به كدام قبله نياز مي برند؟ (يادداشت روز) روزنامه ی کیهان پنجشنبه 28 تیرماه سال 1386
"اصلاح طلب شیفتگان قدرت با اصولگرای مدعی عاشق خدمت، هیچگونه فرق بنیادین با هم دیگر ندارند."
زالو ها وانگل های غیر مولد وارتزاق کنندگان بازار مکاره ی دسیسه گیری وعوامفریبی ازنام دین ومذهب که حرفه ای در دین فروشی به دیگران ودنیا خری برای خود می باشند . اکنون که این جماعت انگل ومفتخور وغیر مولد بیش از 28 سال است که بر اریکه ی قدرت نشسته اند وهمچنان مشغول عوامفریبی ورمالی ودجالی وسوء استفاده گری کردن ازنام دین وسنت های آن می باشند وخدای سفسطه گری و نقالی وتوجیه گری و صغرا وکبری چیدن وآسمان وریسمان بهم بافتن شده اند .مهمتر اینکه رهبران ومسئولین مشتی مداح ونوحه خوان وتعزیه گردان مبلغ پای منبر نشین را نیز چاشنی رله کردن وتکرار نمودن روضه های پای منابرخود کرده اند وآنان را در اختیار خود دارند تا هر حقیقتی را کتمان وهر واقعیتی را وارونه و هر پرونده ی اعمال تباهی وسیاهی را سفید جلوه دهند . چونکه اینان به عنوان ابزار تبلیغاتی و قلم بر دستان جیره خوار و روز مزدی می باشند که در مواقع ضروری انجام وظیفه می کنند . همچنین در سرفصل های خطیر وحساس با فیل هوا کردن وتوفان در فنجان بر پا کردن وتصور مارکشی کردن ومار قالب کردن هایشان، خاک بر توی چشمان مردم ناراضی به جان آماده می پاشند ودر بستر نزاع وجنگ قدرت باندی که میان اعضای باندهای مافیائی ادامه دارد دست به معرکه گیری وپرده داری می زنند . از جمله ی اینان مشتی پاسدار با پیشینیه ی اطلاعاتی – امنیتی بازجو وتحریف گری می باشند که قلم بر دست ویادداشت روز نویس وتحلیل گر سیاسی – اقتصادی - نظامی – اجتماعی ایدیوئولوژیک شده و در روز نامه ی پادگانی کیهان ومطبوعات مشابه قلمفرسائی می کنند وپاسخگوئی به هر مطالبات مردم و هر مقوله ای را حواله به 1400 سال پیش می دهند و برای فرار از مسئولیت پاسخگوئی، راه حل را نه در این زمان که در آن مقطع جستجو می کنند. یعنی اینکه دقیقاً جواب مطالبات وخواست ونیازهای ضروری مردم را حواله به ناکجا آباد می دهد. مهم این است که منشأ هر شکست وخفت وخواری وبد قولی رهبران وسران رژیم ترورستی آخوندی را نیز با همین شیوه ی ایدئولوژیک تصویر مارکشی آخوندی ومارقلب کنی توجیه می کنند. مثلاً بدون آنکه یادداشت روز نویس تشریح کند که ریشه وآغاز جنگ خانمان بر انداز 8 ساله ی ایران وعراق کجا بود و چرا خمینی این جنگ را نعمت الهی نامید وچرا مدعی بود تا فتنه در عالم باشد لاکن جنگ هم خواهد بود وچرا ادعای کمدی می کرد که جنگ اگر 20 سال طول بکشد ما همچنان در صحنه هستیم و چرا نخست وزیر مکتبی اش حسین میرموسوی هم تأکید می کرد تا آخرین خشت وآجر هر خانه خواهیم جنگید وچرا بی توجه به زمانی شد که خرمشهر بازپس گرفته شد وصدام حسین رئیس جمهور سابق عراق اعلام صلح وآتش بس کرد وبرخی از رهبران کشورهای عربی نیز پذیرفتند تا 100 میلیارد دلار غرامت جنگ را به پردازند. ولی خمینی رفسنجانی و سپاه پاسداران نپذیرتند وهمینان بر طبل وتنور جنگ کوبیدند تا اینکه سال7 بعد مجبور شدند از موضع ذلت وخواری با سرکشی جام زهر شکست آن را قبول کنند؟ مضحکه تر اینکه بالاخره چرا اکنون یادداشت روز نویس با وقاحت شیپور را از در گشادش نواخته است و بدون در نظر گرفتن زد وبند های کثیف وخائنانه ای که در پشت پرده با اشغالگران افغانستان وعراق شد ؟ روی به تشبیه سازی بقول خودش به ماجرای صلح حدییه حضرت محمد و مکه کرده است تاکه بتواند پای میز مذاکره با شیطان بزرگ رفتن در بغداد را توجیه کند و سرکشی جام زهر خمینی را نیز اینگونه تبدیل به پیروزی کند وتبدیل به اهرم چماق علیه رقیب منتقد نماید:
-" نوزده سال پيش در چنين روزهايي قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل از سوي رهبر فقيد و بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي پذيرفته شد. با پذيرش اين قطعنامه جنگ هشت ساله و نابرابر رژيم ننگين و وابسته صدام حسين عليه ملت مظلوم ايران به روزهاي پاياني خود نزديك شد. براي اينكه بدانيم انگيزه و هدف اصلي امام راحل از پذيرش قطعنامه چه بود، بهتر است مستقيم به سراغ پيام ايشان برويم كه به همين مناسبت خطاب به ملت ايران صادر شد، آنجا كه ايشان مي فرمايند: «... با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام مي دانم.» امام(ره) در ادامه چنين آورده اند: «خدا مي داند اگر نبود انگيزه اي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نمي بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.» وقتي امام بخاطر «مصلحت اسلام و مسلمين» پايان جنگ را با وجود باقي ماندن متجاوز پذيرفت و بر پاي قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل مهر تاييد كوبيد خاطره صلح حديبيه براي مؤمنان و منافقان تجديد شد.و... از آن سو منافقان به گمان آنكه اين پذيرش مبنا و آغاز «پذيرش ها»ي ديگر است در پوست خود نمي گنجيده و سياست افزايش فشار رواني بر امام و امت را در پيش گرفتند. در اين ميان عجيب اين بود كه منافقاني كه تا ديروز از صلح سخن مي گفتند و به سان «نيزه داران معاويه» در جنگ صفين، «حرمت خون مسلمين» را به رخ امام و امت مي كشيدند، از روز پذيرش قطعنامه طرفدار ادامه جنگ شده و از چرايي صلح سخن مي گفتند. آنان -از جمله نهضت آزادي- در تحليل هاي درون گروهي -وبيانيه هاي رسمي- خود مي گفتند: «پذيرش قطعنامه از سوي ايران به مثابه باز شدن كلافي است كه در يك سرازيري قرار گرفته باشد لذا ايران پس از جنگ به دادن دهها امتياز بزرگ براي برون رفت از مشكلات روي مي آورد». البته طولي نكشيد كه خواب اين ها آشفته شد."
در دنباله یادداشت روز نویس وپاسدار وزیر تفتیش و عقاید وهمکار پاسدار حسین شریعتمداری پس از روضه ی مبسوط خواندن وتحریف وتمجید از خمینی کردن وبد وبیراه به منافقین گفتن، نتیجه گرفته است که این داستان سرائی کردن باید به دفاع کردن از پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد ودولت وی ختم و ماده گردد که در این استا اینگونه تحلیل و نظر داده ومقایسته کرده است :
"-امروز نيز حكايت مشابهي در دو سوي ماجرا مشاهده مي گردد. بعضي از نيروهاي سياسي كه پيروزي هاي پي در پي امام و امت را ترجمان شكست و اضمحلال خويش ارزيابي مي كنند به هر چيزي تكيه مي كنند تا دل خويش را تسلي دهند و مهمنين را از ميانه راه بازگردانند. آنان فضاي كنوني منطقه و نيز ايران كه آكنده از رحمت الهي است و بايد اين دوران را - با نگاه به شكست پي در پي طرح هاي آمريكا، اروپا و رژيم هاي وابسته آنان در عراق، لبنان، افغانستان، پاكستان و فلسطين - دوران خواري و زبوني دشمنان ملت ايران ناميد، را با تكيه بر خبرهاي جعلي و يا درشت نمايي خبرهاي عادي مبتني بر ناكارآمد معرفي كردن نظام و ضعيف نشان دادن مسئولان كشور، وارونه جلوه مي دهند و كام ملت ايران را تلخ مي كنند. كافي است سري به يك نسخه از روزنامه هاي آنان بزني تا در هر صفحه دهها واژه «تحريم»، «زندان»، «كمبود»، «گراني»، «محاصره»، «لغو قرارداد»، «عقب گرد»، «فقر»، «تهديد»، «تورم»، «شكست» و... بيابي تا آنجا كه دود سياهي از مرگ و نيستي كاذب را اطراف خود مشاهده كني در حاليكه در فضاي واقعي- بدون آنكه بخواهيم منكر پاره اي نارسايي ها باشيم- اين همه را در اطراف دشمنان انقلاب اسلامي در جاي جاي دنيا ملاحظه مي كنيم و به صدها مورد اعتراف آنان به اين همه مواجه مي گرديم. ماجراي منحرفيني كه امروز بر تار تيره روزي خيالي مردم كوك مي زنند، شبيه ماجراي منافقاني است كه با تحليل غلط سرنوشت خود را با رژيم متجاوز صدام حسين گره زدند و ماجراي گروه «عبدالله ابي» در مدينه است كه سرنوشت خود را با مشركان مكه گره زده بود. و عجباً كه در اين لجاجت تا آنجا پيش بروند كه براي مردم خويش سيه روزي را آرزو كنند و اسلام را -كه به تعبير حضرت امام خميني مستكبرين و ابرقدرت ها را سنگر به سنگر عقب رانده است- را به ضعف و ناكارآمدي متهم كنند و در همان حال با هزار ترفند تلاش مي كنند تا بر مقدرات ملتي كه مومنانه پرچم اسلام را در ميان گرفته است، حاكم شوند.
درخاتمه اینکه وقتی که در پس این همه گرد وخاک کردن هائی که بر پا می شود و در لا به لای شیار های تابیده شده سیاه وروشن هائی که نمایان می شود. مشخص شده است که هیچگونه اثر یا ردی از مردم ومطالبات آنان وقول های داده شده به آنان دیدده نمی شود و به وضوع قبل درک وفهم می باشد که هدف ومفهوم اینگونه قلمزنی کردن ها و روضه های مبسوط خواندن ها برای چیست؟ در صورتیکه قلزنی کردن ها در دوران خاتمی و اصلاح طلبان عکس قضیه وجود می داشت . زیراکه بطور مداوم دولت اصلاح طلب کوبیده می شد وبر زیر تیغ انتقاد تند وتیز و بی رحمانه گرفته می شد که چرا توسعه ی اقتصاد ی و رسیدگی به زندگی مشقت بار مردم محروم ونیازمند کمر خم شده در برابر معضلات اقتصای ومشکلات مایحتاج زندگی در کار نمی باشد تا این قربانیان وتهی دستان بیش از این قربانی شعار توسعه ی سیاسی وتبلیغات حزبی وباندی نشوند که عده ای رانتخوار حزب دولتی برای خود دائر کرده اند و ازمزایای هنگفت وکلان خزانه وبودجه ی دولت برخوردار می باشند و بی خیال فقر وبیکاری وگرانی وتورم طاقت فرسا در جامعه می باشند و به عمق شکاف طبقاتی میان اقلیت غنی و صاحب امتیازات وثروت های کلان بادآورده در جامعه اصلاً توجهی ندارند. البته از اینان نه آقازاده، بلکه به عنوان نور چشمان نام برده می شد و در مقابل اشک تمساح ریخته می شد که اکثریت جامعه محرومینی می باشندکه شامل گسترش کارتن خوابان و رشد حاشیه نشینان شهری و... فراموش شده اند . ولی در روند نمایش خیمه شب بازی تبلیغاتی ریاست جمهوری دوره نهم قرار بود که نان بر توی سفره های خالی همین اقشار محرومین برده شود که از آنان دفاع می شد وبرایشان اشک تمساح ریخته می شد. چونکه هم اینان بودند که گول تبلیغات پاسدار احمدی نژاد را خوردند و رأی دادند نه اکنون نه جزو فراموش شدگانی شده اند که نه نام ویادی از اینان برده نمی شود، بلکه هیچگونه محلی از اعراب اینان نیز ندارند. در حقیقت ثابت شده است که جنگ ونزاع بر سر تصاحب قدرت وثروت باندی بوده است ورقبا وجناح های غالب ومغلوب جز اینکه جای شان با هم دیگر تعویض شده است ، هیچگونه فرق اساسی و بنیادین دیگری با هم دیگر ندارند و شعار شیفتگان قدرت با عاشقان خدمت هردو روی یک سکه می باشد . البته که اصلاح طلب عاشق قدرت قبلی با پنبه و چنهانی سر می برید واین یکی مدعی شیفتگان خدمتگزار با ادعای ااصولگرائی که حاکم شده است بطور علنی وخشن اینکار را انجام می دهد وبقول معروف شمشیرش را از زیر عبا و لباده قبل بیرون کشیده و از رو بسته وبه چرخش در آورده است .
هوشنگ - بهداد
پنجشنبه 28 تیرماه سال 1386
"اصلاح طلب شیفتگان قدرت با اصولگرای مدعی عاشق خدمت، هیچگونه فرق بنیادین با هم دیگر ندارند."
زالو ها وانگل های غیر مولد وارتزاق کنندگان بازار مکاره ی دسیسه گیری وعوامفریبی ازنام دین ومذهب که حرفه ای در دین فروشی به دیگران ودنیا خری برای خود می باشند . اکنون که این جماعت انگل ومفتخور وغیر مولد بیش از 28 سال است که بر اریکه ی قدرت نشسته اند وهمچنان مشغول عوامفریبی ورمالی ودجالی وسوء استفاده گری کردن ازنام دین وسنت های آن می باشند وخدای سفسطه گری و نقالی وتوجیه گری و صغرا وکبری چیدن وآسمان وریسمان بهم بافتن شده اند .مهمتر اینکه رهبران ومسئولین مشتی مداح ونوحه خوان وتعزیه گردان مبلغ پای منبر نشین را نیز چاشنی رله کردن وتکرار نمودن روضه های پای منابرخود کرده اند وآنان را در اختیار خود دارند تا هر حقیقتی را کتمان وهر واقعیتی را وارونه و هر پرونده ی اعمال تباهی وسیاهی را سفید جلوه دهند . چونکه اینان به عنوان ابزار تبلیغاتی و قلم بر دستان جیره خوار و روز مزدی می باشند که در مواقع ضروری انجام وظیفه می کنند . همچنین در سرفصل های خطیر وحساس با فیل هوا کردن وتوفان در فنجان بر پا کردن وتصور مارکشی کردن ومار قالب کردن هایشان، خاک بر توی چشمان مردم ناراضی به جان آماده می پاشند ودر بستر نزاع وجنگ قدرت باندی که میان اعضای باندهای مافیائی ادامه دارد دست به معرکه گیری وپرده داری می زنند . از جمله ی اینان مشتی پاسدار با پیشینیه ی اطلاعاتی – امنیتی بازجو وتحریف گری می باشند که قلم بر دست ویادداشت روز نویس وتحلیل گر سیاسی – اقتصادی - نظامی – اجتماعی ایدیوئولوژیک شده و در روز نامه ی پادگانی کیهان ومطبوعات مشابه قلمفرسائی می کنند وپاسخگوئی به هر مطالبات مردم و هر مقوله ای را حواله به 1400 سال پیش می دهند و برای فرار از مسئولیت پاسخگوئی، راه حل را نه در این زمان که در آن مقطع جستجو می کنند. یعنی اینکه دقیقاً جواب مطالبات وخواست ونیازهای ضروری مردم را حواله به ناکجا آباد می دهد. مهم این است که منشأ هر شکست وخفت وخواری وبد قولی رهبران وسران رژیم ترورستی آخوندی را نیز با همین شیوه ی ایدئولوژیک تصویر مارکشی آخوندی ومارقلب کنی توجیه می کنند. مثلاً بدون آنکه یادداشت روز نویس تشریح کند که ریشه وآغاز جنگ خانمان بر انداز 8 ساله ی ایران وعراق کجا بود و چرا خمینی این جنگ را نعمت الهی نامید وچرا مدعی بود تا فتنه در عالم باشد لاکن جنگ هم خواهد بود وچرا ادعای کمدی می کرد که جنگ اگر 20 سال طول بکشد ما همچنان در صحنه هستیم و چرا نخست وزیر مکتبی اش حسین میرموسوی هم تأکید می کرد تا آخرین خشت وآجر هر خانه خواهیم جنگید وچرا بی توجه به زمانی شد که خرمشهر بازپس گرفته شد وصدام حسین رئیس جمهور سابق عراق اعلام صلح وآتش بس کرد وبرخی از رهبران کشورهای عربی نیز پذیرفتند تا 100 میلیارد دلار غرامت جنگ را به پردازند. ولی خمینی رفسنجانی و سپاه پاسداران نپذیرتند وهمینان بر طبل وتنور جنگ کوبیدند تا اینکه سال7 بعد مجبور شدند از موضع ذلت وخواری با سرکشی جام زهر شکست آن را قبول کنند؟ مضحکه تر اینکه بالاخره چرا اکنون یادداشت روز نویس با وقاحت شیپور را از در گشادش نواخته است و بدون در نظر گرفتن زد وبند های کثیف وخائنانه ای که در پشت پرده با اشغالگران افغانستان وعراق شد ؟ روی به تشبیه سازی بقول خودش به ماجرای صلح حدییه حضرت محمد و مکه کرده است تاکه بتواند پای میز مذاکره با شیطان بزرگ رفتن در بغداد را توجیه کند و سرکشی جام زهر خمینی را نیز اینگونه تبدیل به پیروزی کند وتبدیل به اهرم چماق علیه رقیب منتقد نماید:
-" نوزده سال پيش در چنين روزهايي قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل از سوي رهبر فقيد و بنيانگذار كبير جمهوري اسلامي پذيرفته شد. با پذيرش اين قطعنامه جنگ هشت ساله و نابرابر رژيم ننگين و وابسته صدام حسين عليه ملت مظلوم ايران به روزهاي پاياني خود نزديك شد. براي اينكه بدانيم انگيزه و هدف اصلي امام راحل از پذيرش قطعنامه چه بود، بهتر است مستقيم به سراغ پيام ايشان برويم كه به همين مناسبت خطاب به ملت ايران صادر شد، آنجا كه ايشان مي فرمايند: «... با قبول قطعنامه و آتش بس موافقت نمودم و در مقطع كنوني آن را به مصلحت انقلاب و نظام مي دانم.» امام(ره) در ادامه چنين آورده اند: «خدا مي داند اگر نبود انگيزه اي كه همه ما و عزت و اعتبار ما بايد در مسير مصلحت اسلام و مسلمين قرباني شود، هرگز راضي به اين عمل نمي بودم و مرگ و شهادت برايم گواراتر بود، اما چاره چيست كه همه بايد به رضايت حق تعالي گردن نهيم و مسلم ملت قهرمان و دلاور ايران نيز چنين بوده و خواهد بود.» وقتي امام بخاطر «مصلحت اسلام و مسلمين» پايان جنگ را با وجود باقي ماندن متجاوز پذيرفت و بر پاي قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل مهر تاييد كوبيد خاطره صلح حديبيه براي مؤمنان و منافقان تجديد شد.و... از آن سو منافقان به گمان آنكه اين پذيرش مبنا و آغاز «پذيرش ها»ي ديگر است در پوست خود نمي گنجيده و سياست افزايش فشار رواني بر امام و امت را در پيش گرفتند. در اين ميان عجيب اين بود كه منافقاني كه تا ديروز از صلح سخن مي گفتند و به سان «نيزه داران معاويه» در جنگ صفين، «حرمت خون مسلمين» را به رخ امام و امت مي كشيدند، از روز پذيرش قطعنامه طرفدار ادامه جنگ شده و از چرايي صلح سخن مي گفتند. آنان -از جمله نهضت آزادي- در تحليل هاي درون گروهي -وبيانيه هاي رسمي- خود مي گفتند: «پذيرش قطعنامه از سوي ايران به مثابه باز شدن كلافي است كه در يك سرازيري قرار گرفته باشد لذا ايران پس از جنگ به دادن دهها امتياز بزرگ براي برون رفت از مشكلات روي مي آورد». البته طولي نكشيد كه خواب اين ها آشفته شد."
در دنباله یادداشت روز نویس وپاسدار وزیر تفتیش و عقاید وهمکار پاسدار حسین شریعتمداری پس از روضه ی مبسوط خواندن وتحریف وتمجید از خمینی کردن وبد وبیراه به منافقین گفتن، نتیجه گرفته است که این داستان سرائی کردن باید به دفاع کردن از پاسدار غلامک سپاه پاسداران وگماشته ی ولی فقیه احمدی نژاد ودولت وی ختم و ماده گردد که در این استا اینگونه تحلیل و نظر داده ومقایسته کرده است :
"-امروز نيز حكايت مشابهي در دو سوي ماجرا مشاهده مي گردد. بعضي از نيروهاي سياسي كه پيروزي هاي پي در پي امام و امت را ترجمان شكست و اضمحلال خويش ارزيابي مي كنند به هر چيزي تكيه مي كنند تا دل خويش را تسلي دهند و مهمنين را از ميانه راه بازگردانند. آنان فضاي كنوني منطقه و نيز ايران كه آكنده از رحمت الهي است و بايد اين دوران را - با نگاه به شكست پي در پي طرح هاي آمريكا، اروپا و رژيم هاي وابسته آنان در عراق، لبنان، افغانستان، پاكستان و فلسطين - دوران خواري و زبوني دشمنان ملت ايران ناميد، را با تكيه بر خبرهاي جعلي و يا درشت نمايي خبرهاي عادي مبتني بر ناكارآمد معرفي كردن نظام و ضعيف نشان دادن مسئولان كشور، وارونه جلوه مي دهند و كام ملت ايران را تلخ مي كنند. كافي است سري به يك نسخه از روزنامه هاي آنان بزني تا در هر صفحه دهها واژه «تحريم»، «زندان»، «كمبود»، «گراني»، «محاصره»، «لغو قرارداد»، «عقب گرد»، «فقر»، «تهديد»، «تورم»، «شكست» و... بيابي تا آنجا كه دود سياهي از مرگ و نيستي كاذب را اطراف خود مشاهده كني در حاليكه در فضاي واقعي- بدون آنكه بخواهيم منكر پاره اي نارسايي ها باشيم- اين همه را در اطراف دشمنان انقلاب اسلامي در جاي جاي دنيا ملاحظه مي كنيم و به صدها مورد اعتراف آنان به اين همه مواجه مي گرديم. ماجراي منحرفيني كه امروز بر تار تيره روزي خيالي مردم كوك مي زنند، شبيه ماجراي منافقاني است كه با تحليل غلط سرنوشت خود را با رژيم متجاوز صدام حسين گره زدند و ماجراي گروه «عبدالله ابي» در مدينه است كه سرنوشت خود را با مشركان مكه گره زده بود. و عجباً كه در اين لجاجت تا آنجا پيش بروند كه براي مردم خويش سيه روزي را آرزو كنند و اسلام را -كه به تعبير حضرت امام خميني مستكبرين و ابرقدرت ها را سنگر به سنگر عقب رانده است- را به ضعف و ناكارآمدي متهم كنند و در همان حال با هزار ترفند تلاش مي كنند تا بر مقدرات ملتي كه مومنانه پرچم اسلام را در ميان گرفته است، حاكم شوند.
درخاتمه اینکه وقتی که در پس این همه گرد وخاک کردن هائی که بر پا می شود و در لا به لای شیار های تابیده شده سیاه وروشن هائی که نمایان می شود. مشخص شده است که هیچگونه اثر یا ردی از مردم ومطالبات آنان وقول های داده شده به آنان دیدده نمی شود و به وضوع قبل درک وفهم می باشد که هدف ومفهوم اینگونه قلمزنی کردن ها و روضه های مبسوط خواندن ها برای چیست؟ در صورتیکه قلزنی کردن ها در دوران خاتمی و اصلاح طلبان عکس قضیه وجود می داشت . زیراکه بطور مداوم دولت اصلاح طلب کوبیده می شد وبر زیر تیغ انتقاد تند وتیز و بی رحمانه گرفته می شد که چرا توسعه ی اقتصاد ی و رسیدگی به زندگی مشقت بار مردم محروم ونیازمند کمر خم شده در برابر معضلات اقتصای ومشکلات مایحتاج زندگی در کار نمی باشد تا این قربانیان وتهی دستان بیش از این قربانی شعار توسعه ی سیاسی وتبلیغات حزبی وباندی نشوند که عده ای رانتخوار حزب دولتی برای خود دائر کرده اند و ازمزایای هنگفت وکلان خزانه وبودجه ی دولت برخوردار می باشند و بی خیال فقر وبیکاری وگرانی وتورم طاقت فرسا در جامعه می باشند و به عمق شکاف طبقاتی میان اقلیت غنی و صاحب امتیازات وثروت های کلان بادآورده در جامعه اصلاً توجهی ندارند. البته از اینان نه آقازاده، بلکه به عنوان نور چشمان نام برده می شد و در مقابل اشک تمساح ریخته می شد که اکثریت جامعه محرومینی می باشندکه شامل گسترش کارتن خوابان و رشد حاشیه نشینان شهری و... فراموش شده اند . ولی در روند نمایش خیمه شب بازی تبلیغاتی ریاست جمهوری دوره نهم قرار بود که نان بر توی سفره های خالی همین اقشار محرومین برده شود که از آنان دفاع می شد وبرایشان اشک تمساح ریخته می شد. چونکه هم اینان بودند که گول تبلیغات پاسدار احمدی نژاد را خوردند و رأی دادند نه اکنون نه جزو فراموش شدگانی شده اند که نه نام ویادی از اینان برده نمی شود، بلکه هیچگونه محلی از اعراب اینان نیز ندارند. در حقیقت ثابت شده است که جنگ ونزاع بر سر تصاحب قدرت وثروت باندی بوده است ورقبا وجناح های غالب ومغلوب جز اینکه جای شان با هم دیگر تعویض شده است ، هیچگونه فرق اساسی و بنیادین دیگری با هم دیگر ندارند و شعار شیفتگان قدرت با عاشقان خدمت هردو روی یک سکه می باشد . البته که اصلاح طلب عاشق قدرت قبلی با پنبه و چنهانی سر می برید واین یکی مدعی شیفتگان خدمتگزار با ادعای ااصولگرائی که حاکم شده است بطور علنی وخشن اینکار را انجام می دهد وبقول معروف شمشیرش را از زیر عبا و لباده قبل بیرون کشیده و از رو بسته وبه چرخش در آورده است .
هوشنگ - بهداد
پنجشنبه 28 تیرماه سال 1386