نقد وبررسی " 5نكته براي موفقيت طرح سالم سازي جامعه "روزنامه ی جمهوری اسلامی چهارشنبه 27 تیرماه سال 1386
"تجویز 5 نکته روسری باتو سری در همه سطوح جامعه وافزایش اعدام ها ناشی از چیست؟
نتیجه ی عملکرد وآلودگی جامعه بیش از 28 ساله به آن درجه ای رسیده است که نه درخشان، بلکه ویرانگر است زیرا آخوندهای متحجر وخرافه پرست وغارتگر وجنگ طلب برایران که ادعای ام القرائی جهان اسلام دارد؛ بازده ی اعمال شان آنگونه است که اکنون سرمقاله نویس روزنامه ی جمهوری اسلامی متعلق به ولی فقیه نسخه هائی صادر کرده است که 5 نکته برای موفقیت سالم سازی جامعه را ضروری دانسته است. عجیب است که پس از آنهمه گرد وخاکی که پیرامون طرح ضد امنیت ملی نیروی انتظامی برپا شده بود. البته که هدف اصلی برای آماده باش این ارگان سرکوبگر برای واکنش های اعتراضی اقشار گوناگون جامعه در برابر اجرای طرح نرخ جدید بنزین وسهمیه بندی وتوزیع آن با کارت هوشمند بود که از سوی وزارت کشور تنظیم شده بود که پس از چند نوبت به تأخیر انداختن زمان اجرای آن، ولی در نهایت در روز موعود اجرای آن،با واکنش اعتراضی قهرآمیز مردم در سراسر ایر ان مواجه شد زیرا که تهاجم به جایگاههای سوخت رسانی شد وبه آتش کشیده شدند و بر خلاف انتظار مسئولان ومأموران ارگان های سرکوبگر از جمله نیروی انتظامی که در حال آماده باش کامل به سر می بردند . ولی این عمل اتفاق افتاده برایشان غیر قابل تصور وپیش بینی بود ومات وحیرانش کرد که اکنون به صدور نکات دیگری نیاز شده است . بنابراین پس از آن تجربه ی شکست خورده است که اکنون سرمقاله نویس اعتراف می کند" عزم نيروي انتظامي براي تشديد برخورد با مظاهر ابتذال نشان ميدهد اين بخش از طرح امنيت اجتماعي موفقيت چنداني نداشته است . ودر دنباله افزوده است که نظر مردم نيز همين است و نتیجه گیری کرده است عامل اصلي تحرك جديد نيروي انتظامي كه قرار است از اول مرداد ماه شروع شود نيز اصرار خود مردم به جديت بيشتر مسئولان در اين زمينه بوده است ..یعنی اینکه برای جلوگیری از تکرار صحنه های به آتش کشیدن چایگاههای سوخت رسانی وتوزیع بنزین وحرکت های مشابه اعتراضی دیگر می بایست که بازهم بر ضریب سرکوبگری و آماده باش مأموران نیروی انتظامی در جامعه با گسترش اعدام ها افزون تر از قبل گردد .البته که برای عادی سازی جلوه دادن نظر وخواست مردم نیزچاشنی شده است. اما در 5 نکته ای که سرمقاله نویس برای سالم سازی جامعه پیشنهاد کرده است همچون چاقوی دولبه است که اگر یک لبه ی آن متوجه ی سرکوبگری جامعه به عنوان مبارزه با بی حجابی ونوع پوشش است . در عوض لبه ی تیز دیگر متوجه قوه ی قضائیه و دولت است که گفته شده با اجرای برنامه های متناقض هنری خود موجب تشدید آلوده سازی جامعه شده است . خلاصه در بازگوئی نکته ی اول اینگونه به دولبه بودن تیغه ی تیز نسخه این چاقو سرمقاله نویس اشاره کرده است :
نكته اول آنكه از تاثير عملكرد مسئولان فرهنگي در تشويق آحاد جامعه به ابتذال يا برحذر داشتن آنها از آن غافل نشويد. درست هنگامي كه نيروي انتظامي درحال مبارزه با ابتذال است جشنواره هائي در مراكز فرهنگي دولتي يا وابسته به دستگاه هاي مديريتي كشور برگزار مي شود كه مسئولان فرهنگي طي مراسم خاصي به افرادي با سرو وضع مبتذل جايزه ميدهند و به آنها لبخند ميزنند و از آنها تشكر و قدرداني مي كنند. عكسهاي اين صحنه ها را در بعضي مطبوعات و يا سايت ها مي توانيد مشاهده كنيد و سپس به اين سئوال پاسخ بدهيد كه چگونه ميتوان انتظار داشت در جامعه اي كه افراد مبتذل پوش توسط مسئولان تشويق مي شوند در همان جامعه با پوشش هاي مبتذل مبارزه شود اين بدان معني نيست كه نيروي انتظامي دست از اجراي طرح خود بردارد بلكه پيشنهاد اينست كه مسئولان اين نيرو به مسئولان فرهنگي تذكر دهند و راهكارهائي را براي توقف اقدامات متناقض با اين طرح بيابند و اين دوگانگي را از ميان بردارند. "
در بررسی وبازگوئی نکته ی دوم نیز همچون نکته ی اول است که به پوشس واجرای جشنواره ی لباس و مانتو ونامناسب بودن آن و اهمال کاری مسئولان ومجریان مربوطه باز می گردد که تشریح وبیان آن با تعیین تکلیف کردن برای نیروی انتظامی وانجام وظیفه کردن شان چنین است:
""نكته دوم نيز هرچند به مسئولان مربوط مي شود ولي از مقوله اي ديگر است . در همين تيرماه جاري جشنواره زنان سرزمين من در تهران برگزار شد كه شايد جنبه هاي مثبتي هم داشت ولي كساني كه لباسهاي اين جشنواره را ديده اند از اين نكته كه تمام مانتوهاي تنگ و چسبان و نامناسب بودند شكايت داشتند. اين جشنواره اي بود كه يك وزير آنرا افتتاح كرد و چند دستگاه دولتي دست اندركار برگزاري آن بودند و تبليغات رسمي زيادي نيز نثارش شد. وقتي نيروي انتظامي با فروشگاه هاي عرضه لباسهاي مبتذل و مراكز توليد كننده آنها برخورد مي كند ـ كه البته كار درستي مي كند ـ بايد فكري هم به حال جشنواره هائي كه رسمي هستند ولي بخش هائي از آنها دچار ناهماهنگي با آنچه نظام درصدد تحقق آنست مي باشند كند تا جامعه گرفتار همان نگاه ها و برخورد دوگانه نشود. "
اما در مورد نکته ی سوم تأکید بر بسط وگسترش دادن نوع سرکوبگری اجتماعی از محیط اماکن عمومی وپارک هاو تفرجگاهها وخیابان ها به درون ادرات ومحیط کار کارمندان دولت وبخش خصوصی وکنترل کردن نوع پوشش زنان و چگونگی روابط آنان با دیگران می باشد که اینگونه در این مورد توصیه شده ونسخه عملی برایش تجویز شده است:
"نكته سوم به ادارات دولتي و شركت ها و دستگاه هائي مربوط مي شود كه مردم با آنها سروكار دارند. چگونه ميشود به زنها و دخترها گفت در خيابان ها و پارك ها از پوشش ها و رفتارهاي مبتذل و غيرشرعي و غيراخلاقي بپرهيزيد درحالي كه همان زنها و دخترها در ادارات شركت ها بيمارستان ها و بسياري مراكز ديگر صحنه هائي را مشاهده مي كنند كه خود از آنها منع ميشوند .باز هم تاكيد مي كنيم منظور اين نيست كه چون وضع ادارات و شركت و ساير دستگاه ها نامناسب است پس طرح سالم سازي اجرا نشود. هدف از مطرح ساختن اين نكته اينست كه براي توفيق يافتن در اين طرح لازم است ادارات و شركت ها و دستگاه هاي ديگر نيز با طرح هماهنگ شوند والا چيزي شبيه ماجراي « رطب خورده منع رطب كي تواند كند » پيش خواهد آمد. "
بالاخره در مورد آموزش سالم سازی جامعه نکته چهارم روی سخن شبکه های تلویزیونی می باشد که تأکید شده است چه در مورد رعایت نوع پوشش زنان گوینده ومصاحبه کننده و مصاحبه شونده و چه مجری وچه در مورد محتوای سایر برنامه هائی که قرار است از این شبکه به نمایش گذاشته شود می بایست که بطور جمعی پوشش مناسب شرعی را رعایت نمایند. یعنی اینکه چنین شبکه های تلویزیونی و برنامه هایش می بایست تبدیل به نوع پوشش بخش زنانی شود که در نماز جمعه های تهران حضور می یابند:
"نكته چهارم به تلويزيون مربوط مي شود. علاوه بر فيلم ها و مجموعه هائي كه از تلويزيون پخش مي شوند حتي در مصاحبه ها هم بگونه اي عمل مي شود كه گوئي تلويزيون جمهوري اسلامي از طرح سالم سازي معاف است و نشان دادن چهره افرادي با پوشش هاي غيرشرعي براي تلويزيون اشكالي ندارد! كسي كه از او ميخواهيد حدود شرعي و اخلاقي را در پوشش رعايت كند اگر بپرسد آيا آنچه تلويزيون جمهوري اسلامي نشان ميدهد مطابق شرع است يانه چه پاسخي براي او داريد .بنابر اين بايد تلويزيون را هم از نشان دادن مظاهر ابتذال برحذر داريد كه اين اقدام تاثير فراواني در موفقيت طرح خواهد داشت."
.در پایان اینکه در بیان نکته ی پنجم یا بخش نکته ی پایانی که کاکل 4 نکته ی قبلی می باشد یا در حقیقت 4 مرحله ی قبل تئوری پردازی ای انداختن برای این مرحله می باشد مربوط به انجام وظایف قوه ی قضائیه می باشد که تأکید شده این قوه می بایست به وظایف شرعی و قانونی خود بدون نگرانی و اسیر جوسازی رسانه ای غربی شده و باید که سریع احکام اعدام برای اراذل و اوباش را اینگونه بی اعتناء به جو سازی ها برای ارتقای ضریب امنیت در جامعه را صادر کند.
"و آخرين نكته حمايت قضائي از طرح است كه به دستگاه قضائي مربوط مي شود. مسئولان قضائي بايد از يك طرف در انجام وظايفي كه در چارچوب اين طرح برعهده دارند با سرعت و قاطعيت برخورد كنند و از طرف ديگر مرعوب تبليغات و فشارهاي خارجي نشوند. جوسازي هائي كه اين روزها رسانه هاي غربي در مورد اجراي حكم اعدام اراذل به راه انداخته اند قبل از هر چيز نشانه درستي و كارآمدي طرح نيروي انتظامي است . بنابر اين قوه قضائيه بايد بي اعتنا به جوسازي ها به وظيفه قانوني خود عمل كند و نيروي انتظامي را در اجراي موفق طرح ارتقاي امنيت اجتماعي و اكنون بويژه در بخش مبارزه با ابتذال حمايت نمايد."
درخاتمه اینکه سرمقاله نویس بدون آنکه کوچکترین اشاره ای به برآورده کردن مطالبات ونیازهای مردم کند و یا توضیح دهد که فقر وبیکاری وتبعیض ورانت خواری و رشد لجام گسیخته ی گرانی وتورم و افزایش قیمت ها چه نقش اساسی در ایجاد ناامنی در جامعه دارد ؟ یا اینکه سرمقاله نویس بگوید چه رابطه ای میان شکاف عمیق طبقاتی و زندگی اشرافیت طبقه ی خاص وابسته به رهبران ومسئولان نظام دارد که بو سیله برخوردار بودن رابطه ها با باندهای مافیائی از طریق غارتگری های کلان توانسته اند،صاحبان ثروت بادآورده یکشبه شوند و گرایش این قشر انگل سریع رشد کرده با نوع ومدل الگو برداری شده از غرب به دلیل سفرهای مداومی که اینان خانوادگی در طول سال به خارج دارند . از سوی دیگر عدم آزادی بیان وعقیده و ودمکراسی و سرکوب مداوم وخفقان سازی وفشار و زوری که در جامعه وجود دارد . ولی فضای جامعه آنگونه انفجاری وخطری می باشد که اکنون بازهم سر مقاله نویس بطور سطحی و مقطعی از الگو وتجربه ی 28 ساله ی گذشته، از بالا بردن غلظت جو وارعاب در جامعه سخن گفته و بالا بردن ضریب خفقان واعدام در جامعه را پیشنهاد برای وتضمین امنیت و سالم سازی در جامعه داده است .البته در کنار این پیشنهاد اعمال شعار یا روسری یا تو سری و بسط وگسترش آ ن را در همه ی سطوح جامعه تجویز نموده و اعدام را نیز ضمیمه و لازم وملزوم وضروری هم دیگر دانسته است. پرسش است این حکومت مردمی است ؟آیا صدور اینگونه نکات سرکوبگرانه می تواند همیشگی باشد ؟ آیا این جامعه در حال انفجار همچنان تسلیم شرایط تحمیل شده در حال سکون وخاموشی خواهد ماند؟ یا نه اینکه بالاخره همانگونه که گفت می شود حکومت با کفر می ماند ولی با ظلم هرگز ماندگار نیست بالاخره این جامعه بالاخره منفجر خواهد شد و اینگونه تلاش های مذبوحانه ونسخه ها ونکات سرکوبگرایانه روسری وحجاب اجباری صادر کردن و فرمان افزایش اعدام ها دادن ها نیزمانع از فروپاشی این حکومت بغایت ارتجاعی و ضد مردم وسرکوبگر وغارتگر وجنگ افروز نخواهدشد.
هوشنگ – بهداد
چهارشنبه 27 تیرماه سال 1386