چرامصطفی محمدی وسعید سلطانپور قلابی و... در تورنتوکانادا فیلم مستند ساز ویدئوئی شده اند؟!
معادله ی فعال شدن مجاهدین وشورای ملی مقاومت و رو به بحران گذاشتن رژیم تروریستی آخوندی و فعال شدن دستگاه ریز ودرشت ماشین تبلیغاتی جنگ روانی و شیطان سازی علیه ی مجاهدین از سوی وزارت بد نام وزارت اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی یک شگرد وسناریوی لو رفته ونخ نما شده است. بنابراین بی جهت نیست که پس از برگزاری موفقیت آمیز گردهمآئی 30 ژوئن در پاریس اکنون یک لمپن لات وبی سواد وخلافکاری که اعتیاد وحشتناک به پول وکلاهبرداری دارد و حتی در بیان ادای نام خودش همیشه دچار مشکل می باشد و خصلت وحرفه ای جز تردستی وبند بازی و شارلاتان گری وحقه ودوز وکلک بازی ونارو و خنجر از پشت به دوست ورفیق زدن ندارد که البته جزو آموزه های یادگیری شده اش از فرهنگ شامورتی بازی آخوندی می باشد. دوباره پس از طی کردن یک پروسه ی موفقیت آمیز برنامه های مزدوری - هنری نشان دادن جای دوست ودشمن و چند بار به آمریکا سفر کردن و از تپه ی هنری سینمائی هالیوددی دیدار کردن، یک پاخودش تبدیل به هنرمند وستاره ی هالیوود وکارگردان وفیلمبردار و... فیلم های مستند خانوادگی شده است. آری به دلیل تجربیات کسب کرده در مزدوری وخیانت، اکنون همچون همپالکی استادش سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری سناریو نویس وشبیه مسعود دهنمکی کارگردان سینمائی شده است وفیلم ویدئوئی مستند در مورد مجاهدین وقرار گاه اشرف ساخته که البته با همیاری وهمکاری یک چینی ویک هندی مقیم تورنتوی کانادا برخوردار بوده است و برای تبلیغ آن از سایت های مزدوران دیدبان جعفر دجال نژاد و سایت اینترلینک زوج آخوند بنده مقیم لندن دولت فخیمه استفاده کرده است. این لمپن مصطفی محمدی را آنانکه قبل ازعلنی شدن آلوده ومزدوری اش از نزدیک دیده اند ، خیلی زود متوجه عدم صداقت وخالی بندی هایش از موضع یک هفت خط اجتماعی شده اند که حتی در مواقع ساندویج فروشی مراسم یا جمع آوری کردن کمک هایی مالی به نام سازمان بقیه پول آنان را نه تحویل آنان نمی داده ونه اینکه کمک های جمع آوری شده را تحویل مسئولین مربوطه نمی داده است . حال بماند که گفته می شود چقدر ادعای خالی بندی مخالفت با رژیم جنایتکار آخوندی می کرده و متقابلاً ابراز علاقمندی به هواداری از مجاهدین می نموده است تا جائیکه موقع دستگیری مریم رجوی در پاریس در جلوی سفارت فرانسه در اوتاوا نفت برروی خودش ریخته که فندکش کار نکرده بود! ولی بدون آنکه بگوید که چگونه شد که پس از اینکه این لمپن بیکاره افتخار می کرد که دخترش سمیه را در جمع هواداران لوس آنجلس خاله صدا می زده است تا که مثلاً مشخص نباشد که این پدرش می باشد و با علاقه ی فراوان خودش و همسرش که خودش را محبوبه معرفی می کرد و هردوتائی عجیب اصرار داشتند تا که هرچه زود تر دخترشان سمیه به هواداران مجاهدین در عراق به پیوندد، حتی افزوده شده که مدتی پس از آن این لمپن عجیب آرزو می کرد ه و زور می زده که پسرش محمد که قادر به کنترلش نبوده نیز به عراق نزد خواهرش برود. بااینکه ایشان توضیح نداده وهنوز هم نمی گوید که چگونه شد با اینکه بیکار بود ولی خانه خرید وچرا زمانیکه در پرداخت اقساط وام خانه ی در یافتی از بانک در مانده شده بود، ناگهان دچار چرخش در موضع خود شدو پس از اینکه با مأمور اطلاعاتی اعزامی به تورنتو سعید سلطانپور قلابی آشنا می شود مجبور شد که در پشت پرده وارد زد وبندهای کثیف علیه ی سازمان شود تا اینکه بتواند از طریق این معامله به ایران سفر کند سپس و اقساط وام خانه خریداری شده را به پردازد. بنابراین از آن پس یک شبه خواب نما شد که می باید کاری کند یعنی اینکه جای جلاد و سازمان قربانی اش را عوض کند . بنابراین بدون آنکه به کسی بگوید که چه اهداف کثیف و خائنانه ای در سر می پروراند و وارد چه معامله ی کثیف وخائنانه ی مخفی شده است و چگونه یک عنصر بیکار ولمپن با بیماری مزمن کمر درد توانست هزینه های تردد سفر خود و خانوادگی اش به عراق را تأمین کند که در پوشش هوادار چندین بار متوالی از تورنتو کانادا به اردن و عراق به عنوان دیدار با دختر وپسرش سفر کرد.
حتی با دور بین فیلمبرداری بر روی شانه از تورنتو با عراق می رفته و وارد قرار گاه اشرف می شده واز صداقت و مهمان نوازی وآزادای موجود در قرار گاه اشرف نهایت ، سوء استفاده های خائنانه را می کرده است. زیرا که آزادانه دست به تهیه فیلمیبرداری از همه نقاط قرار گاه اشرف بدون هیچگونه محدودیت می زده است ودر سفر بازگشت خود به تورنتوی کانادا به منزل برخی از هواداران می رفته وبرخی از آنان بخش هائی از فیلم های گرفته شده را نشان می داده است و قول دادن نسخه ای از فیلم را می داده که البته هرگز به کسی نداد. مهمتر اینکه از همه آنان نیز دعوت به رفتن به قرار گاه اشرف می کرده است . حتی شنیده شده است که در روم های پالتاک از خاطرات خود در شهر اشرف و تبلیغ به رفتن به قرارگاه در عراق برای هواداران دیگر می کرده است. بالاخره چندین بار تردد وسفرها به عراق را در طول یک سال ادامه می دهد وهر دفعه با فیلم برداری های جدید به تورنتو بازمی گشته است تا اینکه بالاخره موفق می شود که در سفر آخرش پسرش محمد را با خود به تورنتو آورد. ولی سمیه از بازگشت با پدرش خودداری می کند. تا اینکه صحنه های فیلم برداری شده را در اختیار مأموران اطلاعاتی واعزامی نیاز تسلیمی و سعید سلطانپور قلابی در تورنتو قرار می دهد و اینان نیز سر از رادیو فارسی آمریکا و سایت های مزدوران بد نام وزارت اطلاعات در می آوردند وفضا سازی وجنگ روانی و اتهام زنی علیه ی مجاهدین اوج می گیرد وتیم مافیائی مزدوران ومأموران تورنتو فعالیت خودشان علیه ی مجاهدین و قرارگاه اشرف را منسجم وهمآهنگ تر می کنند واز رادیو فردا به برخی از روزنامه های محلی انگلیسی کانادا کانال می زنند. سپس اخبارش برای سایت های مزدوران بد نام وزارت اطلاعات بازتاب داده می شود . علی شمس وخبرگاهش در این مورد از سایت های همکاران خودش عقب نمی ماند وبا آنان در بازتاب دادن اتهامات تیم مزدور مافیائی مزدور وخائن مصطفی محمدی- مأمور اعزامی اطلاعاتی سعید سلطانپور قلابی رقابت فشرده می کند .
بنابراین مزدور خائن ولمپن مصطفی محمدی پس از فرصت طلبی ها ومانور دادن هاعلیه ی رزمندگان آزادی مقیم شهر اشرف، همچنان مأموریت خود را با همکاران وخائنان ومأموران ومزدوران اعزامی اطلاعاتی نیاز تسلیمی و سعید سلطانپور قلابی تعقیب می کند تااینکه اکنون خبر رسیده است که این هنر پیشگان ودلقکان سینما مستند حوزوی – مکتبی – آخوندی اینترنشنالی شده اند. چونکه توانسته اند با سایر همکاران دیگر چینی وهندی وصل شده ومبدل به سینما گران مستند ساز ویدئوئی سیار رژیم تروریستی بربرمنش مقیم تورنتو علیه ی مجاهدین و مبارزان مقیم شهر اشرف شوندو فیلم مستند ویدئوئ علیه ی مجاهدین ساخته اند ودر سایت مزدوران وابسته به وزارت بد نام اطلاعات دیدبان واینترلینک به نمایش تبلیغاتی گذاشته اند واز این فیلم ویدئوئی مستند راجع به سمیه محمدی برنده جایزه امریکا نامبرده شده است .
البته باید گفت آن لابی ها یا احمقان خریداری شده که به اینگونه فیلم ها جایزه اهداء کرده اند به نظر می رسد که هنر سینمائی شناسی اینان نیز همچون وزیر ارشاد وتفتیش عقاید وسانسور پاسدار محمد حسین صفار هرندی می باشد که سابقه بر گزاری سیمینار کاریکاتوریست های جهان پیرامون دروغ بودن بودن هلاکاست در تهران را دارد . همچنین جز همکاران افتخاری سینمائی و کارگردانی محسن مخملباف سینماگر رژیم تروریستی آخوندی شده اند که ایشان نیز سابقه ی ساختن فیلم مستند سازی از توابان زندان عادل آباد شیراز را دارد که از این تو ابان زندان به عنوان هنر پیشگان فیلمش علیه ی زندانیان مقاوم دیگر در زندان عادل آباد شیرازاستفاده شده بود . یا اینکه این نویسندگان و تولید کننده وکارگردانان فیلم مستند ساز مقیم تورنتو شبیه هنرنمائی وفیلم سازی سر چماقدار وحزب اللهی معروف مسعود دهنمکی شده اند که اکنون به فرمان وزیر ارشاد وسانسور وتفتیش عقیده فیلم اخراجی را ساخته است که اتفاقاً پر فروش ترین فیلم شده است. چونکه جبهه ی جنگ ضد ملی ضد میهنی ایران وعراق وبسیجیان ویک بار مصرفان دوران جنگ در این فیلم به تمسخر شده است .
البته همگونه که این فیلم مستند سازان مکتب مقیم تورنتو هیچگونه اشاره ای به جنایت حاکم بر ایران نکرده ند و تلاشی هم نکرده اند تا که صنه هائی از فیلم سنگسار کردن وصحنه های بردار زدن قربانیان در خرم آباد وقزوین راکه هواداران مجاهدین از ایران خارج کرده اند را نیز ضمیمه ی فیلم مستند خود شان کنند تاکه حداقل در حد ادعای کمدی مطرع شده ی خودشان بیطرفی اینان اثبات گردد !
از سوی دیگر چرا این علاقمندان به فیلم مستند سازی مقیم تورنتو کانادا ومدافعین مصطفی محمدی لمپن ولات وعلیه مجاهدین که اینگونه با انگیزه وبیطرفانه فیلم مستند در مورد مجاهدین ساخته اند، بازهم برای اثبات بیشتر بیطرفی خود چنین علاقه ای در مورد تهیه ی فیلم مستد ویدئوئی برای چگونگی دستگیری و به قتل رسیاندن خانم زهرا کاظمی خبرنگار وعکاسی ایرانی تبار وتبعه ی کانادا نساخته اند که در زندان اوین تهران به دست دادستان جنایتکار سعید مرتضوی به قتل رسید؟ یا چرا از چگونگی اعدام های روزانه در ایران سخنی نگفته اند وگزارش مستندی تهیه نکرده اند ؟ یا اینکه چرااشاره ای به سنگسار شدن اخیر یک مرد در قزوین نکرده اند ؟ ولی در عوض به سراغ یک عامل خود فروخته رژیم تروریستی آخوندی در تورنتو کانادا رفته اند تااینکه به فرمان مسقیم وزارت بد نام اطلاعات رژیم تروریستی آخوندی فیلم به حساب مستند ویدئوئی علیه ی مجاهدین بسازند و خواسته و نا خواسته در همان پست و رده ی هنری لاجوردی های قصاب زندان اوین وتوابان تیر خلاص زن به خدمت در آمده ی آن حرکت کرده اند که زندان اوین را دانشگاه ومکتب انسان ساز نامیده بودند و از اسیر واجیر شدگان وکفترهای پر قیچی اشان، هنرپیشگان حرفه ای برای اجرای شوها وسریال های تلویزیونی می ساختند که اکنون در مورد دو قربانی دیگر هاله اسفندیاری وکیوان تاج زاده اجرا شده است.
البته بدون شک پر واضح است که اینگونه فیلم های ویدئوئی مستند ساختن، اوج استیصال ودرماندگی وپیسی رژیم تروریستی آخوندی را می رساند که به چه روزی افتاده است که نیازمند به چه مزدوران وخائنان حقیر ولمپن ولات وبی سواد پست وطنی و فیلم مستند سازان خریداری شده ی مدل چینی و هندی دارد که نیها گاندی (که اتفاقاًً انتخاب این نام واین عمل ، دقیقاً اتهام ناروا وناشایست به نام پر آوازه مهاتماگاندی می باشد) تا شاید از این طریق بتوانند در برابر بازتاب گرد همآئی بزرگ وشکوهمند 50 هزار نفری در پاریس خودی نشان داده و با اینگونه ارائه وتلاش های مذبوحانه ی هنری که مکمل هنرمندی حوزوی نشان دادن جای دوست ودشمن می باشد تلافی کرده باشند. همچنین اوج حماقت در این است که یکی از دو فیلم ساز ویدئوئی خریداری شده که گفته شد نیها گاندی است. ایشان بدون اینکه بگوید در خیابان های دهلی نو چه می گذرد؟ (البته جدا از نوع شکل ومحتوا ی حکومت ومقایسه ی آن با رژیم ضد بشری حاکم براایران نیست چونکه قابل مقایسه نمی باشد) یااینکه گزارش فیلم مستندی تهیه کند و یا بگوید در حاشیه ی تهران وسایر شهرهای بزرگ ایران چه خبر است و یا پدیده ی شوم کارتن خوابان ودختران فراری از خانه ها در ایران چیست؟ ولی بنا به موازات حضور چاقو کشان لات ولمپن یا همکاران مصطفی لمپن ولات مزدور که در 17ژوئن در پاریس حضور یافتند ونمایش هنرنمائی عربده کشی و چاقو کشی شعبان بی مخی و حسین الله کرمی را به نمایش گذاشتند. اینان نیز بنا بر سفارشات دریافتی از سفارت رژیم تروریستی آخوندی در اتاوا کانادا به اینان توصیه شده است که در مدت 6 هفته فیلم مستند ویدئوئی علیه ی مجاهدین بسازند تا که کپی قلابی مهاتما گاندی نشخوار وبلغور کند بگوید آنچه مردم واقعاً باید بدانند این است که زنان و کودکان دیگری هم توسط مجاهدین خلق شستشوی مغزی شدهاند که امروز سمیه است، فردا ممکن است هر فرد دیگری لابد همچون خودش باشد، که نمیتواند از این موضوع غفلت کند! عجیب است که چرا این مدعی که همچون لاجوردی قصاب معدوم زندان وسایر رهبران ومسئولان رژیم قرون وسطائی وضد بشری آخوندی که اینگونه ادعا کرده است چرا خودش دچار غفلت شده است ودر دام مزدور خائن ولمپنی همچون مصطفی محمدی و مسئول ومشاورانش مأمور اطلاعاتی سعید سلطانپور قلابی ونیاز تسلیمی در تورنتو اسیر شده است که پرونده ی خلافکاری مصطفی لمپن محمدی در تورنتوی کانادا می گوید که این مزور چکاره است؟ یا اینکه دیگر همکار مستند ساز گاندی سیمون چانگ است که فامیلی می گوید باید اینهم چینی باشد . این یکی نیز قبل از اینکه بگوید در سال 1991 در میدان تین آن مین چین چه اتفاقی افتاد وچرا تلاش نکرده است در این مورد نیز فیلم مستند ویدئوئی بسازد اینهم آنچنان در تخیلات وخالی بندی مصطفی لمپن و خالی بندی هایش غرق شده است که همچون همکار دیگرش نیها گاندی گفته است که آنقدر در داستان غرق میشوی که باید به خودت یادآوری کنی که باید "بهعنوان یک مستندساز" بیطرف باشی. تازه این مهره خریداری شده که با عوامل وکفتر های پر قیچی وزارت بد نام همکاری کرده همچون آخوندهای جنایتکار حق به جانب گرفته وادعای مضحک بیطرفی هم کرده است.
البته فیلم ویدئوئی مستندی که 6 هفته طول کشیده که تهیه شده است که سناریو نویس اصلی آن وزارت بد نام اطلاعات می باشد . سفارش دهنده اش سفارت رژیم تروریستی آخوندی در اوتاوا باشد و کارگردان پشت صحنه مأمور اطلاعاتی واعزامی سعید سلطانپور قلابی می باشد و دستیار کمک کارگردان وداستان پردازش نیز نیاز تسلیمی دیگر مأمور اطلاعاتی اعزامی باشد وبازیگر دلقکش مصطفی لمپن ومزدور خائن باشد و برای عادی سازی جلوه دادن فیلمبردارانش هندی وچینی باشند. معلوم است که باید طبق تجربه ی 28 ساله قربانی اصلی اش نیز سازمان مجاهدین خلق باشد وشاکی هم سران رژیم جلادان قرون وسطائی آخوندی باشد که خواست ومطالبات واهداف شان از طریق عنصر کفتر پر قیچی ومهره ی خریداری خریداری شده اش مصطفی محمدی لمپن وخلافکارو مزدور وخائن دنبال واجرا شده است و البته برای کامل شدن مبلغانش نیز باید سایت مزدوران بد نام وزارت اطلاعات دیدبان و اینترلینک زوج مزدور تابلو وگاو پیشانی سفید مسعود خدابنده وهمسرش در لندن دولت فخیمه باشد . بنابراین مشخص است که ضرورت ساختن این فیلم به حساب مستند ویدئوئی علیه مجاهدین درز مان 6 هفته چیست وچه معجونی این فیلم به حساب مستند ویدئوئی می باشد ؟
هوشنگ –بهداد
بیست وششم تیرماه سال-86