوصاً دولت نهم- بحث و مناظره عمومي درباره بنزين را باخته اند. اين براي آنها وضعيتي كاملاً غيرمنتظره است، باخت در عرصه اي كه گمان مي كردند در آن پيروز مطلق خواهند بود و براي تخريب دولت نهم و برخي نيز براي انتقام گيري از كليت نظام به آن اميدهاي فراواني بسته بودند. علائم اين اميدواري را از آنچه رسانه هاي وابسته به اپوزيسيون در روزهاي اول آغاز اجراي طرح سهميه بندي گفتند و نوشتند به آساني مي شد مشاهده كرد. مقالات مطول و آب وتاب دار درباره فجايعي كه به زودي در اثر اجراي اين طرح بر سر ملك و ملت فرو خواهد باريد، گزارش هايي كه تقريباً تمامي تاكتيك هاي جنگ رواني در آنها به كار رفته و گنجانده شده بود و اظهارنظرهايي گاه از سر فضل گاه با ژست تهديد و ترحم از جانب مدعيان اصلاحات در داخل و خارج؛ همه با اين مضمون كه كار ديگر تمام است و دولت نهم كه سهل است كل نظام سياسي از اين غائله جان سالم به درنخواهد برد. امروز اما پيداست كه اين خودفريبي ها ادامه همان اشتباه محاسبه هاي پي درپي و خطا هاي رنگارنگي است كه اصلاح طلبان در چند سال گذشته- و جبهه اپوزيسيون در حالت كلي طي 27 سال- اخير مرتكب شدند و به اين حال و روز افتادند. فضاي امروز جامعه ايراني پس از اجراي طرح سهميه بندي بنزين هيچ شباهتي به آنچه آرزومندان افول دولت نهم پيش بيني مي كردند ندارد"
پاسدار حسین شریعتمداری مداح ومتملق ووارونه گو وسناریو ساز بدون آنکه بگوید اکنون که ادعا شده است غارتگری ودزدی ها از چنگال اقلیتی مفت ورانتخوار وهمیشه طلبکار خارج شده است خوب به چه حسابی این ارقام در کنار 50 میلیارد دلار درآمد سالیانه ناشی از فروش نفت واریز شده است که روز بروز وضع اقتصادی ومعیشتی مردم بدتر شده است . اگر خود این تازه بقدرت رسیده ها دزد وفاسد وآلوده نمی باشند چگونه است که روند رشد گرانی وتورم وافزایش قیمت ها کالای لجام گسیخته همچنان ادامه دارد و خلاصه به جز جا به جائی مهرها در دولت چه چیز مثبت دیگری به نفع مردم محروم انجام گرفته است که یادداشت روز نویس مجبور شده است همچنان در جاده یک طرفه حرکت کند واز عملکرد رقیب اقلیت طلبکارکار چنین گزارش ارائه کند:
"از جمله آنچه مردم اكنون به يقين باور دارند اين است كه پولي كه دولت نهم از ناحيه سهميه بندي بنزين صرفه جويي مي كند به جيب يك عده رانت خوار زبان دراز نخواهد رفت و به زودي به طريقي ديگر جهت خدمت به آنها و برداشتن باري از دوش حيات اجتماعي ايرانيان هزنيه خواهد شد. مردم بي عملي را دوست ندارند و از آنها كه از دولتمردي فقط به سخن گفتن- آن هم نه هميشه خوب- بسنده مي كنند دل خوشي ندارند. براي مردم ايران فهم اين نكته سخت نيست كه اقليتي هميشه طلبكار و ناراضي آن روز كه خود برسر كار بودند شجاعت عمل نداشتند وحالا كه كسي از راه رسيده مردانگي كرده و بار بر زمين مانده آنها را از زمين برداشته صداقت دفاع ندارند. احمد ي نژاد- چنانكه پيش از اين در يادداشت روز كيهان نمونه ها و علت هاي آن راخوانده ايد- در حال جراحي اقتصاد بيمار ايران است، صداي آنها كه نمي خواهند بيمار زنده بماند درآمده است. و اينها چه كساني هستند؟ همانها كه بيمار را به اين روز انداختند و حالا طلبكار شده اند. اين اقليت هميشه طلبكار- كه رفتارش هرگزاز چشم تيزبين مردم پنهان نبوده- زبان و قلم عنيف دارد چون تقوا ندارد، براي انتشار و در بوق كردن آنچه بر اين زبان و قلم مي آيد، رسانه دارد چون پول دارد و پول دارد چون زماني دراز از آنچه متعلق به مردم بوده تغذيه كرده و فربه شده است. اين اقليت امروز البته از «قدرت»- به معناي حقوقي نه حقيقي آن- بي بهره است چون عرصه مناصب رسمي تنها جايي است كه به دليل ساختار مردمسالار نظام جمهوري اسلامي دست مردم به آن مي رسيده، لذا آنان را رانده اند. اين اقليت اكنون سخت ناراضي است چراكه دولت اصولگرا با منافع آن درافتاده است. كساني كه چندين سال در خيابان ها و خانه ها صداي مردم را نشنيدند، بيان مطالبه اقتصادي آنها و ترويج عدالت را ماركسيسم خواندند و گفتند مردم براي كار اقتصادي به ما رأي نداده اند، سه شنبه شب گذشته در چند پمپ بنزين تهران به دنبال صداي مردم مي گشتند، غافل از اينكه مردم حرفشان را مدت ها قبل زده و تصميمشان را گرفته اند."
بالاخره در پایان یادداشت روز نویس اینگونه به عنوان وکیل مدافع وسخنگوی دولت ومردم جمع بندی کرده واخطار داده است:
"مردم مي دانند دولت اصولگرا درگير با مافياهاي قدرت و ثروت در حال بازگرداندن حقوق آنها به آنهاست و بيش و پيش از آنكه بر مردم سخت بگيرد بر خود سخت گرفته است. مردم مي بينند همه دشمنان نشاندار و تاريخي اين ملت كمر بسته اند كه اين دولت در راه بماند و به مقصد نرسد و بعد با خود مي گويند لابد خبري است. احمدي نژاد كيسه اي برا ي خود ندوخته، پس اينها از چه نگرانند؟در اين ترديدي نيست كه همه وجود و هويت و حيثيت برخي به مقدار پول انباشته در انبان هاشان است، اما نظام جمهوري اسلامي مشروعيت خود را نه از پول كه از امر الهي و بعد «خون» و نهالي كه با آبي چنين گران آبياري شده به اين سادگي ها نخواهد خشكيد. علاوه بر اين حالا معلوم شده وقتي مردانگي به ديگر شاخصه هاي مديريت اضافه شود چه ها كه نمي توان كرد."
درخاتمه اینکه پرسش است که اگر راستی همانگونه که یادداشت روز ادعا کرده است دولت کنونی مردمی می باشد و عزم جزم کرده و تصمیم قطعی گرفته است که با مافیای قدرت وثروت مبارزه کند تا ثروت های به غارت رفته را از اینان باز پس گیرد و به خزانه ی دولت باز گرداند. اکنون سئوال است که اولاً : اگر صداقتی در کار است چرا این مافیای قدرت وثروت نام ونشان ندارند وبه وضوح معرفی نمی شوند تا که از حمایت مردم برخوردار شوند؟ دوماً: از کجا معلوم که خود مدعیان دارای چنین پرونده هائی نمی باشند که چون وصل به مافیای قدرت همه جانبه می باشند خودشان در مصون می باشند؟ بطور مثال مثلاً مبلغ اختلاس 350 میلارد تومان در زمان شهردار بودن پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد در زمان شهردار تهران بودن ایشان کجا رفت وچرا این پرونده ی مسدود شده است ؟ سوماً : مگر ولی فقیه خودش بیش از هر مهره ی دیگر این نظام همکاره نمی باشد و همانگونه قدرت واختیارش بالاتر از دیگران است ، ضریب آلودگی به فساد ودفاع وحمایت کردنش از مفسدن نیز بیشتر است. حال چگونه قرار است که در یک رژیم تروریستی وفاسدی که از رأس تا ذیل آن آلوده به فساد ورشوه ورانتخواری وتبعیض و فامیل سالاری می باشد می شود برای درمان اقتصاد بیمار دست به عمل جراجی علیه ی رقیب زده شود اگر چنانچه هدف بیرون راندن رقیب مغلوب از صحنه و قبضه کردن جایگایش برای کسب انحصاری قدرت وثروت مورد نظر نمی نباشد . البته که برای انحراف اذهان عمومی مردم محروم ایران می بایست نام شان به عنوان ابزار مورد سء استفاده همچون دین واقع شو. یعنی اینکه به نام آنان علیه ی آنان اقدام شده و توطئه ودسیسه تدارک دیده شده است . در پایان تأکید می شود هیچگونه اختلافی در غارتگری و سرکوبگری کردن میان دو جناح اصلاح طلب مغلوب واصول گرای غالب وجود ندارد جز اختلاف تاکتیک ورو ش های طرفین و ادامه ی جنگ ونزاع باندی برای کسب قدرت وثروت وانحصاری کردنش
.
هوشنگ - بهداد
چهارشنبه 13 تیرماه سال 1386