نقد وبررسی "هم آهنگي با بيگانه؟ (يادداشت روز)"روزنامه ی کیهان یکشنبه 17 تیرماه سال 1386
"سهیمه بندی بنزین تدارک ومقدمه ی آماده سازی شرایط جنگی می باشد"
در جنگ ادامه دار میان باندهای هار وگرگ های مبتلا به مرض هاری که خیز برای پاره کردن هم دیگر برداشته اند و دایره وار گردهم جمع شده وزل توی چشمان هم دیگر می زنند ومنتظرند تاکه یکی از این گرگ ها چرتش بگیرد وخوابش ببرد تا بقیه گرگ های دیگر به این حمله کنند و پاره اش نمایند. جالب است که هرگرگ هم تلاش می کند تا که دیگری را مقصر شرایط مصیبت بار کنونی معرفی کند که این گرگه موجب شده که وضعیت طاقت فرسا را به مردم خسته ومحروم تحمیل کند. انکار که ولی فقیه این وسط چغنندر بوده است که جزو میوه جات به حساب نمی آید وهیچ نقش وقدرتی نداشته و ندارد و هردو جناح وابسته وسر سپرده ی این ولی فقیه نبوده اند و اصلاً ایرانی نبودند وهیچ نقشی در به وجود آمدن این شرایط بطور مشترک با ضریب کم وبیشتر با هم دیگر نداشته اند.عجیب است اسنادی که برای محکوم کردن هم دیگر رو می کنند خودش سند محکم مبنی بر محکومیت انکار ناپذیر سران و رهبران ومسئولان رژیم تروریستی و غارتگر ودزد وخائن آخوندی می باشد که بیش از 28 سال است به مردم ایران دروغ گفته اند واز ابزار دین ونیرنگ وعوامفریبی و حقه بازی وشارلاتان گری بهره گرفته اند. بطور مثال نزاع وتنشی که اکنون پیرامون نرخ گذاری جدید وسهمیه بندی بنزین میان باندهای مافیائی صاحب نفوذ ومنافع در گرفته است .البته جرقه ی اولیه ی آن در مجمع مصلحت نظام رفسنجانی خورده است وبه دوره ای باز می گردد که رفسنجانی برای زمینه سازی و هموار کردن وپیوستن به بازار سازمان جهانی تجارت وعضویت در صندوق بین المللی پول در مجمع مصلحت شروع به تعدیل اقتصادی و تصویب مصوبه های قطع سوبسید و یارانه های دولتی کرد . ولی چون در دوران خاتمی نظام یک دست نبود. بنابراین به دلیل مخالفت وجنجالی که باندهای ذی نفوذ وابسته به ولی فقیه ایجاد می کرد امکان پیاده و اجرا کردنش وجود نداشت. ولی اکنون که نظام یک دست شده است و این جریان خود اصولگرا خوانده بقدرت رسیده است و از ابزار تبلیغاتی واهرم های کامل قدرت و سرکوبگری والبته حمایت ولی فقیه بر خورداراست که اقدام برای عملی کردن این طرح وبه حاشیه راندن رقیب برایش فراهم شده است. ولی مشکل اینجاست که رقیب هم حاضر نیست که تسلیم شود واز منافع کلان خود چشم پوشی کند . بنابراین موضوع کشدار ومخاطره آمیز شده است . آنگونه که اکنون یادداشت روز نویس با عنوان هم همآهنگی با بیگانه که برای یادداشت روز خود انتخاب کرده است .هم پیام به مخاطبین شکست خورده ی دوم خردادی ها داده است که جز ومخالفین اجرای طرح از سوی دولت غلامک وگماشته احمدی نژاد می باشد وهم اینکه پیرامون همین موضوع نرخ و سهمیه بندی جدید بنزین است که برای دراز کردن رقیب وبستن دهان شان تا که دیگر انتقاد نکنند که اکنون اینگونه فاکت به حساب مستند آمار وارقامی رو کرده است :
"واردات بنزين ايران تنها از كشور اسپانيا طي يك سال حدود 55 برابر افزايش يافت و از 270 هزار يورو در سال 2005 ميلادي به 14 ميليون و 880 هزار يورو در سال 2006 رسيد. اين خبر به تنهايي كافي بود تا لرزه بر تن هر دولتمرد و هر شهروند ايراني بيندازد."
اما یکی نیست پرسش کند که مگر چند سال است که کشور اسپانیا از چنگ دیکتار فرانکو خلاصی یافته است و آیا مگر اسپانیا کشور نفت خیزی می باشد که می تواند بنزین به ایران صادر کند؟ چگونه در کشوری که خودش دومین صادر کننده ی نفت در جهان است وبیش از 28 سال است که در این کشور ار زان انقلاب سپری شده است ورهبرانش ادعای صدور انقلاب وعدالت مهرورزانه به جهان دارند. همچنین قبل از انقلاب پالایشگاه آبادان را داشته که بزرگترین پالایشگاه نفت خاورمیانه بود . همینطور اکنون که ادعا می کند که به دهمین کشور یا باشگاه جهانی اتمی پیوسته است ولی به آن در جه از افلاس و پیسی افتاده است که نه اینکه نیازمند اینست که بنزین از اسپانیا وارد نماید، بلکه از امکانات ووسائل نقلیه عقب مانده ای بر خوردار است که بیش از دو برابر استاندارد جهانی خودروهای فرسوده اش سوخت بنزین مصرف می کند و کلی هم این وسط در اثر واردات بنزین غارتگری های نجومی وکلانی می شود . بهرحال در دنباله یادداشت روز نویس اشاره کرده است هیچگونه چشم انداز عقب نشینی در اهداف پروژه ی هسته ای وجود ندارد. زیراکه این تصمیم اخیر سهمیه بندی بنزین مکمل پیگیری هدف دسترسی به سلاح هسته ای می باشد . بنابراین با نقل قولی که شده است یک نوع پیش بینی شرایط جنگی می باشد که این طرح قبل از رخداد جنگ اجرا شده است . یعنی اینکه در راستای جنگ نعمت الهی خمینی می باشد که شراط آماده باش آن از قبل اینگونه تدارک دیده شده است:
"گزارش اخير مؤسسه بررسي امنيت جهاني آمريكا كه تحت عنوان «طرح ايران براي براندازي و واژگون سازي تحريم هاي آمريكا» منتشر شد، حكايت از آن دارد كه همزمان با رشد مصرف بنزين در كشور و وابستگي روزافزون به واردات اين كالاي استراتژيك، تحريم همه جانبه اي براي واردات بنزين در دست مطالعه آنها قرار گرفته بود كه به ادعاي خودشان مي توانست اقتصاد ايران را زمينگير و فلج كند. "ا
یادداشت روز نویس در دنباله چنین افزوده شده است :
"استراتژي سه محوري دولت جمهوري اسلامي براي كاهش وابستگي به بنزين وارداتي شامل توسعه مؤثر ظرفيت پالايشگاهي، تأمين واردات احتمالي از طريق كشورهاي دوست و نيز ساماندهي مصرف به وسيله برقراري سيستم سهميه بندي، چيزي است كه در گزارش مؤسسه بررسي امنيت جهاني آمريكا از آن به «آگاهي محمود احمدي نژاد از پاشنه آشيل كشورش» ياد كرده و با تاسف از نتيجه بخش بودن آن خبر داده شده است."
همانگونه که گفته شد جنگ ونزاع ورقابت میان باندهای غالب ومغلوب جدی می باشد که دراین میان هرگز نه مردم محلی از اعراب دارند ونه اینکه کسی در فکر احیا وبر آورده شدن مطالبات پایمال شده ی مردم ایران است . از سوی دیگر چون دولت عاجز وناتوان در مقام پاسخگوئی به همان قول ووعده هائی می باشد که خودش به مردم محروم داده است و تذکر داده شد که باند غالب همه ارگان های گوناگون قدرت وتبلیغاتی را در اختیار خو د دارد پس برایش ساده است که همه کاسه وکوسه ها را بر سر رقیب شکست خورده ی دوم خردادی بشکند و آن را چنین همگام با دشمن بیگانه قرارش دهد:
"در اين ميان اما، آنچه مي تواند ذائقه مردم و دولت را تلخ كند، همزباني برخي از داخلي ها با دشمنان و ضد انقلاب است. كساني كه از مدعيان پر و پا قرص ساماندهي مصرف بنزين- البته از طريق افزايش بسيار زياد قيمت آن- بودند، تنها به آن دليل كه اين گام شجاعانه ملي توسط دولتي برداشته شد كه او را رقيب سياسي خود مي پندارند، گاهي در مخالفت با آن حتي از بيگانگان و دست نشاندگان تندتر رفتند. آيا اين براي بعضي رسانه هاي داخل ايران كه از منافع ملي دم مي زنند، مايه ننگ نيست كه مشاور رضا پهلوي در پاريس از همراهي آنان با اين وطن فروشان در ماجراي سهميه بندي بنزين، تقدير و تشكر كرده است؟آن دسته از مدعيان اصلاح طلبي كه در گفت وگو با روزنامه ايتاليايي كوريره دلاسرا از گسترش اعتراضات خياباني - به زعم خودشان خبر دادند- توجه ندارند كه ماجرا، ماجراي مخالفت هرچند كينه توزانه با دولت اصولگرا نيست و مردمي كه طي 28 سال گذشته در همه موارد امتحان خود را پس داده اند، با كساني كه مسير همراهي با جريانات برانداز را انتخاب كرده اند، چه معامله اي مي كنند، نمي خواهند از سرنوشت گروه هايي كه از ادعاي رهبري مبارزات انقلابي و ضد امپرياليستي تا دريوزگي رژيم صدام را در كمتر از سه دهه طي كردند، عبرت بگيرند؟"
درخاتمه اینکه بر خلاف شعارهای انحرافی که داده می شود که طرح هسته ای مسالمت آمیز است واهداف نظامی تعقیب نمی شود وادعای مضحک وارونه می شود که امکان جنگ نیست وآمریکا در شرایطی نمی باشد که بتواند تهاجم نظامی کند . ولی شواهد و قرائن نشان می دهد و هردو طرف دارند آماده ی شرایط جنگی می شوند. زیرا که سران رژیم تروریستی آخوندی به خصوص سپاه پاسداران دارند تلاش پیگیر ومستمر برای دسترسی به سلاح هسته ای می کنند وخودشان بطور آشکارا اعتراف می کنند که هر گز حاضر نمی باشند از قطار هسته ای ترمز بریده ودنده عقب کنده پائین بیایند یا اینکه مهارش کنند . طرف مقابل آمریکا هم به خاطر دفاع از اسرائیل به هیچ قیمتی حاضر نیست که رژیم تروریستی آخوندی صاحب بمب اتمی شود . از سوی دیگر نقش واسطه گری مذاکره ومماشات گری اروپا در چند سال گذشته نه کار مثبتی در این مورد نکرده است، بلکه با اعمال سیاست استمالت جوئی فرصت ومفعت طلبانه شرایط را به مرحله ی غیر قابل بازگشت وکنترل کشانده است. این وسط می ماند نقش اپوزیسیون ایرانی که بدور هرگونه تعلل ودرنگ باید بروند بر پشت پلاتفرم نه چنگ ونه ادامه ی سیاست خائنانه وکثیف غارتگرایانه مماشات ومذاکره ، بلکه تقاضا وپیگیر جدی خواهان تغییرات دمکراتیک در ایران شوند با تأکید بدون دخالت گری هر نیروی خارجی ویا تهاجم نظامی .

هوشنگ - بهداد
یکشنبه 17 تیرماه سال 1386