نگاهی به جنبش دانشجوئی از 16 آذر 32 تا 13 آبان 57 و18 تیر 78 تا امروز
معمولاً در کشورهای استبداد زده یا دیکتاتوری جهان سوم که آزادی و دمکراسی و عدالت وفعالیت آزاد سیاسی وجود ندارد واحزاب و تشکل های سیاسی و حزبی وکار گری وحتی فعالیت علنی و آزادی صنفی وجود ندارد و مطبوعات نیز در زیر تیغ سانسور وممیزگری دستگاه دیکتاتور حاکم می باشند . بنابراین نقش ومسئولیت بر عهده ی جنبش اعتراضی وپیشتاز روشنفکری و آزادیخواهانه وضد استبدادی و ضد استعماری دانشجوئی می باشد که به تنهائی می بایست بار این مسئولیت را بکشد و خلأ وکمبود ها را جبران نماید. در ایران نیز فعالیت جنبش دانشجوئی مشابهت تاریخی دارد . برای اینکه جنبش آزادیخواهی دانشجوئی در ایران از سابقه وپیشینه ی بیش از 50 ساله برخوردار می باشد. یعنی از همان 16 آذر سال 1332شروع ومنسجم شد که چند ماه پس از کودتای ننگین استعماری 28 مرداد سال 1332 بود که منجر به سقوط حکومت ملی زنده یاد دکتر مصدق شد وسنگفرش محیط دانشگاه فنی تهران به خون سرخ دانشجویان قهرمان دانشکده فنی رنگین شد . البته که پس از آن، جوشش خون سرخ دانشجویان قهرمان پرچم ومشعل مسیر مبارزه ی دانشجویان مبارز وانقلابی و آگاه شد و عجیب در زمان شاه هر سال قبل از فرا رسیدن 16 آذر برای گزاری مراسم بزرگداشت چنین روزی با جنبش وجوش وتحرکی در میان دانشجویان معترض آغاز می شد. از سوی دیگر هرچه زمان از 16 آذر سال 1332 فاصله می گرفت نه اینکه جنبش دانشجوئی دچار سکون ورکود نمی شد ،بلکه برعکس بر ابعاد برگزای این مراسم از نظر کمی وکیفی افزوده تر می شد. تا آنجا که حتی تأسیس سازمان های انقلابی وپیشتاز مسلحانه فدائی ومجاهدین از میان همین جنبش دانشجوئی وبالنده و روشنفکر وآزادیخواه سر بر افراشت .
کیست که دوران قبل از انقلاب را به خاطر داشته باشد و دستی بر آتش داشته باشد و اذعان بر نقش کلیدی جنبش اعتراضی دانشجوئی ومحیط دانشگاه ها نکند که چگونه مکمل جنبش های اعتراضی جامعه و اقشار گوناگون بود . به خصوص بر نقش محوری دانشگاه تهران ودانشجویانش صحه نگذارد . همینطور نقش مهم پیوند خوردن جنبش اعتراضی دانشجوئی زمان شاه در روز 13 آبان سال 1357 با جنبش اعتراضی دانش آموزی در محیط دانشگاه در چنین روزی 57 را به یاد نداشته باشد که چگونه زمانیکه بوسیله تیربار سوار بر هلیکوپتر اعتراض کنندگان در خیابان های دانشگاه تهران به رگبار بسته شدند و دوباره سنگفرش های دانشگاه تهران همچون 16 آذر سال 32 خونین شد وبااینکه رادیو وتلویزیون کارکنانش در آن مقطع در اعتصاب بودند ، ولی برای پخش فیلم تهیه شده از صحنه به خاک خون کشانیده شد ه ی دانشجویان ودانش آموزان، کارکنان پخش خبر سریع اعتصاب را شکستند واین صحنه هاراپخش کردند . البته پخش این صحنه ها بمنزله شلیک تیر خلاص بر شقیقه شاه و پایان نظام سلطنتی بود.
گرچه بعداً خمینی بی احساس و زد وبند چی و فرصت از راه رسید وموج سوارانه مسیر انقلاب را عوض کرد و چون دشمنی عجیب با قشر تحصیل کرده وآگاه ودانشجو وروشنفکر به خصوص جوانان داشت، بلافاصله با طرح خائنانه ی انقلاب فرهنگی کودتای فرهنگی در سراسر دانشگاه های ایران در اردیبهشت ماه سال 59 تدارک دید وبه مراکز ستاد سازمان های سیاسی و انقلابی و دانشجویان مبارز و آگاه یورش وتهاجم سراسری شد وتعدادی دانشجو کشته ومجروح شدند وتعداد بیشماری نیز اسیر وزندانی ودر بند کشیده شدند که پس از 30 خرداد وتابستان خونین سال 67 تیرباران شدند. بهر حال دانشگاه ها برای 3 سال تعطیل شدند تا در سایه شوم جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی میان ایران وعراق ووقتیکه دانشجویان مبارز ومجاهد واستاتید متعهد ومسئول ومخالف دانشگاه ها پاک سازی شدند وپس از فضائی خفقانی که پس از 30 خرداد سال 60در جامعه حاکم شده بود و جنگ ایران وعراق هم مکمل شرایط مضاعف کردن خفقان وارعاب در جامعه شده بود و توده ای واکثریتی ها نیز در کنار سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بهزاد نبوی وامت حبیب الله پیمان مشغول خوشرقصی برای امام ضد امپریالیستی خود بودند و پس از بازگشائی سپس در محیط دانشجوئی در کنار همدیگر فعال شدند. البته که پس از اعمال شیوه های فعال ممیز گری امور تربیتی ها وحراست وگذران آزمایش وتست های ایدئولوژیک ارتجاعی دانشگاه ها باز گشائی شد و دانشجویانی وارد دانشگاه ها شدند که شرایط ورود برایشان یا سیاسی نباشند ونه اینکه بیرون از گردونه ی حامیان نظام نباشند و یا سهمیه ی ارگان های سرکوبگر باشند. خلاصه دور دست دانشجویان پیرو خط امام و انجمن تحکیم وحدتی ها افتاد که شدیداً از خمینی دفاع وحمایت می کردند . این شرایط ادامه یافت تا اینکه فرصت دوم خرداد سال 78 برای جنبش دانشجوئی فراهم شد .
یعنی پس از اینکه دستگاه وارگان اصلی سرکوبگری وزارت بد نام اطلاعات ضربه خورد و انشعاب کرد وگند داستان قتل های زنجیره ای و نیروهای خود سر درون وزارت اطلاعات یا باند محفلی سعید امامی مشخص شد و شرایط مناسب شد تا که دامنه ی مطبوعات جناحی توسعه یافت و سانسور ممیز گری کمی شکسته شد ودیواره ی اختناق برای مدتی کوتاه ترک برداشت وفرو ریخت و دانشجویان توانستند تشکل های خودشان را داشته باشند ودست به اعتراضات پراکنده در پارک لاله بزنند. گرچه خاتمی این سید خندان و سعید حجاریان موسوم به تئوریسین دوم خردادی ها همراه با اصلاح طلبان قلابی با شیادی تلاش کردند که از موج اعتراضی دانشجوئی به عنوان اهرم و ابزار فشار از پائین برای چانه زنی از بالا استفاده کنند..یعنی در حقیقت جنبش دانجشوئی را وجه المصاله و پیگیری اهداف باج خواهانه ی خودشان در برابر باند مافیائی ولی فقیه قرار دادند. چون نمی خواستد که از خودشان مایه بگذارند یا اینکه ریسک کنند . از طرف دیگر چون وحشت از ریزش رژیم داشتند و وهم وحشت از باند ترور مافیائی و آدمکش رقیب داشتند که خودشان را همچون قتل های زنجیره ای مورد آماج ترور می دید ند وهم اینکه علاقمند نبودند که جنبش دانشجوئی آنقدر قدرت بگیرد که پرچم استقلال از جناح ها به خصوص جناح اصلاح طلبان را برافراشه و دنبال کنند که قابل کنترل نباشد . بنابراین اصلاح طلبان قلابی نقش ترمز برای جنبش دانشجوئی را ایفا می کردند . زیرا که شعار عقب نشینی فعال وگل به جای گلوله هنوز از خاطره ها نرفته است که چگونه مهره های معروف اصلاح طلب در کنار مزدور اجاره ای نوریزاده و امثال فرخ نگهدار ها چپ وراست برروی بلند گو و رسانه های استعماری می رفتند وپیام عدم خشونت گرائی وسازش و عقب نشینی آرام و فعال را به دانشجویان تجویز می کردند.
اما اواخر دوره ی مجلس پنجم به ریاست علی اکبر ناطق نوری که خبزشش برای رئیس جمهور شدن با شکست مواجه شده بود. برای کنترل مطبوعات که از آن وحشت داشتند، قانون مطبوعات جدید را در مجلس به تصویب رساندند که مربوط به قانون مجرمین سال 1339 زمان شاه بود . آن را سعید امامی تهیه وتنظیم کرده بود . این نامه از بخش اسناد طبقه بندی شده وزارت بد نام اطلاعات بیرون کشیده شد و شبانه به چند روزنامه حامی اصلاح طلب داده شد که به جز روزنامه ی سلام به مدیر مسئولی آخوند محمد موسوی خوئینی ها که خبر را در صحفه ی اول روزنامه ی سلام چاپ کرد بقیه آن را چاپ نکردند . شبانه که خبر در صحفه ی اول روزنامه ی سلام از زیر چاپ بیرون آمد بلافاصله نسخه ای از آن بر روی برد دانشگاه تهران نصب شد . به محض درج و درز خبر که نسخه ای از آن برروی برد دانشگاه تهران دیده شد موجب شد که شبانه دانشجویان از خوابگاه های خود بیرون بریزند . همین خبر وتجمع دانشجویان مقدمه تجمع وحرکت اعتراضی دانشجوئی شد که 6 روز ادامه یافت ومعروف به قیام 6 روزه دانشجوئی تیرماه سال 78 شد که از 18 تیر تا 23 تیرماه ادامه یافت. البته که این قیام داستان عجیبی دارد. زیراکه رژیم تروریستی آخوندی را تا مرحله ی سقوط پیش برد . آنچنانکه اگر خامنه ای وخاتمی و رفسنجانی که سخت دچار اضطراب ووحشت شده بودند، بطور مشترک وهمآهنگ در روز 23 تیرماه برروی صحنه نمی آمدند و فرمان سرکوبی جنبش دانشجوئی را صادر نمی کردند . هر گز ارگان های سرکوبگر رژیم جنایتکار آخوندی قادر به سرکوب جنبش دانشجوئی نبودند. چونکه با مردم پیوند خورده بود و دامنه ی آن داشت گسترده وهمه گیر می شد ولی افسوس که عملکرد جریان سازشکار اصلاح طلب همچون خنجری زهر آگین بر پشت جنبش دانشجوئی فرو زده شد . چونکه نه خاتمی در کنار رفسنجانی وخامنه ای ایستاد وفرمان سرکوبی جنبش دانشجوئی را صادر کرد و ثابت نمود در زمان خطر هیچ فرقی میان اینان نمی باشد، بلکه نتیجه آن همه جنایات وسر کوبگری ودستگیری و از طبقه سوم دانشگاه تهران با رمز یا زهرا در نیمه های شب دانشجویان را به محوطه زمین چمن دانشگاه پرتاب کردن و آنان را از تونل مرگ عبور دادن و.... منجر به این شد که یک مأمور به اتهام دزدیدن ی ریش تراش دانشجویان محکوم شد و رئیس بی دادگاه های ضد انقلاب نیز حکم صادر کرد که شهید ابراهیم عزت نژاد مقتول، خودش قاتل خودش بوده است.
اما گرچه پس از سرکوب قیام دانشجوئی 18 تیرماه سال 78، مدتی جنبش دانشجوئی دچار افت وخیز و خمودگی شد، ولی آنچه مهم این اینست توهمش نسبت به جریان اصلاح طلب ریخته ومتوجه شد که هردوجناح فرقی با هم دیگر ندارند و این رژیم از درون اصلاح ناپذیر می باشد . همچنین درست است که پاسدار احمدی نژاد جانشین اصلاح طلبان قلابی شده است و با بکار گیری باند باز سازی شده محفلی سعید امامی وحمایت ولی فقیه وسپاه پاسداران وآخوند مصباح یزدی تلاش کرده است که با تعویض رؤسای دانشگاهها و انتصابی نمودن آخوندهای متحجر و بازنشسته کردن اساتید دانشگاهها به عنوان سکولار ولیبرال، همینطور باستاره دار کردن دانشجویان معترض واخراج انان وایجاد حاکم کردن فضای پادگانی اطلاعاتی در دانشگاهها که به حساب انقلاب فرهنگی دوم را پیاده کند . ولی حرکت های اعتراضی دانشجوئی با فریاد مرگ بر دیکتاتور که سال گذشته دانشجویان در جلوی چشمان پاسدار احمدی نژاد سر دادند وپاره کردن تصویرش را ارسال، موجب شده است که خواب از چشمان احمدی نژاد وسناریو پردازان باند باز سازی شده سعید امامی ربوده شود. ضمن اینکه حرکت های اعتراضی جنبش دانشجوئی امسا ل از تهران تا شیرار ومازندران و.. ..بس منسجم تر ورادیکال تر از سال های گذشته شده است.
بنابراین اکنون در شرایطی که در چند ماه گذشته شاهد حرکت های منسجم و سازمان دهی شده ی اعتراضی و اعتصابی معلمین وکارگران وزنان ودانشجویان بوده ایم . به خصوص قیام وخیزش اعتراضی و خشمگیانه ای که اخیراً مردم ایران در سراسر ایران نسبت به نرخ جدید بنزین وسهمیه بندی از خود نشان داده اند و جایگاه های بنزین را در شهرهای ایران به آتش کشاندند و گزارش شده است که حتی چند نفر نیز کشته شدند وتنش های آن هنوز فرو کش نکرده است البته که به وضوح نشانگر عمق نارضایتی عمومی وهمه اقشار جامعه نسبت به حکومت وعدم مقبولیت ومشروعیت آن می باشد . تازه با وجود آماده باش نیروی انتظامی با طرح امنیت ملی این واکنش اعتراضی اتفاق افتاده است. مشروط بر اینکه سران رژیم بربرمنش وتاریک اندیش هم بطور گسترده در گیر رقابت وتضاد جنگ ودعواهای باندی وجناحی وافشا کردن هر چه بیشتر هم دیگر می باشند. از طرف دیگر سخت در گیر بحران هسته ای با جامعه ی بین الملل وشورای امنیت سازمان ملل می باشند و اکنون می بایست بهای فرصت طلبی های دخالت گری و بحران وناامن سازی ها در عراق و فلسطین ولبنان وحتی افغانستان را به پردازد. پس در این مقطع حساس وظیفه همه ایرانیان مخالف برون مرز می باشد که با هر اندیشه طرز تفکر وسلیقه ومرام ومسلکی که هستند برای بزرگداشت چنین روزی که بقول دانشجویان 16 آذر تبدیل به 18 تیر شده است همت گمارند. همچنین جنبش دانشجوئی داخل کشور نیز می بایست که بسیار هشیارانه ومسئولانه تر نسبت به گذشته به وظیفه ومسئولیت مبارزه ی آزادیخواهانه تاریخی ضد ارتجاعی و استعماری خود اقدام وقیام نمایند و بتوانند از ترکیب وتلفیق وتجربیات گذشته ی 16 آذر سال 32 و 13 آبان سال 57 و بالاخره ی قیام دانشجوئی 6 روزه ی تیرماه سال 78 کاری کنند کارستان و روز تاریخی وماندگار دیگری در تاریخ جنبش دانشجوئی و آزادیخواهانه مردم ایران خلق نماید وموفق شوند آخرین ضربات نهائی را بر پیکیر دستگاه ارتجاع پوسیده وارد نمایند. پیروز باشید .
هوشنگ - بهداد
1386 پانزدهم تیرماه سال -