نقدوبررسی " آئينه شكستن خطاست ! (يادداشت روز)" روزنامه ی کیهان دوشنبه 8 مردادماه سال 1386اجرای شوی تلویزیونی دمکراسی، در حقیقت پیش درآمد اجرای شوعلیه رقیب مغلوب می باشد"
چوب وپیاز با هم خوردن یعنی همین! زیرا که سناریوسازان تهیه و تنظیم وپخش کننده ی شوی تلوزیونی اعتراف گیری به نام دمکراسی و براندازی انقلاب مخملین اکنون نقل و قول کرده اند که رقیب را به واکنش وادار کرده اند. البته در این یادداشت گفته شده است که سناریوسازان باند مافیائی جناح حاکم اعتراف کرده اند که علیه ی جناح مغلوب اجرا کرده اند. برای همین اکنون پاسدار یادداشت روزنو از رقیب مغلوب ومتهم خواسته است که نه اینکه تکلیف و موضع خودشان را روشن نکرده است . برای اینکه تصوير روشني از اصل مسئله مطرح نکرده كه اساساً قضيه ی اصلی نمایش شوی تلویزیونی چه بود ه و آن مشكل بزرگي دانسته است . در ادامه سناریوی ساز که در کسوت یادداشت روز نویس وارد صنه شده است به همان شیوه ی بازجوئی که از قربانیان شرکت کننده در شو خواسته شده، به همان اتهاماتی که اعتراف کنندگان در شو زده شده وخواسته شده بود تاکه آنچه را بازگوکنند که از اینان خواسته شده با دستان باز به توان اینان اتهام جاسوس بیگانه بودن زد، اکنون نیز از رقبای منتقد برخورد شده و از اینان دو سه جریان منتقد و مطبوعات وابسته به آنان نام برده شده، با همان شیوه ی بازجوئی و پرونده سازی برخورد شده و به اینان نیز اتهامات جاسوسی وهمکاری با بیگانه یا دشمن آمریکا زده شده است و خلاصه در دنباله با همان نگرش جاسوسی به اینان انتقاد شده است که اینان نیز به همان سبک وگفتار متهمان در شو حرف زده اند و خودشان اذعان کرده اند که در زمره ی شریک متهمان و جاسوسان اعتراف وشرکت کننده در شوی تلویزیونی دمکراسی و براندازی مخملین قرار گرفته اند، ولی هنوز تکلیف شان را با خودشان روشن نکرده اند. در دنباله ضمن اینکه شوی تلویزیونی دمکراسی را حاوی نکاتی با ایراداتی و ضعف دانسته است که چون در پخش آن محافظه کاری شده و اسامی برنامه ریز پشت پرده معرفی و بیان نشده است . بنابراین این شوی تلویزیونی نتوانسته است تاکه بطور روشن پیام اصلی را به بینندگان عادی خود منتقل کند وهمین مسئله را ضعفی دانسته است که مدعی شده رقبائی که اتفاقاً خود زیر تیغ ومخاطبین اصلی و یا صحنه گردانان پشت صحنه ی براندازان مخملین به سبک کشورهای آسیانه میانه بودند ، یادداشت روز نویس ادعاکرده است که خود اینان پیام را بطور روشن در یافت کرده اند که در کنار آمریکا قصد براندازی مخملین داشتند .به همین دلیل از خودشان واکنش نشان داده اند و با هشدار آئینه شکستن خطاست که به اینان داده است اینگونه تشریح وتوضیح است:
"در ميان واكنش هاي فراواني كه پخش برنامه «به اسم دموكراسي» برانگيخت، از همه جالب تر و تأمل برانگيزتر مخالفتي بود كه يكي دو جريان سياسي داخلي از خود نشان دادند.اين مخالفت ها هم از حيث شكل استدلال و هم از نظر نوع افرادي كه اين مخالفت ها از جانب آنها صورت مي گرفت و انگيزه هايي كه آنها را به اين كار وامي داشت قابل مطالعه جدي است. صورت مسئله اين است: چند جاسوس دستگير شده اند، در اعترافات خود نشاني همكاران ديگرشان را داده اند و آنها هم به دام افتاده اند و حالا در يك برنامه تلويزيوني توضيح مي دهند چه خيالاتي عليه ملك و ملت در سر داشته اند. يك ايراني اساساً چگونه مي تواند به چنين چيزي معترض باشد؟ مگر اينكه صورت مسئله به گونه اي ديگر طرح شده باشد.هيچ كدام از رسانه هاي داخلي ايران يا گروه ها و محافل سياسي كه خود را موظف به اظهارنظر درباره اين موضوع دانستند، تصوير روشني از اصل مسئله و اينكه اساساً قضيه چه بود به دست نداده اند و اين مشكل بزرگي است چرا كه تا وقتي تكليف خودمان را با اينكه دقيقاً راجع به چه چيزي صحبت مي كنيم روشن نكرده باشيم هيچ ارزيابي دقيقي از واكنش ها نسبت به آن هم نمي توان به دست داد. اين، در كنار ضعف شديد فيلم پخش شده در برقراري ارتباط ميان سخنان اسفندياري، تاج بخش و جهانبگلو با تصاويري كه از پشت صحنه انقلاب هاي رنگين در جمهوري هاي آسياي ميانه لابلاي سخنان اين افراد گنجانده شده بود، اين مشكل را به وجود آورده است كه بسياري از بينندگان عادي اين برنامه هم به رغم تلاشي كه كردند موفق به فهم پيام آن به شكلي ساده و صريح نشدند. مخالفت هاي يكي دو گروه سياسي با اين برنامه اما ظاهراً ربطي به اين موضوع ندارد. آنها- چنانچه بحث خواهيم كرد- ادعا مي كنند اتفاقاً پيام برنامه را به دقت دريافته اند و با اين وجود با آن مخالفند. اين طبعاً جايي است كه بايد اندكي در آن توقف كرد.«به اسم دموكراسي» مي خواست چه بگويد؟"
پاسدار یادداشت روز نویس یا در حقیقت سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بیشتر از اهداف شوی اجر شده ی تلویزیونی گفته است و در مورد ضعف های این شو اشاره کرده وگفته است که چه بوده که درست منتقل نشده است. برای همین اکنون در مورد طرح و اهداف رقیب برانداز وطراح انقلاب مخملین گفته است که ابتدا هدف شان ایجاد نهاد و سازمان های گوناگون غیر دولتی بوده است در دنباله رشد وتوسعه و گسترش دادن اینان بوده است. در ادامه افزوده است که مأموریتشان نفوذ درون دولت وسایر نهاد های دولتی به عنوان اصلاح طلبی می باشد گه اینگونه این مأموریت واهداف بیان شده است "
" در كشوري چون ايران مهم ترين "علت روي آوردن به جانب سازماندهي ناراضيان در قالب نهادهاي غيردولتي و درمرحله بعد به اصطلاح توانمندسازي آنها، اين است كه پروژه نفوذ در درون حاكميت و استحاله از درون به نام اصلاح طلبي يا هر چيز ديگر جواب نداده و لذا تصميم گرفته شده كه با استفاده از توسعه تعداد و دامنه فعاليت NGOها به جاي نفوذ در حاكميت هرچه بيشتر از آن فاصله گرفته شود تا به قول تئوريسين هاي انقلاب نرم «كارها هرچه بيشتر از دست دولت هاي ناهمراه در بيايد و به دست ناراضي ها بيفتد تا روزي كه حاكميت ببيندNGOها همه جا را تسخير كرده اند و ديگر هيچ كاري در دست دولت نيست». معلوم است چنين پروژه اي بايد در قالب عناويني دهن پركن مانند توسعه دموكراسي، حمايت از حقوق بشر و آزادي بيان، توسعه بنيادهاي خيريه و امثال آن انجام شود و مسلماً در ظاهر آن خبري از براندازي يا حتي «نارضايتي سياسي» نخواهد بود و اين درست همان اتفاقي است كه اكنون در حال رخ دادن است. اكنون كه صورت مسئله كمي واضح شد مي توان به ارزيابي واكنش ها پرداخت."
بالاخره پاسدار حسین شریعتمداری دنباله ی یادداشت روز نویس بازهم بیشتر درمورد نارسائی و نکات ضعف شوی تلویزیونی دمکراسی پخش گفته است و از حزب مشرکت اسلامی نام برده است و این حزب را جزو اولین جریانی دانسته است که به این شوی تلویزیونی اعتراض کرده است وخلاصه قید کرده که چگونه در مورد اهداف این حزب وسناریو برایش تدارک دیده و پیگیری شده و تأکید شده درک اهدافش زیاد هم دشوار نمی باشد. زیرا که یادداشت روز نویس توضیح داده است، گذشته از اینکه حزب مشارکت جزو اولین جریانی بود که از خود واکنش نشان داد، بلکه شیوه ی اعتراضی که حزب مشارکت نسبت به پخش این شوی تلویزیونی کرده اینگونه مشابه با گفتار اعتراف کنندگان بوده که اختلافی با هم دیگر وهدف کنگره و براندازان مخملین آمریکائی نداشته است:
حزب مشاركت يكي از اولين و در ميان جريان هاي سياسي رسمي درايران تنها گروهي بود كه به پخش اين برنامه واكنش نشان داد و آشكارا اعلام كرد با آن مخالف است. مخالفت حزبي چون مشاركت با برنامه اي مانند به اسم دموكراسي چيزي نيست كه حتي اگر رسماً هم اعلام نمي شد تشخيص آن دشوار باشد. جالب تر اما دليل مخالفت مشاركتي ها با اين برنامه است. خلاصه آنچه در بيانيه اين حزب آمده اين است كه آنچه در اين برنامه از زبان دستگيرشدگان به عنوان برنامه براندازي معرفي شد همان برنامه هاي اعلام شده اين حزب است و بعد نتيجه گرفته اند اين برنامه در آستانه انتخابات ساخته و پخش شده تا آنها را بدنام كند. نگارنده پس از پخش برنامه «به اسم دموكراسي» و حتي مدت ها پيش از آن در انديشه بود كه چيزي درباره مشابهت و بلكه اينمهماني پروژه آمريكا در منطقه -كه گفتيم شامل سازماندهي هواداران غرب در قالب سازمان هاي غير دولتي و بعد آموزش، حمايت مالي و به قول خودشان توانمندسازي آنهاست- با برنامه هاي اعلام شده برخي احزاب و گروه هاي داخلي از جمله حزب مشاركت بنويسد و بپرسد علت اين همه تشابه چيست و چرا اين افراد مطابق برنامه هاي اعلام شده شان مي خواهند همان كارهايي را در ايران انجام دهند كه آمريكا در چارچوب يك پروژه براندازي مأموريت انجام آنها را به مزدوران و مأموران خود داده است؟ آيا اين تشابهات علامت نوعي هماهنگي نيست؟ آيا نمي توان اين تشابه هاي عجيب و غريب گاه در حد جزئيات را علامتي از آن دانست كه برخي گروه هاي سياسي بدل به بازوهاي اجرايي برنامه هاي غرب در ايران شده اند و حتي جزئيات برنامه عملي خود را بر آنچه آنها در پي انجام آن هستند، منطبق ساخته اند؟ آيا حزب مشاركت برنامه عملي خود را از كنگره آمريكا مي گيرد؟! اين سؤال ها اكنون و پس از صدور بيانيه اخير اين حزب اساساً مضحك به نظر مي رسد. حزب مشاركت در بيانيه خود رسماً تأييد مي كند كه برنامه هاي اعلام شده اش همان هاست كه مأموران به راه انداختن انقلاب مخملين در ايران مأمور به انجام آنها بوده اند، و سپس از صدا و سيما و نهادهاي امنيتي گله مي كند چرا برنامه اي را پخش كرده اند كه وجود اين هماهنگي تقريباً صد درصدي را از رسانه اي چون تلويزيون به اطلاع مردم ايران رسانده است! مشاركتي ها در واقع دست پيش را گرفته اند كه پس نيفتند. پس از پخش «به اسم دموكراسي» گروه هايي چون حزب مشاركت اساساً در جايگاهي نيستند كه بتوانند نظام را بابت افشاي پروژه ها و برنامه هاي دشمن به پرسش بكشند، بلكه كاملا برعكس اين نظام جمهوري اسلامي است كه اكنون بايد از آنها بپرسد چرا آنچه چند جاسوس در زندان به عنوان «روش هاي براندازي» به آن اعتراف كرده اند دقيقاً همان چيزهايي است كه اين حزب خصوصاً از پس از سوم تير 84 در بيانيه هاي خود به عنوان «برنامه سياسي آينده» اعلام كرده است؟!
درخاتمه اینکه پاسدار حسین شریعتمداری اعتراف کرده است که اجرای این شوی تلویزیونی بخشی دیگر از پیگیری اهداف سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران و باند بازسازی شده مخفلی سعید امامی می باشد که اکنونبه این شیوه تعقیب شده است . زیراکه با یک دست شدن نظا م که قرار بود در گام چهارم برگزاری خیمه شب بازی نمایش مجمع خبرگان رهبری وشوراهای شهر و روستاها در آذرماه سا گذشته به پایان کار خود برسد، ولی چون با نفر اول شدن رفسنجانی در نمایش خیمه شب بازی خبرگان از تهران شد و 4 نامزد وابسته به اصلاح طلبان وارد شورای شهر تهران شد، بنابراین سناریوی حرکت چراغ خاموش یا گام پیرروزی چهارم یا نهائی با مشکل روبرو شد و خلاصه موفق به حذف کامل رقیب از صحنه نشد. همچنین چون نمایش خیمه شب بازی مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم رقابت ها ونزاع های باند های مافیائی ادامه دارد.اکنون این سناریو وشوی تلویزیونی تدارک دیده شد که مکمل برنامه های اعتراف گیری و پرونده سازی هویت و چراغ می باشد که سال ها قبل از شبکه ی تلوزیونی پخش شده بود. پس هر چه زمان به تاریخ برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم نزدیک تر می شود اجرای اینگونه شوهای تلویزیونی ویا سناریوهای مشابه ی آن گسترش و اجرا خواهد شد وبازهم به نمایش گذاشته می شود.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 8 مردادماه سال 1386
چوب وپیاز با هم خوردن یعنی همین! زیرا که سناریوسازان تهیه و تنظیم وپخش کننده ی شوی تلوزیونی اعتراف گیری به نام دمکراسی و براندازی انقلاب مخملین اکنون نقل و قول کرده اند که رقیب را به واکنش وادار کرده اند. البته در این یادداشت گفته شده است که سناریوسازان باند مافیائی جناح حاکم اعتراف کرده اند که علیه ی جناح مغلوب اجرا کرده اند. برای همین اکنون پاسدار یادداشت روزنو از رقیب مغلوب ومتهم خواسته است که نه اینکه تکلیف و موضع خودشان را روشن نکرده است . برای اینکه تصوير روشني از اصل مسئله مطرح نکرده كه اساساً قضيه ی اصلی نمایش شوی تلویزیونی چه بود ه و آن مشكل بزرگي دانسته است . در ادامه سناریوی ساز که در کسوت یادداشت روز نویس وارد صنه شده است به همان شیوه ی بازجوئی که از قربانیان شرکت کننده در شو خواسته شده، به همان اتهاماتی که اعتراف کنندگان در شو زده شده وخواسته شده بود تاکه آنچه را بازگوکنند که از اینان خواسته شده با دستان باز به توان اینان اتهام جاسوس بیگانه بودن زد، اکنون نیز از رقبای منتقد برخورد شده و از اینان دو سه جریان منتقد و مطبوعات وابسته به آنان نام برده شده، با همان شیوه ی بازجوئی و پرونده سازی برخورد شده و به اینان نیز اتهامات جاسوسی وهمکاری با بیگانه یا دشمن آمریکا زده شده است و خلاصه در دنباله با همان نگرش جاسوسی به اینان انتقاد شده است که اینان نیز به همان سبک وگفتار متهمان در شو حرف زده اند و خودشان اذعان کرده اند که در زمره ی شریک متهمان و جاسوسان اعتراف وشرکت کننده در شوی تلویزیونی دمکراسی و براندازی مخملین قرار گرفته اند، ولی هنوز تکلیف شان را با خودشان روشن نکرده اند. در دنباله ضمن اینکه شوی تلویزیونی دمکراسی را حاوی نکاتی با ایراداتی و ضعف دانسته است که چون در پخش آن محافظه کاری شده و اسامی برنامه ریز پشت پرده معرفی و بیان نشده است . بنابراین این شوی تلویزیونی نتوانسته است تاکه بطور روشن پیام اصلی را به بینندگان عادی خود منتقل کند وهمین مسئله را ضعفی دانسته است که مدعی شده رقبائی که اتفاقاً خود زیر تیغ ومخاطبین اصلی و یا صحنه گردانان پشت صحنه ی براندازان مخملین به سبک کشورهای آسیانه میانه بودند ، یادداشت روز نویس ادعاکرده است که خود اینان پیام را بطور روشن در یافت کرده اند که در کنار آمریکا قصد براندازی مخملین داشتند .به همین دلیل از خودشان واکنش نشان داده اند و با هشدار آئینه شکستن خطاست که به اینان داده است اینگونه تشریح وتوضیح است:
"در ميان واكنش هاي فراواني كه پخش برنامه «به اسم دموكراسي» برانگيخت، از همه جالب تر و تأمل برانگيزتر مخالفتي بود كه يكي دو جريان سياسي داخلي از خود نشان دادند.اين مخالفت ها هم از حيث شكل استدلال و هم از نظر نوع افرادي كه اين مخالفت ها از جانب آنها صورت مي گرفت و انگيزه هايي كه آنها را به اين كار وامي داشت قابل مطالعه جدي است. صورت مسئله اين است: چند جاسوس دستگير شده اند، در اعترافات خود نشاني همكاران ديگرشان را داده اند و آنها هم به دام افتاده اند و حالا در يك برنامه تلويزيوني توضيح مي دهند چه خيالاتي عليه ملك و ملت در سر داشته اند. يك ايراني اساساً چگونه مي تواند به چنين چيزي معترض باشد؟ مگر اينكه صورت مسئله به گونه اي ديگر طرح شده باشد.هيچ كدام از رسانه هاي داخلي ايران يا گروه ها و محافل سياسي كه خود را موظف به اظهارنظر درباره اين موضوع دانستند، تصوير روشني از اصل مسئله و اينكه اساساً قضيه چه بود به دست نداده اند و اين مشكل بزرگي است چرا كه تا وقتي تكليف خودمان را با اينكه دقيقاً راجع به چه چيزي صحبت مي كنيم روشن نكرده باشيم هيچ ارزيابي دقيقي از واكنش ها نسبت به آن هم نمي توان به دست داد. اين، در كنار ضعف شديد فيلم پخش شده در برقراري ارتباط ميان سخنان اسفندياري، تاج بخش و جهانبگلو با تصاويري كه از پشت صحنه انقلاب هاي رنگين در جمهوري هاي آسياي ميانه لابلاي سخنان اين افراد گنجانده شده بود، اين مشكل را به وجود آورده است كه بسياري از بينندگان عادي اين برنامه هم به رغم تلاشي كه كردند موفق به فهم پيام آن به شكلي ساده و صريح نشدند. مخالفت هاي يكي دو گروه سياسي با اين برنامه اما ظاهراً ربطي به اين موضوع ندارد. آنها- چنانچه بحث خواهيم كرد- ادعا مي كنند اتفاقاً پيام برنامه را به دقت دريافته اند و با اين وجود با آن مخالفند. اين طبعاً جايي است كه بايد اندكي در آن توقف كرد.«به اسم دموكراسي» مي خواست چه بگويد؟"
پاسدار یادداشت روز نویس یا در حقیقت سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری بیشتر از اهداف شوی اجر شده ی تلویزیونی گفته است و در مورد ضعف های این شو اشاره کرده وگفته است که چه بوده که درست منتقل نشده است. برای همین اکنون در مورد طرح و اهداف رقیب برانداز وطراح انقلاب مخملین گفته است که ابتدا هدف شان ایجاد نهاد و سازمان های گوناگون غیر دولتی بوده است در دنباله رشد وتوسعه و گسترش دادن اینان بوده است. در ادامه افزوده است که مأموریتشان نفوذ درون دولت وسایر نهاد های دولتی به عنوان اصلاح طلبی می باشد گه اینگونه این مأموریت واهداف بیان شده است "
" در كشوري چون ايران مهم ترين "علت روي آوردن به جانب سازماندهي ناراضيان در قالب نهادهاي غيردولتي و درمرحله بعد به اصطلاح توانمندسازي آنها، اين است كه پروژه نفوذ در درون حاكميت و استحاله از درون به نام اصلاح طلبي يا هر چيز ديگر جواب نداده و لذا تصميم گرفته شده كه با استفاده از توسعه تعداد و دامنه فعاليت NGOها به جاي نفوذ در حاكميت هرچه بيشتر از آن فاصله گرفته شود تا به قول تئوريسين هاي انقلاب نرم «كارها هرچه بيشتر از دست دولت هاي ناهمراه در بيايد و به دست ناراضي ها بيفتد تا روزي كه حاكميت ببيندNGOها همه جا را تسخير كرده اند و ديگر هيچ كاري در دست دولت نيست». معلوم است چنين پروژه اي بايد در قالب عناويني دهن پركن مانند توسعه دموكراسي، حمايت از حقوق بشر و آزادي بيان، توسعه بنيادهاي خيريه و امثال آن انجام شود و مسلماً در ظاهر آن خبري از براندازي يا حتي «نارضايتي سياسي» نخواهد بود و اين درست همان اتفاقي است كه اكنون در حال رخ دادن است. اكنون كه صورت مسئله كمي واضح شد مي توان به ارزيابي واكنش ها پرداخت."
بالاخره پاسدار حسین شریعتمداری دنباله ی یادداشت روز نویس بازهم بیشتر درمورد نارسائی و نکات ضعف شوی تلویزیونی دمکراسی پخش گفته است و از حزب مشرکت اسلامی نام برده است و این حزب را جزو اولین جریانی دانسته است که به این شوی تلویزیونی اعتراض کرده است وخلاصه قید کرده که چگونه در مورد اهداف این حزب وسناریو برایش تدارک دیده و پیگیری شده و تأکید شده درک اهدافش زیاد هم دشوار نمی باشد. زیرا که یادداشت روز نویس توضیح داده است، گذشته از اینکه حزب مشارکت جزو اولین جریانی بود که از خود واکنش نشان داد، بلکه شیوه ی اعتراضی که حزب مشارکت نسبت به پخش این شوی تلویزیونی کرده اینگونه مشابه با گفتار اعتراف کنندگان بوده که اختلافی با هم دیگر وهدف کنگره و براندازان مخملین آمریکائی نداشته است:
حزب مشاركت يكي از اولين و در ميان جريان هاي سياسي رسمي درايران تنها گروهي بود كه به پخش اين برنامه واكنش نشان داد و آشكارا اعلام كرد با آن مخالف است. مخالفت حزبي چون مشاركت با برنامه اي مانند به اسم دموكراسي چيزي نيست كه حتي اگر رسماً هم اعلام نمي شد تشخيص آن دشوار باشد. جالب تر اما دليل مخالفت مشاركتي ها با اين برنامه است. خلاصه آنچه در بيانيه اين حزب آمده اين است كه آنچه در اين برنامه از زبان دستگيرشدگان به عنوان برنامه براندازي معرفي شد همان برنامه هاي اعلام شده اين حزب است و بعد نتيجه گرفته اند اين برنامه در آستانه انتخابات ساخته و پخش شده تا آنها را بدنام كند. نگارنده پس از پخش برنامه «به اسم دموكراسي» و حتي مدت ها پيش از آن در انديشه بود كه چيزي درباره مشابهت و بلكه اينمهماني پروژه آمريكا در منطقه -كه گفتيم شامل سازماندهي هواداران غرب در قالب سازمان هاي غير دولتي و بعد آموزش، حمايت مالي و به قول خودشان توانمندسازي آنهاست- با برنامه هاي اعلام شده برخي احزاب و گروه هاي داخلي از جمله حزب مشاركت بنويسد و بپرسد علت اين همه تشابه چيست و چرا اين افراد مطابق برنامه هاي اعلام شده شان مي خواهند همان كارهايي را در ايران انجام دهند كه آمريكا در چارچوب يك پروژه براندازي مأموريت انجام آنها را به مزدوران و مأموران خود داده است؟ آيا اين تشابهات علامت نوعي هماهنگي نيست؟ آيا نمي توان اين تشابه هاي عجيب و غريب گاه در حد جزئيات را علامتي از آن دانست كه برخي گروه هاي سياسي بدل به بازوهاي اجرايي برنامه هاي غرب در ايران شده اند و حتي جزئيات برنامه عملي خود را بر آنچه آنها در پي انجام آن هستند، منطبق ساخته اند؟ آيا حزب مشاركت برنامه عملي خود را از كنگره آمريكا مي گيرد؟! اين سؤال ها اكنون و پس از صدور بيانيه اخير اين حزب اساساً مضحك به نظر مي رسد. حزب مشاركت در بيانيه خود رسماً تأييد مي كند كه برنامه هاي اعلام شده اش همان هاست كه مأموران به راه انداختن انقلاب مخملين در ايران مأمور به انجام آنها بوده اند، و سپس از صدا و سيما و نهادهاي امنيتي گله مي كند چرا برنامه اي را پخش كرده اند كه وجود اين هماهنگي تقريباً صد درصدي را از رسانه اي چون تلويزيون به اطلاع مردم ايران رسانده است! مشاركتي ها در واقع دست پيش را گرفته اند كه پس نيفتند. پس از پخش «به اسم دموكراسي» گروه هايي چون حزب مشاركت اساساً در جايگاهي نيستند كه بتوانند نظام را بابت افشاي پروژه ها و برنامه هاي دشمن به پرسش بكشند، بلكه كاملا برعكس اين نظام جمهوري اسلامي است كه اكنون بايد از آنها بپرسد چرا آنچه چند جاسوس در زندان به عنوان «روش هاي براندازي» به آن اعتراف كرده اند دقيقاً همان چيزهايي است كه اين حزب خصوصاً از پس از سوم تير 84 در بيانيه هاي خود به عنوان «برنامه سياسي آينده» اعلام كرده است؟!
درخاتمه اینکه پاسدار حسین شریعتمداری اعتراف کرده است که اجرای این شوی تلویزیونی بخشی دیگر از پیگیری اهداف سیاست حرکت چراغ خاموش سپاه پاسداران و باند بازسازی شده مخفلی سعید امامی می باشد که اکنونبه این شیوه تعقیب شده است . زیراکه با یک دست شدن نظا م که قرار بود در گام چهارم برگزاری خیمه شب بازی نمایش مجمع خبرگان رهبری وشوراهای شهر و روستاها در آذرماه سا گذشته به پایان کار خود برسد، ولی چون با نفر اول شدن رفسنجانی در نمایش خیمه شب بازی خبرگان از تهران شد و 4 نامزد وابسته به اصلاح طلبان وارد شورای شهر تهران شد، بنابراین سناریوی حرکت چراغ خاموش یا گام پیرروزی چهارم یا نهائی با مشکل روبرو شد و خلاصه موفق به حذف کامل رقیب از صحنه نشد. همچنین چون نمایش خیمه شب بازی مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم رقابت ها ونزاع های باند های مافیائی ادامه دارد.اکنون این سناریو وشوی تلویزیونی تدارک دیده شد که مکمل برنامه های اعتراف گیری و پرونده سازی هویت و چراغ می باشد که سال ها قبل از شبکه ی تلوزیونی پخش شده بود. پس هر چه زمان به تاریخ برگزاری نمایش خیمه شب بازی انتخابات مجلس هشتم نزدیک تر می شود اجرای اینگونه شوهای تلویزیونی ویا سناریوهای مشابه ی آن گسترش و اجرا خواهد شد وبازهم به نمایش گذاشته می شود.
هوشنگ – بهداد
دوشنبه 8 مردادماه سال 1386