نقد وبررسی " افغانستان ; اشغالگران در بحران" روزنامه ی جمهوری اسلامی 30 تیرماه سال 1386
"رژیم فاشیستی بحران افغانستان را به بحران عراق ولبنان وفلسطین پیوند داده است
نابرده رنج گنج میسر نمی شود، مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد . تااینکه گفته می شود تاکس زخم نخورد جراح نمی شود. اکنون در کنار باتلاق شدن عراق ، خبرهای ادامه دار روزانه ی مبنی بر کشته ومجروح شدن سربازان آمریکائی که در کنار بیشماران از مردم عراق مخابره می شود. همچنین با توجه به سرزمین سوخته شده ی لبنان که با سفر پاسدار غلامک وگماشته محمود احمدی نژاد به سوریه و دیدار با شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان وخالد مشعل یکی از رهبران سیاسی حماس در دمشق به احتمال زیاد می بایست طرح دیگری برای بحران جنگ آفرینی دیگری در لبنان تدارک دیده شده باشد که مرتبط به بحران پرونده ی هسته ای می باشد. همینطور طر ح کودتای خائنانه وجنگ داخلی درفلسطین و بالاخره عنوان سرمقاله افغانستان، اشغالگران در بحران، که اکنون سرمقاله نویس برگزیده است . همگی بازتاب ونتایج همان سیاست خوش باورانه های بیش از حد ساده لوحانه ای می باشد که بوش وبلر از طریق آیت الله جک استراو نسبت به سران ومقامات رژیم تروریستی آخوندی در پیش گرفتند و در مورد عدم درم اهداف همکاری سران رژیم تروریستی آخوندی در اشغال نظامی افغانستان و عراق مرتکب خطا شدند .مهمتر اینکه پس از آنکه رفسنجانی مکار در نماز جمعه ی تهران پیام به بوش داد وبر اعتراف همکاری در اشغال افغانستان مهره تأئید زد، بازهم موجب بیشتر به انحراف کشاندن بوش ودولتمردادن آمریکائی به خصوص اتخاذ سیاست بخش وزارت امور خارجه ی آمریکا نسبت به درک وشناسائی اهداف پنهانی سران رژیم تروریستی آخوندی شدند ودر خوش خیالی تا آنجا فرو رفتند که متوجه نشدند که باز رفسنجانی در نماز جمعه ی تهران چرا تأکید بر باتلاق ساختن عراق وویتنامیزه کردنش برای نظامیان آمریکا کرد . بدتر اینکه دستگاه دیپلماسی آمریکا به تبعیت از سیاست دیکته تزریق وپیشنهادشده ی دیپلماسی مقامات انگلیسی همچنان به ادامه ی سیاست خائنانه و کثیف مذاکره ومماشات گری اروپا با رژیم تروریستی آخوندی چشم دوخت و دل خوش داشت تا که اکنون هردو کشور آمریکا وانگلیس باید چنین هزینه ی سنگین آن را پس بدهند که با گسترش نفوذ وحضور نیرو وارسال سلاح از سوی رژیم تروریستی آخوندی به افغانستان مواجه می باشند و بحران افغانستان مکمل بحران عراق و لبنان وفلسطین شده وپیوند خورده و مشکل اساسی دیگر برای آمریکا تبدیل شده است. آنگونه که سرمقاله نویس روزنامه ی ولی فقیه چنین برای آمریکا وانگلیس کرکری خوانده است که در ابتدای سرمقاله ی خود چنین شروع کرده وتوضیح داده است:
"كميسيون دفاعي مجلس عوام انگليس در گزارشي كه به اين مجلس ارائه كرده خواستار كمك جمهوري اسلامي ايران براي حل مشكلات غربي ها در افغانستان شد. منظور از عنوان « غربي ها » در اين گزارش دو كشور اشغالگري كه افغانستان را ازسال1380 تاكنون در اشغال نظامي خود دارند يعني آمريكا و انگليس مي باشد. دقت در عبارت اصلي بكار برده شده در اخبار منتشره از اين گزارش نشان ميدهد تهيه كنندگان گزارش كميسيون دفاعي مجلس عوام انگليس خواستار حل مشكلات افغانستان نيستند بلكه ميخواهند مشكلاتي را كه خودشان در افغانستان دارند حل كنند "
اگر همان زمانی که افغانستان اشغال نظامی شد وحکومت طالبان سقوط کرد و در شرایطی که سران القاعده واعضای طالبان هرروز از نوار مرز زمینی افغانستان عبور کرده و وارد ایران می شدند ودر اختیار سپاه پاسداران قرار می گرفتند. سران ومقامات دیپلماسی ونظامی آمریکا به جای انکه سرگرم شایعات خائنانه ی مبلغان وپادوها وجارچیان نفوذ کرده در رسانه ها وبلندگوهای استعماری و لابی های فرنگ نشین شوند ودم از طرح معاوضه سران مجاهدین با رهبران القاعده در ایران بزنند . توجه لازم با اهداف وطرح های پشت پرده سران رژیم تروریستی وسپاه پاسداران مبذول می کردند تا دریابندکه چه طرح وبرنامه هائی برای چگونگی از دوباره بهره گیری اعضای طالبان والقاعده در افغانستان وعراق و عربستان وحتی فلسطین ولبنان برنامه ریزی شده است واگر چنانچه مقامات مسئول آمریکائی سطحی نگرانه اسیر پیام انحرافی رفسنجانی به بوش در خطبه ی نماز جمعه ی تهران مبنی بر ابراز همکاری در اشغال نظامی افغانستان نمی شدند و در عوض تلاش می کردند تا که موضوع بمب گذاری وعملیات انتحاری وانفجاری سپاه پاسداران با اعضای القاعده در خبر عربستان را بطور جدی مورد پیگرد قانونی قرار می دادند. همچنین اگر به جای اینکه برروی اپوزیسیون اصلی رژیم تروریستی آخوندی در عراق فشار وارد می کردند و بر ماندن نامشان در لیست سازمان وگروه های تروریستی وتأکید واصرار وپافشارمی کردند که دقیقاً خواست وپیشنهاد اصلی مسئولان ورهبران ومقامات رژیم تروریستی آخوندی بود، اکنون مقامات آمریکائی وحتی سیاستمداران انگلیسی دچار این سر نوشت شوم نمی شدند که سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی ولی فقیه به نقل از مقامات آمریکائی ومجلس عوام انگلیس علیه اشان اینگونه گزارش بازتاب دهد:
"آمريكا و انگليس بجاي آنكه براساس آنچه ادعا كرده بودند با اشغال نظامي افغانستان اين كشور را از بحران نجات دهند خودشان دچار بحران شده اند . اين واقعيت در پاكستان نيز خود را نشان داده است بطوري كه مشاور ارشد رئيس جمهور آمريكا در امور مبارزه با تروريسم آشكارا اعتراف كرده است : « طرح آمريكا براي مقابله با القاعده در پاكستان شكست خورده است. توسل كميسيون دفاعي مجلس انگليس به جمهوري اسلامي ايران نيز واقعيت مهمي را آشكار مي كند كه اكنون دولت هاي اشغالگر حاضر نبودند به آن اعتراف كنند. درخواست كمك از جمهوري اسلامي ايران براي حل بحران اشغالگران در افغانستان بدين معناست كه ايران اسلامي وزنه مهمي در منطقه مي باشد و هيچ قدرتي نميتواند اين وزنه مهم را ناديده بگيرد. "
بالاخره اینکه سرمقاله نویس بدون آنکه برروی نامبارک خود بیآورد وبگوید که نقش رژیم بربرمنش و خرافه پرست ومتحجر وجهل وجنگ وجنون آخوندی در اشغال افغانستان چه بود و رفسنجانی چگونه به همکاری با اشغال گران افغانستان در نمازجمعه ی تهران اعتراف کرده بود؟ خلاصه بی آنکه اینکه ایشان اذعان کند که اکنون چگونه سران رژیم تروریستی و سپاه پاسداران در امورداخلی افغانستان دخالت گری می کنند و برای چه برای دامن زدن به نزاع و جنگ داخلی ودر برابر اشغالگران ونیروهای مستقر شده ی پیمان ناتو در افغانستان، برای گروهای در گیر در افغانستان سلاح ارسال می کنند ؟ با وقاحت تمام اینگونه با دست به فراموشکاری کامل در همکاری نمودن با اشغالگران افغانستان نموده و از نمایندگان مجلس عوام انگلیس طلبکاری کرده است و با نعله وارونه زدن مدعی شده است که این مشکل رژیم تروریستی آخوندی در افغانستان نمی باشد، بلکه مشکل سیاستمداران انگلیس است که در عصر پیشرفت ارتباطات چنین مردم خود را از واقعیات محروم ساخته اند!:
"جالب است بدانيم كه حضور اشغالگران در افغانستان در طول 5 سال گذشته نه تنها هيچ نقشي در جهت عمران و آباداني براي اين كشور نداشته بلكه توليد و قاچاق مواد مخدر را سه برابر كرده ناامني را افزايش داده و وابستگي هاي سياسي و اقتصادي اين كشور به بيگانگان را بيشتر كرده است . درست به همين دليل است كه مردم افغانستان اكنون از اشغالگران بشدت متنفرند و شورش ها براي اخراج آنها هر روز بيشتر اوج ميگيرد. 4 ـ آخرين نكته كه از ماهيت پليد دولتمردان غربي و رسانه هاي وابسته به آنها پرده برميدارد و در اين گزارش مشهود است اينست كه چهره اي كه از جمهوري اسلامي ايران در غرب ترسيم مي شود با آنچه واقعيت دارد بسيار متفاوت است . در غرب تبليغات ضد ايراني بقدري زياد است كه حتي نمايندگان مجلس انگليس نيز قبل از سفر به افغانستان و بررسي وضعيت از نزديك نميتوانند واقعيت ها را درك كنند و تصويري كه آنها بعد از سفر به منطقه در ذهن دارند درست برعكس آن چيزي است كه قبل از سفر داشتند. اين مشكل ما نيست بلكه محروميتي است كه دولتمردان غربي و رسانه هاي وابسته به آنها بر مردم خود تحميل مي كنند و به آنها اجازه نميدهند واقعيت هاي اين جهان را آنطور كه هست ببينند و بشنوند. با توجه به پيشرفت هاي شگرفي كه در جهان ارتباطات مشهود است اين يك ننگ بزرگ براي قدرتهاي غربي است كه ملت هاي خود را اين چنين بي خبر ميگذارند و محروميت اطلاعاتي را كه زشت ترين محروميت هاست بر آنها تحميل مي كنند. اگر هيچ دليلي بر سقوط قريب الوقوع قدرتهاي غربي وجود نداشته باشد همين خيانت كه به ملت هاي خود روا ميدارند سرانجام آنها را به سقوط خواهد كشاند."

درخاتمه اینکه با هشدار آموزنده ای که سرمقاله نویس روز نامه ی جمهوری اسلامی ب همه دولتمردان آمریکا وانگلیس داده است که بر مبنای ضرب المثل بگذار تا بی افتد وبیند سزای خویش، می باشد که پیام ومفهوم روش آن این است که اگر چنانچه به سیاست پلید خائنانه ی مذاکره واغماض ومماشات ودلجوئی کردن غرب با این رژیم یاغی بین المللی ومهار ناپذیر وجنگ طلب ادامه داده شود و تلاش نگردد که در برابرش یک سیاست جدی شبیه ی شیوه خودش در برابرش اتخاذ گردد. اوضاع بمراتب از آنچه که هست خراب تر خواهد گشت .زیرا که در کنار ادامه ی این سیاست مسالمت ویانه ی غرب و درآمد ناشی از فروش منفت، دلارهای بیشتری صرف طرح ودسیسه های اعمال تروریستی وخرابکارانه ومداخله گرایانه وجنگ افروزانه در کشورهای همجوار وخاورمیانه خواهد شد وهمه ی خاورمیانه به سرنوشت کنونی عراق و افغانستان و فلسطین ولبنان تبدیل خواهد شد که البته فقط منجر به محدود ماندن در این منطقه ی خاورمیانه نه خواهد بود. زیراکه هیچ تضمینی برای عدم گسترش آن به سایر نقاط جهان نیست . چونکه در رأس همه ی این بحران آفرینی ها وجنگ افروزی ها دسترسی به سلاح هسته ای نهفته است که مرتبط به ام القرا بودن جماران وبسط جهان گشائی بنیاد گرائی اسلامی با تروریسم می باشد.
هوشنگ – بهداد
ت30تیرماه سال 1386