نقد وبررسی " ايكاش ما هم « وينوگراد » داشتيم"روزنامه ی جمهوری اسلامی شنبه 23 تیرماه سال 1386
چرا از 18 تیر سال 78 نقد شده واز 23 تیر سال 78 دفاع وستایش شده است؟!
شرایط بحرانی حاکم وجو نارضایتی عمومی وحرکات ادامه دار اعتراضات اقشار گوناون جامعه به خصوص اعتراضات جنبش دانشجوئی آنچنان موجب وحشت حاکمان وباندهای وابسته به آن شده است که حتی تنش ولرزه وبرخورد لفظی قلمی وتهدید ومحاکمه وبه حساب نقد کردن میان باندها وظاهراً دوستان قدیمی وابسته به جناح هارا در بر گرفته است که البته به مناسبت فراررسیدن 18 تیرماه سالگرد قیام دانشجوئی سال شنبه 23 تیرماه سال 1386 اوج بیشتری گرفته و دامنه ی آتش آن زبانه کشیده است .جالب است که اکنون دو اندیشه ی علمی دانشگاهی و تفکر خوزوی درون جناح های موسوم به اصلاح طلب و اصول گرا با نام ونشان با قلم ونقد کردن رو در روی هم قرار گرفته و در برابر هم صف آرائی کرده اند که قابل تأمل وبررسی می باشد . زیرا که طرفین بدون آنکه به ریشه ی اصلی حرکت های اعتراضی دانشجوئی 18 تیر سال 78 به پردازند وبررسی کنند که تاریخچه ی مبارزات ضد استعماری و ضد ارتجاعی جنبش دانشجوئی در ایران از چه سوابقی بر خوردار است وچه نقشی را ایفا کرده وتجلی گاه چه خواستگاهی اینان بوده واعتراض شان برای چیست وچه ارتباطی می تواند این مطالبات وخواستگاه با حاکمان ایران به خصوص در شرایط کنونی ایران داشته باشد که جریان هارتر وتحجر وخرافه پرست وعلم ستیز رژیم تروریستی و بربرمنش وآزادی کش آخوندی بر قدرت رسیده است؟ که و ظیفه ومأموریتش پاک سازی اساتید داننشگاهها به اتهام سکولار ولیبرال می باشد و انتصاب کردن و نشاندن یک مشت آخوند بی سواد ومتحجر حوزوی به جای آنان است. همچنین فضای دانشگاه ها را پادگانی کرده و دانشجویان آگاه ومبارز ودگر اندیش را با مارک ستاره دار شناسائی و محاکمه وزندانی نموده یا اینکه اخراج ان کرده ومتأسفانه این وضعیت همچنان ادامه دارد . زیرا که باند متحجر وخرافه پرست حاکم تصمیم گرفته است که انقلاب ضد فرهنگی دوم برای کنترل دانشگاهها را اینگونه در اختیار خود داشته باشد و آن را کنترل نماید. اما سرمقاله نویس که مدیر مسئول روزنامه نیز می باشد و سابقه ی حضور در جبهه ی جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق دارد که یک طلبه ی جانباز می باشد به نمایندگی از سوی آخوندهای مرتجع حوزه ی علمیه ی قم وحامی ولی فقیه با نام خودش به نام مسیح مهاجر وارد صحنه شده است تا اینکه با آدرس ونام ونشان خود در برابر مصطفی معین یا دوست وهمسنگر سابق جبهه ی جنگش به ایستد که در سال 78 وزیر علوم وآموزش عالی کابینه اصلاح طلبان خاتمی بود ودر آن مقطع اعتراضات دانشجوئی 18 تیر ماه سال 78 استعفا داد واکنون همین استعفادادنش از سوی مدعی منتقدش موجب ضعف و اتهام ومحکوم شدنش شده است. ضمن اینکه ایشان نامزد انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی نهم نیز بود که مسیح مهاجر تأکید کرده است در آن زمان که شورای نگهبان مجبور شد که بنا بر توصیه ی نامه ی حکومتی ولی فقیه که شورای نگهبان ایشان رامجدداً تأئید صلاحیت کرد ابراز مخالفت شدید ابراز دارد. چون ضعف ایشان را در برخورد با قیام دانشجوئی در تیرماه سال 78 را مشاهده کرده بود ومی دانسته است که توانائی رئیس جمهور شدن ندارد. البته این طلبه ی جانباز یا انکار می کند ویاانکه واقعاً نمی داند که سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران چه طرح کودتای خزنده ای را تدارک دیده بود که هنوز هم پایان نپذیرفته وادامه دارد و چرا ولی فقیه در پیام نوروزی خود در مشهد گفته بود که نیاز به 30 میلیون رأی نمایشی – تقلبی در نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی ریاست جمهوری دوره ی نهم دارد ؟ بنابراین برای بازار گرمی وداغ کردن تنور نمایش انتخاباتی نیاز مبرم به سیاهی لشکر برای مشروعیت تراشی رژیم منوسش را داشت که می بایست شیوه ای اتخاذ می کرد که اولاً باندهای مافیائی درونی وابسته به جناح ها این نمایش خیه شب بازی را تحریم نکنند وموجب کسادی و رکود بازار تقلب ورأی سازی این خیمه شب بازی اننتخابانی مورد نظر سپاه پاسداران بسیج وولی فقیه وآخوند مصباح یزدی نشوند . دوماً بشود آخوند کروبی ومدعیان اصلاح طلب ورفسنجانی را با نمایش شکست انتخاباتی جراحی کرد وکنار گذاشت. بگذریم گویا مصطفی معین پیرامون بررسی واقعه تیر سال 78 نظر دهی کرده و مسیح مهاجر از موضع نقد 18 تیر به مصطفی معین و به دفاع 23 تیر ماه سال 78 قلمفرسائی کرده است. البته در حقیقت روز 23 تیرماه سال 78 روزصدور فرمان سرکوب قیام دانشجوئی سال 78 بود. زیرا که خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی وارد صحنه شدند و فرمان سرکوب قهر آمیز اعتراضات دانشجوئی را صادر کردند وارذل و اوباش واقعی و چماقداران وحزب الهی ها وتمام ارگان ها ونهادهای سرکوبگر ولباس شخصی ها به جان دانشجویان معترض بی دفاع افتادند ومورد ضرب وشتم قرارشان دادند و عبور از تونل مرگ برایشان ساختند وبیشمار از آنان را دستگیر وروانه زندان کردند که مثل اگبر محمدی را کشتند و برخی دیگر از آنان هنوز در بند اسارت می باشند که البته دانشجویان معترض دستگیر شد ه اخیر 18 تیر امسال نیز به آن پیوسته اند. در هر صورت مسیح مهاجر سرمقاله نویس از مصطفی معین اینگونه نقل قول کرده است:
"مناسبت 18 تير 78 واقعه آن روز را « چون داغ بر دل جامعه علمي و دانشگاهي كشور » دانستند و آنرا حادثه اي ناميدند كه « به جاي يافتن زمينه ها و خشكانيدن ريشه هايش ميكوشند به هر طريق به فراموشي سپرده شود .ايشان در اين اظهارات افزوده اند : « با وجود اين تلاش ها بايد پذيرفت كه 18 تير نقطه عطفي نه فقط در روند جنبش دانشجوئي بلكه در مسير اصلاحات اجتماعي در كشور ما بود. از اين روست كه دامنه آثار مخرب آن نه تنها در سال وقوع بلكه هنوز هم قابل مشاهده و ارزيابي عملي است ايشان در اين مبحث بر اين نكته تاكيد مي كنند كه « در تجربه بشري دانشگاه نهاد علمي پاسدار حقيقت است و نه يك ابزار تبليغاتي گوش به فرمان دولت و توجيه گر وضع موجود » » . « اكنون دولت برخاسته از بخش راديكال محافظه كاران با هدايت فكري برخي بنيادگرايان مذهبي و با بسيج عوامل افراطي خود در محافل و نهادهاي سياسي و شبه نظامي بيش از گذشته استقلال علمي و آزادي هاي آكادميك را در دانشگاه هدف گرفته اند و در متهم كردن دانشجويان و دانشگاهيان به فساد فكري اخلاقي و سياسي و محدود كردن باز هم بيشتر حيطه هاي آموزش و پژوهش دانشگاهي برنامه ريزي كرده و فعال شده اند... » . آقاي دكتر معين مطلب خود را با اين جمله به پايان مي برند كه « ترديد نكنيم كه اگر اين خواست و نگاه در جامعه ما پيش رود هم به دين جفا شده است هم به علم و هم به توسعه همه جانبه ايران و هم به حقوق انسان و ترديد نكنيم كه در متن خود فاجعه مي آفريند و سرمايه هاي اجتماعي و فرهنگي را بر باد ميدهد "
طلبه جانباز مسیح مهاجر از موضع دوست وهم نقاد، اینگونه به مصطفی معین در ابتدای نقد خود پاسخ داده است:
"راقم اين سطور امروز را براي طرح مطالب آقاي دكتر معين انتخاب كرده ام كه روز 23 تيرماه و سالگرد ختم فتنه ايست كه در 18 تير آغاز شد . انتخاب اين روز بدان جهت است كه واقعه 18 تير 1378 را بدون در نظر گرفتن آنچه در 23 تير همان سال رخ داد نميتوان درك كرد . جمود بر آنچه در 18 تير گذشت بدون لحاظ كردن خاستگاه آن و آنچه در روزهاي 19 تا 23 همان ماه رخ داد اين واقعه را يك « فتنه كور » جلوه خواهد داد درحاليكه فتنه 18 تير با برنامه ريزي و اهداف مشخص پديد آمد و آنچه در اين واقعه بسيار مهم است و آقاي دكتر معين از كنار آن ميگذرند نقش مردم در كور كردن چشم اين فتنه بزرگ است . افسوس كه در يك سرمقاله نميتوان ابعاد اين واقعه عظمت نقش مردم و غفلت كساني كه انتظار نبود در چنان مقطعي دچار غفلت شوند را تشريح كرد اما فقط به اشاره ميتوان گفت بعد از فتنه 18 تير مردم به صحنه آمدند تا اجازه ندهند روند جداسازي دانشگاه از توده هاي مردم كه صاحبان دانشگاه و كشور و انقلاب و نظام هستند بعد از انقلاب نيز تكرار شود. براي نقد اظهارات آقاي دكتر معين اينجانب با ذكر نام به صحنه آمده ام چون با ايشان سابقه دوستي و مودت دارم و تاكنون جز توصيه هاي برادرانه و ناصحانه ميان من و ايشان برخورد ديگري وجود نداشته و اكنون نيز قصد نقد منصفانه و دوستانه دارم و براي ايشان به دليل سوابق درخشان انقلابي و سلامت نفسي كه در دوران انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند احترام قائلم و اين اميد را نيز دارم كه نقدهاي منصفانه را به گوش جان بشنوند و بپذيرند و در ذهنيتي كه دارند تجديدنظر نمايند و واقعيت ها را ببينند. از همين خاستگاه خيرخواهانه اين چند نكته را با آقاي دكتر معين در ميان ميگذارم و البته دانشجويان و همه اعضاي جامعه دانشجوئي و جريان هاي سياسي را نيز به تامل در اين نكات دعوت مي كنم .
سرمقاله نویس در ادامه ی سرمقاله ی خود بیشتر از بندهای انتقادی خود نسبت به مصطفی معین چنین افزوده وگفته است:
ـ" درست در همين شرايط جنابعالي به عنوان وزيري كه امور مربوط به دانشگاه ها در حيطه مسئوليتتان بود اعلام استعفا كرديد و يك جريان فعال در وزارت متبوع شما تلاش گسترده اي را براي تشويق و حتي وادار ساختن وزرا و روساي دانشگاه ها و بسياري از ديگر مسئولان به استعفا وارد عمل شد! لابد مي پذيريد كه وظيفه دولتمردان و مسئولان در شرايط بحراني تلاش براي مهار بحران است نه دامن زدن به بحران . اما اقدام شما وزير مجموعه شما درست عكس اين بود و مردم با تعجب مي شنيدند و مي ديدند كه دولتمردانشان درحال فراهم ساختن مقدمات همان واقعه اي هستند كه مقامات آمريكائي و انگليسي و اسرائيلي وعده آنرا ميدهند! ـ توجه شما را به اين واقعيت جلب مي كنم كه اصولا نگاه دولتي به دانشگاه و دانشگاهيان خطاست . از اينكه امروز به تعبير شما محافظه كاران محيط هاي دانشگاهي را تحت سيطره خود دارند ابراز نگراني كرده ايد و افسوس ميخوريد كه چرا آنها جاي اصلاح طلبان را گرفته اند. لازم است به شما بگويم اولا عملكرد شما و همفكران اصلاح طلبتان راه را براي ورود رقبايتان به دانشگاه هموار ساخت و ثانيا از شما با توجه به سوابقي كه از دوران انقلاب داريد اين انتظار وجود دارد كه نگاهتان به دانشگاه ها را از سطح جناح ها و دولت ها فراتر ببريد و اين واقعيت تلخ را بپذيريد كه تلاش دولت ها و جناح ها براي نفوذ در دانشگاه ها بود كه اين مشكلات رابراي دانشگاه ها پديد آورد. دانشگاه ها بايد با اصل نظام مرتبط باشند نه با دولت ها و جناح ها. اگر نفوذ دولت كنوني را در دانشگاه قبيح ميدانيد فقط هنگامي اين تفكر از شما پذيرفته خواهد بود كه تلاش جناح و دولت خودتان براي سلطه سياسي بر دانشگاه ها را نيز تقبيح كنيد. شما و همه اصحاب انقلاب كه با دانشگاه قوم و خويشي فكري داريد بايد تمام توان و همت خود را مصروف دور ساختن محيط هاي دانشگاهي از وابستگي هاي جناحي و دولتي و وصل كردن آنها به اصل نظام نمائيد. "
طلبه ی سرمقاله نویس برای اینکه موضع حوزه ی علمیه ی قم را دربرابر حوزه ی دانشگاه برجسته کند ونظر خمینی را ارجح تر از هر نظر علمی دیگر به مصطفی معین حقنه کند. خطاب به ایشان گفته" ـ شما جناب آقاي دكتر معين بجاي آنكه از دوركيم و حامد ابوزيد رهنمود بياوريد آيا بهتر نيست به امام خميني مراجعه كنيد كه مشكل دانشگاه هاي ما را دوري از مردم و اسلام مي دانستند و براي قطع كردن رشته هاي وابستگي به بيگانگان آنهمه تلاش و توصيه كردند." یعنی اینکه انقلاب ضد فرهنگی برپا کردند و3 سال دانشگاهها را تعطیل نمودند و اکنون دست پرورده اش پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد باکمک سپاه پاسداران وولی فقیه وآخوند متحجر انگلیسی مصباح یزدی دارند همان الگوی انقلاب ضد فرهنگی اردیبهشت ماه سال 59 خمینی دردانشگاهها رااجرامی کنند . بهر حال مسیح مهاجردر دنباله نقاط ضعف وابراز مخالفت خود با نامزدی رئیس جمهوری شدن این دوست سابق خودش مصطفی معین را چنین بی پرده بیان و فتنه ی 18 تیر را نقد وضد فتنه 23 تیرسال 78 راتوصیف کرده است:
" ـ در مورد شخص شما كه باز هم تاكيد مي كنم چون دوست شما هستم مايلم اين مطالب را مشفقانه با شما در ميان بگذارم اجازه بدهيد اين نكته را بي پرده مطرح كنم كه در جريان بررسي صلاحيت داوطلبان رياست جمهوري انتخابات دوره نهم رياست جمهوري هنگامي كه رهبر معظم انقلاب به شوراي نگهبان توصيه كردند نام شما را نيز در مجموعه تاييد صلاحيت شدگان قرار دهد حتي افرادي مثل اينجانب كه دوست شما هستيم نيز دچار شگفتي شديم . زيرا با اين سئوال اساسي مواجه بوديم كه كسي كه در فتنه 18 تير دچار چنان خطاي فاحشي شده چگونه ميتواند در اداره كشور دچار خطاهاي فاحش تر نشود اين واقعيت قطعا از ديد رهبري پنهان نبود اما ايشان با اين توصيه به شوراي نگهبان در واقع آغوش خود را به روي شما گشودند تا طعم شيرين احساس خودي بودن با نظام را بچشيد و واقع بيني پيشه كنيد , متاسفانه عملكرد شما در انتخابات و اكنون نيز آنچه درباره 18 تير گفته ايد پاسخ مثبتي به اين رويكرد كريمانه نبود. "
سرمقاله نویس در پایان با شیوه ی یک تیر ودو نشان زدن ویا به در گفتن تا که دیوار بشنود اینگونه با ایکاش آرزو کرده و هم اصلاح طلبان وهم باند باز سازی شده ی سعید امامی را که بر قدرت خیزیده ودرون دولت پاسدار احمدی نژاد به وزارت رسیده اند وبا رفسنجانی کینه ورزی می کنند را مخاطب خود قرار داده وگفته است:
"ايكاش ما هم يك كميته « وينوگراد » داشتيم تا وقايعي همچون 18 تير و قتل هاي زنجيره اي و حتي عملكرد دولت ها را با بي طرفي كامل اما جدي و بدون اغماض بررسي مي كرد و نتيجه آنرا به اطلاع مردم مي رساند. توقع مجازات و تنبيه خاطيان را ندارم ولي چنين كميته اي ميتواند نارسائي هاي ناشي از ناتواني قوه قضائيه و ملاحظه كاري دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي را پر كند و به پرسشهاي زيادي كه ذهن هاي كنجكاو و جستجوگر نسل هاي آينده درباره وقايع تاريخساز دارد پاسخ روشن بدهد. "
در خاتمه اینکه بازهم مشاهده شد که در میان جنگ های زرگری ویا انتقادهای دوستانه وتوصیه های مشفقانه که نسبت به همسنگران و جبهه های سابق جنگ ضدملی وضد میهنی که رد وبدل می شود. مگر جز قبرستان کهنه شگافی وعقده نمائی کردن هرگز نامی هم از مردم ایران ومطالبات انباشت و پرداخت نا شده ی آنان برده می شود ومگر اینان اصلاً هیچ محلی از اعراب دارند؟ بلکه صرفاً جنگ ونزاع قبیله ای وباندی وجناحی پیرامون چگونگی قبضه ی کامل قدرت کار زدن رقیب می باشد.ضمن انکه سرمقاله نویس در وسط دعوای دوجناح اصلاح طلب و اصول گراست که هر به دنبال روزه ایست تاکه گشاده شود که هر طوری شده نظر وهدف از رفسنجانی دفاع کردن را پیگیری کند و یا اینکه به باند حاکم تفهیم کند که کاری به وی نداشته باشید وعلیه ی وی و خانواده اش افشاگری نکنید . در غیر اینصورت هرچه که می خواهید علیه ی جناح مغلوب دوم خردادی بگوئید وبنویسید ودنبال کنید. چونکه خود ایشان نیز آن را تأئید می کند. بنابراین آیا اکنونه در شرایطی که اینگونه با قشر آگاه ومبارز وروشنفکر وآزادیخواه دانشگاه دانشجویان برخورد می شود راهی جز مبارزه برای سرنگونی این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش وتغییر آن به یک حکومت ملی و دمکراتیک باقی می ماند؟
هوشنگ – بهداد
شنبه 23 تیرماه سال 1386
چرا از 18 تیر سال 78 نقد شده واز 23 تیر سال 78 دفاع وستایش شده است؟!
شرایط بحرانی حاکم وجو نارضایتی عمومی وحرکات ادامه دار اعتراضات اقشار گوناون جامعه به خصوص اعتراضات جنبش دانشجوئی آنچنان موجب وحشت حاکمان وباندهای وابسته به آن شده است که حتی تنش ولرزه وبرخورد لفظی قلمی وتهدید ومحاکمه وبه حساب نقد کردن میان باندها وظاهراً دوستان قدیمی وابسته به جناح هارا در بر گرفته است که البته به مناسبت فراررسیدن 18 تیرماه سالگرد قیام دانشجوئی سال شنبه 23 تیرماه سال 1386 اوج بیشتری گرفته و دامنه ی آتش آن زبانه کشیده است .جالب است که اکنون دو اندیشه ی علمی دانشگاهی و تفکر خوزوی درون جناح های موسوم به اصلاح طلب و اصول گرا با نام ونشان با قلم ونقد کردن رو در روی هم قرار گرفته و در برابر هم صف آرائی کرده اند که قابل تأمل وبررسی می باشد . زیرا که طرفین بدون آنکه به ریشه ی اصلی حرکت های اعتراضی دانشجوئی 18 تیر سال 78 به پردازند وبررسی کنند که تاریخچه ی مبارزات ضد استعماری و ضد ارتجاعی جنبش دانشجوئی در ایران از چه سوابقی بر خوردار است وچه نقشی را ایفا کرده وتجلی گاه چه خواستگاهی اینان بوده واعتراض شان برای چیست وچه ارتباطی می تواند این مطالبات وخواستگاه با حاکمان ایران به خصوص در شرایط کنونی ایران داشته باشد که جریان هارتر وتحجر وخرافه پرست وعلم ستیز رژیم تروریستی و بربرمنش وآزادی کش آخوندی بر قدرت رسیده است؟ که و ظیفه ومأموریتش پاک سازی اساتید داننشگاهها به اتهام سکولار ولیبرال می باشد و انتصاب کردن و نشاندن یک مشت آخوند بی سواد ومتحجر حوزوی به جای آنان است. همچنین فضای دانشگاه ها را پادگانی کرده و دانشجویان آگاه ومبارز ودگر اندیش را با مارک ستاره دار شناسائی و محاکمه وزندانی نموده یا اینکه اخراج ان کرده ومتأسفانه این وضعیت همچنان ادامه دارد . زیرا که باند متحجر وخرافه پرست حاکم تصمیم گرفته است که انقلاب ضد فرهنگی دوم برای کنترل دانشگاهها را اینگونه در اختیار خود داشته باشد و آن را کنترل نماید. اما سرمقاله نویس که مدیر مسئول روزنامه نیز می باشد و سابقه ی حضور در جبهه ی جنگ ضد ملی و ضد میهنی ایران وعراق دارد که یک طلبه ی جانباز می باشد به نمایندگی از سوی آخوندهای مرتجع حوزه ی علمیه ی قم وحامی ولی فقیه با نام خودش به نام مسیح مهاجر وارد صحنه شده است تا اینکه با آدرس ونام ونشان خود در برابر مصطفی معین یا دوست وهمسنگر سابق جبهه ی جنگش به ایستد که در سال 78 وزیر علوم وآموزش عالی کابینه اصلاح طلبان خاتمی بود ودر آن مقطع اعتراضات دانشجوئی 18 تیر ماه سال 78 استعفا داد واکنون همین استعفادادنش از سوی مدعی منتقدش موجب ضعف و اتهام ومحکوم شدنش شده است. ضمن اینکه ایشان نامزد انتخاباتی ریاست جمهوری دوره ی نهم نیز بود که مسیح مهاجر تأکید کرده است در آن زمان که شورای نگهبان مجبور شد که بنا بر توصیه ی نامه ی حکومتی ولی فقیه که شورای نگهبان ایشان رامجدداً تأئید صلاحیت کرد ابراز مخالفت شدید ابراز دارد. چون ضعف ایشان را در برخورد با قیام دانشجوئی در تیرماه سال 78 را مشاهده کرده بود ومی دانسته است که توانائی رئیس جمهور شدن ندارد. البته این طلبه ی جانباز یا انکار می کند ویاانکه واقعاً نمی داند که سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران چه طرح کودتای خزنده ای را تدارک دیده بود که هنوز هم پایان نپذیرفته وادامه دارد و چرا ولی فقیه در پیام نوروزی خود در مشهد گفته بود که نیاز به 30 میلیون رأی نمایشی – تقلبی در نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی ریاست جمهوری دوره ی نهم دارد ؟ بنابراین برای بازار گرمی وداغ کردن تنور نمایش انتخاباتی نیاز مبرم به سیاهی لشکر برای مشروعیت تراشی رژیم منوسش را داشت که می بایست شیوه ای اتخاذ می کرد که اولاً باندهای مافیائی درونی وابسته به جناح ها این نمایش خیه شب بازی را تحریم نکنند وموجب کسادی و رکود بازار تقلب ورأی سازی این خیمه شب بازی اننتخابانی مورد نظر سپاه پاسداران بسیج وولی فقیه وآخوند مصباح یزدی نشوند . دوماً بشود آخوند کروبی ومدعیان اصلاح طلب ورفسنجانی را با نمایش شکست انتخاباتی جراحی کرد وکنار گذاشت. بگذریم گویا مصطفی معین پیرامون بررسی واقعه تیر سال 78 نظر دهی کرده و مسیح مهاجر از موضع نقد 18 تیر به مصطفی معین و به دفاع 23 تیر ماه سال 78 قلمفرسائی کرده است. البته در حقیقت روز 23 تیرماه سال 78 روزصدور فرمان سرکوب قیام دانشجوئی سال 78 بود. زیرا که خامنه ای و رفسنجانی و خاتمی وارد صحنه شدند و فرمان سرکوب قهر آمیز اعتراضات دانشجوئی را صادر کردند وارذل و اوباش واقعی و چماقداران وحزب الهی ها وتمام ارگان ها ونهادهای سرکوبگر ولباس شخصی ها به جان دانشجویان معترض بی دفاع افتادند ومورد ضرب وشتم قرارشان دادند و عبور از تونل مرگ برایشان ساختند وبیشمار از آنان را دستگیر وروانه زندان کردند که مثل اگبر محمدی را کشتند و برخی دیگر از آنان هنوز در بند اسارت می باشند که البته دانشجویان معترض دستگیر شد ه اخیر 18 تیر امسال نیز به آن پیوسته اند. در هر صورت مسیح مهاجر سرمقاله نویس از مصطفی معین اینگونه نقل قول کرده است:
"مناسبت 18 تير 78 واقعه آن روز را « چون داغ بر دل جامعه علمي و دانشگاهي كشور » دانستند و آنرا حادثه اي ناميدند كه « به جاي يافتن زمينه ها و خشكانيدن ريشه هايش ميكوشند به هر طريق به فراموشي سپرده شود .ايشان در اين اظهارات افزوده اند : « با وجود اين تلاش ها بايد پذيرفت كه 18 تير نقطه عطفي نه فقط در روند جنبش دانشجوئي بلكه در مسير اصلاحات اجتماعي در كشور ما بود. از اين روست كه دامنه آثار مخرب آن نه تنها در سال وقوع بلكه هنوز هم قابل مشاهده و ارزيابي عملي است ايشان در اين مبحث بر اين نكته تاكيد مي كنند كه « در تجربه بشري دانشگاه نهاد علمي پاسدار حقيقت است و نه يك ابزار تبليغاتي گوش به فرمان دولت و توجيه گر وضع موجود » » . « اكنون دولت برخاسته از بخش راديكال محافظه كاران با هدايت فكري برخي بنيادگرايان مذهبي و با بسيج عوامل افراطي خود در محافل و نهادهاي سياسي و شبه نظامي بيش از گذشته استقلال علمي و آزادي هاي آكادميك را در دانشگاه هدف گرفته اند و در متهم كردن دانشجويان و دانشگاهيان به فساد فكري اخلاقي و سياسي و محدود كردن باز هم بيشتر حيطه هاي آموزش و پژوهش دانشگاهي برنامه ريزي كرده و فعال شده اند... » . آقاي دكتر معين مطلب خود را با اين جمله به پايان مي برند كه « ترديد نكنيم كه اگر اين خواست و نگاه در جامعه ما پيش رود هم به دين جفا شده است هم به علم و هم به توسعه همه جانبه ايران و هم به حقوق انسان و ترديد نكنيم كه در متن خود فاجعه مي آفريند و سرمايه هاي اجتماعي و فرهنگي را بر باد ميدهد "
طلبه جانباز مسیح مهاجر از موضع دوست وهم نقاد، اینگونه به مصطفی معین در ابتدای نقد خود پاسخ داده است:
"راقم اين سطور امروز را براي طرح مطالب آقاي دكتر معين انتخاب كرده ام كه روز 23 تيرماه و سالگرد ختم فتنه ايست كه در 18 تير آغاز شد . انتخاب اين روز بدان جهت است كه واقعه 18 تير 1378 را بدون در نظر گرفتن آنچه در 23 تير همان سال رخ داد نميتوان درك كرد . جمود بر آنچه در 18 تير گذشت بدون لحاظ كردن خاستگاه آن و آنچه در روزهاي 19 تا 23 همان ماه رخ داد اين واقعه را يك « فتنه كور » جلوه خواهد داد درحاليكه فتنه 18 تير با برنامه ريزي و اهداف مشخص پديد آمد و آنچه در اين واقعه بسيار مهم است و آقاي دكتر معين از كنار آن ميگذرند نقش مردم در كور كردن چشم اين فتنه بزرگ است . افسوس كه در يك سرمقاله نميتوان ابعاد اين واقعه عظمت نقش مردم و غفلت كساني كه انتظار نبود در چنان مقطعي دچار غفلت شوند را تشريح كرد اما فقط به اشاره ميتوان گفت بعد از فتنه 18 تير مردم به صحنه آمدند تا اجازه ندهند روند جداسازي دانشگاه از توده هاي مردم كه صاحبان دانشگاه و كشور و انقلاب و نظام هستند بعد از انقلاب نيز تكرار شود. براي نقد اظهارات آقاي دكتر معين اينجانب با ذكر نام به صحنه آمده ام چون با ايشان سابقه دوستي و مودت دارم و تاكنون جز توصيه هاي برادرانه و ناصحانه ميان من و ايشان برخورد ديگري وجود نداشته و اكنون نيز قصد نقد منصفانه و دوستانه دارم و براي ايشان به دليل سوابق درخشان انقلابي و سلامت نفسي كه در دوران انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند احترام قائلم و اين اميد را نيز دارم كه نقدهاي منصفانه را به گوش جان بشنوند و بپذيرند و در ذهنيتي كه دارند تجديدنظر نمايند و واقعيت ها را ببينند. از همين خاستگاه خيرخواهانه اين چند نكته را با آقاي دكتر معين در ميان ميگذارم و البته دانشجويان و همه اعضاي جامعه دانشجوئي و جريان هاي سياسي را نيز به تامل در اين نكات دعوت مي كنم .
سرمقاله نویس در ادامه ی سرمقاله ی خود بیشتر از بندهای انتقادی خود نسبت به مصطفی معین چنین افزوده وگفته است:
ـ" درست در همين شرايط جنابعالي به عنوان وزيري كه امور مربوط به دانشگاه ها در حيطه مسئوليتتان بود اعلام استعفا كرديد و يك جريان فعال در وزارت متبوع شما تلاش گسترده اي را براي تشويق و حتي وادار ساختن وزرا و روساي دانشگاه ها و بسياري از ديگر مسئولان به استعفا وارد عمل شد! لابد مي پذيريد كه وظيفه دولتمردان و مسئولان در شرايط بحراني تلاش براي مهار بحران است نه دامن زدن به بحران . اما اقدام شما وزير مجموعه شما درست عكس اين بود و مردم با تعجب مي شنيدند و مي ديدند كه دولتمردانشان درحال فراهم ساختن مقدمات همان واقعه اي هستند كه مقامات آمريكائي و انگليسي و اسرائيلي وعده آنرا ميدهند! ـ توجه شما را به اين واقعيت جلب مي كنم كه اصولا نگاه دولتي به دانشگاه و دانشگاهيان خطاست . از اينكه امروز به تعبير شما محافظه كاران محيط هاي دانشگاهي را تحت سيطره خود دارند ابراز نگراني كرده ايد و افسوس ميخوريد كه چرا آنها جاي اصلاح طلبان را گرفته اند. لازم است به شما بگويم اولا عملكرد شما و همفكران اصلاح طلبتان راه را براي ورود رقبايتان به دانشگاه هموار ساخت و ثانيا از شما با توجه به سوابقي كه از دوران انقلاب داريد اين انتظار وجود دارد كه نگاهتان به دانشگاه ها را از سطح جناح ها و دولت ها فراتر ببريد و اين واقعيت تلخ را بپذيريد كه تلاش دولت ها و جناح ها براي نفوذ در دانشگاه ها بود كه اين مشكلات رابراي دانشگاه ها پديد آورد. دانشگاه ها بايد با اصل نظام مرتبط باشند نه با دولت ها و جناح ها. اگر نفوذ دولت كنوني را در دانشگاه قبيح ميدانيد فقط هنگامي اين تفكر از شما پذيرفته خواهد بود كه تلاش جناح و دولت خودتان براي سلطه سياسي بر دانشگاه ها را نيز تقبيح كنيد. شما و همه اصحاب انقلاب كه با دانشگاه قوم و خويشي فكري داريد بايد تمام توان و همت خود را مصروف دور ساختن محيط هاي دانشگاهي از وابستگي هاي جناحي و دولتي و وصل كردن آنها به اصل نظام نمائيد. "
طلبه ی سرمقاله نویس برای اینکه موضع حوزه ی علمیه ی قم را دربرابر حوزه ی دانشگاه برجسته کند ونظر خمینی را ارجح تر از هر نظر علمی دیگر به مصطفی معین حقنه کند. خطاب به ایشان گفته" ـ شما جناب آقاي دكتر معين بجاي آنكه از دوركيم و حامد ابوزيد رهنمود بياوريد آيا بهتر نيست به امام خميني مراجعه كنيد كه مشكل دانشگاه هاي ما را دوري از مردم و اسلام مي دانستند و براي قطع كردن رشته هاي وابستگي به بيگانگان آنهمه تلاش و توصيه كردند." یعنی اینکه انقلاب ضد فرهنگی برپا کردند و3 سال دانشگاهها را تعطیل نمودند و اکنون دست پرورده اش پاسدار غلامک وگماشته احمدی نژاد باکمک سپاه پاسداران وولی فقیه وآخوند متحجر انگلیسی مصباح یزدی دارند همان الگوی انقلاب ضد فرهنگی اردیبهشت ماه سال 59 خمینی دردانشگاهها رااجرامی کنند . بهر حال مسیح مهاجردر دنباله نقاط ضعف وابراز مخالفت خود با نامزدی رئیس جمهوری شدن این دوست سابق خودش مصطفی معین را چنین بی پرده بیان و فتنه ی 18 تیر را نقد وضد فتنه 23 تیرسال 78 راتوصیف کرده است:
" ـ در مورد شخص شما كه باز هم تاكيد مي كنم چون دوست شما هستم مايلم اين مطالب را مشفقانه با شما در ميان بگذارم اجازه بدهيد اين نكته را بي پرده مطرح كنم كه در جريان بررسي صلاحيت داوطلبان رياست جمهوري انتخابات دوره نهم رياست جمهوري هنگامي كه رهبر معظم انقلاب به شوراي نگهبان توصيه كردند نام شما را نيز در مجموعه تاييد صلاحيت شدگان قرار دهد حتي افرادي مثل اينجانب كه دوست شما هستيم نيز دچار شگفتي شديم . زيرا با اين سئوال اساسي مواجه بوديم كه كسي كه در فتنه 18 تير دچار چنان خطاي فاحشي شده چگونه ميتواند در اداره كشور دچار خطاهاي فاحش تر نشود اين واقعيت قطعا از ديد رهبري پنهان نبود اما ايشان با اين توصيه به شوراي نگهبان در واقع آغوش خود را به روي شما گشودند تا طعم شيرين احساس خودي بودن با نظام را بچشيد و واقع بيني پيشه كنيد , متاسفانه عملكرد شما در انتخابات و اكنون نيز آنچه درباره 18 تير گفته ايد پاسخ مثبتي به اين رويكرد كريمانه نبود. "
سرمقاله نویس در پایان با شیوه ی یک تیر ودو نشان زدن ویا به در گفتن تا که دیوار بشنود اینگونه با ایکاش آرزو کرده و هم اصلاح طلبان وهم باند باز سازی شده ی سعید امامی را که بر قدرت خیزیده ودرون دولت پاسدار احمدی نژاد به وزارت رسیده اند وبا رفسنجانی کینه ورزی می کنند را مخاطب خود قرار داده وگفته است:
"ايكاش ما هم يك كميته « وينوگراد » داشتيم تا وقايعي همچون 18 تير و قتل هاي زنجيره اي و حتي عملكرد دولت ها را با بي طرفي كامل اما جدي و بدون اغماض بررسي مي كرد و نتيجه آنرا به اطلاع مردم مي رساند. توقع مجازات و تنبيه خاطيان را ندارم ولي چنين كميته اي ميتواند نارسائي هاي ناشي از ناتواني قوه قضائيه و ملاحظه كاري دستگاه هاي اطلاعاتي و امنيتي را پر كند و به پرسشهاي زيادي كه ذهن هاي كنجكاو و جستجوگر نسل هاي آينده درباره وقايع تاريخساز دارد پاسخ روشن بدهد. "
در خاتمه اینکه بازهم مشاهده شد که در میان جنگ های زرگری ویا انتقادهای دوستانه وتوصیه های مشفقانه که نسبت به همسنگران و جبهه های سابق جنگ ضدملی وضد میهنی که رد وبدل می شود. مگر جز قبرستان کهنه شگافی وعقده نمائی کردن هرگز نامی هم از مردم ایران ومطالبات انباشت و پرداخت نا شده ی آنان برده می شود ومگر اینان اصلاً هیچ محلی از اعراب دارند؟ بلکه صرفاً جنگ ونزاع قبیله ای وباندی وجناحی پیرامون چگونگی قبضه ی کامل قدرت کار زدن رقیب می باشد.ضمن انکه سرمقاله نویس در وسط دعوای دوجناح اصلاح طلب و اصول گراست که هر به دنبال روزه ایست تاکه گشاده شود که هر طوری شده نظر وهدف از رفسنجانی دفاع کردن را پیگیری کند و یا اینکه به باند حاکم تفهیم کند که کاری به وی نداشته باشید وعلیه ی وی و خانواده اش افشاگری نکنید . در غیر اینصورت هرچه که می خواهید علیه ی جناح مغلوب دوم خردادی بگوئید وبنویسید ودنبال کنید. چونکه خود ایشان نیز آن را تأئید می کند. بنابراین آیا اکنونه در شرایطی که اینگونه با قشر آگاه ومبارز وروشنفکر وآزادیخواه دانشگاه دانشجویان برخورد می شود راهی جز مبارزه برای سرنگونی این رژیم بربرمنش و تاریک اندیش وتغییر آن به یک حکومت ملی و دمکراتیک باقی می ماند؟
هوشنگ – بهداد
شنبه 23 تیرماه سال 1386