تاریخ نگاری به شیوه ی بازجوئی وتحریف شده در ورق پاره ی پاسدار حسین شریعتمداری
قسمت سیزدهم
همانگونه در شماره های قبلی اشاره شده بود بازتاب دادن سیستماتیک اینگونه اراجیف جدا از ادامه ی جنگ روانی وشیطان سازی دستگاه بد نام وزارت اطلاعات آدمکش رژیم بربرمنش و ضد مردمی و قرون وسطائی نمی باشد که در راستای بسیج کردن همه ی سرمایه وتجربه ودار وندار اطلاعاتی وتبلیغاتی وبازجوئی و شکنجه گری وتواب وسناریو سازی بیش از 28 ساله ی این ارگان به شدت صدا خفه کن رژیم به غایت متحجر وخرافه پرست درمانده است که آنچنان در برابر مجاهدین درماند ومستأصل وناتوان وزبون وذلیل وخوار شده است که مجبور شده است به بسیج کردن گله های مزدوران چاقو کش به پاریس در 17 ژوئن تا با فضا سازی در عراق و... پاورقی ورق پاره کیهان مجبور شود که با خود زنی وعربده کشان اعزام شده با پاریس وشکم مخالف پاره کردن مخالفین وتهدید کردن آنان فضائی به وجود آورد که شاید مانع از برگزاری گردهمآئی مهم30 ژوئن در پاریس بشنود. ولی چون تیرش نه اینکه به هدف اصابت نکرد، بلکه کمانه کرد و به سمت خود شلیک کننده برخورد نمود. بنابراین اکنون سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری واین یار غاروحمام وگلستانه ی سعید امامی اکنون اجبار دارد برای جبران کردن آن شکست توطئه ی 17 ژوئن در پاریس ، با ارگان تبلیغاتی – اطلاعاتی – پادگانی وسخنگوئی سپاه پاسداران خود در روزنامه ی گیهان وارد صحنه شود و با بستن شمشیر خود از رو تلا ش نماید که همه ی تجریات گذشته ی پاسداری و بازجوئی و شکنجه گری و پرونده سازی وتحریف گری و با شیوه چماق وهویج استفاده کند و البته با شگرد لو رفته ونخ نما شد ه ی نام ساختگی هوادار سابق مجاهدین وارد نبرد تمام عیار گردد وعلیه ی گروهکی، شوی مضحک زنجیره ای اجرا کند که در 28 سال گذشته صد برابر این زمان، صدای طبل نابودی و پایان پذیری این گروهک ، نوید داده شده است که اکنون نه از موضع قدرت ، بلکه همانگونه که تذکر داده شد از موضع ضعف وناتوانی در برابر این سازمان ، چنین ازموضع افلاس و پیسی وتحریف گری ودروغ و وارونه گوئی ناچاراً دست به نمایش معرکه گیری زده شده است. تا که اثبات کند که زیاد هم راست گفته می شود که دروغگو فراموشکار می شود. برای اینکه شنیده شده است که بازجو م شیوه ی کارش اتهام زدن و پرونده ی دروغ تنظیم کردن وکفر خواست دروغ تر صادر کردن می باشد که اساساً با دروغ سر وکار دارد . بنابراین تاریخ نگار احمق وتحریف گر هم دروغگوئی خویش را رو کرده است . چون جالب است که مجاهدین از 30 خرداد که مقاومت مسلحانه به این سازمان تحمیل شد و هواداران شناخته و فعال می بایست که خانه های تیمی را انتخاب کنند و درآن زمان ضریب دستگیری و اعدام های وحشتناک آنگونه شروع شد که خیلی از دستگیر شدگان بدون اینکه نام ونشان ومشخصات خودشان را به بازجویان ودژخیمان جوخه های مرگ و شکنجه بدهند پس از شکنجه کردن شان تیربارشان کردند. از سوی دیگرهواداران دستگیر ناشده برای وصل شدن و پیگیری اخبار از طریق گوش دادن به رادیو مجاهد ودریافت پیام ها رابطه ی با خود را دنبال می کردند. اکنون تاریخ نگار بازجو به جای گوش دادن هواداران به راد یوی مجاهد را رادیوی آزادی وابسته به سلطنت طلبان معرفی کرده است که از عراق در آن زمان پخش می شده است! تا که اینکه به گذشته ضریب بیطرف بودن و در اتاق ویژه زندان اوین نشستن ورادیوهای بیگانه را رصد ومانتیتورکردن در صبح های جمعه در زندان اوین از بلندگو به عنوان بررسی رادیو های بیگاه پخش می گردید را به حساب هواداران مجاهدین گذاشته است . خلاصه این خبرنگار بازجو یا بازجوی نگار شده تلاش مذبوحانه کرده است که همه تجربیات وخاطرات بازجوئی کردن از هواداران مجاهدین در زندان اوین و اتاق شکنجه را به حساب نقل قول یک حساب هوادار سابق که فعلاً بی خط و مستقل می باشد قالب کند . یعنی اینکه یه شیوه خر یا خود رنگی بیچاره در شماره های آغازین بدجوری زور زده است تا که خودش را مستقل و بیطرف معرفی کند تا شاید بتواند برای مدتی با عوامفریبی کردن وآدرس غلط دادن موجب ذهنیت گرائی گردد. اما اکنون هر چه این سناریو سازی واجرای شوی کمیک جلو تر می رود ، بیشتر مشخص می شود که تاریخ نگار بازجو عجب شاگرد آموزش دیده ای می باشد که برروی دست استادان معدوم سابق خود لاجوردی جلاد وسعید مامی واجبی خورده و استاد زنده اش حسین شریعتمداری زده است.
زیرا که تاریخ نگار نشان داده است که همچون پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه زمینه ی هنری واستعداد بذله گوئی هم دارد و همچون احمدی نژاد اهل نورانی شدن و تبرک دادن از پشت شیشه ماشین به هندوهای چینی می باشد و خلاصه همچون آخوند سقائی بی ریا مشاور امور دینی پاسدار احمدی نژاد ید والائی در بیان طنز یا جوک دارد که در ضمن دروغ و بیمزه بودن طنزهایش ، ولی بازهم نشان نمی دهد که موجب کاهش ضریب هوش و نابغه گری وبذله گوئی این تاریخ نگار بازجو می باشد . زیرا چون مستقل و بیطرف می باشد در این مورد همچون پاسدار حسین شریعتمداری شکسه نفسی کرده است وبر خلاف همه ادعاهائی که تا کنون کرده است که این دانش آمور زمان انقلاب اطلاعات گسترده ای از زمان شهریور 20 تا سال زمان کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 دارد و مو به مو می داند که حزب توده چگونه خیانت کرده بود البته با فاکتور گرفتن از بیان نقش آخوند کاشانی در آن کودتا، و تذکر داده است که با تاریخ انقلاب و سازمان ها از جمله مجاهدین را مثل کف دست می داند و همه ی وقیع زمان انقلاب وپس از آن را به خاطر دارد و به یمن در رابطه بودن با امدادهای غیبی دسترسی کامل به آرشیو وحتی اسناد طبقه بندی شده ی اطلاعاتی – بازجوئی دارد ولی در این بخش بیان اطلاعات خود دچار شک نماز میان رکعت 2و 3 شده است واز خاطر برده است که وضو گرفته یا اینکه تیمم کرده است . یا اینکه اطمینان ندارد که وضوی خود را باطل کرده است یا نه ، در هرصرت دچار فراموشی مصلحتی شده است که نمی تواند بطور دقیق و صد در صد به خاطر بیاورد. اما نگفته ومشخص نشده است که چرا به پاسدار محمود احمدی نژاد رجوع نکرده است تا که برای ایشان برایش استخاره کند یا ااینکه به اتفاق همدیگر به نزد آخوند سقائی بی ریا مشاور امور دینی ایشان برود تا که با کمک ایشان استخاره کند تا که بداند استخاره در این مورد چه می گوید که جبران حالت فراموشی ایشان شود تا که به بطور کامل وبا ضریب خاطر و اطمینان و یقین بگوید به جای اینکه اعتراف کند که دچار نفهمی شده و بگوید " به خاطر دارم در آن روزها اين سؤال ها و پرسش هاي بسيار ديگري، بي نهايت ذهنم را آزار مي داد كه با اصول سازمان جور درنمي آمد. مسائلي كه اصلاً در فاز سياسي وجود نداشت و يا من نمي فهميدم. " یعنی اینکه فراموش کرده که گفته بود در مدرسه مسئول بخش تئوریک نشریه ی دیواری مجاهد بوده است وبقول خودش خیلی هم چپ می زده است و بقیه ی بچه های همکاراش نیز همچون وی اهل تئوریک بودند. ولی به رادیکالی وی نبودند با این وجود همه به سازمان پیکار پیوستند که با همه ادعای چپ نمائی که داشتند هم زود تر از سایر جریانات سیاسی ضربه خورد وداغان شد وهم اینکه در زندان اوین وقزل صار عجیب دست به همکاری با زندانبانان زدند و مسئول بندهای عمومی زندان شدند. اکنون این نابغه ی تاریخ نگار شده مدعی شده یعنی اینکه اعتراف کرده است که آن موقع انقدر گیج شده بود که فرق بین مسائل فاز سیاسی و پس از آن را نمی فهمیده است !
این کلاغ خبر چین از بس قار قار کرده واز این شاخ به آن شاخ پریده تا که خبررسانی کند وجای دوست ودشمن را نشان دهد و از بس زیادی قار قار کرده وپرسه زده بود اکنون اینقدر این نابغه تاریخ نگار وبازجو گیج شده است. لابد از فرط مستقل و بیطرف بودن می باشد که چنین قاطی کرده است که اصلاً به یاد نمی آورد و نمی داند که سران رژیم جنایتکار حکومتی در آنزمان یا چماقدار شان در جامعه یا بازجویان وتوابان وجاسوسان شان در زندان ها در آن مقطع تاریخی چه می کردند و آنگونه تاریخ نگاری کرده است که گویا این مجاهدین بودند که در رأس قدرت بودند که اکنون همه اش بطور یک طرفه با تحریف گری وجادو وجنل و شارلاتان بازی هرچه خواسته گزارش کرده است که جا بی اندازد این آخوند های جنایتکار وحامیان شان هیچ گناه وخطائی ندارند برای اینکه اینان در اپوزیسیون بودند. ولی معلوم نیست چرا آن زمانی که مسعود رجوی قرار داد صلح با طارق عزیر وزیر امور خارجه ی وقت عراق را امضا ء کرد وامکان صلح فراهم شده بود، خمینی ضد بشر نه اینکه زیر بار صلح با عراق نرفت ، بلکه بدتر لج کرد وجنگ ضد ملی و ضد میهنی را تا آنجا ادامه داد که مجبور به سرکشی جام زهر شد و رفسنجانی هم در نماز جمعه ی تهران اعتراف کرد که فقط یک قلم 1000 میلیارد دلار خسارات مادی جنگ بود. سپس خمینی پس از سر کشی جام زهر خمینی جلاد فرمان قتل عام زندانیان سیاسی را در سراسر زندان های ایران صادر کرد و آن تابستان خونین را راه انداخت که سند زنده وفراموش ناشدنی جنایت علیه ی بشریت می باشد که همین روز ها فرارسیدن سالگرد آن جنایت تاریخی می باشد ولی چون گفته شد که چون تاریخ نگار در حالت کماء واغماء وگیجی به سر می برد پس قادر به تشخیص اختلاف فاز سیاسی و نظامی در مجاهدین نمی باشد . بنابراین اینگونه جنایات خمینی و جانشینانش را نیز به خاطرهم نمی آورد. برای همین بیچاره اشاره نمی کند واز روی آن می پرد. جالب است که هر چه تاریخ نگار جلو می رود بازهم بیش از شماره های پیشین ضرییب استیصال وا فلاس ودرماندگی رژیم بربرمنش و ئار یک اندیش وتروریستی آخوندی در برابر مجاهدین را بیشتر به نمایش می گذارد که آنچنان نیازمند سایت های مزدوران وابسته به وزارت بد نام اطلاعات می باشد که با وجودی که مهر ه های مزدور وخائن و بیش از حد مصرف شده و سوخته ومنفور ومشهور شده اند، ولی بازهم نیازمند آنان است که به پاریس برای چاقو کشی وتهدید کردن مجاهدین اعزام شوند ، بلکه به ورق پاره ی کیهان و پاورقی آن که حالت آرشیو اسناد سازی های طبقه شده ی محرمانه ی وزارت بد نام اطلاعات نیز دارد و بیشتر محتاج شده است که چنین از آن به عنوان تاریخ نگاری آسمان وریسمان بافی و گلابزنی کند.
هوشنگ - بهداد
روزنامه ی کیهان پنجشنبه 4 مرداد ماه سال 1386
شكنجه در خانه تيمي رهايي از تو هم - 14
قسمت سیزدهم
همانگونه در شماره های قبلی اشاره شده بود بازتاب دادن سیستماتیک اینگونه اراجیف جدا از ادامه ی جنگ روانی وشیطان سازی دستگاه بد نام وزارت اطلاعات آدمکش رژیم بربرمنش و ضد مردمی و قرون وسطائی نمی باشد که در راستای بسیج کردن همه ی سرمایه وتجربه ودار وندار اطلاعاتی وتبلیغاتی وبازجوئی و شکنجه گری وتواب وسناریو سازی بیش از 28 ساله ی این ارگان به شدت صدا خفه کن رژیم به غایت متحجر وخرافه پرست درمانده است که آنچنان در برابر مجاهدین درماند ومستأصل وناتوان وزبون وذلیل وخوار شده است که مجبور شده است به بسیج کردن گله های مزدوران چاقو کش به پاریس در 17 ژوئن تا با فضا سازی در عراق و... پاورقی ورق پاره کیهان مجبور شود که با خود زنی وعربده کشان اعزام شده با پاریس وشکم مخالف پاره کردن مخالفین وتهدید کردن آنان فضائی به وجود آورد که شاید مانع از برگزاری گردهمآئی مهم30 ژوئن در پاریس بشنود. ولی چون تیرش نه اینکه به هدف اصابت نکرد، بلکه کمانه کرد و به سمت خود شلیک کننده برخورد نمود. بنابراین اکنون سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری واین یار غاروحمام وگلستانه ی سعید امامی اکنون اجبار دارد برای جبران کردن آن شکست توطئه ی 17 ژوئن در پاریس ، با ارگان تبلیغاتی – اطلاعاتی – پادگانی وسخنگوئی سپاه پاسداران خود در روزنامه ی گیهان وارد صحنه شود و با بستن شمشیر خود از رو تلا ش نماید که همه ی تجریات گذشته ی پاسداری و بازجوئی و شکنجه گری و پرونده سازی وتحریف گری و با شیوه چماق وهویج استفاده کند و البته با شگرد لو رفته ونخ نما شد ه ی نام ساختگی هوادار سابق مجاهدین وارد نبرد تمام عیار گردد وعلیه ی گروهکی، شوی مضحک زنجیره ای اجرا کند که در 28 سال گذشته صد برابر این زمان، صدای طبل نابودی و پایان پذیری این گروهک ، نوید داده شده است که اکنون نه از موضع قدرت ، بلکه همانگونه که تذکر داده شد از موضع ضعف وناتوانی در برابر این سازمان ، چنین ازموضع افلاس و پیسی وتحریف گری ودروغ و وارونه گوئی ناچاراً دست به نمایش معرکه گیری زده شده است. تا که اثبات کند که زیاد هم راست گفته می شود که دروغگو فراموشکار می شود. برای اینکه شنیده شده است که بازجو م شیوه ی کارش اتهام زدن و پرونده ی دروغ تنظیم کردن وکفر خواست دروغ تر صادر کردن می باشد که اساساً با دروغ سر وکار دارد . بنابراین تاریخ نگار احمق وتحریف گر هم دروغگوئی خویش را رو کرده است . چون جالب است که مجاهدین از 30 خرداد که مقاومت مسلحانه به این سازمان تحمیل شد و هواداران شناخته و فعال می بایست که خانه های تیمی را انتخاب کنند و درآن زمان ضریب دستگیری و اعدام های وحشتناک آنگونه شروع شد که خیلی از دستگیر شدگان بدون اینکه نام ونشان ومشخصات خودشان را به بازجویان ودژخیمان جوخه های مرگ و شکنجه بدهند پس از شکنجه کردن شان تیربارشان کردند. از سوی دیگرهواداران دستگیر ناشده برای وصل شدن و پیگیری اخبار از طریق گوش دادن به رادیو مجاهد ودریافت پیام ها رابطه ی با خود را دنبال می کردند. اکنون تاریخ نگار بازجو به جای گوش دادن هواداران به راد یوی مجاهد را رادیوی آزادی وابسته به سلطنت طلبان معرفی کرده است که از عراق در آن زمان پخش می شده است! تا که اینکه به گذشته ضریب بیطرف بودن و در اتاق ویژه زندان اوین نشستن ورادیوهای بیگانه را رصد ومانتیتورکردن در صبح های جمعه در زندان اوین از بلندگو به عنوان بررسی رادیو های بیگاه پخش می گردید را به حساب هواداران مجاهدین گذاشته است . خلاصه این خبرنگار بازجو یا بازجوی نگار شده تلاش مذبوحانه کرده است که همه تجربیات وخاطرات بازجوئی کردن از هواداران مجاهدین در زندان اوین و اتاق شکنجه را به حساب نقل قول یک حساب هوادار سابق که فعلاً بی خط و مستقل می باشد قالب کند . یعنی اینکه یه شیوه خر یا خود رنگی بیچاره در شماره های آغازین بدجوری زور زده است تا که خودش را مستقل و بیطرف معرفی کند تا شاید بتواند برای مدتی با عوامفریبی کردن وآدرس غلط دادن موجب ذهنیت گرائی گردد. اما اکنون هر چه این سناریو سازی واجرای شوی کمیک جلو تر می رود ، بیشتر مشخص می شود که تاریخ نگار بازجو عجب شاگرد آموزش دیده ای می باشد که برروی دست استادان معدوم سابق خود لاجوردی جلاد وسعید مامی واجبی خورده و استاد زنده اش حسین شریعتمداری زده است.
زیرا که تاریخ نگار نشان داده است که همچون پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه زمینه ی هنری واستعداد بذله گوئی هم دارد و همچون احمدی نژاد اهل نورانی شدن و تبرک دادن از پشت شیشه ماشین به هندوهای چینی می باشد و خلاصه همچون آخوند سقائی بی ریا مشاور امور دینی پاسدار احمدی نژاد ید والائی در بیان طنز یا جوک دارد که در ضمن دروغ و بیمزه بودن طنزهایش ، ولی بازهم نشان نمی دهد که موجب کاهش ضریب هوش و نابغه گری وبذله گوئی این تاریخ نگار بازجو می باشد . زیرا چون مستقل و بیطرف می باشد در این مورد همچون پاسدار حسین شریعتمداری شکسه نفسی کرده است وبر خلاف همه ادعاهائی که تا کنون کرده است که این دانش آمور زمان انقلاب اطلاعات گسترده ای از زمان شهریور 20 تا سال زمان کودتای ننگین 28 مرداد سال 32 دارد و مو به مو می داند که حزب توده چگونه خیانت کرده بود البته با فاکتور گرفتن از بیان نقش آخوند کاشانی در آن کودتا، و تذکر داده است که با تاریخ انقلاب و سازمان ها از جمله مجاهدین را مثل کف دست می داند و همه ی وقیع زمان انقلاب وپس از آن را به خاطر دارد و به یمن در رابطه بودن با امدادهای غیبی دسترسی کامل به آرشیو وحتی اسناد طبقه بندی شده ی اطلاعاتی – بازجوئی دارد ولی در این بخش بیان اطلاعات خود دچار شک نماز میان رکعت 2و 3 شده است واز خاطر برده است که وضو گرفته یا اینکه تیمم کرده است . یا اینکه اطمینان ندارد که وضوی خود را باطل کرده است یا نه ، در هرصرت دچار فراموشی مصلحتی شده است که نمی تواند بطور دقیق و صد در صد به خاطر بیاورد. اما نگفته ومشخص نشده است که چرا به پاسدار محمود احمدی نژاد رجوع نکرده است تا که برای ایشان برایش استخاره کند یا ااینکه به اتفاق همدیگر به نزد آخوند سقائی بی ریا مشاور امور دینی ایشان برود تا که با کمک ایشان استخاره کند تا که بداند استخاره در این مورد چه می گوید که جبران حالت فراموشی ایشان شود تا که به بطور کامل وبا ضریب خاطر و اطمینان و یقین بگوید به جای اینکه اعتراف کند که دچار نفهمی شده و بگوید " به خاطر دارم در آن روزها اين سؤال ها و پرسش هاي بسيار ديگري، بي نهايت ذهنم را آزار مي داد كه با اصول سازمان جور درنمي آمد. مسائلي كه اصلاً در فاز سياسي وجود نداشت و يا من نمي فهميدم. " یعنی اینکه فراموش کرده که گفته بود در مدرسه مسئول بخش تئوریک نشریه ی دیواری مجاهد بوده است وبقول خودش خیلی هم چپ می زده است و بقیه ی بچه های همکاراش نیز همچون وی اهل تئوریک بودند. ولی به رادیکالی وی نبودند با این وجود همه به سازمان پیکار پیوستند که با همه ادعای چپ نمائی که داشتند هم زود تر از سایر جریانات سیاسی ضربه خورد وداغان شد وهم اینکه در زندان اوین وقزل صار عجیب دست به همکاری با زندانبانان زدند و مسئول بندهای عمومی زندان شدند. اکنون این نابغه ی تاریخ نگار شده مدعی شده یعنی اینکه اعتراف کرده است که آن موقع انقدر گیج شده بود که فرق بین مسائل فاز سیاسی و پس از آن را نمی فهمیده است !
این کلاغ خبر چین از بس قار قار کرده واز این شاخ به آن شاخ پریده تا که خبررسانی کند وجای دوست ودشمن را نشان دهد و از بس زیادی قار قار کرده وپرسه زده بود اکنون اینقدر این نابغه تاریخ نگار وبازجو گیج شده است. لابد از فرط مستقل و بیطرف بودن می باشد که چنین قاطی کرده است که اصلاً به یاد نمی آورد و نمی داند که سران رژیم جنایتکار حکومتی در آنزمان یا چماقدار شان در جامعه یا بازجویان وتوابان وجاسوسان شان در زندان ها در آن مقطع تاریخی چه می کردند و آنگونه تاریخ نگاری کرده است که گویا این مجاهدین بودند که در رأس قدرت بودند که اکنون همه اش بطور یک طرفه با تحریف گری وجادو وجنل و شارلاتان بازی هرچه خواسته گزارش کرده است که جا بی اندازد این آخوند های جنایتکار وحامیان شان هیچ گناه وخطائی ندارند برای اینکه اینان در اپوزیسیون بودند. ولی معلوم نیست چرا آن زمانی که مسعود رجوی قرار داد صلح با طارق عزیر وزیر امور خارجه ی وقت عراق را امضا ء کرد وامکان صلح فراهم شده بود، خمینی ضد بشر نه اینکه زیر بار صلح با عراق نرفت ، بلکه بدتر لج کرد وجنگ ضد ملی و ضد میهنی را تا آنجا ادامه داد که مجبور به سرکشی جام زهر شد و رفسنجانی هم در نماز جمعه ی تهران اعتراف کرد که فقط یک قلم 1000 میلیارد دلار خسارات مادی جنگ بود. سپس خمینی پس از سر کشی جام زهر خمینی جلاد فرمان قتل عام زندانیان سیاسی را در سراسر زندان های ایران صادر کرد و آن تابستان خونین را راه انداخت که سند زنده وفراموش ناشدنی جنایت علیه ی بشریت می باشد که همین روز ها فرارسیدن سالگرد آن جنایت تاریخی می باشد ولی چون گفته شد که چون تاریخ نگار در حالت کماء واغماء وگیجی به سر می برد پس قادر به تشخیص اختلاف فاز سیاسی و نظامی در مجاهدین نمی باشد . بنابراین اینگونه جنایات خمینی و جانشینانش را نیز به خاطرهم نمی آورد. برای همین بیچاره اشاره نمی کند واز روی آن می پرد. جالب است که هر چه تاریخ نگار جلو می رود بازهم بیش از شماره های پیشین ضرییب استیصال وا فلاس ودرماندگی رژیم بربرمنش و ئار یک اندیش وتروریستی آخوندی در برابر مجاهدین را بیشتر به نمایش می گذارد که آنچنان نیازمند سایت های مزدوران وابسته به وزارت بد نام اطلاعات می باشد که با وجودی که مهر ه های مزدور وخائن و بیش از حد مصرف شده و سوخته ومنفور ومشهور شده اند، ولی بازهم نیازمند آنان است که به پاریس برای چاقو کشی وتهدید کردن مجاهدین اعزام شوند ، بلکه به ورق پاره ی کیهان و پاورقی آن که حالت آرشیو اسناد سازی های طبقه شده ی محرمانه ی وزارت بد نام اطلاعات نیز دارد و بیشتر محتاج شده است که چنین از آن به عنوان تاریخ نگاری آسمان وریسمان بافی و گلابزنی کند.
هوشنگ - بهداد
روزنامه ی کیهان پنجشنبه 4 مرداد ماه سال 1386
شكنجه در خانه تيمي رهايي از تو هم - 14